در مدار شهر سیاست وجود دارد ولی سیاست زدگی خیر، فرهنگ عمومی تعریف می شود ولی خرده فرهنگ ها نیز محترم شمرده می شوند، مسائل اجتماعیِ کلان جاری و ساری است اما اقتضائات اجتماعی مناطق و محلات نیز مورد توجه قرار دارد، بهداشت، سلامت و نظافت عمومی جز اصول اداره شهر است اما شادمانی و امید آفرینی مورد غفلت قرار نمی گیرد، نمایندگان اکثریت حکمرانی می کنند ولی حقوق اقلیت تضییع نمی گردد، مدیران و مسئولان شهر را اداره می کنند ولی از مشارکت و نقش آفرینی فعال مردم غافل نمی شوند. ادارۀ شهرها خصوصاً در اندازه و گسترۀ کلان شهرهای توسعه یافته یا در حال توسعه با ابعاد و پیچیدگی های فراوانی مواجه است که اگر مورد دقت و توجه قرار نگیرد صدمات و لطمات فراوانی به همراه دارد و سبب هرز استعدادها و افزایش هزینه های مادی و معنوی خواهد شد. در چند دهۀ اخیر با افزایش قدرت سازمان های محلی و شهرداری ها شیوۀ اداره شهرها در روند پیشرفت و توسعۀ کشورها نقش تعیین کننده ای داشته است. بر همین اساس باید حکومت ها در تقنین و اجرا ظرفیتی را فراهم سازند که ظرفیت ها و استعدادهای بومی و منطقه ای در قالب روند سیستماتیک شناسایی و زمینۀ بروز و نقش آفرینی آن برای توسعه شهرها فراهم گردد. اگر این امر در تمامی شهرهای کشور در چارچوب مشخصی صورت پذیرد سبب رشد متوازن همۀ شهرها در نقاط مختلف جغرافیایی می گردد که نتیجۀ آن پیشرفت و تعالی کشور خواهد بود. از آن جا که شهرها مستقیماً با پول مردم اداره می گردند و نمایندگان آن ها در چارچوب اسناد بالادستی فرآیند وضع قوانین در چارچوب نیازهای بومی خود را در شوراهای شهر انجام می دهند و قوانین منعطف در قیاس با دولت ها و اختیارات نسبتاً مناسبی در اختیار دارند، مشارکت و همدلی مردم و مدیران شهری می تواند نوید بخش اتفاقات خوبی در شهرها باشد.
منبع: روزنامه شهرآرا، چهارشنبه 20 مرداد 1400، شماره 3455
https://shahraranews.ir/files/fa/publication/pages/1400/5/20/11969_112623.pdf