بررسی تأثیرات وب 2.0 بر مدیریت دانش
خلاصه: علیرغم محبوبیت طرحهای مدیریت دانش در سازمانها، پژوهشها نشان میدهد اکثر فعالیتهای مدیریت دانش در برآورده ساختن دستاوردهایی که از پیادهسازی پروژههای KM انتظار میرود، با شکست مواجه شدهاند. برای مدت یک دهه، محققان حوزه مدیریت دانش همگی براین باور بودهاند که تلاشها برای زنده نگاه داشتن KM ثمربخش نبوده و مدیریت دانش رو به زوال است. در پاسخ به این تلاشهای ناموفق یک رویکرد جدید به مدیریت دانش که از ابزارهای وب 2.0 استفاده میکند در حال ظهور است (که به KM 2.0 معروف است). هدف از این مقاله بررسی تفاوتهای اصلی بین مفاهیم مدیریت دانش سنتی و KM 2.0 است که در غالب چهار عنصر اصلی مدیریت دانش یعنی دانش، افراد، فرآیندها و فناوری مطرح میشود. در ادامه نشان خواهیم داد که تغییر و جابجایی در پارادایم دانش چگونه منجر به تبدیل دیگر عناصر KM و ظهور شیوهای جدید از مدیریت دانش می گردد؛ شیوهای که بر تعاملات اجتماعی میان افراد به جای تسخیر خود دانش، تأکید بیشتری مینماید. پارادیم جدید رویکردی متفاوت به مقوله مدیریت دانش ارائه میکند که تأکید بیشتری بر تقویت روابط اجتماعی میان اشخاص به منظور خلق دانش به جای تسخیر آن، مینماید و بنابراین چشمانداز متفاوتی نسبت به چگونگی مدیریتِ دانش در محیط رقابتی امروز ارائه میدهد.
انواع، ابزار، روش ها، الزامات و چالش های دورکاری
1- مقدمه: در خرداد ماه سال 1389 «آییننامه دورکاری یا کار در خانه کارمندان» با هدف افزایش بهرهوری، انعطاف کاری و کاهش حجم رفت و آمد کارمندان دولت و اثرات جانبی آن از طرف دولت محترم به سازمانهای دولتی ابلاغ شد. اجرای این طرح به منزله یک رویکرد نوین برای سازمانهای دولتی، طبیعتاً در آغاز با مشکلاتی عدیدهای مواجه شده که البته دور از انتظار هم نبوده است. اما رفع این مشکلات، چه برای کارکنان، چه برای سازمانها و چه برای جامعه، منوط به اتخاذ تدابیر و رعایت الزامهایی است تا دورکاری به سرمنزل مقصود نایل شود. تجارب و مشاهدات نگارنده دیگر نشان میدهد که هم اکنون برخی الزامهای اجرایی دورکاری مانند اصول و روش کاربرد، فرایند اجرا، رویکردهای مدیریتی، فرهنگ سازمانی، علایق کارکنان و … کمتر مورد توجه است که خود جای تأمل دارد.
مدیریت دانش اجتماعی در شرکتهای دانشبنیان
شرکت های دانش بنیان به عنوان مراکز خلق و اشاعه دانش بیش از هر سازمان دیگری نیازمند اجرای مدیریت دانش هستند. فرآیند دانش به واسطه گردش اطلاعات و انتقال آن بین افرادی که با خصوصیات مشترکی در کنار یکدیگر گرد آمده اند خلق می شود و مدیریت دانش بدون توجه به مفهوم سرمایه اجتماعی اثربخشی خود را از دست خواهد داد. چنین فرایندی جزء با اعتماد اعضا به یکدیگر، روابط گروهی حسنه و حس همکاری متقابل حاصل نخواهد شد.
دگرگونی در مفهوم مدیریت تحول
تحقیقات نشان میدهد اکثر تلاشهای صورت گرفته در حوزه تحول سازمانی با شکست روبهرو میشوند. متدولوژی تحول هنوز هم در عصر پیش از دیجیتال (predigital) بهسر میبرد و پیشرفتی نداشته است و مسلما زمان زیادی برای جبران شکاف به وجود آمده نیاز است. مدیریت تحول آنگونه که سالها بهکار بسته میشده است، اکنون منسوخ شده است. ۷۰ درصد برنامهها و طرحهای تحول از تحقق اهداف خود ناتوان هستند، مقاومت کارکنان در برابر تغییر و عدم پشتیبانی آنان از تیم مدیریت از جمله دلایل عمده این شکستها هستند. زمانی که افراد بهطور واقعی در حوزه مدیریت تحول سرمایهگذاری میکنند، احتمال موفقیت بیش از ۳۰ درصد است. درحالیکه سازمانها در خصوص نحوه کاربرد فناوریهای دیجیتال بهمنظور ایجاد کسب وکارهای مشتری محور دچار نگرانیهایی هستند، کاربرد ابزارهای دیجیتال برای ترویج و سرعت بخشیدن به تحول داخلی در سازمانها توجه گروه معدودی را به خود جلب کرده است. با این حال، کاربرد ابزارهای جدید دیجیتال فرآیند تحول را هم از دید اجراکنندگان آن و هم از دید گروهی که این تحول را تجربه میکنند، معنا، پایداری و دوام میبخشد.
تصور غلط دانشورزی و فناوری جدید
چکیده: در کشورهای جهان سوم که همگی کم و بیش سالیان دراز زیر سلطهی کشورهای غربی بودهاند و منابع ملی آنها در این سالها به غارت رفته بدون این که به رفاهی که در غرب وجود دارد دسترسی یابند، واکنشهای متفاوتی نسبت به این مقوله بروز کرده است. واکنش بعضی این است که علم و تکنولوژی غربی به شیوهای که در جهان سوم به کار گرفته میشود باید متوقف شود.
فناوری نانو و مدیریت هزینه و انرژی در صنایع نظامی
چکیده: استفاده از فناوری نانو در صنایع دفاعی- امنیتی میتواند باعث کاهش هزینهها گردد. فناوری نانو میتواند در کاهش مصرف سوخت هواپیماها و زیردریاییها مؤثر باشد. فناوری نانو با تولید سوخت جدید برای موشکها قابلیتهای آنها را بهبود بخشیده است. همینطور این فناوری میتواند منجر به کاهش هزینه بازرسی با اشعه x شود.
تبیین دانش، پیشرفت علمی و افزایش شاخصههای رشد
در شرایط کنونی، دو نگاه عمده در کشور به مقولهی علم، فناوری و دانش تجربی وجود دارد. هر دو جریان به پیشرفت علمی و افزایش شاخصههای رشد علمی معتقدند. هرچند حتی در شاخصههای رشد مدنظر نیز تفاوتهایی وجود دارد که حاکی از نوع نگاه این دو جریان به عرصهی مدیریتی کشور و ادارهی جامعه است. یک نگاه درونزا و متکی به خود و نگاه دیگر برونزا و معطوف به خارج از مرزهای انقلاب اسلامی و کشورمان است.
پارادايم نيوتني و پارادايم آشوب در نظريه ها و الگوهاي سازمان
چکيده: نظريه ها و الگوهاي سازمان و مديريت همچون بقيه رشته هاي دانش تحت تاثير پارادايم هاي علمي قرار دارند. دو پارادايم مهم يعني پارادايم نيوتني و پارادايم آشوب به طور جدي نظريه و الگو هاي سازماني را تحت تاثير خود قرار داده اند. در نظريه هاي ماشيني نظم، ثبات و پايداري و انعطاف ناپذيري جزء ويژگي هاي ذاتي سازمان ها به حساب مي آيد. بنابر اين پس از تعريف ساختار، برنامه ها و تعيين رويه ها و روش ها در سازمان، تغيير معنايي نخواهد داشت. در نظريه هاي ارگانيک، سازمان همچون ارگانيزم زنده، مريض و بيمار مي شود؛ بنابر اين براي بهبود آن بايد دست به تغيير زد. در اينجا تحت تاثير پارادايم نيوتني، تغييرات را مي توان مثل يک ماشين از قبل طرحريزي کرد، نتايج آن را پيش بيني نمود و بدون کم و کاست به اجرا گذاشت و در اين ميان نقش محوري و تعيين کننده بر عهده رهبري تغيير است. نظريه سيستم هاي پيچيده و آشوب، اساس پارادايم ديگري است که حوزة مديريت را نيز همچون ديگر حوزه هاي علمي تحت تأثيراصول خود قرار داده است. نظريه پيچيدگي براي مديران اين پيام رادارد که دوران مديريت ازطريق اهداف سلسله مراتبي ياازطريق منطق از پيش تعيين شده و کنترل هاي دقيق، به سر آمده است. در شرايط آشوب و بي نظمي، سيستم ها دائما بين جاذبه هاي مختلف در نوسان هستند(تعادل پويا) و گاه تغييرکوچکي باعث بروز تغييرات وسيع و ريشه اي در سيستم مي شود. براي مديريت تغيير در سيستمهاي پيچيده و آشوبناک، روشهاي سنتي ديگر پاسخگو نيست و مديران بايد منطق تغيير در اين سيستم ها را بياموزند.
چالش های فلسفی نظریه کوانتوم استاندارد
چکیده: «فيزيك كلاسيك با كارهاى گاليله و نيوتون تكون يافت و در قرن نوزدهم به كمال خود رسيد. در چهارچوب فيزيك كلاسيك هر سيستم فيزيكى با تعدادى متغير، كه تعدادشان در هر لحظه معين است، مشخص مى شود. برنامه فيزيك كلاسيك مشخص كردن اين متغيرها براى هر سيستم است. اين برنامه تا نزديكى اواخر قرن نوزدهم با موفقيت طى شد، به طوریكه در آن دوران فكر مىشد كه فيزيك به انتها رسيده است. در اواخر قرن نوزدهم فيزيك دانان با دو مسأله مهم روبرو شدند: كشف اتر و تشعشع از يك جسم داغ. توضيح این ها ديگر در چهارچوب فيزيك كلاسيك ميسر نبود و براى تبيين آن به چهارچوب هاى جديدى نياز بود. مسأله اول به تكون نظريه نسبيت خاص منجر شد و مسأله دوم به پيدايش نظريه كوانتوم منتهى گرديد. نظريه كوانتوم جديد كه نهايتاً در سال هاى 1927-1925 تدوين شد، پايه هاى فلسفى فيزيك كلاسيك را فرو ريخت.