دانشنامه مدیریار

دلنوشته، غارتنهایی

برای تنهایی

⛱ درک کردن دیگران را خوب بلدم؛ این که فلانی الان حالش خوب نیست، حوصله ندارد، نمی خواهد، نمی تواند،…

من جرأتش را دارم

⛱ من جرأتش را دارم در برابر روزگار بایستم، حقم را بگیرم، ناامیدی را زمین گیر کنم، از زندگی لذت ببرم…

پدرجون

⛱ مدتی است حسابی دلم برایش تنگ شده است به قدری که گاهی کلافه و سرگردان می شوم و از…

صبر خجالت زده ی من است

⛱ صبر خجالت زده ی من است و همزاد دردهایم، آنقدر احترامش را نگه داشتم، به او اعتماد کردم و…

وقتی یکی را می خواهی

⛱ وقتی یکی را می خواهی، دوستش داری، قسمت توست و دلت نمی خواهد به هیچ دلیل و بهانه ای…

پاک از خودم یادم رفته بود

⛱ تا به حال این گونه جلب چهره خودم در آیینه نشده بودم. با این که صبحگاهان مکرر بعد از…

خودخواه و حسودم

⛱ محبوب من! برای تو، عشقت، نگاهت، محبتت، شمیم دل انگیز وجودت، زیبایی و مهربانی بی انتهایت هم خودخواه هستم…

به من اندکی فرصت بده

⛱ نه قهرم، نه کینه ای به دل دارم، نه دنبال انتقام گرفتن هستم، نه در پی تلافی کردن، اینک…

تحمل فاصله ها را ندارم

⛱ نمی دانم مِهر تو از کجا آمده و چگونه در دلم نشسته که این گونه همه ی "هست و…

عشقم به قیمت جانم

⛱ اعتراف میکنم آدم مهمی نیستم، دستانم خالی است، باغ بالا و آسیاب پایین ندارم، اخلاقم چنگی به دل نمی…