حتی جنس چالش های شهری به گونه ای است که نمی توان فرد یا نهاد خاصی را متولی توسعه شهر نامید بلکه تمامی عناصری که در این گستره ی جغرافیایی حیات و فعالیت دارند باید همت نمایند و با مشارکت همگانی زمینه پیشرفت شهر را فراهم سازند. اگر به اصطلاح هر فرد یا خانواده ای باغچه جلوی در منزل خود را بیل بزند، درختانش را تیمار کند، آبیاری نماید، علف های هرز آن را بکشد، سم زدایی نماید و از سایر امورش مراقبت نماید شهر گلستان می شود. این مهم در تمامی امور مدیریت شهری قابل طرح است. از مسائل فرهنگی و اجتماعی گرفته تا خدمات شهری، حمل و نقل عمومی، بحران های شهری و خلاصه تمامی اموری که به نحوی سبب توسعه و پیشرفت همه جانبه شهر می گردد. حال و هوای «شهر، مدیریت شهری و شهروندان» به شدت به یکدیگر وابسته است و مسائل آن ها از هم جدا نیست لذا برای این که مطلوبیت افزایش یابد باید مسائل این سه به صورت متقابل حل و فصل شود. «شهر همگرا» یک اصطلاح و یا یک رویکرد کلان و فراگیر برای توسعه شهری پایدار محسوب می شود که با همگرایی و مشارکت عناصر شهری چالش ها را به فرصت تبدیل می نماید. این رویکرد که اولین بار توسط حکومتهای محلی سوئد عنوان شد و مورد توجه مدیران و برنامه ریزان شهری قرار گرفت اکنون به عنوان یکی از پارادایم های توسعه شهر محسوب می گردد. کلید واژه های اساسی شهر همگرا «مشارکت» و «مسئولیت پذیری» همگانی است. یک رویکرد جامع که تأکید دارد شهر را باید «با مردم» و «برای اقشار مختلف مردم» شهر مانند؛ سالمندان، بانوان، کودکان، معلولان، جوانان، گروههای کم درآمد … برنامهریزی و طراحی نماییم. پارادایم شهر همگرا ابعاد مختلفی نظیر: فضایی، زیستمحیطی، خدمات شهری، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دارد و سیستم های شهری را با دیدگاه تعامل بین نهادی ادغام میکند. مشارکت شهروندی از بیتفاوتی، تکروی، عدم مشارکت و تعاون، تحرک و تمایل به تأمین منابع محدود و شخصی در میان شهروندان جلوگیری میکند؛ وقتی افراد در تصمیمگیریهایی که بر سرنوشت آنها تأثیر میگذارد، مشارکت داشته باشند، از احساس کارایی و خود اثربخشی بالایی برخوردار میشوند، لذا خود را فردی مؤثر، صاحب تصمیم، دارای آزادی عمل، قدرت انتخاب و اثرگذار در آن جامعه یا شهر تلقی میکنند.
منبع: روزنامه شهرآرا، سه شنبه 7 تیر 1401، شماره 3700