سوز دل

 

از زنـدگـانـی گلـــه دارد جــــوانیـــــــم 

 شـرمنـده ی جـوانی از این زنـدگـانیـم

دارم به دل هوای صحبت یاران رفته را 

 یــاری کن ای اجل که به یاران رسانیم

گوش زمین بـه نالـه مـن نیست آشنا

مـن طــایــر شـکستـــه پـر آسـمـانـیـم

گفتی که آتشم بنشانی ولی چه سود

 مــن نیـز چـو تـو همـدم سـوز نهانیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *