در این فضا شهرها برای باقی ماندن در عرصه رقابت و پیشرفت باید اولاً؛ از جایگاه های مطلوب و توسعه یافته اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فناوری و … برخوردار باشند. ثانیاً زیرساخت های مربوط به جایگاه های مذکور متشکل از «توان، نفوذ و اعتبار» را فراهم آورده باشند و ثالثاً در راستای فعالیت های خود شکل نوینی از دیپلماسی را با عنوان «دیپلماسی شهری» نمایان سازند. اخیراً در قالب راهبرد «ديپلماسي شهري» بهره گیری از توان کلان شهرها براي توسعه رویکرد «بينا شهري بين المللي» به جای سياست «بينا دولت ملت» مورد توجه قرار گرفته است و بسیاری از کلانشهرها و شهرهای جهانی تلاش دارند با ابزار دیپلماسی شهری، میزان مشارکت بین المللی خود را در عرصه جهانی ارتقا بخشند تا از این طریق زمینه توسعه روز افزون شهر را فراهم سازند. ديپلماسي شهري به دنبال ارائه ايده ها و راهکارهايي است که به وسيله آن، کلان شهرهاي جهان مي توانند با هدف بروز توانايي ها و استعدادهایشان براي حل مسائل و چالش هاي شهري نقش آفرینی کنند و در عرصه ارتباطات فرهنگي و تعهدات سياسي با ديگر بازيگران عرصه سياست شامل؛ مجامع و سازمان هاي بين المللي، کلان شهرها و شهرهاي جهاني مختلف تعامل داشته باشند. رویکرد اساسی ديپلماسي شهري اين است که با توجه به پتانسيل شهروندي و مقتضيات شهرها تعاملات مفید را شکل داده و توسعه بخشد. بسیاری از کارشناسان معتقدند در عصر حاضر «ديپلماسي شهري» بهتر از «ديپلماسي دولت ملت» قادر به ايفاي نقش در فرآيند جهاني شدن خواهد بود. بر این اساس ضرورت دارد مدیران شهری با در نظر گرفتن مصالح شهر و شهروندان، سیاست های کلان و استراتژیک را به صورتی طراحی و تدوین نمایند که ضمن نقش آفرینی بین المللی اولاً؛ شهرت و آوازه شهر را که از آن به عنوان برند شهری (آمیزه ای از هویت تاریخی، ویژگی های اجتماعی، نهاد های تمدنی، فعالیت های تجاری، امکانات رفاهی و تفریحی و مناسبات سیاسی و بین المللی هر شهر) تعبیر می شود ارتقا بخشند، ثانیاً؛ با تکیه بر دانش و مهارت خود و استعدادهای شهر و شهروندان شان، سیاست گذاران، تصمیم سازان و افکار عمومی را درجهت جلب منافع شهر متبوع خود هدایت نمایند.
منبع: روزنامه شهرآرا، دوشنبه اا مرداد 1400، شماره 3447