واقعیت این است که با وجود سال ها تجربه در اداره شهرها توسط شوراها (که رکن چهارم اداره امور کشور هستند) کماکان مسائل و مشکلات فراوانی وجود دارد که باید مورد توجه منتخبان ملت قرار بگیرد. زمانی که انتخابات به پایان می رسد، منتخبین و آرایش سیاسی شوراها مشخص می گردد و هیجانات گروه های سیاسی، احزاب و مردم خاتمه می یابد وقت آن است که میراث مدیریت شهری به بهترین شکل به نسل بعدی منتقل شود. به نظر می رسد یکی از مهم ترین دلایل عدم موفقیت حداکثری شوراها در پنچ دوره گذشته بسنده کردن به سطحی پایین تر از جایگاه واقعی آن در نظام مدیریت شهری است. هدف از آنچه گفتم هرگز نه یک تحلیل سیاسی است و نه کنایه ای به این و آن بلکه توصیف یک واقعیت تلخ در کشور راجع به نهادی است که باید در آسمان شهر در اوج پرواز و مسائل و مشکلات را مشاهده و شناسایی نماید و برای حل و فصل آن برنامه و راهکار کلان ارائه دهد. امری که در کل کشور کمتر رخ داده است. زمانی که شورا وارد امور اجرایی می شود، ورود و خروج نیروها را رأسا مدیریت و در عزل و نصب ها دخالت می کند، اعضای شورا درگیر افتتاحیه، اختتامیه، همایش و جشنواره می گردند سبب می شود از امور اساسی و کلان اداره ی شهر غافل شده و نتیجه همانی می شود که در پنج دوره گذشته اکثر قریب به اتفاق شوراها در سراسر کشور از هر گرایش سیاسی که بوده اند گرفتار آن شده اند. این دردی عمومی است که به صورت واگیر در سراسر شوراهای شهر در کشور وجود دارد. اگر نگاهی متفاوت به جایگاه شورا داشته باشیم و سطح راهبردی آن را به عملیاتی تقلیل ندهیم بدون شک اوضاع از این که هست بسیار بهتر می شود.
منبع: روزنامه شهرآرا، پنجشنبه 3 تیر 1400، شماره 2417