خلاصه کتاب: اساس كار اين كتاب و اين كنفرانس بر R.A.B.T. يا رفتار درماني شناختي – عاطفي مي باشد . الفباي نظريه ي رفتار درماني شناختي – عاطفي شرح مي دهد كه شما چگونه با خود و ديگران صحبت كنيد و اين اصول به شما در جهت برقراري ارتباطي بهتر و مؤثر تر كمك خواهد كرد . در اين بحث ما قصد داريم برروي يك هدف مشخص تمركز كنيم و آن حفظ يك رابطه صميمي (عمدتا با همسر ) مي باشد ، در واقع مجموعه اي از نگرش ها و روش هاي مقابله با دو مشكل عملي و احساسي برقراري ارتباط با همسر مورد نظر است .
هفت راهبرد براي روابطي عالي و برقراري ارتباطي بهتر و مناسب تر عبارتند از :
همسرتان را همانگونه كه هست بپذيريد .
پي در پي قدر داني و سپاس خود را ابراز كنيد .
با تمام وجود و با صداقت كامل رابطه برقرار كنيد .
تفاوتهاي خود را با همسرتان كشف كنيد وآنها را با يكديگر در ميان بگذاريد .
از اهداف و تصميمات همسرتان حمايت و پشتيباني كنيد .
به همسرتان حق اشتباه كردن بدهيد.
خواسته هايتان را به عنوان اهدافي كه ممكن است بعدها به آنها دست يابيد درنظر بگيريد .
هفت راهبرد واضح و مشخص براي روابط بهتر زوجين ، به همراه اصول معروف رفتار درماني احساسي– عقلاني آلبرت آليس ؛ اين كتاب را به يك منبع قوي براي زوجين تبديل كرده است . كتابي واقع بينانه كه حاوي ايده ها و پيشنهادات ساده ي عقلاني و كاربردي در رابطه با برقراري و تداوم ارتباطي صميمانه مي باشد كه هم براي مراجعين و هم براي كساني كه در زمينه ي مشاوره ي ازدواج كار مي كنند و در كل براي تمام افرادي كه در تلاش براي خلق و گسترش روابطي شاد و صميمانه باديگران هستند ، سودمند و كارگشا مي باشد .
اساس كار اين كتاب و اين كنفرانس بر نظريهR.A.B.T. يا رفتار درماني شناختي – عاطفي مي باشد .
الفباي اين نظريه شرح مي دهد كه شما چگونه با خود و ديگران صحبت كنيد و اين اصول به شما در جهت برقراري ارتباطي بهتر و مؤثر تر كمك خواهد كرد .
در اين بحث ما قصد داريم برروي يك هدف مشخص تمركز كنيم و آن حفظ يك رابطه صميمي (عمدتا با همسر ) مي باشد .
در واقع مجموعه اي از نگرش ها و روش هاي مقابله با دو مشكل عملي و احساسي برقراري ارتباط با همسر به شرح ذيل مي باشد :
سبك هاو روش هاي ارتباطي :
رفتار درماني شناختي – عاطفي در اصل فرض مي كند كه شما به علت اينكه مدام باورهاي نامعقول و غير منطقي خود را تكرار و تمرين ميكنيد ، پيامدها و نتايج آشفته و مضطربانه ي آن را احساس مي كنيد . شما باورهاي نامعقول و غير منطقي را از والدين و فرهنگتان يا د مي گيريد .
رفتار C احساس B فكر A
سپس به طور مداوم و مستمر اين افكار و ايده هاي مضر را دوباره
به خود تلقين مي كنيد .
سه نوع باور نامعقول و غير منطقي وجود دارد :
1- من ( خود ما ) بايد كارها و وظايف مهم را بطور كاملا”خوب و مناسب اجراكنم و از سوي افراد مهم و سرشناس مورد پسند قرار گيرم .
اگر اينطور نباشد من آدم بي ارزش و بي اهميتي هستم و ادامه اين نوع باور منجر به ( خواسته ها و تقاضاهاي متعصبانه ) در من مي شود.
2- شما ( ديگر افراد ) كه درارتباط با من هستيد . بايد رفتاري كاملا” دوستانه – محبت آميز و منصفانه داشته باشيد . در غير اينصورت شما خوب نيستيد و بايد تنبيه شويد . ( در نهايت به تقاضا و خواسته بزرگ مي انجامد )
3- شرايطي كه من در آن زندگي مي كنم (محيط اطراف من ) بايد كاملا”راحت ومناسب باشد و بايد به من در رسيدن به آنچه مي خواهم كمك كند .
اين باورهاي غير منطقي شما
(فكر A ) را به سمت احساسات مأيوسانه ( احساسB ) – عصبانيت و افسردگي( رفتار C ) مي كشاند .
مراقب باشيد تقاضاها و خواسته ها و امور بلندپروازانه اغلب اوقات مي توانند عامل كارشكني و خرابكاري در بسياري از اهداف . علائق و خواسته هاي خوب و سالم باشند .
اين تقاضا ها اغلب مانعي برسر راه دوستي هاي صميمانه و نزديك شما خواهند بود .
بحث بعدي ما : تفاوت قائل شدن بين خواسته و نياز مي باشد ،
خواسته ها هميشه آن چيزي نيستند كه نياز داريم ! باور شما مبني بر اينكه هرآنچه مي خواهيد ، داشته باشيد يا بدست آوريد . شما را به سمت خود فريبي وعدم وظيفه شناسي مي كشاند و اصطلاحا” نياز شما رفتارها و اعمال متوقعانه ي شمارا توجيه مي كند . ( به عبارت ديگر شما را متوقع و خودخواه مي نمايد ) .
همچنين احتمالا” وقتي به آنچه اعتقاد داريد كه بايد داشته باشيد و به آنچه نيازمندش هستيد نرسيده ايد ، احساس ناشايستگي – افسردگي – دل آزردگي و عصبانيت مي كنيد .
اگر بايدها ونبايدها و ضرورتهاي متوقعانه را به دور بيندازيد زندگي بسيار جالب تر . نرم تر . انعطاف پذيرتر . خلاقانه تر و سازنده تر خواهد شد. پس باتغيير تفكرات . احساس نيز تغيير مي كند و بالعكس .
نكته مهم : همه بايد ها ونبايدها نامعقول نيستند .
مثلا” بايد و نبايدهاي معقول و ضرورتهاي مشروط اغلب اوقات عاقلانه و واقعي هستند .
مثال 1 ) اگر مي خواهيد زندگي كنيد بايد غذا بخوريد و نفس بكشيد !
مثال 2 ) اگر مي خواهيدرانندگي كنيد بايد ماشين سوخت داشته باشد !
ولي باورهاي نامعقول :
مثال 1 ) در هر شرايط و هر زماني من بايد موفق شوم .
مثال2 ) جهان بايد مطابق ميل من بچرخد و …
رفتار درماني شناختي عاطفي معتقد است كه هريك از ما ” واقعيت ” يا ” حقيقت” را مطابق ديدگاه و چشم انداز نظام باورها و اعتقادات خود و همچنين مفهوم و برداشتي كه از واقعيت يا حقيقت داريم تجربه مي كنيم .
واقعيت يا حقيقت شما مثل مدل ذهني من از واقعيت يا حقيقت نيست . نقطه نظرات ما ممكن است گاهي اوقات شبيه هم باشند اما راه و روش هاي ما در تفسير و درك واقعيت و حقيقت به سختي يكسان است . تفاوت هائي كه ايجاد و خلق مي كنيم اميدواركننده . طبيعي و عادي هستند .
اشاره اي به مفهوم ارتباط :
ارتباط چيست ؟ در يك عبارت ساده . ارتباط فرستادن و دريافت اطلاعات يا پيغام هاست . وقتي شما رابطه برقرار مي كنيد در ابتدا تلاش مي كنيد تا بر ديگران از طريق صحبت كردن و ديگر اشكال گفت و شنود تأثير بگذاريد .
هدف شما از برقراري ارتباط چيست ؟
اساسا” براي تأثير گذاري بر ديگران به خاطر دريافت بيشتر آن چيزي كه مي خواهيد و كمتر از آنچه نمي خواهيد .
وقتي شما تقاضا مي كنيد به عبارت هاي اجبار گونه متوسل مي شويد ،
مثال : تو بايد اين وسيله را به من بدهي ، عبارتهاي اجبارگونه به احتمال زياد به يك رابطه ي ضعيف و بد منجر خواهد شد . اگر يادبگيريد از هفت راهبرد ما براي روابطي عالي استفاده كنيد دوستي شما بهتر خواهد شد .
قبل از اينكه هفت راهبرد را بيان نماييم سه قانون دوستي را متذكر مي شويم :
سه قانون مورد قبول در روابط دوستانه يا نزديك وجود دارد .
* برتر بودن از ديگران * پائين تر بودن از ديگران * يك شراكت همسان
هدف ما از راهبردهايمان حركت از دو موقعيت اول به سمت يك شراكت همسان برابر است .
راهبرد اول :
همسرتان را همانگونه كه هست بپذيريد .
از سرزنش كردن اجتناب كنيد . در نظر داشته باشيد كه شما در رابطه هستيد تا از خودتان لذت ببريد ، نه اينكه تلاش كنيد تا همسرتان را شكل دهيد يا اورا بازسازي و اصلاح كنيد ، مسئول احساسات خود باشيد ، به خودتان اجازه دهيد بر همسرتان تأثير بگذاريد . ولي نه اينكه از او تقاضا داشته باشيد تا حتما” تغيير كند . همچنين به او آزادي دهيد تا برشما تأثير گذار باشد .
در اين راهبرد ما اميدواريم كه بتوانيم با تغيير انگاره ي شما بر روش تفكر . ارزيابي . تغيير و برقراري ارتباطتان تأثير بگذاريم .
انگاره چيست ؟
انگاره ي شما در واقع عدسي است كه شما از طريق آن به ديدن جهان اطراف خود مي پردازيد . انگاره ي شما، شامل : ارزشهاي جوهري و اصلي ، اولويت ها و ارجحيت ها و نظام اخلاقي و قانوني شما مي باشد .
پيش از آن كه خودآگاهانه به عوامل موجود در جهانتان توجه كنيد ، انگاره ها ي شماه پيشاپيش دست به تنظيم و تفكيك و انتخاب مي زند.
علاوه بر انگاره هاي شخصي ؛ خانواده ها ، اجتماعات ، گروهها و جوامع ما نيز داراي انگاره هايي هستند ، انگاره ي مسلط جامعه كيفيت آنچه كه پذيرفته شده و قابل قبول مي باشد را تعيين مي كند .
پيشنهاد مي شود كه بايد ها و نبايدها و ضرورتهاي رسمي و غير رسمي خود را تغيير دهيد تا بتوانيد به طور كامل واقعيت را همان گونه كه هست تصديق كنيد وروش ها ، تفكرات و احساسات را از مفروضات وپنداشته هايي چون :‹‹ تومرادل آزده ميكني›› به تفكري چون ‹‹ من انتخاب كردم تا دل آرزده شوم ›› در مورد كارهاي اشتباهي كه انجام داده ايد تغيير دهيد .
شما حق داريد بر ديگران تاثير بگذاريد زيرا مي توانيد بر بقيه تأثير بگذاريد حتي يك شي بيجان نيز مي تواند بر رفتار انسان تأثير بگذارد .
اگر شما از اين راهبرد استفاده كنيد همسرتان را بدون هيچ سرزنش و نكوهشي همان گونه كه هست پذيرفته ايد و به او احترام گذارده ايد .
اما همچنان برتأثير گذاري بر همسرتان به منظور رفتن به سمتي كه شما دوست داريد تلاش مي كنيد .
از تلاش براي كنترل و نظارت بر همسر تان با خواسته ها و دستوراتي مبني بر اينكه او ضرورتاً بايد به شكل آرزوها و خواسته هاي شما در بيايد اجتناب كنيد .
به همسرتان حق وآزادي بدهيد تا بر شما تأثير گذار باشد .
هر چيزي كه براي يك نفر مجاز است بايد براي ديگران نيز مجاز باشد … شما مي توانيد به تلاش هاي همسرتان براي كنترلشان به چهار صورت اصلي واكنش نشان دهيد :
1 ) موافقت و همراهي كردن با پيشنهاد ياتقاضا ( روش بزدلانه يا اصطلاحا” زن ذليل بودن )
2 ) مخالفت با پيشنهاد يا تقاضا در صورت بايد بودن ( عصيانگري و سركشي زياد )
3 ) چشم پوشي كردن از پيشنهاد
4 ) تلاش براي كشف و بررسي و گفتگو در مورد گزاره ي پيشنهادي يا تقاضا شده (شما مي توانيد همچنين با بخشي از آنچه همسرتان از شما مي خواهد موافقت يا با بخشي ديگر از آن مخالفت كنيد .) ( كه بهترين راهكار است )
(خود مختاري انعطاف پذيرانه ) شما مي توانيد هم از همسان سازي زياد و هم از عصيانگري و سركشي زياد اجتناب كنيد و تصميم بگيريد كه با خواسته ها ي ديگري موافقت كنيد زيرا صادقانه پذيرفته ايد كه پيشنهاد بعدي او يك ايده و نظر خوب و مناسب است . در اين صورت باز هم خودتان هستيد.
راهبرد دوم
پي در پي قدر داني و سپاس خود را ابراز كنيد .
از انتقادهاي نابجا و بي وقفه دست برداريد . اغلب اوقات از همسرتان براي چيزهاي كوچك ، قدرداني و تشكر كنيد . چيزهايي كه واقعاً در مورد همسرتان به آنها ارج مي نهيد ، بيابيد ، كشف يا حتي خلق كنيد و آنها را ذكر نماييد . آنچه در اينجا اهميت دارد ، صداقت و راستگويي است . از مهم ترين نابوده كننده ي رابطه يعني” انتقاد كردن و سرزنش مداوم همسرتان” اجتناب كنيد .
1 ) يك راه خاص و راحت براي تأثير گذاري بر ديگران قدرداني و سپاس صادقانه مي باشد . اكثر مردم به قدر داني صادقانه به صورت مثبت و به انتقاد به صورت منفي پاسخ مي دهند .
شما مي توانيد خود را تعليم دهيد تا با دقت نگاه كنيد و چيزهايي را كه همسرتان به درستي انجام مي دهد بيابيد ،سپس كامل و به وضوح قدر داني و سپاس خود را بابت آن رفتارها و چيزهاي خوب ابراز كنيد .
يافتن چند راه حل براي قدر داني :
هر موقعيتي داراي نقاط ضعف و قوت است .
شما مي توانيد انتخاب كنيد نقاط قوت را ببينيد يا نقاط ضعف را :
مثل تصادف همسر ، آنچه براي من از پول و اتومبيل مهم تر است اين است كه تو مجروح و زخمي نشده اي .
با جريان همراهي كنيد وقتي همسرتان به نكته اي كه شما با آن موافقيد اشاره مي كند نظر خود را پيش بكشيد : ‹‹ درست مي گويي ، چه خوب راجع به آن حرف زدي ›› صداقت مهره ي كليد اين راهبرد است . اما ابتدا از صداقت و راستي خودتان سئوال كنيد و سپس نقطه نظر خود را پيش بكشيد .
در اين صورت قبل از آن كه تفاوت ها يا اختلاف نظر هايتان را بيان كنيد ، صادقانه با چيزهايي كه با آنها موافقت داريد از همسرتان حمايت و قدر داني كنيد .
2 ) انتقاد يك چيز راحت و ساده را مشكل تر و پيچيده تر مي كند ولي انتقاد تقريبا” رفتاري است كه هر كسي انجام مي دهد . بيشتر ما با حمايت از خودمان با حالت تدافعي گرفتن و تاختن به منتقدمان به انتقاد پاسخ مي دهيم .
انتقاد دو ويژگي دارد :
1 ) اصلاح و درست كردن ديگران
2 ) سرزنش كردن ديگران كه انتقاد را مخرب و ويرانگر مي سازد .
انتقاد سازنده را با سرزنش كردن اشتباه نگيريد .
انتقاد سازنده ممكن است گاهي اوقات به بهبود و بهتر شدن يك وضعيت كمك كند در حالي كه سرزنش ، تقاضاي تغيير ديگران ، علاوه بر محكوم كردن آنها به خاطر اشتباهات است و باعث بدتر شدن وضعيت فعلي مي شود .
يعني : اشاره به اين نكته ضروري است كه وقتي همسرتان از شما انتقاد مي كند و شما با انتقاد او موافق نيستيد ، بيش از آن كه به مخالفت برخيزيد ، اين حقيقت را كه با هم متفاوتيد را بپذيريد .
اگر صادقانه و به راستي يك نوع پيشنهاد خوب و مناسب در آن وضعيت پيدا كرديد آن را بازگو كنيد .
يعني : انتقاد را به يك پيشنهاد سازنده تبديل نماييم .
تقريباً هميشه چيزهاي كوچكي براي قدرداني وجود دارد .
انتخاب كنيد كه بر روي نقاط قوت ومثبت هرچقدرهم كه كوچك باشدتمركز كنيد .
قدرداني صادقانه ، گفتن چيزهاي خوب و زيبا در مورد شخصي است كه كارش درست و صحيح باشد .
زبان بازي و تملق وقتي است كه شما در گفتن خوبي هاي كاري كه ديگري انجام داده است يا (عالي و خوب بودن ) كسي كه آن كار را انجام داده مبالغه مي نمايد .
پس صداقتتان را با زبان بازي مخلوط نكنيد .
يعني : انتقادهاي زياد از همسر نشانه نبودن شناخت بين دو طرف است ! زيرا هر فرد محدوده خاصي براي انتقاد پذيري دارد ! تجربهنشان داده است كه زياده روي در اين كار باعث لبريزشدن طاقت همسر مي گردد . مثال : آب در پشت سد تا زماني كه گنجايش سد باشد ذخيره مي شود وسپس لبريز مي گردد . و خرابي ببار مي آورد .
آخرين عبارت راهبرد دوم اين است كه از مهم ترين مخرب و نابود كننده ي رابطه يعني انتقاد مداوم از همسرتان اجتناب كنيد .
حال سئوال مهم اين است كه علاوه بر قدرداني به جاي انتقاد از همسرتان چه كار ديگري مي توانيد بكنيد ؟
راهبرد سوم
با تمام وجود و با صداقت كامل رابطه برقرار كنيد .
درباره باورها و شواهدي كه با ديدگاههاي خودتان از آنچه اتفاق مي افتد در تضاد است صادق باشيد . وقتي كه همسرتان بر حق است و درست مي گويد حرفش را قبول كنيد . هر دو نفرتان صادق و مدبر باشيد . اجازه دهيد تا برداشت ها و تعبيرات متفاوت نيز وجود داشته باشند .
توافق كنيد كه از تنبيه كردن يكديگر دست برداريد ، زيرا اكنون مي خواهيد اغلب اوقات با صداقت رفتار كنيد . بپذيريد كه هر دوي شما صادق خواهيد بود و به ديگري نيز اجازه خواهيد داد با صداقت ادامه دهد.
صداقت يعني روراستي با تفكرات و احساسات خود ، اگر وانمود كنيد احساسي را كه تجربه مي كنيد ، نداريد يا اگراحساسي را كه تجربه نكرده ايد حس مي كنيد ؟ مسلماً خودتان نيستيد . صداقت و راستي ، باورها و شواهدي را كه در تضاد با ديدگاه ها و نظرات خود شما از آنچه اتفاق افتاده است يا حقيقي و راستين مي باشد مي پذيرد و سپس در نتيجه ي آن وضعيت و موقعيت شما را اصلاح مي كند .
بايدها و نبايدها و ضرورتها ، نيازمند ناراستي و دروغ هستند يعني بايد تظاهر به چيزي بكنيم كه وجود ندارد و كتمان آنچه وجود دارد .
وقتي اين بايد ها و نبايدها كنار گذاشته شوند صداقت و راستي برايمان راحت تر مي شود . مورد بعد كشف و وارسي احساسات خود و باورهاي پشت آنهاست كه در نتيجه به ارتباطي بيشتر با احساساتمان نائل مي شويم در نتيجه بهتر با افكار و احساسات ديگران ارتباط برقرارمي كنيم .
وقتي همسرتان چيزي را مطرح مي كند كه شما دوست نداريد از صداقت همسرتان قدر داني كنيد به جاي آن كه او را تنبيه يا جريمه كنيد به ياد داشته باشيد كه آنچه شما با همسرتان داريد واقعاً يك تفاوت و اختلاف نظر است ، بنابراين مانند يك تفاوت رفتار كنيد .
يعني : در اينجا نكته مهمي كه بيان شده است اينكه اگر مورد اشتباهي يا مطلبي خلاف ميل تان از همسرتان مي بينيد و به زبان مي آورد ، اين را بايستي به فال نيك ببينيد و از آن استقبال نماييد . زيرا او با صداقت كامل و ارادت خاص به شما اين بيان را ايراد نموده است .
هدف او سازندگي است نه تخريب شما !
در فصل بعد به درميان گذاشتن تفاوتها و اختلاف نظر ها نگاهي خواهيم داشت .
راهبرد چهارم
چگونگي حركت به سمت يك موقعيت پيروزمندانه :
تفاوتهاي خود را با همسرتان كشف كنيد وآنها را با يكديگر در ميان بگذاريد . اختلاف نظرهاي خود را نيز با همسرتان كشف وبررسي كنيد تا بتوانيد به سمت يك موقعيت پيروزمندانه ويك راه حل والاتر و عالي تر كه بخش هايي از ديدگاه ها ونظرات هردوي شما را در برگيرد گام برداريد ، سپس يا موافقت نماييد يا مخالفت كنيد .
به علاوه ،آماده باشيد تا بدون هيچ تظاهري مبني بر اين كه موافق مسئله اي هستيد در صورتي كه واقعاً نيستيد ، به مصالحه و سازش برسيد .
در واقع قانون طلايي بدين گونه است كه حل تضادها و اختلاف ها را به عنوان هدف خود قرار بدهيد ، نه اين كه بخواهيد به سود و منفعتي دست يابيد ؟!
هرگونه تفاوت مهم و با اهميت را به طور موفق با خود و همسرتان در ميان بگذاريد .
وقتي با تفاوت روبرو مي شويد كه برايتان قابل قبول نيست ، آيا خود را ناراحت كرده و تفاوت را انكار مي كنيد يا تا حدي تفاوت را براي خودتان قابل قبول مي سازيد ؟
در اينجا يك روش راحت براي تشخيص تفاوتي كه ممكن است با همسرتان داشته باشيد آورده شده است .
از خود دو سئوال بپرسيد :
رفتار همسرتان چگونه است ؟ آيا آن را آزاد دهنده و ناخوشايند يافته ايد ؟
شما چه خواسته هايي داريد كه همسرتان به آنها بي توجه است ؟
پاسخ ها ي شما به تشخيص تفاوتهاي شما با همسرتان كمك مي كند .
اگر انتخاب كنيد كه از موضع همسرتان به قضيه نگاه كنيد ، سئوال را بر عكس كنيد .
1 ) رفتار شما چگونه است ؟ آيا همسرتان آن را آزار دهنده و ناخوشايند يافته ؟
2 ) همسرتان چه خواسته هايي دارد كه شمابه آنها بي توجه هستيد ؟
سوالي سومي مطرح مي شود :
3 )تفاوتهاي بين خواسته هاي مورد غفلت واقع شده ي شما و خواسته هاي مورد غفلت واقع شده همسرتان چيست ؟
زماني اين سئول ها مي تواند به طور كامل توسط هر دوي شما سنجيده و سپس پذيرفته شود كه در را بر روي در ميان گذاشتن متقابل و دو سويه باز كنيد و اين آغازي براي دستيابي به يك موقعيت پيروز مندانه خواهد بود .
ديدن تفاوتها اغلب سخت است آنچه كه اغلب مردم مي بينند اين است كه چگونه آنها بر حقند و چگونه ديگران در اشتباه بسر مي برند يا چگونه ديگران نادرست و بي انصاف هستند .
زنجيره ي بحث هاي گردشي :
ساختار رسمي آن متشكل از سه گام زير است .
درك كردن موافقت كردن بيان كردن
تمرين هايي براي درك كردن :
به شخص ديگر با كلمات خودتان بگويي كه از شنيدن گفته هاي ا و چه فكر مي كنيد . سپس با او آنها را بررسي كنيد ‹‹ آيا درست حرفهاي تو را شنيده ام ؟ ‹‹
وقتي او گفت : بله ، كمي شروع به موافقت كنيد .
تمرين هايي براي موافقت كردن :
چيزي را براي موافقت در ميان گفته ها ، احساسات يا منظور او پيدا كنيد ‹‹ من موافقم كه ….›› به هر حال شما اين را بيان مي كنيد كه هميشه چيزي وجود دارد كه مي توانيد با او موافقت كنيد يا بر آن تأكيد كنيد تا به او نشان دهيد كه به صورت مثبت براي او ارزش قائليد .
تمرين هايي براي بيان كردن :
آن احساسي را كه در درون شما بوجود آمده است با بيان آن در ميان بگذاريد ؛
‹‹ من فكر مي كنم كه …. ›› ‹‹ من دوست دارم …..›› توجه و علاقه ي صادق و بي غل و غش شما و موارد زير مي تواند او را ترغيب كند كه درمقابل رفتاري مشابه داشته باشد .
و با اين شيوه شما توجه به برخي تغييرات موجود را آغاز خواهيد كرد .
راهبرد پنجم
از اهداف و تصميمات همسرتان حمايت و پشتيباني كنيد .
از تمامي خواسته ها و ديدگاههاي مهم خود چشم پوشي و صرف نظر نكنيد ، اما به راستي تا آنجه كه مي توانيد به حمايت از همسرتان ادامه دهيد ، حتي وقتي كه آشكارا با او مخالفيد .
شما مي توانيد خواسته هاي واقعي همسرتان را با پرسيدن اين جمله ا ز او كشف كنيد
‹‹ اگر من انجام كاري را كه تو دوست نداري متوقف كنم ، آن گاه انتظار داري چه اتفاقي بيفتد ؟ ››
اين سئوال فقط گاهي اوقات ، شما را به يك جواب واضح ومشخص از خواسته هاي همسرتان مي رساند .
براي يافتن اهداف و آرزوهاي او ذهن خواني نكنيد بلكه سئوال كنيد !
و حمايت از اهداف همسرتان باعث نمي شود كه تماميت خود را از دست بدهيد ، بلكه پذيرش صادقانه باورها و شواهدي متضاد با ديدگاه خود باعث آزادي و رشد بيشتر شما مي شود .
يعني : فكر نكنيد كه با حمايت از خواسته هاي او از خواسته هاي خود فاصله مي گيريد ! بلكه برعكس
راهبرد ششم :
به همسرتان حق اشتباه كردن بدهيد .
به حقوق هر دويتان به عنوان انسانهايي جايز الخطا و لغزيش پذير احترام بگذاريد . اين حق لاينفك شماست كه اشتباه كنيد و از تجربه ها و اشتباهات خود درس بگيريد . فقط به حق خودتان براي اين كه يك انسان جايز الخطا باشيد ارج ننهيد .
يعني : كه شما فقط خودتان را جايزالخطا ندانيد بلكه همسرتان هم از اين حق انساني مبرا نيست !
با وجود جايز الخطا بودن است كه انسان مي تواند چيزهاي زيادي را از آزمون و خطا ياد بگيرد . با همه اين اوصاف ، شكستهايتان را باز شناسيد تادر آينده كمتر با شكست مواجه شويد اما باز هم مجبور نيستيد كه خود را براي ياد نگرفتن سرزنش كنيد .
آيا شما فكر مي كنيد عاري از خطايي هستيد كه همسرتان مرتكب شده ؟
ما تا به حال كسي را نديده ايم كه هيچ وقت در اشتباه نبوده باشد يا اشتباهي نكرده باشد . بله ، خود ما هم هميشه برحق نيستم . ما اشتباهاتي انجام داده ايم و همچنان نيز اشتباه مي كنيم .
وقتي همسرتان براي اشتباهي كه مرتكب شده ايد به شما حمله مي كند به خودتان حق تأييد اشتباهتان را بدهيد يا حداقل مردانه بگوييد.
شايد من اشتباهي مرتكب شده باشم . بگذار دقيق تر به وضعيت پيش آمده نگاه كنم ›› .
از اشتباهاتتان درس بگيريد .
اشتباهات بخشي از يادگيري هستند . آنها مي توانند به شما بگويند كه محدوديتهاي شما كجاست و اطلاعاتي را كه شما به آن نيازمنديد تا ديدگاه و رويكردتان را تغيير دهيد ، تأمين كنند.
راهبرد 6 از تماميت حمايت مي كند .
يكي از اهداف راهبرد ششم حمايت كردن از تماميت هر دو طرف است . منظور ما از اين بخش راهبرد : ‹‹ تنها به حق خودتان براي اين كه انساني جايزالخطاباشيدارج ننهيد .››
اين است كه از تماميت همسرتان و حق او براي اين كه بدون بايدها و نبايدها و ضرورتهاي شما زندگي كند ، حمايت و پشتيباني كنيد .
شما با اين بايد و نبايدها بدنيا آمده و پرورش يافته ايد ، فقط از سوء عملكرد بالقوه ي آنها با خبر نشده و آنها را تصديق كنيد .
سپس ياد بگيريد به آنها توجه كرده و تعديلشان كنيد و عادتهايي را كه آنها را از نو شكلي ديگر مي دهند در خود رشد بدهيد .
با جايگزين كردن عبارت ‹‹ بهترمي شوداگر …. ›› به جاي‹‹ بايد و نبايد…. ››
يعني : مثل اينكه شما به محض رسيدن به منزل سريعا ” به تميزنمودن منزل و آماده نبودن غذا بپردازيد ! مثلا” بهتر بود كه منزل از اين تميزتر مي بود و يا بيا باهم منزل رو تميز كنيم .
اشتباهاتتان را در ميان بگذاريد :
در ميان گذاشتن اشتباهات باعث آگاهي و بصيرت شده و به هر دو نفر كمك مي كنند تا خودشان و يگديگر را همان طور كه هستند آسانتر و زودتر بپذيرند .
در ميان گذاشتن اشتباهات يك منبع براي بوجود آمدن رشته هاي الفت ومحبت ارزشمند بين دو نفر مي باشند .
اگر هم چنان اشتباهات خود با همسرتان يك دل آزردگي و تشويش جدي و مهم باشند چه بايد كرد ؟
يعني : با اقراركردن به اشتباهات خود زمينه انس و علفت را بين خود و همسرتان ايجاد نماييد .
راهبر هفتم
خواسته هايتان را به عنوان اهدافي كه ممكن است بعدها به آنها دست يابيد درنظر بگيريد . وقتي به آنچه مي خواهيد يا آرزو داريد نمي رسيد ، به خود ياد آور شويد كه :
نبايد شما لزوماً به آنچه مي خواهيد برسيد ، نه حال و نه هيچ وقت ديگر !
يعني : اصطلاح معروفي است كه دير آيد ، درست آيد ! لزومي ندارد كه هرچيز كه مي خواهيد برايتان مهيا باشد .
وقتي شما مصرانه از هفت راهبرد استفاده مي كنيد ، ولي به نظر مي رسد كه هيچ تغييري حاصل نشده ممكن است احساس نا اميدي و دلسردي كنيد دراين موارد به خودتان يادآور شويد كه بدون توجه به آنچه كه همسرتان چه كار مي كند به تمرين پذيرش او همان گونه كه هست ادامه دهيد .
گاهي همسرتان بدون اطلاع شما روي ويژگي و صفتي كه با آن مخالفيد به روش متفاوتي روي خودش كار ميكند و در اينصورت تغيير را پس از مدتي طولاني مي كنيد .
در انتها بايد يادآور شد كه تمرين هفت راهبرد را به عنوان يك تعهد يك طرفه و غيرمتقابل انتخاب كنيد ، بدون توجه به اين كه همسرتان چه كارهايي انجام مي دهد يا نمي دهد . هر زماني كه موفق نشديد ، به دنبال كشف اشتباهي باشيد كه ممكن است مرتكب شده باشيد .
واما مزاياي تعهد يكطرفه :
غلبه بر نااميدي و دلسردي وقتي كه به نظر مي رسد چيزها به درستي كار نمي كنند ، نيازمند تعهد يكطرفه است .
اگر شما نياز به اين داريد كه همسرتان متقابلاً با شما در اين كار مشاركت كند ممكن است ازآن به عنوان توجيه يا عذر و بهانه اي براي توقف اجراي راهبردها استفاده كنيد .
تعهد يك طرفه سرزنش هريك از ديگري را براي انجام ندادن بخش خودش از بين مي برد .
مجدداً ما شما را ترغيب مي كنيم كه هفت راهبرد را به عنوان تعهدي يك طرفه و غير متقابل تمرين كنيد .
ایجاد روابط صمیمانه
نويسنده : دكتر آلبرت آليس و تدكرافورد
مترجم : حديث باقري
********************************
نويسندگان : دكتر آلبرت آليس و تدكرافورد ناشر : چابك انديش
مترجم : حديث باقري ——— نوبت چاپ : 1388
*******************************
تهیه و تنظیم:
امان الله بختيارنيا – علي شماعي
دانشجويان رشته كارشناسي علوم ارتباطات