مـديريت احساسـات

نویسندگان: آنتوني رابينز – نورمن کازينس
خلاصه كتاب:مرتضي معصومي
مترجم: مجيد پزشکي
ناشر:نسل نوانديش – سال چاپ :86

برخي از احساسات خود مي گريزند اگر کسي همواره بکوشد از احساس رانده شدگي بگريزد هرگز به موفقيت نخواهد رسيد زيرا لازمه ي هر کاري در زندگي اين است که با افراد مختلف سر و کله بزنيم و با برداشتن گام هايي رو به پيش تلاش کنيم و تغيير و تحول ايجاد کنيم. شايد در اين راه با افرادي رو به رو شويم که با نظر ما موافق نباشند.ما هرگز نمي توانيم از احساسات منفي برگريزيم زيرا اين احساسات جزئي جدايي ناپذير از زندگي هستند و باعث رشد و بالندگي ما مي شوند. برخي ديگر از مردم به جاي گريز از احساسات وارد فاز تحمل يا بدتر از آن تحمل و حاشا کردن مي شوند که اين گروه بين خود و احساساتشان ديواري مي کشند در زبان مي گويند اوضاع چندان بد نيست اما در درونشان آتشي برپاست. هرچه قدر گوشمان را به روي پيام احساساتمان محکم تر ببنديم شدت آنها افزون تر مي شود و بدين گونه ناگهان احساس ما بدتر و بدتر مي شود.
سومين شکل برخورد با احساسات اين است که آنرا به مسابقه مي گذارند ” تو احساس بدي داري پس بگذار بگويم چقدر احساس من بدتر است ” اين گروه در رقابتي بي پايان تلاش مي کنند به ديگران نشان دهند که چگونه مي توانند احساساتشان را تا حد ممکن بد جلوه دهند که شما بايد مراقب اين گام باشيد و سرانجام به بهترين شيوه برخورد با احساسات مي رسيم که بهترين شيوه ي برخورد مي باشد که آن همان استفاده بهينه از آنهاست.

هيچ احساسي منفي نيست
هر احساسي که در هر لحظه از زندگي از سر مي گذرانيم برآيند معنايي است که به رويداد ها زندگي مي بخشد. هر احساسي که از سر مي گذرانيم نه بر پايه تجربه ها بلکه بر پايه تعبير و تفسير از آن تجربه مي باشد بنابراين ما بايد کاملاً مراقب معناهايي که به رويدادهاي زندگي مي بخشيم باشيم هيچ احساسي به خودي خود و تنها ، منفي و بد نيست. همه ي احساسات ما در صورتيکه آن ها را به گونه اي که تعبير و تفسير کنيم که به زندگي مان نيرو و انرژي بخشد و ما را پيش براند به حال مفيدند.
هر احساس پيامي دارد
احساس را بايد در خدمت خود در آورد و راهش اين است که اينگونه بپنداريم که هر احساسي پيامي براي ما دارد. هيچ احساسي را نادرست نپنداريم از آن نگريزيم دستپاچه نشويم و خودمان را به سبب بروز آن خطاکار ندانيم و با برداشتن شش گام زير آن را مديريت کنيم ؛
1.    آن احساس را شناسايي کنيم.
2.    ببينيد حامل چه پيامي مي باشد.
3.    در اين باره کنجکاوي نشان دهيم.( به بيان ديگر ببينيد چگونه مي توانيد از آن براي بهبود زندگي تان استفاده کنيد.)
4.    با ياد آوري اين که در گذشته از پس موقعيت هاي مشابه برآمده و پيش تر اين احساس را به خوبي پيش برده ايد خود را دل گرم سازيد.
5.    به خود اطمينان بخشيد که راه استفاده از اين احساس به عنوان ابزاري نيرو بخش در آينده مي تواند شما را از پس هر موقعيت مشابه برآورد.
6.    دست به عمل بزنيد و اوضاع را درگرگون سازيد.
10 طبقه بندي عمده احساسات
1.    احساسات ناراحت کننده
که اين طبقه خيلي گسترده مي باشد اين طبقه معرف احساساتي هستند که شدت زيادي ندارند ولي به هر حال آزار دهنده هستند براي مثال احساس بي حصولگي ، ناشکيبايي ، بي قراري و احتمالاً احساس آشفتگي ملايم.
2.    احساس ترس
احساساتي نظير دلواپسي ، دلهره ، نگراني ، اضطراب ، بيم يا حتي وحشت.
3.    احساس آزردگي
4.    احساس خشم
خشم نيز گستره ايي وسيع دارد ، عصبانيت ، برافروختگي ، از کوره در رفتن همگي از خانواده خشم هستند.
5.    احساس ناکامي
در اين طبقه احساساتي جاي دارند که از ناتواني در دست يافتن به هدف برمي خيزند.
6.    احساس نااميدي
که در نتيجه برآورده نشدن انتظاراتي شما را بسيار غمگين مي سازد و در شما احساس شکست خوردگي مي آفريند.
7.    احساس گناه
که تعريف ديگر اين احساس همان احساس پشيماني مي باشد.
8.    احساس بي کفايتي
هرچه در انسان احساس فرودستي يا بي ارزشي بيافريند در اين طبقه جاي مي گيرد.
9.    احساس درماندگي
هرگونه احساسي نظير در گِل ماندن ، ناتواني يا حتي افسردگي در اين طبقه جاي دارد و هرچه در انسان اين احساس را ايجاد کند که گويي با موقعيتي فراتر از توان خود روبرو است.
10.    احساس تنهايي
هرچه در انسان احساس بي کسي ، دوري و جدايي افتادگي ايجاد کند.
هنگام از سرگذراندن هر احساسي نخستين گامي که براي مديريت آن برداريم اين است که همانگونه پيش تر گفته شد آن را شناسايي کرده يعني ببينيد به کدام يک از اين ده طبقه بندي تعلق دارد.
هرگاه احساس ناراحتي کرديد نخستين پيامي که دريافت مي کنيد اين است که بايد حالتتان را تغيير دهيد. دوم بي درنگ روشن کنيد چه مي خواهد و سوم بي درنگ در راه برآورده کردن خواسته خود گام برداريد.براي برآورده کردن خواسته ي خود کاري انجام دهيد تا ديگر احساس ناراحتي نکنيد.
2 تغيير عمده
هرگاه دستخوش احساسي شديد ، احساسي که تاکنون آن را احساس منفي مي خوانديد ، اما از اين پس قرار است فراخوان عمل بخوانيد لازم است به دو تغيير عمده دست بزنيد : يا برداشت خود را تغيير دهيد يا رويه اي را که در پيش گرفته ايد را تغيير دهيد.
هفت گام مديريت احساسات
گام اول :
احساس خود را شناسايي کنيد ؛
آيا ناراحت کننده است؟ آيا ترس است؟ آيا آزردگي است؟
گام دوم :
به نداي احساسات خود گوش بسپاريد ؛
احساس شما مي خواهد بگويد لازم است چيزي را تغيير دهيد.
گام سوم :
کنجکاوي نشان دهيد ؛
در مورد احساس دلخواهي که مي خواهيد از سربگذرانيد کنجکاوي نشان دهيد وببينيد لازمه ي بروز آن چيست.
براي نشان دادن کنجکاوي لازم است چهار پرسش مطرح کنيد ؛
1.    من به دنبال چه هستم و چگونه احساسي مي خواهم داشته باشم.
2.    براي داشتن احساس دلخواه بايد چه باوري داشته باشم.
3.    براي اينکه هم اکنون چنين احساسي داشته باشم چه بايد بکنم.
4.    کدام جنبه از اين موقعيت خوب و نيکوست يا چه درسي از آن مي توانم بياموزم.
اگر در مورد احساس خود و عامل برانگيزاننده ي آن ها کنجکاوي نشان دهيد و ببينيد از آن ها چه درسي مي توانيد بياموزيد و چگونه مي توانيد مطمئن شويد ديگر چنين رنجي را از سر نخواهيد گذراند آن گاه بي گمان خواهيد توانست به رشد و بالندگي خود در زندگي سرعت بخشيد و طعم لذت بيشتر و درد کمتري بچشيد.
گام چهارم :
به خودتان اطمينان ببخشيد. براي اين کار راهش اين است که با ياد آوري کاميابي هاي گذشته خودتان را خاطر جمع کنيد که اين بار نيز مي توانيد موفق شويد.
گام پنجم :
به مرحله ي يقين برسيد.يقين پيدا کنيد که مي توانيد از پس کار برآييد و به اين منظور همان لحظه دست نگاه داريد و در ذهن خود راه هاي مختلف مديريت آن احساس را به تصور در آوريد و اگر يکي از روش ها موثر نبود روش ديگري را امتحان کنيد و اين کار را چند بار در خيالتان تکرار کنيد.
گام ششم :
نخست راه هاي مختلف ابراز احساس خود و چگونگي مديريت آن را از نظر بگذرانيد و سپس آن را چند بار در خيالتان مرور کنيد تا يقين پيدا کنيد من راه هاي مختلفي براي ابراز احساسم دارم و مي توانم آن را به گونه ايي مديريت کنم که مرا در روابطم با ديگران ياري کند.
گام هفتم :
دست به عمل بزنيد. برويد و احساس خود را طرف مقابل ابراز کنيد تا در هيچ احساسي در نمانيد. احساستان را به گونه اي ابراز کنيد که آنچه در ذهنتان به تصور در آمده و در آن باره کنجکاوي نشان داده ايد واقعيت يابد.
هر احساسي بدان جهت به شما دست مي دهد که خدمتي به شما بکند پس به نداي احساس خود گوش بسپاريد و به راهنمايي هايش عمل کنيد
10 بذر خوشبختي
همانگونه که مي دانيد بهترين راه برآوردن خواسته اي اين است که بر آن تمرکز کنيد ، يا به عبارتي بذر آن را در دل خود بکاريد اگر ذهن و احساسات و روحتان را همچون باغي در نظر بگيريد راه مطمئن به دست آوردن محصول دلخواه اين نيست که در آن باغ ، بذر نااميدي و ترس بکاريد بلکه به جاي آن بايد بذرهاي عشق و محبت وصميمت و قدرداني بکاريد؛
1.    عشق و محبت
2.    قدر داني و سپاس گذاري
3.    کنجکاوي (راه درمان ناراحتي و غم کنجکاو بودن است ، حس کنجکاوي را در خود پرورش دهيد تا زندگي به مطالعه اي بي پايان و لذت بخش تبديل گردد )
4.    شور و هيجان ( شور و هيجان لذت زندگي را افزون تر مي کند و هرگونه سختي و دشواري را به فرصتي با شکوه تبديل مي دکند )
5.    مصمم بودن
6.    نرمش پذيري
7.    ايمان و اطمينان
8.    خنده رويي
9.    شادابي و تندرستي
10.    حُسن نيکوکاري (ما هرچه قدر بيشتر کارهاي نيک انجام دهيم به ايثار کردن به ديگران و دستگيري از مردم بيشتر خو خواهيم گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *