درد بی وفایی

عجب دردی است درد بی وفایی! آن قدر سخت و بد است که تمام زندگی یک انسان را که به هم می ریزد بماند این که توان آن را دارد که یک جامعه را هم به تباهی بکشاند. بین هم پالِکی های خودشان صفتشان باوفا است اما در میان جمع، خانواده و جامعه از ظلم و ستم و راه و رسم آن ها نامردی و بی وفاییِ بزگتری وجود ندارد. آن قدر گرفتار بی وفایی و نامردی در حق خود، استعداد، خانواده و داشته هایشان هستند و به آن عادت کرده اند که آن ها را معتاد می گویند. حال اگر این معتاد درد خود را قبول کند بیمار می شود و اگر قبول نکند و بر آن اصرار ورزیده و در پی رفع دردش نباشد معتاد متجاهر خوانده می شود. افراد معتادی با خصوصیات ظاهری مشخص مانند پرخاشگری که ظاهر مناسبی ندارند و با دیگر معتادان متفاوت هستند و چهره شهر را زشت می کنند.


جرم است یا بیماری، بزه است یا پدیده ی نامطلوب اجتماعیِ هزاره ی سوم یا هر چیز دیگری که اسمش را می گذارند نمی دانم. فقط این را می دانم آن چه از وجود یک فرد معتاد در جامعه نشر پیدا می کند ریشۀ امید و آینده را خشکانده و رخوت و نابودی را تزریق می کند. فرای آسیب های اجتماعی فراوان و غیر قابل انکار اعتیاد همچون افزایش فزاینده ی طلاق، دزدی، کارتن خوابی، تکدی گری، زنان و مردان خیابانی، ایدز، وندالیسم و … یکی از مهمترین مواردی که در مورد اعتیاد بد چشمی می کند مواجهه شدن با افرادی است که روحیه ی امید و انگیزه حیات و تلاش را از بین برده و کار و پیشرفت را متوقف نموده و جامعه را به تباهی می کشند. اگر بخواهیم با نگاه حمایتی و تخفیف در مورد معتادین صحبت کنیم باید بگوییم يک فرد در صورت مصرف مواد مخدر بيمار تلقي مي‌شود اما در صورت اصرار به مصرف مواد، معتاد متهاجر شناخته شده و عمل وي مجرمانه محسوب مي‌شود. معتادین متجاهر معتادینی هستند که در کف خیابان‌ها بوده که مسئولیت این گروه از معتادان به بهزیستی واگذار شده است. علاوه بر این بسیاری از معتادان پس از ترک، بار دیگر بر اعتیاد خود اصرار داشته و مجدد به همان مسیر بازگشت می کنند. به بیان دیگر از نگاه جامعه شناسان بازگشت به اعتياد پس از بهبود، محل نگراني جدی در مسیر مقابله است و کارشناسان بهزیستی معتقدند: حتی اگر 20 درصد معتادان بهبود يافته بيش از يکسال مانايي داشته باشند، نوعی موفقیت محسوب می شود. لذا اگر پس از خروج بیمار از فرایند درمان برنامه منسجم و مناسبی نداشته باشیم احتمال عود و بازگشت وی به چرخه اعتیاد و تجاهر بسیار محتمل است.
متأسفانه آمار اعتیاد در سراسر جهان رو به افزایش است. قاعدتاً این امر در کشورهایی مثل ایران که در مجاورت بزرگترین مرکز تولید مواد مخدر جهان یعنی افغانستان قرار دارد از سرعت بیشتری برخوردار است. علاوه بر این بلای دیگری که در سال های اخیر گریبان جامعه ی بشری را گرفته است تولید، تکثیر و ازدیاد مصرف مواد مخدر صنعتی است. امری که گروهی حتی با اعتیاد دانستن آن مشکل دارند! به بیان دیگر بسیاری از معتادان مواد مخدر صنعتی تصور می کنند مصرف این مواد اعتیاد نیست. این در حالی است که هر نوع وابستگي، تکرار و مصرف پيش‌رونده مواد مخدر اعم از صنعتي و سنتي، اعتياد محسوب مي‌شود و البته در مورد مواد صنعتي اعتياد، خطرناک‌تر است چرا که ممکن است اختلال شخصيت، توهم و در نهايت اعمال مجرمانه ختم شود. علاوه بر این که آسیب های جسمانی و روحی آن در بسیاری از موارد به مراتب بالاتر از انواع دیگر مواد مخدر سنتی است.
متأسفانه در حال حاضر علیرغم تلاش های گسترده ای که توسط بهزیستی، وزارت کشور، نیروی انتظامی و سایر نهادهای ذیربط صورت می پذیرد در مقوله پیشگیری و مقابله با مواد مخدر به توفیقات حداکثری نائل نشده ایم. پیچیدگی روحی و رفتاری این امر از یک سو و سودهای کلانی که سوداگران مرگ و سرمایه گذاران تولید و توزیع مواد مخدر سنتی و صنعتی به دست می آورند از سوی دیگر سبب گردیده است در مسیر مقابله، پیشگیری و درمان اعتیاد همواره با موانع بزرگی مواجه شویم. بازگشت به اعتياد پس از بهبودي محل نگراني است و با توجه به اينکه اين مسئله کشور را به لحاظ انسجام اقتصادي، انساني و فرهنگي دچار مشکل مي‌کند نياز به برنامه‌هايي با رويکرد اجتماعي و صيانتي داريم تا بازگشت به حداقل ممکن برسد. تا اطلاق عنوان متجاهر بر یک معتاد و ارجاع آن به مراکز اجباری مراحل متعددی باید طی شود. به عبارتی درصورتی‌که فرد معتاد با وجود بستر مناسب برای درمان و وجود همه امکانات حاضر نشد برای ترک اقدام کند، متجاهر شناخته شده و در چنین شرایطی ناگزیر باید او را به مراکز درمان اجباری ارجاع داد. امری که علاوه بر هزینه های فراوان برای دولت نظام خانواده را با مشکلات فراوانی مواجه می سازد. ضرورت مقابله با مقوله ی اعتیاد و پیشگیری از آن بسیار جدی است خصوصاً وقتی بدانیم در حال حاضر بیش از 60 درصد زندانیان ما به علت موادمخدر دستگیر می‌شوند و یا به طور غیرمستقیم جرم موادمخدری دارند. علاوه بر این متاسفانه به علت وجود افراد مجرم موادمخدر در زندان‌ها ترکیب محکومین زندانی به هم خورده و محیط زندان‌ها نیز بسیار آلوده شده است.
مجموع این موارد ضرورت توجه روز افزون خانوده ها در کنترل جوانان و نوجوانان شان را بیش از پیش یادآور می شود. هر خانواده فرای تلاش های دولتی که در این امر صورت می پذیرد خود موظف است نسبت به کنترل و هدایت رفتار فرزندانش دراین امر اهتمام، جدیت و توجه کافی داشته باشد. خانواده ها باید مراقب هر نوع تغيير رفتار فرزندان خود باشند چرا که پيشگيري که يکي از مباحث مهم در بحث اعتياد است با آموزش و از نهادهايي مانند خانواده و آموزش و پرورش آغاز مي‌شود .همچنین در سیاست‌های کلی نظام، به‌جز بخش‌هایی که به مقابله با مواد مخدر می‌پردازد، در چند بند به‌طور مستقیم به توسعه اقدامات پیشگیرانه، برنامه‌های علمی درمان و کاهش آسیب، حمایت‌های اجتماعی و مشارکت مردم و نهادهای مدنی اشاره شده است، همچنین در سند جامع حمایت‌های اجتماعی و درمان اعتیاد کشور نیز رویکرد کاهش آسیب، درمان و توسعه حمایت‌های اجتماعی در اولویت است و نیز در سیاست‌های کلی برنامه پنجم توسعه به درمان و کاهش آسیب تأکید شده است. به عبارتی در تمامی اسناد الزام‌آور مرتبط به‌طور واضح بر توسعه رویکردهای حمایتی و داوطلبانه درمان و کاهش آسیب تأکید شده است.

منبع: روزنامه رسالت مورخ دوشنبه 26 تیرماه 1396 شماره 8985

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *