حکایت همچنان باقیست

 

اسفند که فرا می رسد ایرانی ها مطابق با رسم دیرین خود آماده ی استقبال از بهار و ورود به سال جدید می شوند. به زودی دفتر سال93 بسته می شود و اتفاقات آن جزئی از تاریخ و گذشته ی مردمان این مرز و بوم خواهد شد. اما نکته ی حائز اهمیت در این میان ضرورت مرور و بازنگری علمی، دقیق، بی طرفانه و واقع بینانه بر اتفاقات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور در این سال می باشد تا ضمن بهره گیری از تجارب حاصل از آن زمینه ی پیشرفت و توسعه ی مملکت را در سال های آتی فراهم آوریم. مسلماً در سالی که روزهای پایانی آن را سپری می نماییم مردم شاهد اتفاقات بسیاری در عرصه های مختلف در کشور بوده اند که پرداختن به همه ی آن ها در این مجال ممکن نیست. اما با توجه به عنوان سال 93 که «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» می باشد بیان نکاتی به شرح زیر در همین راستا اهمیت بیشتری دارد:
اول: «فرهنگ» همان عنصر مظلومی است که در کشور ما همواره(در عمل و نه در شعار) جز اهداف دسته چندم قرار دارد. این در حالی است که دستگاه های مختلفی به نام کار فرهنگی، بودجه و امکانات دریافت می نمایند تا جایی که فرهنگ درگیر و دار قریب به چهل دستگاه به این سو و آن سو کشیده می شود و هر لحظه بیم آن می رود که در خودش غرق شود. به بیان دیگر حقیقتِ فرهنگ همیشه در تلاطم واقعیت هایِ تلخ سیاسی، اجتماعی و … جامعه قربانی می گردد. نشان به آن نشان که هیچ عرصه ی مدیریتی در کشور به اندازه ی فرهنگ مدیران غیرمتخصص و ناکارآمد به خود ندیده است. و بیشترین آزمون و خطاها در زمینه ی فعالیت ها و مدیریت های فرهنگی صورت می پذیرد. لذا اگر سال 93 به پایان رسید، عزم ملی و مدیریت جهادی برای اصلاح و توسعه ی فرهنگ و رسیدن به ارزش های والای فرهنگِ مسلمانی انتهایی نداشته و باید دغدغه ی همه ی مردم و مسئولین باشد. خصوصاً زمانی که به این جمله ی رهبر انقلاب عنایت کنیم که می فرماید: «در عرصه فرهنگ، بنده به معنای واقعیِ کلمه، احساس نگرانی می کنم و حقیقتاً دغدغه دارم. این دغدغه از آن دغدغه هایی است که آدمی به خاطر آن، گاهی ممکن است نصفِ شب هم از خواب بیدار شود و به درگاه پروردگار تضرّع کند. من چنین دغدغه ای دارم.»
دوم: «اقتصاد» و مسائل و مشکلات مرتبط به آن نه تنها در سال 93 بلکه در یک دهه ی اخیر کشور را با چالش های فراوانی روبرو کرده است. اینکه چند سالی هست که موضوعات اقتصادی یکی از پایه های اصلی عنوان سال می باشد بیانگر همین واقعیت می باشد. وقتی اتفاقات عرصه ی اقتصادی کشور در سال های اخیر را مرور می کنیم و مسائلی همچون؛ خام فروشی و وابستگی بی چون و چرا به نفت، تحریم های ناجوانمردانه بین المللی، عدم حمایت از سرمایه گذاران، الگوی ناصحیح مصرف، توسعه واردات بجای مصرف کالای ایرانی، مشکلات زیست محیطی و خشکسالی، مسائل مربوط به نابسامانی نظام بانکی و از همه مهمتر فسادهای مالی گسترده که ناشی از بیماری نظام مالی و اقتصادی کشور می باشد را ملاحظه می نماییم به خوبی این موضوع را در می یابیم که نه تنها یک سال بلکه سال ها عزم گروهی مردم و مجاهدت مسئولان و مدیران هم به این سادگی وضعیت اقتصاد و معیشت کشور را سامان نمی بخشد.
سوم: «مدیریت جهادی» داستانی پر فراز و فرود دارد. زمانی که این عنوان با کلماتی همچون فرهنگ و اقتصاد عجین می شود ثقل معنایی گسترده ای را بر آن وارد می نماید. اگر به اتفاقات سال 93 با دقت بیشتری نگاه کنیم درمی یابیم که علی رغم تلاش های صورت گرفته متأسفانه تعابیری که از مدیریت جهادی در ذهن داریم در عرصه فرهنگ و اقتصاد رخ نداده است. نظام مدیریت فرهنگی کشور کماکان در گیر و دار جشنواره های پرهزینه -که بعضاً با روح فرهنگ اسلامی مغایرت دارد- دست و پا می زند و خبری از طرح و برنامه ی استراتژیک و بومی مطابق با ارزش های اسلامی و نیازهای روز نمی باشد و مدیریت مالی و اقتصادی کشور هم در تلاطم تحریم، فساد مالی، ناکارآمدی بانک ها و مواردی از این دست در یافتن مسیر اقتصاد مقاومتی ناتوان می باشد.
چهارم: «عزم ملی» آنچنان که باید و شاید در مسیر توسعه ی فرهنگی و اقتصادی کشور جزم نیست. هر چند در سال 93 در برخی از صحنه هایی که مردم می بایست حضور فعالانه داشته باشند نسبت به انقلاب و شهدای آن ادای دِین کردند اما واقعیت آن است با توجه به مسیر طولانی پیش روی کشور و کارشکنی ها و مخاطرات بیگانگان، این عرصه تلاش و اراده بسیار گسترده تری را می طلبد. به عنوان مثال هنوز عزم و اراده ی عمومی در عرصه ی اصلاح الگوی مصرف و یا حرکت آحاد جامعه در راستای تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی به چشم نمی آید. و فرهنگ عمومی ما در عرصه های کار، مصرف، زندگی، ازدواج، طلاق و …با کاستی های فراوانی مواجه است.
سخن پایانی این که آن چه گفته شد نه به قصد سیاه نمایی و تنها دیدن نیمه ی خالی لیوان می باشد بلکه منظور ارائه مسیر طولانی پیش روی کشور برای دستیابی به آن چیزی است که ایران زمین و مردمان شریف آن لیاقتش را دارند. اگر می گوییم مدیریت جهادی رخ نداده و عزم ملی آنچنان که باید و شاید در مسیر توسعه ی کشور جزم نیست بدان معناست که هنوز مردم ایران به آن جایگاهی که به دلیل بهره مندی از اسلام، تمدن بی همتای ایرانی و استعدادهای درخشان و… شایستگی آن را دارند نائل نشده اند. مدیریت جهادی و عزم ملی برای توسعه ی فرهنگ و اقتصاد کشور یک باور و اعتقاد ارزشمند است که می بایست مؤلفه های آن نه برای یک سال بلکه به صورت مستمر و دائمی در تمامی عرصه های فعالیت در کشور خصوصاً فرهنگ و اقتصاد متجلی باشد. سال 93 تقریباً به پایان رسیده اما حکایت عزم ملی و مدیریت جهادی برای توسعه و بالندگی اقتصاد و فرهنگ همچنان باقیست.
سرمقاله روزنامه خراسان- مورخ سه‌شنبه 1393/12/19 شماره انتشار 18928

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1393&month=12&day=19&id=7164444

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *