من و شما و موجوداتی به نام “مَردُم”

 

? “مَردُم” دقیقاً چه کسانی هستند؟
مَردم موجودات عجیب و غریبی هستند که بیشتر از آن که دیده شوند شنیده می شوند! همان هایی که از بدو تولد همراهی ات می کنند و تا روز مرگ مجبور هستی برای آنها و مطابق میل شان زندگی کنی. گاهی احساس می کنی که خودت هم جزیی از آنهایی و گاهی حرف هایی از آن ها درباره خودت می شنوی که هیچ شباهتی بین خودت و آنها نمی یابی. عجیب تر اینکه بدون هیچ عامل جبری خودت را مجبور به اطاعت از آن ها می دانی!

? چه چیزهایی برای مردم مهم است؟
برای مردم خیلی مهم است که تو؛ چه می پوشی؟ کجا میروی؟ چند سال داری؟ پدرت چکاره است؟ ناهار چی خوردی؟ چند روز یک بار حمام می روی؟ از کارَت راضی هستی؟ چقدر حقوق می گیری؟ چرا حالت خوب نیست؟ چرا می خندی؟ چرا ساکتی؟ چرا نیستی؟ چرا آمدی؟ چرا ازدواج نمی کنی؟ چرا بچه دار نشدی؟ چرا این طوری نوشتی؟ عاشق شدی؟ فارغ شدی؟ چرا لاغر شدی؟ شکست عاطفی خوردی؟ چرا چاق شدی؟ زندگی بهت ساخته؟ چرا با خانواده همسرت کم رابطه داری؟ و چراهای بسیاری که تا جوابش را به دست نیاورند رهایت نمی کنند.

? مردم ذاتاً قاضی اند
مَردم ذاتاً قاضی به دنیا می آیند. بدون ِ اینکه خودت خبر داشته باشی، جلسه دادگاه برایت تشکیل می دهند رویت قضاوت می کنند، برایت حکم صادر می کنند، در نهایت محکومت کرده و جایگاهت را قعر جهنم می دانند. مَردم قابلیت این را دارند که همه جا باشند. هر جا بروی می توانی آنها را ببینی، حتی در خواب.

? مردم همواره پشت سرت حرف می‌زنند
این مردم که گفتم همواره پشت سرت حرف می زنند و چشمان شان معمولاً چیزی را که نباید می بیند. پولدار باشی دزدت می خوانند، بی پول باشی تنبل و درمانده، سریع باشی از نظرشان جلفی، کند باشی دست و پاچلفته، بلند باشی درازت می خوانند و کوتاه باشی در نظرشان کوتوله ای…  خلاصه اینکه هر کاری بکنی یا نکنی، هر چیزی داشته باشی یا نداشته باشی از نظر آن ها محکومی و واجبُ الغِیبَت و الاِفتِرا.

? شناخت دوست و دشمن بین مردم
در بین مردم شناخت دوست از دشمن کار بسیار سختی است. گاهی آن هایی که نزدیک ترند و احساس دوستی با آنها میکنی چنان با تو دشمنی می کنند که تا آخر عمرت فراموش نمی کنی. در بین مردم شناخت دوست از دشمن فقط هنگام سختی، شکست، ناکامی، نیاز و بیماری ممکن می گردد.

? مردم از چه چیزهایی می ترسند؟
اما مَردم همیشه از یک چیز می ترسند از اینکه به آنها توجه نکنی، محلشان نگذاری، حرف هایشان را نشنوی و کارهایشان را نبینی. پس دستت را روی گوش ات بگذار، چشمانت را ببند و بی توجه از کنارشان عبور کن و مشغول کار خودت شو. این حرف من را هر وقت اعصابت از مردم خرد شد یادت باشد و بدان عمل کن تا کسی نتواند مانع پیشرفت و آرامشت شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *