خیلی فرق می کند

هر کسی هم که بیاید این مشکلات دیگر حل شدنی نیست و کشور هرگز روی خوش نخواهد دید. گروه دیگر هم آنقدر ساده با این موضوع برخورد می کنند و گویی مسئولیت ها همچون نوشیدن جرعه ای آب راحت و بی دغدغه است و معتقدند هر کسی مدیر شود فرقی ندارد و به هر حال امور اجرایی پیش می رود. الغرض! علم، تجربه و آن چه در واقعیت رخ می دهد به خوبی هر دو دیدگاه مذکور را رد می کند و خیلی درک این موضوع مقوله پیچیده ای نیست و همگان به راحتی در سال های اخیر دریافته ایم اینکه چه کسی مدیر باشد قطعاً موضوع مهمی است و بسیار فرق است بین آن ها که می دانند با آن ها که نمی دانند، افرادی که می خواهند با افرادی که نمی خواهند، مدیرانی که می توانند با مدیرانی که نمی توانند و بالاخره تجربه، صلاحیت، مهارت و شایستگی افراد به صورت مستقیم روندهای جاری، انسانی و مدیریتی کشور را تحت تأثیر قرار می دهد و اثر آن به صورت مستقیم در زندگی مردم و سبک و سطح آن خودش را نشان می دهد. نمی دانم چرا گاهی احساس می شود در برخی انتصابات حساسیت های لازم مورد توجه قرار نمی گیرد یا نوع و چگونگی انتخاب نشان می دهد جریان انتصاب مدیر مربوطه در حد لازم جدی گرفته نشده است. در حالی که با توجه به شرایط اقتصادی، اشتغال و مشکلات اورژانسی کشور حتی یک مسئولیت کارشناسی در نهادی دولتی اهمیت فراوانی دارد و اثر آن به صورت مستقیم کیفیت زندگی مردم را تحت تأثیر قرار می دهد. خصوصاً اینکه به یاد آوریم مولای متقیان امام علی علیه السلام در حد سوختن شمعی از بیت المال تا چه اندازه حساسیت و دقت به خرج می دادند. پس باید الگو بگیریم، متمسک شویم و از این سیره به احسن وجه تبعیت کنیم. سه نوع انتصاب خیانت به مدیریت، سازمان، کشور و آحاد مردم است:

اول: انتصاب فردی که برای کاری تخصص، صلاحیت و توانایی لازم را ندارد.
دوم: انتصاب فردی که از او فرد یا افرادی دارای صلاحیت و شایستگی بیشتری در آن کار هستند.
سوم: پذیرفتن کار یا مسئولیت در حالی که فرد خودش می داند توانایی و صلاحیت آن را ندارد و یا اینکه باور دارد افراد دیگری هستند که از او شایستگی بیشتری برای تصدی آن کار را دارند.

افرادی که به عنوان مدیر انتخاب می شوند باید نیازها، اولویت ها و خواسته های مردم را درک کنند، ویژگی های امانت و حساسیت امور را باور داشته باشند، به جای توصیه و رابطه و یا رزومه های رنگارنگ ساختگی از تعهد، صلاحیت و شایستگی واقعی بهره مند و به معنای واقعی امتحان پس داده باشند و در فراز و نشیب های مسئولیت صلاحیت و سلامت خود را نشان داده باشند. فرصت های مدیریت محدود است اما تبعات و پیامدهای آن بسیار طولانی و گاهی دائمی است. پس هرگز بخشودنی نیست مصالح و منافع فردی، قوم گرایی، فامیل بازی، سیاست زدگی و یا بده و بستان های مدیریتی بخواهد در این اوضاع و احوال کشور مانع شایسته سالاری و شایسته گزینی شود. مردم دیگر طاقت تحمل مدیران ناکارآمد، فاسد، منفعت طلب، تنبل و نالایق را ندارند.

منبع: هفته نامه نخست، پنجشنبه 11 آذر 1400، شماره 899

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *