بنگر، آقازمانی، بیک زاده، نصرتی، علی عسگری، دغاغله و بیشتر افرادی که یکی یکی به لیست بازیکنان تیم نفت تهران اضافه می شوند اغلب چهره هایی هستند که رونق آن ها به سر آمده و دیگر طرفدار و خریدار آن چنانی در لیگ برتر و حتی لیگ آزادگان ندارند. حتی بعضی از آن ها که در چند سال قبل با ارقام میلیاردی و نجومی در فصل نقل و انتقالات جابجا شده و به تعبیری بمب محسوب می شدند امروز در شرایطی قرار گرفته اند که حتی نسبت به دریافت حقوق اولیۀ خود از باشگاه آشفتۀ نفت تردید فراوان دارند.
به یاد آورید آن زمانی که سردار رویانیان محسن بنگر را به پرسپولیس آورد عجب شکار بزرگی محسوب می شد و امروز بنگر از پرسپولیس رانده و از تراکتور مانده شاید از سر ناچاری به نفت تهران پیوسته است. یا هاشم بیک زاده که روزگاری در استقلال توپ می زد و مشتریان پرشماری داشت وضعیتی مشابه دارد. اما چه می شود کرد؟ این رسم روزگار است تا بوده همین بوده و در آینده نیز همین خواهد بود؛ گهی پشت به زین و گهی زین به پشت… نکتۀ قابل توجه این که علاوه بر بازیکنان قهرمان فصل قبل جام حذفی کشور سرمربی آن ها نیز شرایطی مشابه دارد. حمید درخشان بعد از دوران بازیگری که در کلاس بالایی بازی می کرد و یک دورۀ کوتاه مربی گری در پرسپولیس که توفیقات محدودی به دست آورد سالهاست در عرصۀ مربیگری آن چنان که باید نتوانسته است سری میان سرها در بیاورد. از همین رو شاید اگر شرایط مالی نفت این چنین نبود مدیران باشگاه هیچ گاه سراغ وی برای سپردن هدایت تیمشان نمی رفتند. اما دست روزگار مربی و بازیکنانی را در کنار هم قرار داده است که دوران دبدبه و کبکبۀ آن ها به سر آمده و اکنون به دنبال احیای مجدد خود هستند. حالا مجموع این افراد در یک بده و بستان متقابل قرار گرفته اند؛ نفت فرصت حضور در لیگ برتر و لیگ قهرمانان آسیا را برای عرضۀ مجدد توانایی های بازیکنان و مربیان افول کرده فراهم کرده است و در مقابل آن ها باید شرایط مالی و نداری های نفت را تحمل کنند. به نظر می رسد اگر طرفین ماجرا برای مدتی کاستی ها و محدودیت ها را تحمل کرده و بدون غرولند کردن و با انگیزۀ حداکثری در مسیر احیای خود و تیشمان و با هدف حضور آبرومندانه در لیگ برتر و باشگاه های آسیا تلاش کنند می توانند شاهد اتفاقات خوبی باشند.
منبع: خبرورزشی چهارشنبه 4 مرداد 1396 شماره 5794