جاه طلبی :
جاه طلبی اخلاق خود برتر بینی است واخلاق غرورآمیزی است که داعیه خود بزرگ بینی دارد، داعیه آقایی وسروری کردن بر دیگران دارد که بیشتر هم دامن انسان های جا هل و کم سواد و پرتوقع، کوته نظر،اما مدعی را می گیرد .جاه طلبی عالم و جاهل نمی شناسد چه بسا عالمانی که در اثر پیروی از نفس سر کش و هوس ظواهر دنیا به این بیماری مبتلا گشته اند و همراه خودجمعی را نیز به وادی ضلالت کشانده اند .جاه طلبی در نفس کسانی که علمی آموخته اند و دانش بر گر فته اند ، بسیار خطر ناک تر از جاه طلبی در میدان کسانی است که غم دنیاو آخرت را به جان نحیف و ضعیف خودمیخرند .امام علی (ع)در نجوایی غریبا نه با کمیل بن زیادشکوه می کند از این که:آدم های زیرکی هستند که به سرعت علم را فرامی گیرنداما از دین به عنوان ابزاری در جهت رسیدن به دنیا سود می جونید وبا پشتوانه آن مردم را گمراه می سازند .
چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا
جاه طلبی نه تنها به جاه طلبان عزت و حیثیت نمی بخشد بلکه گاهی مو جب تحقیرآنان نیز می شود .جاه طلبان طرفدار تئوری های هواهای نفسانی خویشاند ،جا طلبان معمو لا”گوشهای سنگینی دارند وپند پیران را نمی شنوند و از بادمجان دور قابچین ها و نان به نرخ روز خورها وعمله های شیطان پرهیزنمی کنند ودر نتیجه بارها وبارها آنها را در دامی می بینی که با گذشت واغماض از آن رهایی یافته اند جاه طلبان همیشه در معرض وسوسه های شیطانندو شیطان آنان را به موضع گیری در برابرمردان حق ،وامی دارد وعلم مخالفت با ولایت را به آنان می دهد ، نغمه ها ی ناسازگارخود رااز حنجره ی کهنه ی آنان می نوازدو آنان را مضحکه خاص عام می کند.
انسان وانسان!!
اکثر کسانی که حب دنیاوقدرت طلبی و برتر جویی ندارند دارای اندیشه های سالم هستند که درآن ریا وفتنه جای ندارند .به این گونه افراد لقب سالم ،صادق،یک رنگ وغیره می دهند.شهید مطهر ی درکتاب انسان کامل می گوید:خدمت به خلق ،محبت، عدالت،عشق،آزادی،و…….همه اینهاارزش است اما آیاانسانی که این خصایص راداشته باشد ؟انسان کامل آن انسانی است که همه این ارزش ها، دراو به حد خویش رشد کرده باشد وهمه هماهنگ رشد کرده باشد .
انسان وآرزو های کسب مال وقدرت
انسان ذاتا” فعال است وجنب وجوش دارد وبه دنبال تمنیات خود است وبه هر چه دست پیدا می کند و هر چه جلوتر می رود تشنه تر می شود وذاتا”سیری ناپذیراست.انسانی که خداو قرآن معرفی می کند انسانی که فقط سعادت را در ارتباط با خدا می بیند و بس .
دلش تنها با یاد خدا آرام می گیرد .
الاَ بِذِکر ِاللّهِ تّطّمیِنُ القُلُوبُ (رعد 28)
تخریب غیابی چهره های علمی
در هر جامعه ا ی افراد هستند که به روش های مختلف برای دیگران عیب تراشی می کنند ویابهتر بگوییم از رقیبان خود انتقادمی کنند بدون آن که اشکالات آنان پایه منطقی و عقلی داشته باشد . این عمل در عرصه سیاست بیشتر رخ می دهد به واسطه ی اعتبار و احترامی که چند صباحی به بعضی ها داده ، شروع به حمله کردن به دیگران می نمانید و با دروغ پردازی وداستان سازی رقیبان خود را منزوی و منفور عام وخاص می کنند .
اما در مقابل هستند افرادی که ترس از آخرت و عقوبت گناه ،آنان را متوجه اعمال هستندافراد که ترس از اخرت و عقوبت گناه ، آنان را متوجه انان را متوجه اعمال و ر فتار شان می کند و در بیانات خو د از استدلال و منطق عقلی و عر ض بهره می گیر د . و این حقانیت آنان بر مخاطب یا شنوده مطلب نیز معلوم نیز و آنان و آشکار است و حرف آنان باور مخاطب قرار می گیرد
استحمار ابزار قدرت طلبان
استحمار یکی از ابزار های طالبان قدرت و حکومت های جبار است ،حکومت هایی که می خواهند بازور و ریا و صحنه سازی بر جوامع انسانی حکومت کنند ویا مسلط باشند . می گویند :فکر از ماست ،علم از ماست ،دانایی ازماست ، رهبری ازماست ، ما به شما می گوییم چه کاری را بکنید وچه کاری رانکنید واین عین استحمار است .
استحماری که عاقبتش توسعه قدرت و سرکوب مردم ونادیده گرفتن حقوق اولیه آنان است . تز قدرت مقابل ،یعنی قدرتی که بودن خود را درمردم می بیند ، عکس این قضیه است ، بودن مردم را در بودن خود می داند ، قدرت مردم را قدرت خود فرض می کند از ابزار وجود مردم نمی ترسند .هستی مردم راباور دارد به اندیشه مردم تن می دهند خود را خادم مردم می شمارد این جا شیفتگان خدمت حساب می شود و اندیشه مردم در اندیشه او و او خادم مردم است.
انتقاد به ناحق برای کسب قدرت
قدرت طلبان یک پارچه اهل انتقاد هستند ، به همه چیز خورده می گیرند ،به همه چیز بدبین هستند و چون دو هستی خود ،نیت تصاحب موقعیت و قدرت را دارنددائم به دنبال اشکال گیری هستند دائم به فکر این هستند که یک فردی را ، جریانی را ، خوبی را ،و یا دولتی را ، مورد انتقاد قراردهند و او را و یا آن تشکیلات رابه نظر خود بشکنند چنین افرادی هیچ حد ومرز ی را هم نمی شنا سند .اما شیفتگان خدمت اهل تز و یر و ریا نیستند و دیگران رانیز باریا و تزویر نمی پسندند در همه حال صلاح جامعه ومردم را در نظر دارند ،درنده خویی نمی کنند،وظیفه خود را انجام می دهند و نتیجه اش را به خدا واگذارمی کنند ،ارزش های انسانی را سبک نمی شمارد . خرد و کلان ،آن ها راباور می کنند وکمتر کسی از آنان مذمت می کند ، اکثر عامه مردم آن هارا تاثیر می کنند عمل کردخالصانهشان زبانزد عام و خاصی شود.
انحصارطلبی:
هرحکومتی که دراختیارگروه خاص قرارگیردو ارکان قدرت توسط افراد آن گروه تصاحب شود ودر میان افرادی با نظرات دیگر ومتفاوت از گروه خاص وحاکم،وجودنداشته باشند به انحصارطلبی کشیده می شودالبته برخی گروهها با فکر منطقی که در مورد حکومت خود دارند وحس برتری جویی بیشتری دارند،سعی می کنند قدرت را در انحصار افکار خود و افراد خود قرار دهند.انحصار طلبها در مواردی عقیده دارند که جامعه یا با ماست یا بر ماست همان سخنی که در بهمن ماه 1380از سوی رئیس جمهور آمریکا گفته شد،او پس از آنکه طالبان را در افغانستان سرنگون کرد وباد قدرت وکبر،وی را در برگرفته بود کشورهای ایران،کره شمالی وعراق را آشوبگر خواند وگفت:این کشورهامانع اهداف آمریکا هستند وباید سرکوب شوند.ونیز می گویند:ما قدرت برتر ودارای تمدن نوین بشری هستیم ولذا همه جهانیان بایدپیرو ما باشند.
**البته می دانیم که تعریف انحصارطلبی وسیعتر و عمیقتر از آن است که بخواهد در چند سطر خلاصه شود،وسطور فوق تنها از باب خالی نبودن عریضه است.
افکارعمومی پشتوانه حکومت است
هر حکومتی برای ماندن ناچار از توجه به افکار عمومی است و باید به افکارعمومی بها داده وحمایت از افکار عمومی را جدی بگیرد.افکار عمومی برای هر حکومتی تعیین کننده است.هرجا حکومتی خارج از افکار عمومی تصمیم بگیرد واقدامی صورت دهد،مانند این است که پایههای حکومتی خود را به دست خود سست ولرزان می نماید.افکار عمومی پشوانه حقیقی یک حکومت است واگر پشتوانه ضعیف باشد حکومت پایدار نمی ماند ومتزلزل می شود.بنابراین حکومت بدون حضور مردم و پشتیبانی مردم قدرتمند نخواهد شد.
منافع شخصی مقدم بر منافع ملی
طالبان قدرت بیشتر وهمیشه درصدد در اختیار گرفتن اوضاع جامعه یا محیط کار به نفع خود هستند،این افراد سعی می کنند یک قدم جلوتر از دیگران باشند.بیشتر کار این افراد نیز به صورت پنهانی صورت می گیرد یعنی آن نفوذی را که می خواهند بر محیط اطراف خود پیدا کنند سعی می کنند نا محسوس باشد.این افراد از افکارعمومی نیز غافل نمی شوند،زیرکانه به کسب نظرات اشخاص می پردازند وفقط به منافع خود می اندیشند وچنین افرادی اصولا برای منافع ملی گام بر نمی دارند وبه فکر حیثیت ملی نیستند .در واقع خیانتکار و سودجو هستند ونه تنها به افرادی که در زمان حال زندگی می کنند ضرور می کنند بلکه به نسل های آینده نیز ضرر وصدمه می رسانند .
در حاکمیت،گروه برتر نداریم
هر جامعه ای از گروه های متفاتی تشکیک شده است که هر یک از آن ها سهمی در پیشبرد جامعه از زندگی اجتماعی دارندونیز مکمل یکدیگر هستند و هیچ گروهی یا قشر ی بی نیاز از دیگر ی نیست .در این میان نقش آنان که وظیفه آموزش و ارتفاء سطح فکر ی را دارند بیشتر است مانند معلمان .
پول پشتوانه قدرت و حکومت
یکی از پارامتر های اصلی و مهمی و که طالبان قدرت به دنبال آن هستند تقویت بنیه های اقتصادی است تا از این طریق بتوانند با صرف مخارج به مقصود های خود برسندکسی که پول ندارد و سرمایه ای در اختیار او نیست نمی تواندقدرتی به هم بزند ،کسی که پول ندارد کسی به او اعتیادنی کند .این بیماری رایج .و اشکار جوامع امروز ی است از قدیم یک بخش قدرت و اعتار آدمی پول ثروت بودنه است اگر پول داشتی چهار تا و آشنا یا گوش به فرمان که تحت اوامر باشند پیدامی کنی که هر چه بخواهی همان کنند ،البته این دوستان هم ، تا وقتی پول وثروت داشتی با تو هستند . البته کسانی بودند و هستند که قدرت واقعی را داشتند و دارند بدون کوچکترین ثروت و خرج کردن . آنان بر دل های مردم حکومت می کنند و اعتبارملی ، مملکتی وجهانی دارند. مانند پیامبر(ص)و امام خمینی (ره)و غیر ه سلطه ، هنر مدیریت و اراده انسان را سر کوب می کند .در محیط های خفقان که روحیه افراد تضعیف می شود ، انسان پویا و محرک مسیر خود را پیدا می کند ، انسان پویا ،انسانی است که در مقابل تحولات مثبت یا منفی اطراف واکنش نشان می دهدو عامل پویایی و محیط می شود وسر نوشت خودو جامعه را به خوبی رقم می زند .اسلام نیز انسان را هم مسئول و هم دارای اراده می داند و تهمت غربی ها را که گفته اند در اسلام انسان اراده ندارد خنثی می سازد . انسان می تواند از سه سر چشمه ی تحرک زای دورنی استفادهکند . عامل عقل ، ادراک و اندیشیدن که ودیعه خداوند است و به واسطهی آن ها اورا اشرف مخلوقات خوانده اند .انسان پویا با بهره جستن از این ها می تواند راه خودراپیداکند .
کتمان حقاق در حکومت های سلطه
قدرت طلبان همیشه مانع از این می شوند که دیگران به ماهیت حقیقی آن هاپی ببرند و هموار ه در پی انگاره ساز ی هستند تابه افکار عمومی شکلی زیبااز خود آری اینان تشنگان قدرتند ولی کسانی که شیفته خدمت هستند اگر هم علمی انجام دهند که عاقبت آن به نیکی ختم نشود ،با غرور و مردانگی از کرده وپوزش می طلبند ، چنین افرادی معمولا اشتباه کمتر دارند ونیز مقاصد خود با صراحت می برندواز فریب کاری می پر هیزند.
قدرت واقع انسان ،در سایه حقیقت گویی افراد و نیز خدمت وی به انسانیت است ونه تنها حق گویی،بلکه حق طلبی وحق ستانی . در سایه همین انسانیت وکمال است به انسان قدرت می دهد ومی گوید :اگر می خواهید قدرت پیدا کنید باید این قدرت در سایه انسانیت و معرفت الهی باشد وقدرتی که در آن ظلم و تجاوزر ،قدرت نیست .
شهیدمطهری قدرت انسان را در گذشت و فداکاری و خدمت به مردم می داند و تو صیف می کند در مورد کمالات انسان و قدرت وی در میان جامعه انسانی ، سخن فراوان است و انسان ها با تحصیل و فراگیری فنون لازم می توانند به قدرت و اعتبار و نیز سر مایه هنگفتی از توانایی دست یابید .
چند قدم جلو تر
طالبان قدرت مانند دزدی عمل می کنند کهاز غفلت صاحب مال استفاده کرده و مال اورا می برد و تا صاحب مال بفهمد که مالش به سر قت رفته ،هم مال به سرقت رفته و هم سارق گریخته است و یا مانند کلاه برداری می ماند یعنی با رضایت ظاهری مالش به سرقت میرود و تامال باخته بفهمد سارق گر یخته است . ولی در این جاباید گفت که همه ی سیاست ممداران خلئین نیستند و مردان نیک کرد ار و آراده ای بودند مانند امیر کبیر و ابوالقاسم قائم مقام که در دوران قاجار منشاء تحولاتی شدند خیانت نکردند بلکه شهید هم شدند در راه اعتقادات خود و خدمت به مردم .
حکومت دینی و رفتار علوی
علویون و پیروان پیامبر اسلام (ع) نیز هم یشه از حمایت های مردم برخودار بوده اند اگر هم در صدر حکومت قرار نداشتند ،اما،در بتن مردم از جایگاه رفیعی برخورداربوده اند ،به طوری که اقتدار آنان بین مددم از سران حکومت ها بیشتر بوده است و بیشتر از انچه مردم پشتیبان علمای دینی ،اند یشه ها و اندیشمندان مذهبی بوده اند و این امر نشان می دهد که به هر حال همیشه در جوامع اسلامی رهبران دینی در میان مردم از احترام اجتماعی و قدرت مردمی برخودار بود ه اند که جایگاه ،آنان از دید سر ان و روسای کشورها نیز توام با احترام بوده است ،هر چند ممکن است ،حکومت های جابری ،نیز از سر خصومت با اسلام گراها بر خوردکده باشند و حتی عدهای از انان را به زندان در حکومت هایی که خود را به پیامبر و امامان منتصب می کنند و می گویند حکومت ما اسلامی است نباید خبری از کمترین ظلم ، تجاوز،دورغ،ریا،فریبکاری وغیره وجود داشته باشد .البته هیچ حکومتی در جهان نیست که بدون عیب و خطا باشد .
فراز هایی از اندیشه های بزرگان :
**رسول خدا(ص) :قوام و ثبات دولت و حکومت منوط به دو چیز است یکی اشاعه عدل ودوم دفع ظلم،نه ستم کردن بر رعیت ،بلکه قرار دادن افراددر غیره محلش ،ظلم و موجب زوال حکومت است.
**امام موسی کاظم (ع) :آن که محبت دنیا دردل او وارد شود ،ترس از آخرت از دل او خارج شود .
**ارزش قدرت از دیدگاه امام علی (ع):در سال 36هجری به هنگام غریمت به شهر بصرهبرای جنگ با ناکشین در سر زمین ذی قار «ابن عباس می گوید :درسر زمین ((ذی قار)) خدمت امام رفتم که داشت کفش خود را پینه می زد ،تا مرادید ،فرمود :قیمت این کفش چقدر است ؟گفتم بهایی ندارد،فرمود ،به خدا قسم ،همین کفش بی ارزش ،نزد من از حکومت برشما محبوب تر است مگر اینکه حقی را با آن بپادارم ،یا باطلی رادفع کنم .
**امام خمینی (ره) :اگر زمانی علماءو مسئولین نظام زرق و برق دنیا در نظر شان باشد آن وقت باید فاتحه اسلام را بخوانیم .
من در میان شما باشم یا نباشم ،به همه شماسفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نا اهلان ونامحرمان بیفتد.
*شهید مرتضی مطهری (ره) :انسان کامل،انسانی است که خود را شناخته باشد،برخود مسلط شود وبه دیگران محبت کندواین فلسفه معرفت یا خدمت است ،انسان کامل ،انسانی بی طبقه است .نیروی تسلط برخویش راهرکسی باشد برسایر چیز هامسلط می شود وانسان باید برای دیگران همان را بپسنددکه برای خودمی پسندد.
فرازهای از سخنان اندیشمندان ورهبران جهان
*احمد بن بلا،اولین رئیسجمهورپس از آزادیالجزایر (1916)
منفعت طلب می گوید:آنچنان که ما می خواهیم،زندگی کنید .
اصلاح طلب می گوید:آنچنان که می خواهید ،زندگی کنید .
سالوادورآلنده،رهبرآزادی خواه شیلی (1908)
آنانکه برای خودحق قائل می شوند و برای مردم حد ،قصدخیانت دارند.
آنانکه برای مردم حق قائل می شوند ،وبرای خودحد ،قصد خدمت دارند.
مالکوم ایکس،بنیانگذار اتحادیه ،(حمایت از سیاه پوستان)
قدرتمند واقعی کسی است از آزادی دفاع می کند .