امان از حرف مردم!

 

زمانه عجیبی است. دوره ای که در آن عده ای از مردم منتظرند از آدم ایرادی پیدا کنند و سوژه ای برای مسخره کردن، حرف در آوردن و یا غیبت کردن در دست داشته باشند! فی الواقع گاهی انسان درمانده می شود چگونه با حرف مردم برخورد کند. مثلاً اگر انسان سر به زیر، متفکر و توی خود باشد، می گویند:
افسردگی دارد، اگر اهل بگو و بخند و شاد باشد، می گویند: جلف و دلقک است! اگر اضافه وزن داشته باشد، می گویند: چاق و شکموست، و اگر لاغر و جمع و جور باشد، می گویند: انگار روزی نخورده. اگر انسان از حقش دفاع کند، می گویند: با همه دعوا دارد، خروس جنگی است! و اگر از حقش بگذرد و گذشت کند، می گویند: دست و پا چلفته است! با این تفاسیر آدمی اگر پیامبر هم باشد از شر زبان مردم در امان نیست. واقعاً چه می شود کرد؟ شما را نمی دانم چقدر به حرف مردم اهمیت می دهید و یا اینکه حرف مردم چقدر در زندگی شما تأثیر دارد؟ ولی متأسفانه آدم های زیادی هستند که بنای زندگی خود را بر اساس حرف مردم می گذارند. و بارها و بارها بنا به حرف مردم شیوه زندگی خود را تغییرمی دهند. خدا وکیلی تا به حال شده کاری را به خاطر حرف مردم انجام دهید؟ یا اینکه از انجام کاری بخاطر حرف مردم صرف نظر کنید؟ اگر چه شاید در ابتدا این مسأله مهم نباشد ولی مطمئناً تکرار آن عذاب آور و  برای سلامت و بقای زندگی مخاطره آمیز است. جالب است بدانیم بسیاری از بدعت ها و رسم های غلط اجتماعی حاصل هراس از حرف مردم و مواجهه با آن است. مثلاً فردی می گفت: میخواهم مهمانی ساده ای برگزار کنم! جواب شنید: نه! اصلاً این کار را نکن. اگر این کار را بکنی مردم چه می گویند؟ یا اینکه فردی دوستش را نصیحت می کرد و می گفت: بهتر نبود بجای هزار سکه صد سکه مهر می کردید که آقای داماد توان پرداخت مهریه را داشته باشد؟ جواب شنید: نه بابا. مردم چه می گویند! افراط در توجه به حرف مردم زندگی را سخت می کند، مراودات اجتماعی را محدود می سازد، کینه و دشمنی بین گروه های انسانی را زیاد می کند و آرام آرام سبب می شود انسان پا را از حد فراتر گذاشته و تا جایی پیش رود که خدایی ناکرده در عمل رضایت مردم برایش از رضایت خداوند هم دارای اهمیت بیشتری باشد. که اگر این چنین نبود انسان ها بخاطر رضایت مردم و خلاف رضایت خدا اسراف نمی کردند، چشم و هم چشمی، بریز و بپاش و یا هر عمل دیگری که ممکن است عده ای از مردم آن را تحسین کنند ولی خداوند راضی نباشد انجام نمی دادند. زمانی كه ما نگران حرف مردم هستيم ناخودآگاه به سمتي می رویم كه ديگران را خوشحال كنيم. و اين امر آرامش فكري را از بین می برد. مهم نيست كه چه مي كنيم يا چه مي گوييم هميشه عده اي هستند كه ايراد بگيرند. بنابراين بايد در خود روحيه اي را تقويت كنيم كه با ستايش و یا انتقاد دیگران تحت تأثير قرار نگيريم. اين بدان معنا نيست كه ما افكاري متفاوت با ديگران داريم، بلكه فقط به اين معناست كه نمي خواهيم به ديگران اجازه دهيم با عقايد خود آرامش روحي و فكري ما را به هم بريزند. البته اين كار ساده اي نيست اما به مرور زمان و با تمرین مناسب مي توانيم به آن دست یابیم. 

http://www.khorasannews.com/News.aspx?id=4577269

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *