پیامبر ا سلام مدیر و فرمانده بی نظیر
حتی آنها که اسلام را به عنوان یک آئین الهی و آسمانی نپذیرفته اند در این امر شک ندارندکه پیامبر اسلام ، فرمانده بزرگی بود که پیروزی سربازانش را در کمترین مدت و با کمترین ضایعات ، تامین کرد . و از نظر مدیریت نیز آنچنان نیرومند بود که از یک جامعه نیمه وحشی ، تمدنی بزرگ به وجود آورد و از قبائل پراکنده عرب توانست تشکیل امتی بدهد ة شک نیست که تالیف امتی واحد ازقبائلی که در طول تاریخ به نزاع و تخاصم و حمله و هجوم بر یکدیگر عادت کرده بودند و خون همدیگر را می ریختند در اندک مدتی کاری بس بزرگ و معجزه اجتماعی بی نظیری است که تاثیر آن بر کل تاریخ بشر بر کسی پوشیده نیست.
مدیریت دقیق در تمام مراحل :
بعد از ورود پیامبر به مدینه ، حوادثی رخ داد که هریک چهره جدیدی از این مدیریت الهی بود به عنوان نمونه :
1- ارائه عدل اسلامی در آغاز ورود
2- عقد مواخات
3- مسد پایگاه عبادت و حکومت
4- پیمان عدم تعرض
5- پرهیز از جنگ در جبهه های مختلف
6- ارسال نامه برای سران کشورهای بزرگ جهان
7- بیعت گرفتن و ایجاد روحیه تازه در لحظات بحرانی
8- بینش دقیق پیامبر در آئین نبرد
قرآن مجید در مورد شخص پیامبر (ص) پنج صفت را به عنوان دلائل شایستگی او برای این پست و مقام بیان کرده است :
لقد جائکم رسول من انفسکم. عزیز علیه ما عنتم . حریص علیکم . با لمو منین روف رحیم
از سوی خدا پیامبری به سراغ شما آمد که از خود شما است . کسی که ناراحتیهای شما بر او ناگوار و سنگین است و برای هدایت و نجات شما سخت کوشا است و نسبت به مو منان مهربان و رحیم است .
به این ترتیب : جوشیده بودن از میان توده های جمعیت و مردم مستضعف ، دلسوزی فوق العاده ، علاقه شدید به سامان بخشیدن به کار مردمی که تحت رهبری او هستند ، و بالاخره مهر و محبت فوق العاده ، از ویژگیهای مهم این پیامبر از خصوصیات رهبری و مدیریت او و هم از عوامل پیروزی سریع و عمیق او بود.
مسئولیت ها و وظایف دهگانه یک مدیر و فرمانده
پیش از آنکه شرایط علمی و اخلاقی یک مدیر لایق ، روشن شود ، با ید ابعاد وظائف اورا در نظر بگیریم ، چرا که همیشه شرایط بر محور وظائف دور می زند ، و بدون شناخت ابعاد وظیفه یک مدیر و فرمانده هرگز نمی توان شرائط لازم برای احراز آن پست را برای او تعیین کرد .
به طور کلی می توان گفت یک مدیر ، ده وظیفه عمده و اصلی دارد :
1- تصمیم گیری
2- برنامه ریزی
3- سازماندهی
4- هماهنگی و کنترل
5- ایجاد انگیزه و ابتکار
6- چاره جوئی و پیشگیری
7- بررسی و ارزیابی عوامل پیروزی و ناکامی
8- جمع آوری اطلاعات آمار لازم
9- جذب نیروهای صالح
10- تشویق و توبیخ
تصیم گیری :
مدیر باید قبل از هر چیز برای انجام وظائفی که به عهده او محول شده تصمیم گیری لازم را به عمل آورد و برای انجام این مقصد باید از امور زیر کمک گیرد :
الف- اگاهیها و تجربه های گذشته
در این قسمت باید آنچه را از نظر علمی خواندخه ، یا در پستهای دیگری به عنوان تجربه اندوخته ، همه را به دقت مورد بررسی مجدد قرار دهد و هرگز مواردی را که به ناکامی منجر شده ، فراموش نکند هیچگاه اصرار به آزمودن آزموده ها و پیمودن راهی را که نتیجه آن قبلا منفی بوده نداشته باشد که در حدیث معروف آمده :
لا یلدغ المومن من جحر مرتنی ( افراد با ایمان دوبار از یک سوراخ گزیده نمی شوند )
این نکته شایان توجه است که آموزشهای کلاسیک در زمینه مدیریت ، هر قدر عمیق و گسترده باشد هرگز جای مسائل تجربی را نمی گیرد ، بلکه ارزش آنها نیز با محک تجربه تعیین می شود .
امیر مومنان علی (ع) می فرماید :
وفی التجارب علم مستانف تجربیات علم و دانش جدیدی است
ب- بهره گیری هرچه بیشتر از مشاوره
جالب ترین تعبیر در این زمینه در کلام امیر مومنان وارد شده آنجا که می فرماید :
لاظهیر کالمشاوره ( هیچ پشتیبانی همچون مشور ت نیست )
به این تربیت انسان از طریق مشورت می تواند تمام ارزشهای فکری دیگران و تجربیات انها را در اختیار خود قرار دهد .
بنابراین آنجا که پیامبر با وجود بی نیازیش با امت خود مشورت می کند به طریق اولی پیروان او ملزم به مشورتند.
اما با تمام اهمیتی که مشورت دارد باید توجه دقیق به شرائط آن داشت زیرا هرکس را به عنوان مشاور، به ویژه در کارهای مهم و سنگین ، نمیتوان انتخاب کرد که مشور ت با کسانی که واجد شرایط نیستند نتیجه معکوس می بخشد و انسان را در تصمیم گیریها ضعیف و گمراه می سازد .
امام صادق (ع) در این باره می فرماید :
ان المشوره لا تکون الا بحدودها ، فمن عرفها بحدودها ، والاکانت مضرتها علی المستشیرا اکثر من منفعتها له:
فاولها : ان یکون الذی یشاوره عاقلا
والثانیه : ان یکون حرا متدینا
والثالیه :ان یکون صدیقا مواخیا
و الرابعه : ان تطلعه علی سرک فیکون علم به کعلمک بنفسک ، ثم یستر ذلک و یکتمه . فانه اذا کان عاقلا انتفعت بمشورته ، و اذا کان حرا متدینا جهد نفسه فی النصیحه لک ،واذا کان صدیقا مواخیا کتم سرک اذ ا اطلعته علیه ، و اذا اطلعته علی سرک فکان علمه به کعلمک به تمت المشوره
شورا شرائط و ابعادی دارد ، کسی که به آن آگاه باشد، نتیجه می گیرد ، و گرنه زیان آن بر مشورت کننده از سود آن است :
نخست اینکه طرف مشورت فردی باشد صاحب عقل وخرد . دوم اینکه انسان آزاده و با ایمانی باشد
سوم اینکه دوست و دلسوز و علاقمند باشد
چهارم اینکه آنچنان باشد که اگر اورا از سر خود آگاه کردی ( تا به توانی از اونظر خواهی کنی ) در کتمان آن نهایت دقت را به خرج دهد
همچنین حضرت علی (ع) مشورت با چند گروه را ممنوع ساخته که عبارت است از :
هرگز بخیل را در مشور ت خود دخالت مده ، که تورا از نیکوکاری منصرف کرده و از فقر می ترساند .و نیز با افرا د ترسو و بزدل مشورت نکن که روحیه تورا تضعیف کرده و از تصمیم گیری قاطع باز می دارند . همچنین حریص را به مشاوره مگیر که حرص و ستم را در نظر تو زینت می بخشد . زیرا بخل و ترس و حرص تمایلات مختلفی هستند که جامع آنها سوء ظن به خدا است .
آفات تصمیم گیری
1- تردید و دودلی
2- احتیاط بیش از حد
3-وسواس در برخورد با مسائل مختلف
4- تسویف (امروزو فردا کردن)
5- ترس و وحشت از حوادث بزرگ
6- دستپاچگی در برابر حوادث پیش بینی نشده
و خلاصه آنچه نشانه عدم اعتماد به نفس است مهمترین مانع اتخاذ تصمیم مؤثر برای کارهاست گاه وحشت از عدم پیروزی وروشن نبودن عاقبت کار ، مدیر یا فرمانده را از اتخاذ تصمیم قاطع باز می دارد .
برنامه ریزی :
یک مدیر خوب ، کسی است که از قدرت برنامه ریزی بهره کافی داشته باشد که آن نیز با استفاده از تجربیات شخصی و استفاده از تجارب دیگران در نظرات صاحبنظران انجام می گیرد و به هر حال بدون برنامه ریزی هرگز نباید و نمی توان وارد مرحله عمل شد .
برنامه ریزی باید واجد شرایط زیر باشد :
باید دقیق و از نظرکمی و کیفی کاملا روشن باشد
باید از هرگونه ابهام و کلی گوئی به دور باشد
باید زمانبندی مورد توجه قرار گیرد
نیروی انسانی ، هزینه ها و ابزارو وسائل مورد نیاز دقیقا مورد توجه قرار گیرد
همیشه محلی برایی حوادث پیش بینی نشده در نظر گرفته شود .
سازماندهی :
هدف از سازماندهی تقسیم کار در یک مجموعه است به گونه ای که مسائل زیر در آن تامین گردد
هیچ کاری بدون مسئول نماند ، و در عین حال از تداخل وتضاد مسئولیت ها جلوگیری به عمل اید.
هرکاری به افرادی که دقیقا از عهده ان برمی آیند سپرده شود
کل افراد به صورت یک مجموعه منسجم در آیند
سلسله مراتب در تقسیم پست ها در نظر گرفته شود
تمام افراد از طریق سلسله مراتب با مدیریت در ارتباط باشند .
ایجاد هماهنگی :
دیگر از وظائف مهم مدیر نقش هماهنگ کننده اوست ، او در عین این که رابطه خود را با نفرات خویش ( چه از طریق مستقیم یا غیر مستقیم ) باید حفظ کند نقش هماهنگ کننده را نیز باید هرگز فراموش نکند ، چرا که مفردات خوب هرگز ضامن پیروزی نیست ، بلکه یک ترکیب صحیح و هماهنگ همیشه پیروز است .
یک نمونه کوچک در تشکیلات بدن انسان است و اگر در کار هریک از دستگاههای بدن خود و موجودات زنده دیگر دقت کنیم می بینیم مساله ارتباط و هماهنگی به قدری دقیق و ظریف است پیاده شده است که بهتر از آن تصور نمی شود . هر قدر سازمانی گسترده تر و پیچیده تر شود مساله هماهنگی در آن حساستر می شود تا آنجا که گاه انسان با وسائل عادی نمی تواند آن را تامین کند و ناچار از وسائل دقیق صنعتی کمک می گیرد چنانکه در سازمان های اداری وصنعتی پیچیده امروز از وجود کامپیوتر برای هماهنگ کردن بهره فراوان می گیرند.
ایجاد انگیزه :
هیچ انسانی بدون انگیزه به سراغ کاری نمی رود ، و این انگیزه بر خلاف انگیزه های غریزی حاکم بر حیوانات ، حتما باید از طریق درک و فهم و شعور روی او تاثیر بگذارد . انگیزه را می توان به بنزین موتور تشبیه کرد ، با این تفاوت که تاثیر ان اجباری است ولی انگیزه افعال آدمی با توجه به اصل اختیار و آزادی اراده انسان ، اختیاری است .
انگیزه ها را می توان به سه نوع تقسیم کرد :
الف- انگیزه های پنداری
ب- انگیزه های مادی
ج- انگیزه های معنوی
چاره جوئی در برابر حوادث پیش بینی نشده :
مدیر نباید فکر کند که سازمان زیر نظرش همیشه سالم است و هیچگونه کمبود و نارسائی و بیماری ندارد ، و همه چیز همیشه در جای خود کار می کند که اگر چنین تصوری داشته باشد بهنگام بروز حوادث ناگهانی به سردرگمی خطرناکی گرفتار می شود .این حوادث دوگونه است ک گاه عمومی و همگانی است ( همگانی در حوزه مدیریت او) گاه فردی و شخصی ( مربوط به یک یا چند فرد از همکاران ) صورت اول مثل این است که در گیری شدیدی میان تمام نفرات یک تشکیلات رخ دهد یا اختلافات مقطعی ، یا ریشه دار پیدا شود ، یا احیانا بر اثر سوء تفاهم نسبت به مدیر ، یا حتی سوء تدبیر و سوءتشخیص او ، سر به شورش بردارند ، یا مورد حمله غافلگیرانه از سوی حادثه ای قرار گیرند .
در این مواقع باید مدیر و فرمانده تمام نبوغ و ابتکار خود را برا مقابله با حادثه به کار گیرد.
تشویق و تو بیخ
می دانیم سنگین ترین وظیفه مدیریت بر دوش انبیاء و پیامبران الهی بوده ، و نیز می دانیم بارزترین صفت آنها بشارت و انذار است چنانکه قرآن درباره پیامبر اسلام می گوید :
یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا الی الله باذنه و سراجا منیرا
در قرآن متجاوز از 120 مرتبه مشتقات انذار و متجاوز از 40 بار مشتقات بشارت به کار رفته قسمت مهمی از آیات قرآن توصیف نعمتهای معنوی و مادی بهشت است که تشویقی برای حرکت به سوی نیکیها و پاکیهاست و در بخش عظیمی از مجازاتهای روحانی و جسمانی دوزخیان سخن می گوید که یک عامل باز دارنده است .
حضرت علی (ع) به مالک اشتر فرموده است با تحسین و حقشناسی ، خویشتن را با مامورین درستکار خود مرتبط کن خدمات صادقانه آنان را به زبان بیاور ، و صریحا قدر دانی نما ،زیرا تحسین و حقشناسی ، مردان شجاع را در راه نیکوکاری تهییج می کند ،ومسامحه کاران را بخواست خدا به جنبش و حرکت وا می دارد .
معیارهای گزینش قرآنی :
در معیارهای قرآنی در هر مورد روی صفاتی متناسب با همان پست و مقام تکیه شده است .
در مورد فرماندهان روی عنوان (زاده بسطه فی العلم و الجسم)
در مورد کارکنان روی عنوان (القوی الامین )
در مورد حافظان مدیریت و بیت المال روی عنوان حفیظ علیم)
و با توه به اینکه مدیریت و فرماندهی به خاطر برنامه های پیچیده عصر ما نسبت به گذشته تفاوت بسیار پیدا کرده ، نا چار برای گزینش مدیرها و فرماندهان باید یک سلسله اصول کلی مشترک را در نظر گرفت که در قرآن به ان اشاره شده و یک سلسله شرائط ویژه که متناسب با همان بخش مدیریت و فرماندهی است که باید به آن افزوده شود . همچنین برای مدیریت امور مالی بیش از هر چیز امانت و علم و اگاهی لازم است .
حضرت علی (ع) برای فرماندهان سپاه و لشگر شرائطی بیان فرموده که درفرمان مالک اشتر که از غنی ترین ، و دقیق ترین برنامه ها ی کشورداری اسلامی است منعکس است .
در حقیقت قسمتهای مهمی از مسائل لازم و ارزشهای انسانی و اسلامی معتبر برای مدیریت و فرماندهی را در آن بیان فرمود ه است .
حضرت علی (ع) خطاب به مالک اشتر می فرمایند فرمانده سپا هت را کسی قرار ده که واجد این شرایط باشد:
ازهمه آنها نزد تو نسبت به خداوند و پیامبر و امام دلسوزترو خیر خواه تر
ازهمه آنها پاکدامن تر
از همه عاقل تر و هوشیارتر
از کسانی باشد که دیر به خشم من آیند
و به موقع عذر می پذیرند
از آنها که نسبت به مستضعفان روف و مهربانند
و در مقابل زورمندان و مستکبران قوی و انعطاف ناپذیر
ازکسانی که حوادث سخت آنها را از جابدر نمی برد
هرگز ضعف و زبونی آنها را به زانو در نمی آورد
به سراغ کسانی رو که از خانواده های اصیل ، نجیب، با شخصیت،صالح ،خوش سابقه ، با شهامت ، شجاع، و سخاوتمند هستند
توصیه حضرت علی (ع) به محمد بن ابی بکر
هنگامی که امیر مومنان علی ( ع) محمد بن ابی بکر را که از بزرگان یارانش بودبه عنوان فرمانده لشکر منصوب کرد به او چنین فرمود:
بالهای خود را برای آنها بگسترو پهلوی نرمش وملایمت را بر زمین بگذار
چهره خویش را برای مردم گشاده دار
مساوات را در میان آنها اعم از کوچک و بزرگ – حتی در نگاههایت مراعات کن . تا نه بزرگان کشور به حمایت بی دلیل تو طمع ورزند و نه ضعفا در اجرای عدالت از تو مایوس شوند چرا که خداوند از بندگان خود در مورد اعمال کوچک و بزرگ آشکار و پنهان باز خواست می کنند
ای محمد بن ابی بکر بدان من تورا فرمانده بزرگترین لشکرم یعنی لشکر مصر کردم ، بر تو لازم است که با خواست های دلت مخالفت کنی و از عقیده ات دفاع نمائی هر چند یک ساعت از عمر تو بیشتر نمانده باشد
هرگز خدارا به خاطر رضای احدی به خشم نیاور که خداوند همه کس را میگرد و هیچکس جای اورا نخواهد گرفت
نماز را در اوقات خود بجای آور نه آنکه به نگام بیکاری در انجامش تعجیل کنی ، اما به هنگام اشتغال به کارها آنرا به تاخیر بیندازی …….
از منافقان سخت بپرهیز و بر حذر باش چرا که پیامبر گرامی اسلام فرمود : من نه از مومن و نه از مشرک بر امتم نمی ترسم زیرا مومن را ایمانش از خلافکاری باز می دارد و مشرک را خدا به خاطر شرکش در هم می کوبد
تنها از شر منافقان بر شما می ترسم که در دل ایمان ندارند و به زبان سخنانی می گویند جالب و دلپسند تا شما را بفریبند و به اهداف شوم خود برسند ولی از اعمال زشتشان می توان آنها را باز شناخت.
توصیه حضر ت علی (ع) به عبدالله بن عباس :
عبدالله بن عباس که از دانشمندان امت بود می گوید : امیرمومنان علی (ع) سخنی به من فرمود که از هیچ کلامی بعد از کلام رسول خدا به اندازه این سخن بهره نبردم و آن این سخن بود :
اما بعد – گاه انسان به خاطر رسیدن به چیزی مسرور و خوشحال می شود که هرگز از دستش نمی رفت .
و گاه به خاطر از دست دادن چیزی ناراحت می گردد که هرگز به آن نمی رسید شادی تو باید از چیزی باشد که در مسیر آخرت به دست آورده ای و تاسف تو باید از چیزی باشد که در این رابطه از دست داده ای !
به آنچه از دنیا به تو می رسد خوشحا ل مباش !
و بر آنچه از دنیا از دست می دهی تاسف مخور و جزع مکن!
وباید هم و غم تو در اموری باشد که بعد از مرگ به آن خواهی رسید .
وءاخر دعواهم ان الحمد الله رب العالمین (یونس 10)