مدیـریت نـــوآوری

 

 مديريت خلاقيت چيست؟؟
آنچه در ذيل مي آيد خلاصه اي است بسيار فشرده از کتابي تحت عنوان  “مديريت نوآوري” که توسط راقم اين سطور ترجمه شده است.
نويسنده کتاب ، دکتر جان کاو(John Kao)، استاد دانشگا ه هاروارد ، مدت 14 سال است در زمينه مديريت خلاقيت کار مي کند. در اين کتاب ،نويسنده به تحليلي علمي خلاقيت و نوآوري ،لزوم و ضرورت آن، موانع ايجاد آن ، عوامل تقويت کننده آن و… مي پردازد. اميدوارم براي خوانندگان مفيد باشد: 

نوآوري
نوآوري يک فرآيند ذهني است که به ايجاد يک پديده نو مي انجامد، اين پديده نو ممکن است يک محصول مادي يا معنوي ( خدمت جديد يا تکنيک جديد )باشد.
خلاقيت و نوآوري در واقع تحليل يا ترکيب چند مفهوم وايجاد مفهوم وتصوري جديد است که قبلا موجود نبوده است.
طبيعي است که همه ما علاقمنديم که فردي خلاق در کار خود باشيم . اما خلاقيت فرآيندي است که بايدها و نبايدها ي خاص خود را دارد که بايد به آن توجه کنيم.
فرادي که ذاتا خلاقند معمولا ويژگيهاي شخصيتي خاصي دارند :

1- آماده تجربه هاي نو و تازه اند
2- معمولا قادرند به مسايل از يک ديدگاه غيرمعمول نظر کنند
3- کنجکاوند
4- قادرند چيز هاي به ظاهر متضاد را باهم جمع کنند
5- در مقابل ابهام و گنگ بودن مطالب زود گيج نمي شوند
6- در فکر و عمل مستقلند
7- اعتماد به نفس بالايي دارند
8- در حد معقولي ،نا فرمان هستند
9- اهل ريسک هستند
10- پشتکار خوبي دارند
11- نسبت به مشکلات حساسند
12- قادرند برای حل يک مشکل راه حل های متفاوتي ارايه کنند
13- انعطاف پذيرند
14- از شکست نمي ترسند
15- مي توانند روي مسايل متمرکز شوند
16- قوه  تخيل نيرومندي دارند
 همه اين عوامل گوناگون سبب مي شود تا پيش بيني و يا محاسبه ميزان خلاقيت در يک فرد امري بسيار پيچيده و دشوار باشد.
صاحب نظران مسايل  اجتماعي و همچنين اساتيد مديريت اذعان مي کنند که اگر يک شرکت توليدي بخواهد در بازار پر رقابت جهان امروز موفق باشد بايستي قادر باشد، به سرعت، نسبت به تهديدها و فرصت ها از خود واکنش نشان دهد وبتواند محصولاتي جديد و نو را در زمانی کوتاه روانه بازار کند.براي دستيابي به چنين هدفي تنها يک راه هست و آن خلاقيت است.
لذا برخي محققان بر اين عقيده اند که مديران  شرکت ها و کارخانه ها بايد فرهنگ خلاقيت را درون مجموعه زير نظر خود پرورش دهند ،نه اينکه مانع ظهور آن شوند.اهميت اين مطلب زماني نمايان تر مي گردد که به افزايش فراوان شتاب تغييرات فن آوري در دهه اخير نيز توجه کنيم.
يک انجمن مديريت در آمريکا که از بيش از 500 مدير فعال بخش هاي مختلف اقتصادي امريکا تشکيل شده است ،طي گزارشي “خلاقيت و نو آوري ” را به عنوان برترين عامل تضمين حيات يک شرکت در قرن 21 معرفي مي کند.
براي اينکه بدانيم چگونه خلاقيت را در يک مجموعه گسترش دهيم ، شايد بهتر باشد بدانيم چه کارهايي مانع ظهور و بروز خلاقيت است.اقدامات زير را مي توان به عنوان موانع گسترش خلاقيت برشمرد:

1- تاکيد بيش از حد بر ديوانسالاري و کاغذ بازي
2- تاکيد بر اين مطلب که هر تصميمي بايد از طريق مجاري  مرسوم و معمول درون سازمان گرفته شود
3- تاکيد مداوم براهميت انجام همه کارها در يک چارچوب استاندارد و مشخص
4- تحت فشار قرار دادن افرادي که سعي مي کنند خلاق باشند
5- ضعف سيستم هاي ارتباطي درون سازماني و در نتيجه ممانعت از جريان يافتن ايده هاي نو
6- سيستماي نظارتي سفت و سخت که محيط را براي خلاقيت نا مساعد مي کنند
6- مجازات هاي سنگين براي عدم موفقيت طرحها
7- حذف جوايز براي ايده هاي مو فق
8- ايجاد فضايي که در آن قدرت ريسک وانتقاد افراد کاهش يابد
9- نظارت دقيق و موشکافانه بر فعاليتهاي خلاقانه
10- ايجاد خط قرمزهاي فراوان
11- ايجاد استرس مدام بر مديران رده پايين تر
با اين اوصاف پس مديران چگونه خلاقيت را در سازمان تحت نظارت خود پرورش دهند؟
واقعيت اين است که ايجاد زمينه خلاقيت نيازمند نوعي مديريت است، که شايد از سوي بسياري مديران سنتي ،غير قابل قبول باشد.
شايد بتوان گفت مهمترين عوامل ايجاد خلاقيت در يک سازمان عبارتند از:
1- تمرکز زدايي
2- ترويج فرهنگ ارزش دادن به ايده هاي نو
3- ايجاد منابع لازم براي به آزمايش درآمدن ايده هاي نو
4- ترغيب افراد و گرايش هاي عمل گرا
5- تحمل شکست هاي احتمالي
6- تضمين اين مطلب که ايده هاي نو هرگز “دفن” نخواهد شد
7- برداشتن کاغذ بازي از فرايند تخصيص منابع
8- جوايز مادي و معنوي براي ايده هاي نويني که به ثمر مي نشيند
9- ترويج فرهنگ ريسک پذيري و انتقاد
10- ممانعت از درگير شدن ايده هاي نو در پيچ و خم اداري
11- تا حد امکان  خارج کردن افراد خلاق از زير بار نظارت و ارزيابي
12- برداشتن خط قرمز هاي خرافي و خود ساخته
با توضيحات داده شده شايد به ذهن برسد که مديريت خلاقيت به معناي هرج و مرج و بي نظمي است.در صورتي اين تصور درست نيست.در واقع مديريت خلاقيت به معناي ايجاد يک سيستم کنترلي  آزاد ونرم است که در آن خلاقيت افراد بتواند ظهور وتوسعه يابد، اين سيستم در عين حال بايد نظارت و ساختارهاي لازم را براي تضمين يک حرکت متعادل و يکنواخت ومطابق با زمانبدي را،نيز در خود داشته باشد.
برخي صاحب نظران مسايل روانشناسي مي گويند : محيط بهينه براي ايجاد  خلاقيت در يک سازمان، محيطي است که شايد بتوان آن را”آشفتگي مثبت ” ناميد. اين صاحب نظران ادامه مي دهند که:” نيروي تقويت کننده وحامي خلاقيت ،چيزي است که در ظاهر ممکن است
بي نظمي به نظرآيد.عدم ريسک پذيري وعدم جرات حرکت به سوي مجهولات ، بسياري از مديران موفق امروز را به شکست خوردگان فردا تبديل خواهد کرد.”
“آشفتگي مثبت”  نياز به راهکارهاي درون سازماني و برون سازماني دارد.راهکارهاي ايجاد آشفتگي مثبت در درون سازمان عبارتند از :برون سپاري، ايجاد گروهاي تخصصي،و….
اما روش هاي بيروني ايجاد اين نوع آشفتگي مثبت مانند :برگزاري کنفرانس ها که در آن مديران با انديشه هاي ديگران آشنا گردند،  دوره هاي آموزشي،حتي بازديد از موزها و اردوهاي دسته جمعي، آوردن متخصصان خارج از سازمان جهت سخنراني ،توزيع مجلا ت ومقالات سازمان هاي مشابه بين مديران و کارمندان و…..
در واقع مي توان گفت همواره ايجاد يک نظم خشک و سخت ، مناسب نيست ، بلکه براي ايجاد و تقويت خلاقيت به نوعي نظم انعطاف پذير و نرم نيازمنديم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *