تحقق برنامه ششم توسعه در بستر مديريت جهادي

سياست هاي کلي برنامه ششم توسعه کشور که چندي پيش توسط رهبر انقلاب ابلاغ گرديد داراي چند واژۀ مهم و کليدي مي باشد. بدون شک يکي از مهمترين اين واژگان «مديريت جهادي» است.تا آنجا که در متن ابلاغيه سياست هاي کلي برنامه ششم توسعه بهره‌گيري «از مديريت جهادي و روحيۀ انقلابي» در کنار اتکا به عوامل ديگري همچون؛ «توانايي‌هاي انساني و طبيعي و امکانات داخلي و فرصت‌هاي وسيع برآمده از زيرساخت‌هاي موجود در کشور» به عنوان اسباب مهمي که در زمينه تحقق برنامه به ما ياري رساند مطرح گرديده است. واژۀ مديريت جهادي از اين جهت ارزشمندتر و دلنشين تر از ساير رويکردهاي مرسوم مديريتي است که اولاً يک مفهوم معنوي و ارزشي است که با نيازها، رويکردها و اقتضائات کشور ما همخواني دارد و ثانياً به دور از ژست روشنفکرانه و تقليد کورکورانۀ نظريه هايِ تکنوکراتيک مديريتِ غربي يک مفهوم بومي براي مديريت در جامعۀ اسلامي ارائه مي دهد. هر چند در اين راستا محدوديت مهمي نيز وجود دارد. که آن انتزاعي و نه عملياتي بودن برخي برداشت ها از معنا و مفهوم مديريت جهادي -با وجود الگوهاي فراواني که از ديرباز در اين راستا وجود داشته است- مي باشد.

مديريت جهادي در پي بازگو نمودن سبکي از زندگي مديريتي است که در قيل و قال دنياي صنعت و اطلاعات در حال محو شدن است. بر اين اساس در برنامه ششم توسعه بر روشي از تفکر مديريتي بر اساس شاخص ها و ارزش هاي تجربه شدۀ دفاع مقدس تأکيد مي گردد که مي خواهد احياگر بسياري از چيزهايي باشد که در حال فراموشي هستند. سبکي که در کمال سادگي مملو از آرامش و هدايت گري است. در ترسيم عملياتي مفهوم مديريت جهادي در برنامه ششم توسعه بايد به اين نکته توجه نمود که منظور از جهاد، صرفاً نبرد و مبارزه رودر رو نيست بلکه جهاد به معناي سبکي از زندگي و مديريت پويا، هدفمند و آميخته با کار و تلاش است که مي‌تواند در عرصه هاي دفاعي، سازندگي، تصميم گيري، مديريتي و … مفيد باشد که بايد به صورت مناسبي سازمان مديريت و برنامه ريزي کشور براي تحقق سياست هاي کلان برنامۀ ششم راهکارهايي جهت القا و دميدن روح آن در فرآيندهاي اداري و مديريتي کشور تمهيد نمايد. فرهنگ مديريت جهادي با مصرف‌گرايي، اشرافي‌گري و شيوه‌هاي تکنوکراتي که مولود فرهنگ سرمايه‌داري است مغايرت دارد. پس هر جا در نظام مديريت کشور با اين قبيل موارد مواجه شديم قطعاً به معناي فاصله گرفتن از سياست هاي کلان برنامه ششم توسعه هستيم. تفکر سرمايه‌داري جامعه را به سمت مصرف‌گرايي و انحراف از مسير آرمان‌هاي انقلاب و عدالت سوق مي دهد. مقوله اي که با مباني نظري مديريت جهادي منافات داشته و بايد در نظام اجرايي و تصميم گيري کشور نسبت به آن بازبيني اساسي صورت پذيرد. براي تحقق برنامه ششم توسعه در بستر مديريت جهادي بايد ابعاد، الگوها، مؤلفه ها و فرهنگ مديريت جهادي به شرح زير تبيين گردد؛

1: الگوي مديريت جهادي: مديريت جهادي چيزي جدا از ساير مديريت ها نيست ولي تفاوت اصلي آن با ساير نظام هاي مديريت، پيش فرض ها و مباني فکري مديريت اسلامي است. مثلاً کسب سود در مديريت اسلامي و ساير نظام هاي مديريت داراي اهميت مي باشد. ولي در حالي که در ساير نظام ها حصول حداکثر سود به عنوان هدف اصلي مطرح است، در مديريت جهادي سود به عنوان وسيله محسوب مي شود. در واقع مديريت جهادي نسخه عملياتي مديريت اسلامي است که تاکيد عمده بر مقوله هاي مختلفي دارد. مانند اينکه ارزش افزوده مديريت جهادي برعکس مديريت هاي معمولي اقتصاد و رشد آن نيست بلکه کسب رضاي خدا و خدمت به خلق خداست.
2: فرهنگ مديريت جهادي: فرهنگ جهادي يک مفهوم کلي است که از جمله مصاديق آن دين محوري، ولايت مداري، از خودگذشتگي، مردم گرايي، ارزش مداري، انعطاف پذيري، خودباوري، نوآوري، پويايي، ماموريت پذيري و… مي باشد. اگر بخواهيم از منظر تخصصي برنامه ششم توسعه به اين رويکرد توجه کنيم؛ نظريه و عملکرد جهادي به جنبه هاي انساني و اجتماعي مديريت توجه دارد، از دانش و رويکردهاي علمي روز ياري مي گيرد، به ساختار و طرح سازماني نظر مي دوزد، و ضمن آينده پژوهي با رويکرد مسأله يابي و فن شناسي پيرامون سازماني را تحت بررسي قرار مي دهد.
3: ابعاد و مؤلفه هاي مديريت جهادي: مهم ترين ابعاد و مؤلفه هاي مديريت جهادي شامل موارد زير است؛ بعد اول ساختاري که داراي مؤلفه هايي نظير: مديريت براي خدا، ولايت پذيري، ساختار چابک و منعطف، تشکيلات مناسب با شرايط مي باشد. دوم؛ بعد رفتاري که داراي مؤلفه هايي نظير: خودباوري، شايسته سالاري، پرکاري، تحول آفريني، پويايي، سخت‌کوشي، سرعت عمل در کارهاست، بعد سوم زمينه اي؛ که از مؤلفه هايي همچون: مشارکت‌پذيري، قناعت، نهادينه کردن اخلاق و ارزش هاي ديني در محيط کار و بعد چهارم فسادستيزي که از مولفه هايي چون؛ ارتقاي سلامت اداري، اهميت دادن به بيت‌المال، مقابله با پارتي بازي، حذف رشا و ارتشا و… تشکيل شده است.

امروزه با پيشرفت هاي علمي تاثير معنويت بر شاخص هاي کارآمدي و کارايي، سلامت سازماني، خدمت دهي مناسب، بهره وري، تکريم و… بر هيچکس پوشيده نيست. اگر مي خواهيم برنامه ششم توسعه در بستر مديريت جهادي محقق گردد بي شک مهمترين روش براي پياده سازي عمل به آن و حمايت توسط مديران کشور است که بايد تک تک براي رسيدن به اين مهم برنامه ريزي کنند و نيازي به نيروي کنترل کننده نداشته باشند، چرا که در سايه برنامه ريزي صحيح و پياده سازي توسط مديران، اين سبک مديريتي از طريق عمل آن ها در جامعه تسري مي يابد و تبديل به سبک حاکم مي گردد. مسلماً در اين مسير چالش هايي نيز وجود دارد. چالش هايي از قبيل؛ غفلت از مسائل و خطوط اصلي و سرگرم شدن به اختلافات در داخل کشور، از دست دادن انسجام ملي، دچار شدن به يأس و نااميدى، کم‌کارى، تنبلى و بى‌روحيه بودن و دچار شدن به تصور اينکه ما نمي توانيم و… از مهمترين چالش هاي پيش روست. در الگوي «مديريت جهادي» نهادستيزي و تجربه ستيزي به اسم انقلابي گري و آرمانگرايي و عدالت‌طلبي هيچ جايگاهي ندارد. همچنين اجتناب از سياست‌زدگي به معناي ارجحيت منافع و مصالح ملي بر منافع فردي و جناحي از ديگر شاخصه‌هاي اساسي است. مديريت جهادي با عشق و ايمان و کار براي خدا متولد مي شود، با جديت، بصيرت، خستگي ناپذيري، شوق به کار و شتابِ همراه با تدبير تداوم يافته، ضمن چالش با موانع و عبور از آن ها به بلوغ رسيده و در نهايت با حفظ آرمان و جهت خويش سلامت و حيات خود را تضمين مي نمايد.

منبع: سرمقاله رونامه خراسان – مورخ چهارشنبه 1394/05/21 شماره انتشار 19041

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *