گرايش روزنامهها به ايجاد صفحات و ستونهاي ثابت علمي، ايجاد و گسترش بخشهاي خبري مستقل علمي پژوهشي در راديو و تلويزيون و پر رنگ شدن جايگاه اخبار علمي داخلي و خارجي در صفحات اول روزنامهها و بخش هاي اصلي خبري صدا و سيما و توجه به مقوله ترويج علم و عمومي سازي مباحث علم خصوصا در حوزههاي جذاب و پرطرفداري چون نجوم نمودهايي از رويكردي هر چند ضعيف اما اميد بخش به ترويج علم و تسري دادن مباحث علمي به لايههاي مختلف جامعه است.
با اين حال، صرف نظر از ضعفهاي كمي اين بخش كه هيچ تناسبي با جايگاه و اهميت ويژه مباحث علمي در جامعه رو به توسعه ايران ندارد، مشكلات و نقاط ضعف كيفي و ساختاري متعددي نيز در اين بخش وجود دارد كه ميتواند تحقق كاركردها و نقش مورد انتظار اين بخش را با موانع جدي مواجه كند.
در شرايط كنوني كه جامعه علمي ايران با شتابي تحسين برانگيز براي جبران عقب ماندگيهاي ديرپاي علمي و تكنولوژيك كشور و همگام شدن با پيشرفتها و تحولات پرشتاب جهاني تلاش ميکند، توجه به مقوله ترويج علم به عنوان حلقهاي اساسي از زنجيره توسعه پايدار علمي كشور ضروري است.
سرويس «علمي – پژوهشي» خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) در اين راستا در گفتوگو با دكتر محمد حسنزاده، مدير گروه ترويج علم مركز تحقيقات سياست علمي كشور و عضو هيات علمي دانشگاه تربيت مدرس، نظرات و ديدگاههاي وي را در اين زمينه جويا شده است.
مدير گروه ترويج علم مركز تحقيقات سياست علمي كشور كه با تاكيد بر اهميت ارتقاي درك عامه از علم و فنآوري به موازات توسعه علمي و فنآوري و افزايش توليدات علم كشور معتقد است، ترويج علم بايد به عنوان يك دستور كار ملي و در قالب اسناد و برنامههاي ملي توسعه مورد توجه جدي قرار گيرد در تعريف ترويج علم گفت: منظور از ترويج علم، مجموعه اي از فعاليتهاي رسمي و غير رسمي براي همگاني كردن علم در بين اقشار مختلف مردم و به عبارت ديگر بردن علم از آزمايشگاه هاي تخصصي به متن جامعه است. يعني در ترويج علم به دنبال آن هستيم كه علم در انحصار قشر خاصي از دانشمندان و متخصصان در رشتههاي مختلف نباشد بلكه عموم مردم نيز بتوانند از علوم مختلف بهره ببرند.
حسن زاده اضافه كرد: زماني كه علوم تخصصي شد به خصوص بعد از جنگ جهاني، آزمايشگاهها رشد پيدا كردند و زيرشاخههاي مختلف علمي پديد آمد، هر علمي زبان خاص خودش را پيدا كرد به گونه اي كه تنها دانشمندان آن علم مي توانند با يكديگر صحبت كرده و اصطلاحات علمي را متوجه مي شدند ولي مردم عادي كه در مشاغل خود مشغول به كارهاي روزمره هستند از زبان عالمان هيچ چيزي را متوجه نمي شوند و اگر هم متوجه شوند مي گويند اين سخن دانشمندان است و به کار ما نمي آيد.
حسن زاده افزود: از آنجا كه اصلي ترين تصميم گيران در حمايت از علم و سرمايه گذاري در اين حوزه در هر جامعه، عامه مردم هستند با ادامه اين روند اين دغدغه مطرح شد كه عامه مردم كه بايد از علم و فعاليتهاي مربوط به تحقيقات علمي و توسعه آن حمايت و پشتيباني كنند، بايستي زبان علم را بفهمند چون اگر متوجه نشوند كه علم به دنبال چيست و چه نفعي برايشان دارد و در آينده چه تاثيري مي گذارد، ممكن است از فعاليتهاي علمي استقبال نكرده و از سرمايه گذاري در اين بخش پشتيباني نكنند و اين مهمترين خطري است كه از شكاف ادراكي بين عامه مردم و قشر دانشمندان ناشي مي شود و پيشبرد برنامههاي توسعه علمي را تهديد ميكند.
وي اضافه كرد: بدين ترتيب، آگاهي از تبعات نگران كننده فاصله گرفتن متن جامعه از علم باعث شد كه سياستگذاران علم و فنآوري به اين نتيجه برسند كه نبايد تنها به دنبال توسعه علمي باشند بلكه بايد ترويج علم توسعه يافته در متن مردم را نيز مد نظر قرار دهند كما اينكه اين جنبش در كشورهاي صنعتي بسيار زود اتفاق افتاد و انجمنها و مجامع علمي در اين خصوص شكل گرفت.
حسن زاده خاطر نشان كرد: در کشورهاي پيشگام، نهادهاي سياستگذار علم و فنآوري قوانين و مقرراتي را براي ترويج علم نگاشتند و دانشمندان نيز ملزم شدند در کنار پرداختن به توليد علم به ترويج آن نزد عامه مردم نيز بپردازند. در پي آن برنامههايي مثل سال، ماه، هفته و روز علم و فنآوري و جشنواره ها و فستيوالهاي مختلف علمي در كشورهاي پيشرفته شكل گرفت و برجسته تر از همه مفهومي در حوزه علم و فنآوري به وجود آمد كه از آن به عنوان «روزنامه نگاري علمي» نام مي برند به عبارت ديگر، علاوه بر اينكه سياستگذاران و دانشمندان به اين مقوله پرداختند، اصحاب رسانه و روزنامه نگاران نيز متوجه شدند كه بايد رسالتي را در حوزه علم و فن آوري بر عهده بگيرند.
مدير گروه ترويج علم مركز تحقيقات سياست علمي كشور تصريح كرد: البته با توجه به سابقه نه چندان زياد آشنايي عمومي با علم جديد و توجه جدي به توليد علم در ايران مثل بسياري از كشورهاي در حال توسعه، هنوز اين قبيل مفاهيم و رويكردها در كشور ما نهادينه نشده و همچنان عمده توجهات در حوزه علم و فنآوري صرفا معطوف به افزايش ميزان توليدات علمي و رشد مقالات، اختراعات و … و جبران عقب ماندگيهاي موجود در اين زمينه است، حال آن كه توليد علم زماني مي تواند مهم و موفقيت آميز باشد كه همراه با ترويج علم بوده و در كنار توجه به افزايش ثبت اختراعات يا شمار مقالات به ميزان ارتقاي آگاهي و درك مردم از مفاهيم و يافته هاي جديد علمي هم توجه كافي اعمال شود.
عضو هيات علمي دانشگاه تربيت مدرس با اشاره به پيشرفت چشمگير توليدات علمي كشور در سال هاي اخير خاطرنشان كرد: شايد به لحاظ توليدات علمي در وضعيت نسبتا خوبي قرار داريم ولي زماني كه به متن جامعه مراجعه مي كنيم، مي بينيم كه متن جامعه آن طور كه بايد همگام با اين رشد خيره كننده حركت نمي كند، اين تجربه اي است كه تمامي كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه با آن مواجه بوده و هستند. به عبارت ديگر، عموم جامعه از توان همراهي با رشد شتابان علمي متخصصان برخوردار نيستند.
حسن زاده با اشاره به رواج برخي باورهاي خرافي و شبه علم گفت: هرچيزي در عالم طبيعت از يك روال منطقي تعبيت مي كند و ريشه خرافات در اين است كه جامعه علمي نتوانسته اين رابطه را به مردم انتقال دهد. اگر از طريق ترويج علم بتوانيم منطق مداري پديده هاي اجتماعي و طبيعي را تبيين كنيم آن موقع زمينه براي بروز خرافات، فال بيني و پيش گويي از بين مي رود و در غير اين صورت با سوءاستفاده از فقر و مشكلات و ساده انديشي مردم مسائلي به ظاهر علمي را به آنها منتقل مي كنند كه به آن شبه علم مي گويند؛ لذا اگر در كنار رشد علمي به ترويج علم توجه نكنيم، رفته رفته فاصله بين مردم و علم، زمينه را براي گسترش خرافات در جامعه فراهم مي كند.
وي گفت: با توجه به اهميت ارتقاي درك عامه از علم و فن آوري به موازات توسعه علمي و فن آوري و افزايش توليدات علم، ضرورت دارد كه مقوله ترويج علم به عنوان يك دستور كار ملي مورد توجه قواي مقننه و مجريه و نهادهاي دست اندرکار قرار گيرد.
حسن زاده در ادامه در پاسخ به اين سوال كه چه كساني مسوول ترويج و همگاني سازي علم در جامعه هستند، اظهار كرد: در وهله اول، همه جامعه مسووليت دارند كه علم را ترويج كنند، اما اگر مقداري اجرايي تر نگاه كنيم كه خيلي انتزاعي هم نباشد، مي توان گفت سياستگذاران، دستگاههاي اجرايي، توليد كنندگان علم ( محققان و دانشمندان) و نهايتا رسانه ها، همگي از بازيگران اصلي اين حوزه هستند و البته باز اين سياستگذاران و دولت هستند كه بايد بستر و زمينههاي ايفاي نقش تمامي گروه هاي دخيل در اين زمينه را فراهم كنند.
وي گفت: اكنون كه در حال تنظيم برنامه پنجم هستيم و بخش علم و فنآوري در حال تثبيت است، ضروري است در قالب بندهايي مشخص در برنامه در كنار توسعه و رشد علمي، ترويج علم را نيز مورد توجه قرار داده و بودجه لازم نيز اختصاص داشته شود.
مدير گروه ترويج علم مركز تحقيقات سياست علمي كشور در گفتوگو با ايسنا خاطر نشان كرد: در بخش مربوط به مجريان بايستي تمام سازمان ها و مراكز كه مجري سياست هاي ابلاغي هستند در كنار تمام وظايف خود ترويج علم را به عنوان بخش جدايي ناپذير وظايف خود بپذيرند و تمامي دانشگاهها، سازمانها و مراكز علمي و به عبارت دقيقتر دانشمندان و محققان كشور مكلف شوند يافته هاي پژوهشي و توليدات علمي خود را به زبان عاميانه و همه فهم به جامعه منتقل كنند. مطمئنا مناسبترين افراد براي انتقال يافته هاي علمي خود دانشمندان و مجريان طرح هاي پژوهشي هستند كه اگر خودشان اين كار را انجام ندهند و واسطه اي در ميان قرار گيرد، امكان دارد مطالب ناقص و حتي آميخته به شبه علم منتقل شود.
حسن زاده در خصوص نقش و كاركرد رسانه ها در اين حوزه نيز اظهار كرد: تمامي رسانه ها اعم از ديداري، شنيداري و مكتوب بايستي در كنار همه برنامه هاي خود بخشهايي را به ترويج علم و فن آوري براي عامه اختصاص دهند، كاري كه در اغلب كشورها به نحوي گسترده انجام مي شود و حجم و كيفيت برنامه ها و مطالب علمي رسانه هاي آنها نسبت به ايران بسيار بييشتر است.
وي با تاكيد بر نقش تعيين كننده روزنامه نگاران علمي در اين حوزه عنوان كرد: كساني كه در اين حوزه كار مي كنند بايد طوري در زمينه ترويج علم آموزش ديده باشند كه هم زبان دانشمندان و هم زبان عامه مرم را بفهمند و دانشمندان نيز بايد خود متعهد باشد كه در انتقال مطالب علمي به جامعه با روزنامه نگاران علمي همکاري كنند. متاسفانه در حال حاضر همكاري مناسبي بين دانشمندان و روزنامه نگاران علمي در كشور وجود ندارد و اغلب دانشمندان وقت كافي در اختيار روزنامه نگاران قرار نمي دهند كه يافته هاي علمي آنها را به جامعه منتقل كنند كه اين مساله باعث شده بين رسانه ها و توليدات علمي و در نهايت بين جامعه و جوهر علم فاصله ايجاد شود.
مدير گروه ترويج علم مركز تحقيقات سياست علمي كشور با بيان اين كه در كشورهاي پيشرفته و حتي در حال توسعه ارتباط مناسب و نظامندي بين محققان و روزنامه نگاران علمي وجود دارد، اظهار كرد: به عنوان مثال در كشوري مانند چين كه شايد بتواند در بسياري از زمينه ها مثل توسعه اقتصادي و علمي به عنوان الگويي مطرح باشد، قانون مشخصي تحت عنوان «قانون ترويج علم» وجود دارد كه نشان ميدهد هم سياستگذاران و هم مجريان در آن كشور نسبت به اهميت ترويج علم واقف و به انجام آن متعهد هستند و البته در آن كشور نهايتا وزارت علوم مسووليت پيگيري مسائل مربوط به ترويج علم را برعهده دارد.
حسن زاده در تبيين مثالهايي از وضعيت ترويج علم در برخي كشورهاي ديگر ادامه داد: در سال 1998 در آفريقاي جنوبي پيمايشي توسط بنياد تحقيق و توسعه آن كشور انجام شد و متوجه شدند كه وضعيت درك عامه مردم خصوصا جامعه رنگين پوستان از علم و فن آوري در سطح مناسبي نيست و از سوي ديگر مردم آن كشور استقبال چنداني از فعاليت هاي علمي و پژوهشي نمي كنند يعني در هر دو حوزه ترويج علم كه يكي درك و ديگري استقبال از علم و فن آوري است، ضعف جدي مشاهده شد.
به دنبال آن برنامه ريزي گسترده اي در آفريقاي جنوبي انجام شد و حتي سالي را به عنوان ترويج علم و فنآوري نامگذاري كردند كه طي آن در اين كشور هر هفته با همكاري يكي از سفارتخانه هاي كشورهاي پيشرفته در حوزه علم و فنآوري برنامه هاي مختلفي براي آشنا ساختن مردم با اهميت علم و پژوهش برگزار شد.
وي تصريح كرد: از نمونه هاي موفق برنامه هاي ترويج علم، موزه هاي علمي هستند كه خصوصا در كشورهايي مانند آلمان، انگليس و آمريكا حضور بسيار پررنگي دارند و البته به اين شكل نيست كه مردم از پشت شيشه، ادوات علمي را تماشا كنند يا عكس بگيرند، بلكه مي توانند به سهولت از اين ابزارها استفاده كرده و سوالات و مباحث خود را با راهنماها و مسوولان مربوطه مطرح كنند. همچنين در كشورهاي پيشرفته انجمنهاي علمي حضور بسيار فعالي دارند و اين باعث ميشود كه افرادي داوطلب و يا علاقه مند از تمام رشتههاي علمي يافته و مفاهيم رشته خود را به زبان ساده براي مردم بيان كنند.
وي توضيح داد: يکي از برنامه هاي جالب ترويج علم در كشورهاي مختلف «قطار علم» است که در شهرهاي مختلف حرکت کرده و هر واگن آن مفهومي علمي را براي كودكان، نوجوانان، ميانسالان و بزرگسالان آموزش ميدهد و يا در انگليس فستيوال علم و فن آوري برگزار ميشود كه از داخل و خارج كشور افراد برجسته در حوزه علم و فن آوري دعوت ميشوند تا يافته هاي خود را به مردم منتقل كنند. همچنين در اکثر کشورها جوايز مختلف علم و فن آوري وجود دارد. البته در ايران هم جوايزي به محققان داده مي شود ولي نكته مهم اين است كه در کشورهاي پيشرفته ضمن اعطاي جايزه هاي علم و فناوري فعاليتهاي محققان و آثار و پيامدهاي مثبت آن به زباني عامه فهم توضيح داده ميشود.
حسن زاده گفت: در كشور ما اولا مفهوم ترويج علم به صورت جدي مدنظر نيست و در اين حوزه به اندازه انگشتان دست هم مطلب نوشته نشده است يعني اساسا مبناي نظري حوزه ترويج علم مورد توجه جدي مجامع دانشگاهي قرار نگرفته است و ثانيا فعاليتهاي مربوط به ترويج علم مانند صفحات علمي روزنامه ها و برنامههاي علمي راديو و تلويزيون با ديدگاه ترويجي تهيه نمي شود.
وي در ادامه در تبيين آسيبهاي ناشي از بي توجهي به مقوله ترويج علم به پديده شايعه و آسيب پذيري بالاي جامعه ما در برابر آن اشاره کرد و گفت: پذيرا بودن يک جامعه در قبال شايعات مختلف و مطالب شبه علمي از فاصله بين ادراك عامه مردم از واقعيت و جوهره علم و فنآوري ريشه مي گيرد. اگر مردم به منبع اصلي علم دسترسي داشته باشند، هيچ موقع مطالبي را كه به عنوان حاشيه وارد متن مي شود قبول نميكنند؛ بنابراين اگر به لحاظ اجتماعي نيز كه بخش اعظم سرمايه گذاريها در اين زمينه انجام ميشود به مقوله ترويج علم توجه کنيم اين امر به عنوان فيلتري براي اشاعه واقعيتها به جامعه عمل مي کند. از ديدگاه اقتصادي نيز شاهديم در خيلي از موارد، فن آوريهاي نوين به كشور وارد مي شود ولي بهره وري مناسبي از آنها نمي شود و بعضا معضلاتي را نيز در پي داشته که دليل اصلي آن اين است كه فرهنگ استفاده از آن را وارد نكرده و به عبارت بهتر فرهنگ مورد نظر را ترويج نكرده ايم. در نتيجه، ورود آن فنآوري به لحاظ اقتصادي سودمند نبوده است. اين مساله اهميت اقتصادي ترويج علم را نشان مي دهد.
حسن زاده افزود: اگر به لحاظ سياسي نيز به اهميت ترويج علم و آوردهاي آن نگاه كنيم به روشني مي بينيم که زماني ميتوانيم امور را بهتر اداره كنيم که جزء به جزء اجزاي جامعه آن سطح از آگاهي و توانمندي را داشته باشند كه همراه شوند و اگر ترويج علم و آگاهي در سطح جامعه به خوبي انجام شده باشد اجراي امور براي ما راحت تر خواهد بود.
وي در ادامه با اشاره به اهميت ابعاد علمي ترويج علم به ايسنا گفت: يكي از مشكلات اساسي دانشگاه ها و مراکز توليد علم ما اين است كه انبوه پايان نامه ها و رساله هاي دانشجويي که در رشته ها و مقاطع مختلف در دانشگاه ها تدوين مي شوند اغلب در قفسه هاي كتابخانه ها باقي مي مانند و گذشته از اين که هيچ کاربردي پيدا نمي کنند، لااقل نتايج آنها به جامعه معرفي نمي شود. در حالي که به عنوان نمونه در بسياري از دانشگاه هاي اروپايي فستيوال سالانه اي برگزار مي شود که طي آن دانش آموختگان مقاطع کارشناسي ارشد و دکتري هر يک خلاصه اي از تحقيقات و نتايج پايان نامه خود را به زبان عامه فهم ارائه مي کنند و از عموم مردم دعوت مي شود به عنوان مستمع و داور بهترين ارائه دهنده را معرفي کنند.
حسن زاده خاطرنشان كرد: بايد نظامي وجود داشته باشد كه دانشجويان و محققان را ملزم کند که چکيده اي از يافته هاي تحقيقات خود را به زبان ساده تدوين کرده و آن را در كنار متن اصلي ارائه کنند. از سوي ديگر بايد پايگاه علمي دقيق و روزآمدي از فعالان ترويج علم در كشور داشته باشيم و نيز نيازمنديم كه براي روزنامه ها و مجلات انگيزه ها و محرك هايي را تعريف كنيم و آنهايي را که بهتر از ديگران در مسير برنامه ها و سياستهاي مدون ترويج علم حرکت مي کنند تشويق کنيم مثلا از روزنامه نگاران و برنامه سازان برتر اين حوزه را معرفي و تقدير کنيم.
مدير گروه ترويج علم مركز تحقيقات سياست علمي كشور اذعان كرد: گاهي وقتي صحبت از علم ميشود صرفا علوم تجربي به ذهن ها متبادر مي شود و طبعا منظور از ترويج علم، ترويج علوم طبيعي اعم از تجربي، فني و رياضي تلقي مي شود در حالي كه ترويج علم محدود به علوم طبيعي نيست؛ بلكه، تمام علوم انساني و طبيعي را در بر مي گيرد به عنوان مثال اگر از ديدگاه ترويج علم به بالا بودن تعداد پرونده هاي قضايي در کشور نگاه كنيم، علت اين مساله، عدم ترويج دانش حقوق در جامعه و در نتيجه عدم آشنايي مردم با حقوق خود مقررات و اصطلاحات و قواعد مربوطه است كه باعث مي شود اولا قوانين را رعايت نكنند و ثانيا پرونده تشكيل دهند و يا در بحث اقتصاد زماني مي توانيم در اين حوزه قوي باشيم كه همه مردم بتوانند مسائل اقتصادي روزمره را درک کنند به عبارت ديگر اگر به دنبال مسائلي چون بهينه سازي مصرف سوخت، ترويج سرمايه گذاري در بورس و … هستيم بايد زمينه ها و مفاهيم مربوط به آن را ترويج كنيم چون مردم تا زماني که نسبت به اهميت مساله اي متقاعد نشوند در پيشبرد آن همراهي نمي کنند.
حسن زاده در ادامه با اشاره به اهميت علم و دانايي به عنوان عامل اقتدار و توانايي تصريح كرد: ترويج علم يکي از ارکان توانمندساز در جامعه است. يعني ترويج علم به دنبال ايجاد اقتدار علمي در جامعه از طريق همگاني سازي آن است. براساس اين ديدگاه دانشمندان يك بال قدرت علمي جامعه و مردم بال دوم آن هستند كه بايد به نحوي کاملا هماهنگ و متوازن عمل کنند در غير اين صورت ممكن است كه علم راه خودش و جامعه نيز راه خودش را پيش ببرد.
مدير گروه ترويج علم مركز تحقيقات سياست علمي كشور در گفتوگو با ايسنا خاطرنشان کرد: زماني مي توانيم ادعا کنيم به توسعه علمي دست يافته ايم که شکاف ادراکي عميق بين عامه مردم و جامعه علمي را برطرف کرده باشيم. اگر مثلا بيشترين يافته هاي پزشکي را در آزمايشگاه ها داشته باشيم و از طريق مجلات تخصصي مختلف در اختيار محققان داخلي و خارجي قرار دهيم ولي عامه مردم که بخش بسيار گسترده تر هرم جامعه هستند درکي از آنها نداشته باشند چه سودي برده ايم؟
وي در پاسخ به اين سوال که چرا چنين شکاف ادراکي در کشورهاي پيشرفته هم که از ده ها سال پيش ترويج علم در سطوح مختلف را مورد توجه قرار داده اند وجود دارد، اظهار كرد: سرعت پيشرفت علم به حدي زياد است كه هرچقدر سرمايه گذاري و فعاليت كنيم باز نمي توانيم همراهي صد در صد را حاصل کنيم. زيرا نرخ رشد علم بسيار بيشتر از سرعت رشد درك عمومي جامعه است. در كشورهاي مختلف پايش درك عامه از علم به عنوان بخش مهمي از سياستهاي علم و فنآوري است و جالب است كه در پيمايشهاي اين چنيني كه انجام ميشود الزاما هميشه کشورهاي پيشگام علم و فنآوري نمره خوبي نمي آورند زيرا آنها جوامع متنوعي از لحاظ قومي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي هستند و رشد علم نيز به مراتب شتاب بيشتري دارد.
حسن زاده اضافه كرد: از آنجايي كه رشد علم در كشورهاي توسعه يافته بسيار سريع است با اين كه برنامه هاي بسيار زيادي در زمينه ترويج علم دارند ولي همچنان در مهار علم به لحاظ ابزار قدرت درك و فهم مردم ناتوان هستند. اين مشكل در کشورهاي در حال توسعه مثل ايران به نحو ديگري وجود دارد و مطمئنا اگر نتوانيم از فرصت موجود استفاده كرده و همزمان با رشد شتابناك توليدات علمي و گسترش فعاليت هاي پژوهشي و فنآوري كشور درك عامه مردم از تحولات علمي را ارتقا ببخشيم در آينده هم ترازسازي اين دو ناممكن خواهد شد.
مدير گروه ترويج علم مركز تحقيقات سياست علمي كشور در عين حال تاكيد كرد كه ترويج علم پديدهاي مختص گروههاي سني پايين يا اقشار كم سواد و فاقد تحصيلات آكادميك نيست بلكه ترويج علم به عنوان مقولهاي فرارشتهيي در همه حوزههاي علمي با هدف افزايش آگاهي عموم جامعه و متخصصان ساير حوزهها با آن زمينه علمي خاص ضروري است. مثلا آشنايي با مفاهيم بنيادي و اوليه دانش زمينشناسي، رخداد زمينلرزهها، پديدههاي نجومي و … براي دانش آموختگان و متخصصان ساير حوزهها مثل پزشكي، علوم انساني، مهندسان و ساير رشته هاي علمي همانقدر ضرورت دارد كه آشنايي افراد كم سواد و فاقد تحصيلات و چه بسا اهميت آشنايي اين گروهها با مفاهيم علوم ديگر اهميت به مراتب بيشتري هم دارد چرا كه هر علمي بايد بتواند درك ديگران را نسبت به خود به حدي برساند كه هم افزايي ايجاد شود.
وي با تاكيد بر آنكه بايستي در نقشه جامع علمي كشور، مساله ترويج علم نيز در نظر گرفته شود، بيان كرد: در نقشه جامع علمي كشور و همين طور در برنامه پنجم توسعه در بخش علم و فنآوري بايد بخش در خوري به ترويج علم اختصاص پيدا كند. دليل اين امر آن است كه ما به يك درجه از رشد علمي رسيده ايم و نياز اصلي و اساسي ما اين است كه كل متن جامعه را با پيشرفت هاي علمي همراه كنيم كه قطعا باعث جهشي علمي براي ما خواهد بود.
حسن زاده اظهار داشت: به عنوان مثال پديدهها يا فنآوري هاي جديدي به جامعه وارد شده ولي آگاهي و اطلاعات كافي در اين خصوص به مردم داده نشده و لذا در مواردي مشاهده ميشود كه در ارتباط با علم و فن آوري عقلانيت كافي را نشان نمي دهيم كه اين از پيامدهاي نبود برنامه هاي ترويجي است. براي پر كردن اين خلاء بايد همه نهادها و اقشار مختلف جامعه فعال شده و به عنوان يك دغدغه ملي به ترويج علم توجه كنيم.
مديرگروه ترويج علم مركز تحقيقات سياست علمي كشور خاطر نشان كرد: در دهههاي اخير رشد علمي ايران از حالت صرفا مصرفي خارج شده و در بسياري از زمينهها توليد كننده فنآوري هستيم كه باعث شده توجه عمومي به علم و فنآوري در كشور نسبت به دو دهه پيش بيشتر شود ولي با توجه به روندي كه در دنيا طي مي شود هنوز خيلي عقب هستيم خصوصا در زمينههاي مربوط به عمومي سازي علم كه نمونه بارز آن وضعيت نامناسب معدود موزههاي موجود و نحوه برگزاري جشنواره هاي علمي و وضعيت برنامه هاي علمي تلويزيوني و راديويي ماست كه در جلب مخاطبان و برقراري ارتباط با عامه مردم توفيق چنداني ندارند.
حسن زاده افزود: ترويج علم به دنبال علم باوري است و به دنبال اين است كه خصيصه علم باوري را در مردم ترويج كند. مردم در ايران از علم و فنآوري استقبال مي كنند ولي براي اينكه از علم پشتيباني و حمايت كنند بايستي «علم باور» هم باشند، در واقع مي توان گفت برنامه هاي ترويج علم در ايرانيان كه از لحاظ فرهنگي سطح بالاتري دارند موثرتر است و در برنامه هاي كلان كشور و نقشه جامع علمي كشور زمينه به راحتي آماده مي شود و مي توانيم مراحل رشد علمي را سريع تر طي كنيم.
مدير گروه ترويج علم مركز تحقيقات سياست علمي كشور در پايان در خصوص فعاليتها و برنامه هاي اين گروه اظهار كرد: گروه ترويج علم وابسته به مركز تحقيقات سياست علمي كشور و يكي از شش گروه اين مركز است كه به دنبال پژوهش در حوزه مسائل ترويج علم در كشور و فراهم آوردن زمينه هاي سياستگذاري منسجم و هدفمند در اين بخش است.
وي تصريح كرد: انجام پژوهشهاي بنيادي و كاربردي، برگزاري سخنرانيهاي علمي و مشاركت در برنامههاي اجرايي مربوط به ترويج علم در كشور برخي از فعاليت هاي اين گروه است.
حسن زاده ادامه داد: اخيرا به دنبال اين هستيم كه همايش ها و كارگاههاي بين المللي را با مشاركت نهادهاي بينالمللي برگزار كنيم و همچنين در نظر داريم كارگاه مشتركي را با مركز علم و فنآوري كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد در دي ماه سال آينده برگزار كنيم كه در اين راستا ارتباطاتي را با آيسسكو نيز برقرار كرديم تا علاوه بر اينكه ترويج علم را در سطح ملي مورد توجه قرار دهيم مسائل مربوط به سطح منطقهيي و جهان اسلام را نيز در دستور كار داشته باشيم.