مقدمه:
امروزه اينترنت توانسته است بستري را درجهت صرفه جوئيهاي عظيم در هزينه هاي زنجيره تامين و نيز افزايش کارآيي خدمات مشتريان فراهم آورد. لجستيک الکتــرونيک (E-LOGISTICS) عمدتاً در راستاي اهدافشرکتهايي است که خواهان استفاده از تجارت الکترونيک در بهبود زنجيره تامين خود هستند. اين مقاله بر آن است تا لجستيک الکترونيک را وارد حيطه مديريت زنجيره تامين براي شرکتهايي کند که به صورت سنتي و يا ازطريق اينتــــــرنت (ONLINE) به تجارت مي پردازند. گذشته از اين، نبايد فراموش کرد که لجستيک الکترونيک محدود به حمل و نقل نيست بلکه به طور وسيعي وارد حيطه مديريت استراتژيک، شده است.
عوامل ايجادکنندهامروزه، همانگونه که رقابت در بسياري از بخشها تشديد شده است، توقعات مشتريان نيز به طور مداوم درحال تحول است. از اين رو، نياز به زمان توزيع سريعتر، مشتري گرايي بيشتر و سطح خدمات بهتر ملموس بوده و بايد به وسيله دسترسي به هنگام بر اطلاعات محموله، پشتيباني گردد. با وجود اين، نه تنها مشتريان مايل به پرداخت هيچگونه مبلغي درازاي اين منافع اضافي نيستند، بلکه به همان ميزان خواهان کاهش در قيمتها هستند. بنابراين، رويکردهاي سنتي در مديريت زنجيره تامين (SUPPLY-CHAIN MANAGEMENT=SCM) نمي تواند پاسخگوبه توقعات چنين مشترياني باشد. در طول ساليان متمادي که شرکتهاي بزرگ با استفاده از سيستم هاي کامپيوتري پيچيده نظير مبادله اطلاعات الکترونيکي (EDI) به ارتباط با تـــامين کنندگان، مراکز توزيع و… مي پرداختند تا به خواسته هايي برسند که در بالا به آن اشاره شد.
امـــروزه، باتوجه به کاهش سريع در هزينه هاي نرم افزاري و سخت افزاري کامپيوتر، ديگر، سيستم هاي مبادله اطلاعات الکترونيکي سنتي با پروتکل هاي غيرمنعطف، هزينه هاي سنگين و کمبود دوستي با مشتري، پاسخگوي شرکتها نبوده و بسياري از شرکتها به طور قابل توجهي، به سيستم هاي مبتني بر وب به خاطر ارزان بودن و ساده بودن آنها، تمايل پيدا کرده اند. بدين خاطر، دادوستدهاي الکترونيکي با تامين کنندگان و مشتريان، در شرکتهاي بزرگ بسيار گسترده تر شده است. همچنين امروزه چنين سيستم هايي از لحاظ هزينه اي براي شرکتهاي متوسط و کوچک، مقرون به صرفه است. (اين درحالي است که چنين شرکتهايي در گذشته يا هيچ نوع معامله الکترونيکي نداشته و يا اگر هم داشتند، بسيار محدود و با تعداد اندکي از مشتريان قدرتمندي بود که بر روي آن پافشاري مي کردند).
واقعيت کليدي آن است که وب قادر است تا محيطي را به صورت «سيستم هاي باز» جهت ارتباط ميان مشتريان و تامين کنندگان – در همه اندازه ها و شکلها – فراهم آورد. اين بدان معناست که برخلاف مبادله اطلاعات الکترونيکي سنتي (که نيازمند نرم افزارها و سخت افزارهاي بخصوصي است). يک شرکت مي تواند با استفاده از نرم افزار و سخت افزار و ارتباطاتي يکسان با همــــــــه مشتريان، تامين کنندگان، کارمندان از راه دور و… ازطريق وب متصل گردد.
درنتيجه، کاربرد فناوري اطلاعات و تجارت الکترونيک در بهبود مديريت زنجيره تامين به طور روزافزوني درحال گسترش بوده و بر تمامي بخشهاي زنجيــــــره تامين – خواه ناخواه – تاثيرگذار است.
منافع و واقعيتها
لجستيک الکترونيک، «مجموعه اقداماتي است که بر روي شبکه اينترنت صورت گرفته و کارخانجات پراکنده، کاميونها، کشتي ها، انبارها و کاربران نهايي را در زمان به هنگام، به همديگر مرتبط مي سازد». مجموعه اقدامات زنجيره تامين، تمايل به پراکندگي در قسمتهاي مختلف شرکت دارند و لجستيک الکترونيک بر روي يکپارچگي عملکردهاي متعدد شرکت، پافشاري مي ورزد. لجستيک الکترونيک، چيزي بيش از حمل و نقل بوده و شامل طيف وسيعي از رويه هايي است که در تامين کالاها و مواد اوليه وجود دارد. اين رويه ها شامل، سفارش تدارک و تامين، مديريت موجودي، انبارداري و توزيع، کارآيي حمل و نقــل، برنامه زمانبنـــدي حرکت محموله، (VEHICLE SCHEDULING) مديريت بازده (RELURNS MANAGEMENT) و خدمات مشتريان است. ارتباطات، مي بايستي به هنگام بوده و اطلاعات ازطريق سيستم هاي اداري پشتيباني گردد که درپي کاهش امور دستي و دفتري هستند. به عنوان مثال، مي توان به شرکت کامپاک (COMPAC) اشاره کرد که به طور چشمگيري اتکاي خود را به کاغذ کاهش داده است. استفاده از وب دراين راستا براي حذف مبادلات کاغذي، مي تواند صرفه جوئيهاي عظيمي را در هزينه و زمان به همراه داشته باشد. وب، همچنين باعث تسهيل در امر حذف سفارشات خريد، تاييديه هاي توزيع، صورتحسابهاي مواد و فاکتورها مي گردد. دورشدن از انجام عمليات کاغذي، مي تواند سرعت عکس العمل شرکت را افزايش دهد و ارتباطات را با افرادي که در نواحي زماني متفاوتي بوده و يا در شيفتهايي خارج از ساعات اداري هستند، بهبود بخشد. يکي ديگر از منافع بالقوه و قابل توجه وب، کاهش اشتباهاتي است که ناشي از فعاليتهايي نظير دوباره وارد کردن اطلاعات، دريافت سفارشات به وسيله تلفن يا نمابر و… است.
وب، بهبودهايي را در امر تدارکات و عمليات بخصوص در رابطه با دسترسي موجــــــودي و توزيع به موقع امکان پذير مي سازد. تمامي زنجيره تامين، مي بايستي کاملاً آشکار و شفاف باشد. تا بتوان از آن طريق رضايت کامل مشتري را به دست آورد و به کليه منافع لجستيک الکترونيک رسيد. اين امر مستلزم حرکت پاياپاي اطلاعات و کالاها و خدمـــــات است. در اين صورت، مشتري مي تواند، اطلاعات کامل و به هنگام را از وضعيت محموله خود ازطريق اينترنت به دست آورد. تامين کنندگان و توزيع کنندگان نيز مي توانند در زمان کارمندان خود، که در گذشته صرف پاسخ به سوالها درباره موقعيت سفارش مي شد، صرفه جويي کنند. اين، تفاوتي اساسي را بين لجستيک در اقتصاد قديم و جديد، روشن مي سازد.
مشکلاتي که ناشي از شفافيت کانالهاي ارتباطي موجودي بزرگتر است، تنها به خاطر ماهيت فني آن نيست، بلکه مشکلاتي را نيز شامل مي شود که ناشي از شفافيت و ارتباطات مشارکتي بين بخشهاي مختلف يک زنجيره تامين است. بدين خاطر، به نظر مي رسد که ائتلافي بين بخشهاي مختلف، جهت دستيابي به پيش بيني، زمانبندي و برنامه ريزي منابع دقيقتر، ضروري است.
در بخش انبار و توزيع، مي بايستي کنترل موجودي بر روي هر محموله و حتي هر کالا صورت گيرد. مراکز انبار و توزيع بايد اين انعطاف را داشته باشند که به درخواستهاي متنـــوع مشتريان توجه کنند. نياز به اين انعطاف پذيري و سازگاري، با اشکال جديد رقابت بين المللي و جهاني (که تغيير دائمي خواسته هاي مشتريان را درپي دارد) بيشتر درک مي شود. دوباره تاکيد مي شود که «آشکار بودن موجودي» (INVENTORY VISIBILITY) و نيز «شفافيت اطلاعات»(INFORMATION TRANSPARENCY) ، 2 رکن اسـاسي در سيستم هاي لجستيک الکترونيک جهت وصول به موفقيت هستند.
لجستيک الکترونيک، امروزه موجب بهبود و توسعه روشهاي مديريت زنجيره تامين در امر توزيع کالاها و خدمات با تحمل هزينه هايي کمتر، شده است. پيشرفتهايي که در مديريت اطلاعـــــات، برنامه ريزيهاي پيچيده و سيستم هاي زمانبندي صورت گرفته است، از آن جمله اند. اگرچه چندين دهه است که توليد به هنگام(JIT) ، مطرح شده است وليکن به طور سنتي، عمدتاً در تامين تعداد نسبتاً کوچکي از مشتريان کاربرد داشته است. اکنون تکنولوژي اطلاعات، توانسته بر مشکلات اداري ناشي از توليد و تامين مقادير بزرگ سفارشهاي شخصي براساس توليد به هنگام غلبه کند. در بعضي بخشهــا اين امر توانسته، حرکت به سوي سيستم هاي ساخت توليدات سفارشي در کارخانجات عظيم را، تسهيل بخشيده و کالاها را به طور مستقيم به مصرف کننده نهايي، تحويل دهد (شرکت مايکل دل (DELL) نمونه بارزي از چنين شرکتهايي است).
ارزش واقعي، زماني ظهور مي يابد که سيستم لجستيک الکترونيک با ديگر فرايندهاي مبتني بر تکنولوژي اطلاعات نظير MRP ياERP ، سيستم هاي اطلاعات مشتريان و نيز اطلاعات بازار ادغام گــردد. علاوه بر اين، ترکيب سيستم هاي کامپيوتري اطلاعات مديريت با نرم افزارها و اطلاعات لجستيکي، مي تواند تجزيه و تحليل خريد و فروش کالا را براي ارائه خدمات بهتر به مشتريان و نيز کاهش هزينه ها، تسهيل بخشد.
ادغام مديريت زنجيره تامين با مديريت روابط مشتريان به بهبود در مزيتهاي رقابتي شرکت منجر مي گردد. در تفکر استراتژيک اقتصاد قديم، کاهش هزينه ها و افزايش خدمات مشتريان به صورت مجزا و جداگانه ديده مي شد؛ درحالي که در اقتصاد جديد، اين دو در تلفيق با همديگر اتفاق مي افتند. هدف «توليد درست در مکان، زمان و هزينه درست» بسيار بيش از گذشته، امکان تطبيق و سازگاري پيدا کرده است.
لجستيک الکترونيک سازمانها را قادر ساخته است که با جمع آوري اطلاعات و پالايش آن (جهت تدارک و اجرا) تصوير بزرگ و ديد وسيعي از شرکت را به دست آورند. از اين رو، مديريت کليه زنجيره تامين به صورت الکترونيکي امکان پذير بوده و سيستم لجستيکي، اقدام به توليد اطلاعاتي مي کند که با عنوان بازخور به ديگر بخشهاي سازمان جهت اتخاذ تصميمات استراتژيک و تاکتيکي، منتقل مي شود. امروزه اينترنت، زمينه اي را براي دستيابي هرچه بيشتر به اطلاعات صحيح عرضه و تقاضا (به جاي پيش بيني آن) فراهم آورده است.
به طور خلاصه، لجستيک الکترونيک، شالوده اي را پي ريزي مي کند که با شفافيت به هنگام، ارتباطات بدون مرز و راه حلهاي مشترک در زنجيره تامين، موجب بهبود فرايندهاي يک شرکت مي شود.
امروزه، به خاطر آنکه شرکتهاي زيادي، راه رسيدن به موفقيت را بهبود در زنجيره تامين خود تلقي کرده اند؛ لجستيک به موضوعي قابل توجه براي مالکان و مديران ارشد همانند مديران حمل و نقل، تبديل شده است. درواقع به يک معنا، مي توان گفت که لجستيک الکترونيک، به يک سلاح رقابتي کليدي تبديل گشته است.
تاثير لجستيک الکترونيک بر تامين کنندگان و توزيع کنندگان شرکتهاي بزرگ در امر لجستيک الکترونيک، پيشرو بوده اند. شرکتهايي نظيرCISCO ، DELL ، ORACLE و INTEL، صرفه جوئيهاي عظيمي را در هزينه هاي خود بدين خاطر داشته اند. اين امر تاثير زنجيروار و تسلسلي را به همراه خواهد داشت. شرکتهاي SERCOM LACK COMMUNICATIONS و SITUATIONS ، دو نمونه بارز، از شرکتهايي هستند که سرمايه گذاري عظيمي را در تجارت الکترونيک و فناوري اطلاعات صــــورت داده اند، تا خدمات بهتري را براي مشتريان موجود خود ارائه کنند.
شرکت DELL در حرکت به سوي توليد و توزيع به هنگـــــام، اقدام به حذف کامل توزيع کننــــدگان (مانند عمده فروشان و خرده فروشان) از زنجيره تامين خود، کرده است. همه شرکتهايي که درگير در کانال هاي توزيع هستند، جهت بقا در بازار، نيازمند آگاهي از تغييرات و تحولات بالقوه اي هستند که ممکن است به طور ناگهاني در بخشهاي مختلف صنعت به وقوع بپيوندد. در بعضي از موارد، ممکن است کانال هاي توزيع هنوز اقداماتي را انجام دهند (و معاملات را کنترل کنند)، ليکن ديگر از روش سنتي خريد مجموعه هاي بزرگ سفارشي، ذخيره و سپس عرضه آن به مشتري پيروي نمي کنند. اين شرکتها به جاي اين روش، نيازمند آن هستند که تامين کنندگانشان، کالاها را برمبناي JIT توليد کرده و تک تک سفارشات را به طور مستقيم به توزيع کنندگان و يــــــــا مبادي محلي توزيع کنندگان، ارسال کنند.
واضح است، تامين کنندگاني که در گذشته و به طور سنتي، مجموعه هاي بزرگ را توليد و سپس آن را در يک کانتينر گذاشته و در طول يک هفتــــه به مشتريان بزرگ خود، ارسال مي کردند، مجبور هستند تا در ابتدا، توانائيهاي جديد مديريت زنجيره تامين خود را توسعه و بهبود بخشند، تا اينکه بتوانند به طور مطمئن و اثربخشي به توليد براساس JIT پرداخته و هزاران سفارش فردي را در هر هفته به آدرسهاي مختلف، حمل و ارسال کنند.
توسعه چنين توانائيهايي، مي تواند مستلزم فرايندي پرهزينه و مدت دار و نيز اجراي فعاليتهايي سنگين باشد. تجربه شرکت کنندگان در «صندوق توسعه تجارت الکترونيک ايرلند»، نشان مي دهد که شرکتهاي کوچک و متوسط، اغلب نيازمند 2 سال (يا بيشتر) برنامه ريزي و تغييرات جهت ورود اينترنت در فرايندهاي شرکت هستند. اين ريسک تامين کنندگان، موجب از دست رفتن مشتريان کليدي خواهدشـد، اگرچه آنها قادر نباشند از پس هزينه هاي مربوطه برآيند و يا توانائيهايشان را با سرعت تقاضاي مشتريان ارتقا دهند. آنها بايد درصدد پيش بيني تقاضاي مشتريان بوده، تا اينکه بتوانند هرچه زودتر هرگونه ارتقايي را در توانائيهايشان، اعمــــــال کنند. ضمن اينکه مي بايستي از سرمايه گذاريهاي سنگين در توانائيهاي غيرضروري نيز، اجتناب ورزند.
زمان حمل سريعتر، ممکن است نيازمند سازگاري شرکت با توليد سفارشي باشد. اين امر مي تواند مشکلاتي را براي تامين کنندگاني به وجود آورد که موقعيت جغرافيايي آنها، نسبت به مشتريانشان، به نزديکي رقبايشان باشد. شرکتهايي که رقبايشان، اقدام به مديريت زنجيــره تامين ازطريق لجستيک الکترونيک مي کنند، ممکن است دچار مشکلات جدي گردند، حتي اگر مشتريان آنها هم به طور فعالانــــه درپي تغييرات در برنامه هاي زنجيره هاي تامين خود نباشند. اگرچه لجستيک الکترونيک، مزاياي رقابتي بالقوه اي را به همراه دارد وليکن تاخير زماني ناشي از دستيابي به آن مي تواند خطراتي را براي شرکتهايي به ارمغان آورد که ديرتر دست به چنين انتخابي مي زنند. چرا که ممکن است زماني که آنها از ابتکــــارات رقبايشان تقليد مي کنند، رقباي تهاجمي آنها، توانائيهايشان را در سطح بالاتري رسانيده باشند. توانائيهاي جديدي که به وسيله توسعه و بهبود در لجستيک الکترونيک، به وجود آمده است، ممکن است موجب ترغيب شرکتهاي بزرگ در رقابت براي توليـــــــد کارهاي نيمه سفارشي و سفارشهاي کوچک (که در گذشته متعلق به شرکتهاي کوچک و بزرگ بود) گردد. آنها، ممکن است امروزه قادر به کسب سودهايي از چنين سفارشاتي باشند، درحالي که در گذشته هزينه هاي اداري چنين سفارشــاتي (که به شيوه نيمه دستي صورت مي گرفت)، هرگونه سود بالقوه اي را غيرممکن مي ساخت. همچنين شرکتهاي دور دست به همين نحو، ممکن است بازارهايي را مورد هدف قرار دهند که در گذشته به واسطه محدوده جغرافيايي، محدود مي شدند. شرکتهايي که بر روي محدوده هاي جغرافيايي و يا ساخت مجموعه هاي کوچک با قيمتهاي بالاتر تمرکز مي کنند، امکان بيشتري دارد که نسبت به ساير رقباي بزرگترشان، مجبور به تجديدنظر در استراتژي هايشان (به سمت مديريت زنجيره تامين جديد) گردند.
استراتژي «تامين از خارج»
با فرض اينکه شرکتي نيازمند بهبود و ارتقاي اساسي در توانائيهاي لجستيکي خود است، حال اين سوال مطرح است که آيا لجستيک، يک کارکرد درون سازماني است يا اينکه مي بايستي به صورت «تامين از خارج» (OUTSOURCING) صورت پذيرد. طرفداران «تامين از خارج» استدلال مي کنند که اين سياست، باعث ايجاد ارزش افزوده ازطريق افزايش بهره برداري از دارائيها، حذف پيشگيرانه هزينــه هاي سرمايه اي، کاهش هزينه هاي عملياتي و آزادشدن زمان مديريت جهت تمرکز بر روي شايستگيهاي محوري شرکت مي گردد. آنها تاکيد مي کنند که پيمانکاران بهتر، محاسني دارند که از آن جمله مي توان به داشتن دانش تخصصي و دسترسي به اطلاعات درباره بهترين فعاليتها اشاره کرد. آنها همچنين از منافع صرفه اقتصادي و تخصص گرايي در زمينه ارائه خدمات به مشتريان متعدد نيز بهره مي برند.
ليکن، بايد توجه داشت که سياست تامين از خارج ممکن است مضاري را نيز همانند هزينه هاي مربوط به اجراي اين سياست و کاهش بالقوه کنترل درپي داشته باشد. کاهش کنترل بدان علت است که شرکتها، وابستگي شديدي به تامين کنندگان لجستيکي خود پيدا کرده، درحالي که ديگر، مهارتهاي لجستيکي سابق خود را نداشته و تجهيزات خود را به کنـــــاري گذاشته اند. اين وابستگي شديد مي تواند در صورت بروز هرگونه مشکلي همانند اختلاف و منازعه بين طرفين، توقف فعاليتهاي تامين کنندگان و يا هرگونه تغيير در اهداف آنها (به عنوان مثال در فروش)، مخاطرات جدي را براي شرکتهاي وابسته به همراه آورد.
براي موفقيت آميز بودن سياست تامين از خارج، وجود ارتباطات مشارکتي به همراه منافع و مسئوليت مشترک براي همه طرفهاي درگير الزامي است. يک برنامه صحيح «تامين از خارج» نيازمند سطح بالايي از اشتراک مساعي در بيـن طرفهاست. «شرکت خواهان تامين»، مي بـــايستي اعتماد بالايي را به شرکتهاي تامين کننده خدمات لجستيکي جهت اجراي وظايف اصلي شان، داشته باشند.
خدمات مشتريان و انعطاف پذيري، موضوعهاي قابل توجهي در اين زمينه هستند. شکست در ايجاد هرگونه عمليات لجستيکي در بازار رقابتي و درحال رشد، بدون توجه به دو عامل فوق، مطمئناً موجبات عدم رضايت مشتري و از دست رفتن تجارت مي شود. دستيابي به موفقيت، به اجراي فعاليتهايي بستگي دارد که سطح بالايي از خدمات و اطمينان را برآورده مي سازند.
امروزه، تعدادي از شرکتها هستند که اقدامات کامپيوتري جامعي را به صورت الکترونيک عرضه مي کنند. به طور خلاصه، آنها خدماتشان را با عنوان شرکتهاي تامين کننده خدمات کاربردي (ASP) ارائه مي کنند. علاوه بر اين، تعدادي از شرکتهاي لجستيک ثالث(THIRD PARTY LOGISTICS) ، موسسات حمل و نقل(FREIGHT FORWARDERS) و شرکتهاي اينترنتي (دات – کام)، مي توانند اقدامات مبتني بر وب را از سفارش گرفته تا پيگيري و مديريت حمل و نقل ارائه کنند. شرکتهاي قديمي حمل و نقل (دريايي)، هم سيستم هاي الکترونيکي را راه اندازي کرده اند که کار عمده آنها حمل و نقل بسته هاي مختلف است.
نتيجه گيري
کاربرد فناوري اطلاعات و تجارت الکترونيک در زمينه تدارکات و اجرا مي تواند منافع عظيمي را با کاهش همزمان هزينه ها و افزايش رضايت مشتريان، به همراه داشته باشد.
معمولاً سرمايه گذاري تنها بر روي فناوري اطلاعات، کفايت نمي کند، بلکه ممکن است تغييرات اساسي در جنبه هاي فيزيکي زنجيره تامين، ضروري باشد، تا منافع بالقوه لجستيک الکترونيک به طور کامل حاصل آيد. از اين رو بهبودهاي رقابتي حاصل از لجستيک الکترونيک، مي تواند براي ساير رقبا که مايل و يا قادر نيستند که به چنين بهبودهايي دست يابند، تهديداتي را ايجاد کند، لذا تغييرات زنجيره تامين (که به وسيله لجستيک الکترونيک تسهيل يافته است) مي تواند در نتيجه در بعضي شرکتها موردتوجه قرار نگيرد و يا اينکه برعکس، در بعضي ديگر از شرکتها، موجبات تغييرات اساسي و پرهزينه در شيوه توليد گردد.
به خاطر علل ذکر شده در بالا، لجستيک ديگر نمي تواند يک کارکرد و موضوع بخشي باشد، بلکه نيازمند آن است که به عنوان عاملي محوري براي رسيدن به موفقيت کل شرکت محسوب شده و مديريت گردد و به اين ترتيب تغييرات داخلي و خارجي در فعاليتهاي زنجيره تامين، ممکن است دليل کافي جهت تجديدنظر اساسي بعضي شرکتها، در استراتژي کلي شرکت محسوب گردد.
منبع: www.enterprise-ireland.com/ebusiness/ business uploads/new grid/ e logistics.pdf.