در هفت سالگی او برای همسایگانشان کارهای کمدی اجرا میکرد. علاقه او به کارهای هنری در دبیرستان مککینلی در شیکاگو نیز ادامه یافت و در آنجا او توجه خود را بر نقاشی و عکاسی متمرکز کرد. او در آکادمی هنرهای زیبای شیکاگو به صورت شبانه تحصیل میکرد.
در زمان جنگ جهانی اول، او سعی کرد تا در ارتش نامنویسی کند. اما چون سنش کم بود پذیرفته نشد. به همین دلیل او به فرانسه رفت و به صلیب سرخ پیوست. او به راننده آمبولانسی تبدیل شد که داخل آن را با عکسهای کارتنی مورد علاقهاش تزیین کرده بود.
پس از جنگ او به کانزاس سیتی رفت و کار خود را به عنوان تهیه کننده فیلمهای کارتونی آغاز کرد. در سال 1920، ضمن این که او با شرکتهای فیلمسازی کانزاس سیتی همکاری میکرد، نخستین شخصیتهای کارتونی مد نظرش را خلق کرد. در ماه مه سال 1922، او نخستین شرکتش به نام لافوگرامز را خلق کرد. اما او خیلی سریع دچار مشکلات مالی شد و تصمیم گرفت شرکتش را تعطیل نماید. او که شور و شوق جوانی را در خود داشت، تنها با وسایل نقاشی خود به هالیوود رفت و با ایده ساخت فیلمهای کارتونی خیلی زود به اوج رسید.
لحظات تعیینکننده
رؤیاهای جدید دیسنی در جایی رشد کردند که رؤیاهای بسیاری از شرکتهای بزرگ امریکایی نیز در همان جا به واقعیت تبدیل شده بودند یعنی در گاراژ. دیسنی به همراه برادرش، استودیوی برادران دیسنی را تاسیس کردند. او برای این کار 500 دلار از عمویش، 200 دلار از برادرش و 2500 دلار از والدینش قرض گرفت که برای این کار خانه خود را در گرو بانک قرار دادند تا 2500 دلار مورد نیاز والتر را تامین کنند. نخستین آثاری که او شروع به فروش آنها کرد، برمبنای شخصیت آلیس بودند که لوییس کارول آن را خلق کرده بود.
میکی ماوس در سال 1928 متولد شد. دیدگاههای مختلفی در این زمینه وجود دارند که چگونه دیسنی به فکر ساخت این شخصیت افتاد. رایجترین داستان آن است که ایده این امر زمانی در ذهن والتر جرقه زد که او از یک جلسه ناامیدکننده که در آن مجبور شده بود کنترل موفقترین شخصیتش یعنی خرگوش اوسوالد را رها کند، به خانهاش بازمیگشت. وقتی او در قطار نشسته بود به یاد موشهایی افتاد که بارها به دفترش آمده بودند. دیسنی میخواست شخصیت جدیدش را مورتایمر بنامد. اما این همسر او بود که والتر را مجاب کرد تا نام شخصیت جدیدش را میکی ماوس بنامد. در نوامبر سال 1928 یعنی زمان که تازه والتر 28 ساله بود، این شخصیت محبوب را در فیلم کشتی بخار ویلی خلق کرد.
دیسنی به نوآوریهای خود در زمینه فیلمهای کارتونی ادامه داد. سمفونیهای احمقانه فیلمی بود که در آن از کارتونهای رنگی استفاده شد. در سال 1937 او نخستین کارتون موزیکال خود به نام سفید برفی و هفت کوتوله را روانه بازار کرد. دیسنی با خلق سفید برفی خطر بزرگی را به جان خرید. این نخستین فیلم از این دست بود. در دهه 1930 به ویژه در بحبوحه رکود بزرگ اقتصادی، دو میلیون دلار هزینه کردن برای چنین فیلمی واقعاً رقم کلانی بود. خوشبختانه دیسنی در این بازی برنده شد و استودیوهای دیگر نیز از این روش تبعیت کردند و در نتیجه فیلمهایی همچون پینوکیو، دامبو و بامبی توسط او ساخته شدند.
تا سال 1940، دیسنی و 1000 کارمندش استودیوهای بوربانک را تصاحب کردند. حالا دیگر دیسنی خودش صاحب استودیو بود و دیگر نیازی نبود تا همانند دهه 1920 به دنبال استودیویی برای کارهایش باشد. در طول دهه 1940، استودیوی دیسنی با مشکلاتی در زمینه طنشهای نیروی کار مواجه شده بود. دیسنی عضو سازمان ائتلاف تصاویر متحرک بود که بعضی از اعضای آن را کمونیستها و رادیکالها تشکیل میدادند. دیسنی متهم شد که تعدادی کارکنان کمونیست را به کار گرفته است. سرانجام او نسبت به این موضوع اعتراف کرد و این در حالی بود که رها شدن از عواقب این وضعیت چندین سال به طول انجامید.
جنگ جهانی دوم، موقتاً باعث کسادی استودیوهای دیسنی شد. در طول جنگ، بخش اعظم امکانات استودیوهای دیسنی به ساخت فیلمهای تبلیغاتی و فیلمهایی اختصاص یافتند که به توصیه دولت ایالات متحده ساخته میشدند. پس از جنگ، دیسنی دوباره به کار در زمینههای قبل از جنگ پرداخت.
در سال 1955 دیسنی وارد حوزه جدیدی شد. پارک دیسنیلند در آناهیم واقع در کالیفرنیا افتتاح شد. این پارک فضایی رویایی برای کودکان و بزرگسالانی بود که ستارههای کارتونی مورد علاقه خود را بر روی صفحههای بزرگ تلویزیونی مشاهده میکردند. سرمایهگذاری دیسنی برای این پارک 17 میلیون دلار بود. این ریسک بزرگ دیگری بود اما دیسنی در آن هم به موفقیت رسید و تنها در عرض هفت هفته تعداد بازدیدکنندگان از این پارک از مرز یک میلیون نفر رسید و پس از آن نیز میلیونها نفر از این پارک دیدن کردند.
در عین حال، دیسنی به پخش محصولاتش از تلویزیون ادامه داد. در زمانی که تلویزیون از کمبود برنامههای سرگرمکننده رنج میبرد، دیسنی مجموعه دنیای شگفتانگیز رنگها را در اختیار آن قرار داد.
در اواسط دهه 1960، یک پروژه سالهای پایانی عمر دیسنی را به خود اختصاص داد. طرح او ساخت دنیای دیسنی با در نظر گرفتن مسایل اجتماعی بود. دیسنی علاقه زیادی به حل مشکلات زندگی شهرنشینی در آمریکا داشت. او انجمن Epcot را تاسیس کرد که نمایشگاههایی را در زمینههای مختلف اجتماعی در مناطق شهری برگزار میکرد.
در اکتبر سال 1971، دنیای دیسنی افتتاح شد. این پارک که در فلوریدا قرار دارد، در فضایی به وسعت 43 مایل مربع ساخته شده و شامل یک پارک تفریحی، هتل، فرودگاه و مجتمع اداری بود و 11 سال بعد نیز به مقر اصلی Epcot تبدیل شد. دنیای دیسنی نیز همانند همتایش در کالیفرنیا بسیار موفق بود. البته در آن زمان دیسنی شاهد به بار نشستن طرحهایش نبود. او در 15 دسامبر سال 1966 درگذشته بود.
نتیجهگیری
والت دیسنی یک شخصیت ممتاز در قرن بیستم و یکی از قهرمانان فرهنگی آمریکا است. برای بسیاری، نام او با سرگرمیهایی عجین است که مورد علاقه خانوادههای آمریکایی هستند. اگرچه این موضوع صحت دارد، اما دیسنی خودش مردی جدی، سختگیر و یکدنده بود.
کارهای نوآورانه او از ساخت فیلمهای کارتونی تا پارکهای تفریحی را دربرمیگرفتند. شاید برای ترسیم تصویر دیسنی، هیچ چیزی مهمتر از این نیست که بگوییم او توانسته بود افراد مستعدی را جذب استودیوهای خود نماید و آنان را ترغیب کند تا بهترین آثار خود را بسازند. ممکن است انتقادهایی در مورد سبک مدیریتی او مطرح باشند اما باید گفت که نگرشی که توانست یک شرکت ساده را به شرکتی با درآمد چند میلیارد دلاری تبدیل نماید تنها مختص مردی به نام والت دیسنی است.منبع:کتب
نابودی دیسنی – الینور بایرن و مارتین مککوئیلان، 1999
موش نعرهکش: دیسنی و پایان سادهلوحی، هنری گیروکس، 1999
والت دیسنی – دان ناردو، 2000
نسخه دیسنی: زندگی، زمان، هنر و تجارت والت دیسنی، 1997
عصر والت: از قبل تا قبلتر – رابرت شرمان، 1998
سایتها
شرکت Disney.com: www.disney.com