خانه مقوایی

غذایی برای خوردن و محلی برای اقامت و خوابیدن ندارند. سقف بالای سر آن ها آسمان خداست و روزی شان در میان ته مانده غذای مردم و میان زباله ها تأمین می شود. شاید تنها امیدشان به سر بردنِ زندگی زیر مقواهایی است که از کارخانه ها، منازل و یا در میان زباله ها یافته اند. برای خود نه آینده ای متصور هستند و نه به زیبایی و پیشرفت در زندگی فکر می کنند. بیشتر آن ها فقط یک هدف دارند و آن به سر رساندن همین امروز است. هر طوری که باشد شکمشان را سیر کنند و هر جایی که باشد شب هنگام بساط مقوایی خود را پهن کرده و تا صبح بخوابند.


شاید شب ها که بر بالین مقوایی خود سر می نهند بسیار آرام تر از کاخ نشینان بدون هیچ گونه دغدغه و بدهی شب را به صبح رسانده و با قلقلک های تلألو خورشید، صدای رفت و آمد مردم و یا تلنگر مأموران شهرداری و یا پاکبان ها از خواب برمی خیزند؛ و دوباره روز از نو و روزی از نو. هستند بسیاری از آن ها که در کوچه و خیابان دیده به جهان باز می کنند، در همان جا ز ندگی کرده و در همان جا چشم از جهان فرو می بندند و توسط شهرداری به خاک سپرده می شوند. چون گرسنگی کشیده عاشقی را از یاد برده اند، چون شب های متمادی در میان پرسه گربه ها و موش ها سر بر بالین گذاشته معمولاً با دیگر انسان ها دمخور نمی شوند و چون سرما و گرمای شدید را تحمل کرده اند دیگر سردی و گرمی روزگار را حس نمی کنند. کارتن خوابی پدیده ی  بسیاری از شهرهای دنیاست. در کشور ما هم بسیاری از کلان شهرها خصوصاً پایتخت با این پدیده مواجه است. افرادی که به صورت موقت و یا دائم زندگی و حتی خوابیدن در محیط پرتنش، خشن و سرد خیابان و همنوایی با افرادی همچون خود را به هر چیز دیگری ترجیح می دهند و یا چاره ای جز آن ندارند. برخی از آن ها هم افرادی هستند که از خانه و یا خانواده ای که به آن تعلق داشته اند به هر دلیلی بریده و زندگی زیر سقف مقوایی را به ناچار برگزیده اند. زندگی در انزوا و یا بی خانمانی می تواند دلایل متعددی داشته باشد. از نداری، بی پولی و بیچارگی تا افرادی که به هر دلیلی برچسب اقتصادی و یا اجتماعی خورده و این نوع زندگی را برگزیده اند. برخلاف آنچه اغلب مردم می پندارند همیشه فقر مالی باعث کارتن خوابی یا بی خانمانی نمی گردد بلکه احساس ناامنی و طردشدگی از طرف خانواده می تواند دلیل بی خانمانی و کارتن خوابی و در صورت تداوم منجر به فقر و بزهکاری و دیگر آسیب های اجتماعی گردد. بی خانمانی و کارتن خوابی به صورت نسبی و موقت و یا دایم و مطلق دیده می شود. کارتن خوابان یا بی خانمان های مطلق کسانی هستند که مطلقاً هیچ محلی برای اقامت و هیچ سقفی جز آسمان و هیچ امیدی جز بسربردن زیر سقف مقوایی کارتن ندارند. این ها در شبانه روز در خیابان و در امکانی چون ایستگاه های اتوبوس و مترو یا ساختمان های مخروبه و زیر پل ها به سر می برند.
آماری که چندی پیش از سوی برخی مسئولان اعلام شد در میان بیست هزار بی خانمانی که در تهران زندگی می کنند جمعیت زنان بی خانمانی که در فضای باز شهر تهران و مثل گورخواب های قبرستان نصیرآباد ناچارند شب را به صبح برسانند، نزدیک سه هزار نفر است. افراد آسیب دیده ای که با شرایط کنونی سرنوشت نامعلوم خود را در آینده ای تاریک دنبال می کنند و از این سو برخی افراد مثل معاون رئیس جمهور در امور زنان نیز راه حل کنترل جمعیتشان را، عقیم کردن آنها می دانند .واقعاً چه راه حل خوبی!! صورت مسأله را پاک کنید تا همه چیز تمام شود. هر چند وزیر بهداشت در گفتگویی که با رسانه ها داشت ضمن ابراز تأسف برای محرومیت و گرفتاری زنان کارتن خواب عقیم کردن آن ها را منتفی اعلام کرد و بر این نکته تأکید کرد که باید زنان و فرزندان این افراد حمایت شوند و از محرومیت در بیایند اما تلخی ادعای این چنینی از سوی یک مقام مسئول آن هم در حوزه حمایت از زنان تا مدت ها در کام اخلاق گرایان و مردم باقی خواهد ماند. به راستی باید یکی به این سوال پاسخ دهد که چرا در جامعه ی اسلامی که صحبت از عدالت و محرومیت زدایی است باید این همه کارتن خواب باشد که تنها بیست هزار نفر آن ها در تهران هستند؟ از آن بدتر این که چرا در میان این کارتن خواب ها بالغ بر سه هزار زن و یا دختر وجود دارند؟ به راستی این ها دغدغه های بزرگی است که اگر خواب را از چشم انسان ها برباید اتفاق عجیبی نیست. زن کارتن خواب حتی یک نفر آن هم زیاد است. کارتن خوابی زن با خود پیام های بیشماری دارد. پیام های تلخی با کدهای اعتیاد، ایدز، فروپاشی خانواده، محرومیت و هزاران واژه ی تلخ دیگری که زیبنده ی جامعه ی اسلامی نیست.
در این راستا مسئولان برای حل ریشه ای این موضوع چه اقداماتی انجام داده اند؟ به نظر می رسد اولین گام برای ریشه کن کردن چنین اتفاق نامبارکی احصای اطلاعات دقیق و تهیه ی فهرستی از وضعیت عمومی و سلامت بی خانمان ها، گورخواب ها و کارتن خواب هاست. و بعد از آن مجموعه های ذیربط از بهزیستی، شهرداری، حوزه زنان ریاست جمهوری، نهادهای خیریه و هر مجموعه ی دولتی و یا غیردولتی که در این راستا صاحب مسئولیت است می بایست اقدامات موثری در جهت رفع این لکه سیاه از جامعه اتخاذ نماید. به راستی چه عذابی گریبان آحاد جامعه ی اسلامی را خواهد گرفت که عده ای از افراد آن در کاخ های سر به فلک کشیده شب را به صبح برسانند و در جوی جلوی درب منزل آن ها عده ای از مردم همین شهر به جرم نداری، رسوایی و یا هر اتفاق عمد یا سهو دیگری در نکبت بی عدالتی به سرببرند. کارتن خوابیِ حتی یک نفر در یک شهر وجهه ی همه ی مردم آن شهر را خراب می کند خصوصاً زمانی که فرد بی خانمان زنی باشد که در شریعت ما حفظ لطافت و عفت او مورد تأکید قرار گرفته است. فارغ از تمامی گرایش های سیاسی و نظرهای اجتماعی و اقتصادی، اگر شده تنها به حکم اخلاق باید بساط کارتن خوابی، گورخوابی و بی خانمانی از جامعه ی اسلامی(خصوصاً در میان زنان) جمع شود تا هم آن ها به سامانی برسند و هم جامعه از بسیاری آسیب های دیگر همچون؛ ایدز، اعتیاد، ولنگاری، سرقت و … تا حد زیادی در امان بماند.

 

منبع: روزنامه رسالت مورخ دوشنبه 27 دیماه 1395 شماره8851

 

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=249233

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *