مثلثی به نام عشق

هر که گوید عشق را شرح و بیان                               چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گرچه تفشیر زبان روشن گر است                              لیک عشق بی زبان روشن تر است
چون قلم اندر نوشتن می شتافت                                 چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت  
عشق،رمز وراز زندگی است وزندگی بدون آن معنا ندارد.همه ما آدم ها به نوعی عاشق هستیم وارزش عشقمان به معشوقمان بستگی داردا زتعریف عشق واقعی این گونه برداشت می کنیم دست گیری عشق بالاتر از عشق پایین تر وما باید در مرحله اول عقل خود را رشد دهیم تا بتوانیم عشق را درک کنیم.عشق واقعی آن عشقی است که انسان از خدا طلب کند.هر فردی از اعماق روح وروانش نیاز به شخصی دارد که او را درک کند واز صمیم دل،عزیزش بدارد اما این دوست داشتن هم باید صحیح و منطقی باشد واز خود خواهی های زودگذر هم فرسنگ ها فاصله داشته باشد.عشق مانند پلی است که میتواند رابطه ی بین دو انسان را به هم نزدیک کند وبه آن استحکام ببخشد.
بدون تردید عشق یکی از غنی ترین تجربه های انسان است واین تجربه نیرو بخش و انگیزهی بسیاری از رفتارهای آدمی است.عشق محصول رشد کردن ،ورشد کردن نیز ثمره ی عشق است .عشق را میتوان یک سفر در نظر گرفت نه یک هدف ،سفری برای رشد هر چه بیشتر.
ازدواج مقدس ترین پیمان زندگی انسانها ست اگر پیمان عشق وازدواج نبود حیاتمعنا ومفهومی پیدا نمی کرد .اما حال باید بیندیشیم این عشق چه جایگاهی در یک ازدواج موفق دارد .
اما گاهی اوقات سوالی شاید ذهنمان را به خود مشغول سازد که چرا بعضی ها که به قول معروف ادعای عشق ورزیدن ومجنون بودن دارند بعد از مدتی فارغ از همه چیز میشوند؟
عشق بلوغ یافته از پیوند ((من))و((تو))مایی درست میکند که به تنهایی مراتب پر شورتر وتوانمندتر از من وتو است .وبا این وجود هرگز من وتو شکسته وبی هویت نمی شوند در عشق عزت نفس طرفین حفظ می شودو هر فرد برای خودش احترام قایل است زمانی که فردی برای خودش ارزش و احترام قایل باش می تواند به دیگری هم محبت و عشق بورزد وعشق خود را قوی وغنی سازد.
در تعریف عشق گفته اند:دوست داشتن به طور افراط،شیفتگی،دل دادگی،دل بستگی،و دوستی مفرط
همه ما میدانیم عشق و علاقه مفرط و مطلق عشق خداوند است به ارزانی داشتن بی حد وحصر هستی که هیچ گاه نمی توان در قلب اعداد وارقام تخمین زد.
به جهان خرم از انم که جهان خرم از اوست                                                عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.
در مقایسه عشق سالم ونا سالم باید گفت:عشق سالم وپایدار عشقی است که تحت پوشش عقل و منطق باشد در این صورت است که عشق به سمت وسویی مثبت هدایت می شود در این نوع عشق ورزیدن نفع وسود هر دو طرف  لحاظ می شود.در مقابل عشق نا سالم قرار دارد که لجام گسیخته است در این نوع عشق فارغ از عقل واندیشه عمل می کند در حالی که در عشق سالم فرد آزادی و حرمت طرف مقابلش را در نظر دارد.مشخصه دیگر عشق نا سالم این است که فرد با عاشق شدن طرف مقابلش را اسیر یک سری رفتارهای نا مناسب مجبور می کند واین نقطه عشق سالم است.
ما انسانها دو کانال ارتباطی داریم یکی احساس و عاطفه و هیجان و دیگری شناخت و منطق که در یک ازدواج عاقلانه  باید هر دو را مد نظر قرار دهیم.عشق یک مثلث سه مولفه ای است که شامل :تعهد،صمیمیت،شور واشتیاق می باشد.تعهد:میزان توانایی و انتظار فرد از باقی ماندن در یک رابطهصمیمیت:نزدیک بودن عاطفی،حمایت ودرک متقابل،خوشحالی ناشی از حضور همدیگر و لذت بردن  از اینکه بتوان برای دیگری کاری انجام داد.
میل واشتیاق:انگیزه هایی مانند جذابیت و تمایلات جنسی ونیازهایی مانند:نزدیک بودن وهیجان هایی مثل آرزو و اشتیاق.
دکتر علی اصغر احمدی:معتقد است عشق جایگاه بسیار رفیعی در ازدواج دارد وعشقی پایدلر است که در زندگی هم استمرار داشته باشد.وی میگوید:این اصطلاح صحیح نیست که می گویندکازدواج ،مدفن عشق است  که اگر این گونه باشد دیگر نمی توانیم آن را عشق بنامیم.وی با توجه به این نکته که ممکن است دو نفر قبل از ازدواج عاشق هم باشند ،اما نباید عشق ،عامل تصمیم گیری قرار گیرد  می افزاید:در انتخاب همسر آینده باید هم کفو بودن در راس امور باشد.
وی تصریح میکند: بعضی ها معتقدند عشق سوء تفاهمی است که بعد از ازدواج بر طرف میشود،به این معنا که برخی افراد عاشق در انتخاب خود فقط بر عشق تکیه می کنندو با تشخیص اشتباه مشکلات بهدی را به وجود می آورند.
دکتر احمدی در مورد ویژگی های عشق ماندگار می گوید)عشقی ماندگار است که حاصل رشد حقیقی و عمیق انسانها باشد واین عشق در جهت وصول به خداوند امکان پذیر است،چون کسی که عاشق خالق خود باشد به هر آنچه که او خلق کرده باشد به عنوان نهمت الهی عشق میورزد).وی در پایان میافزاید:همیشه باید مد نظر داشته باشیم عشقی زیبا واثر بخش است که شخصیت انسان را خرد نکند واز میزان احترام که سرمایه ی وجودی هر فرد است،نکاهد.در عشق نباید عطوفت روح خود را نادیده بگیریم.عشقی میتواند زیبا باشد که انسان از سر ناتوانی و ضعف هایش به آن پناه نیاورده باشد.عشقی واقعی است که عاشق ومعشوق برای رشد و تعالی یکدیگر تلاش کنند وانگاه که به ارزش های واقعی خود پی بردند،میتوانند در کنار یکدیگر به آرامش برسند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *