در روزهای اخیر عرصه اقتصاد کشور شاهد رويارويي با گفتمانی جدید در حوزه اقتصادی با عنوان «اقتصاد مقاومتی» است. اكنون اقتصاد کشورمان هم از فضای جهانی تأثیر میپذیرد و هم به دليل قدرتی که در حوزههای مختلف علمی، سیاسی و انرژی به دست آورده یا از قبل داشته است، بر آن اثر میگذارد. با توسعه تحریم اقتصادی علیه ایران، یک ضرورت بیش از پیش نمایان شده و آن دستیابی به یک الگوی مقاومتی از اقتصاد است؛ الگويي که در برابر بحرانهای اقتصادی رویکردی فعالانه دارد و میتواند در شرایط بحرانی موانع را برطرف كند.
اقتصاد مقاومتی چشماندازی کلان در جريان اقتصاد ایران اسلامي است و اقدامي بلندمدت را در راستاي اين چشمانداز شامل میشود. البته تحريم اقتصادي عليه ايران مربوط به سالهای اخیر نیست. اولين تحريم اقتصادي ايران30 سال پیش و در ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي از سوي ايالات متحده صورت گرفت كه منجر به مسدودشدن اموال كشورمان در بانكهاي غربی شد. پس از آن در طول سالهاي گذشته همواره تحريمها به صورت مستمر و به بهانههاي مختلف تداوم يافته است. البته باید به این نکته اشاره كرد که در چندسال اخیر با تصويب قطعنامه 1929 تحريم ایران در برخی محورها مانند خرید نفت ایران، سرمایهگذاری خارجی در اقتصاد ایران، تحریم تجاری و حمل و نقل دریایی و هوایی ایران، بانک مرکزی و بانکهای فعال در صادرات و واردات کشور ابعاد وسیعتری یافته است.
واژه اقتصاد مقاومتی بر این موضوع دلالت میکند که فشارها و ضربههای اقتصادی از سوی نیروهای دشمن سد راه پیشرفت جامعه است که باید بر آن غلبه کرد. براي درك مفهوم اقتصاد مقاومتي اول بايد فهم درستي از اقتصاد ملي و همچنين فضاي اقتصاد جهاني و به دنبال آن شدت فشاري که نظام سلطه استكبار و غرب به جمهوري اسلامي آورده است، به دست آوريم.
نظام سلطه بعد از شكستهايي که در عرصه نظامي داشته است، چند سالي است که در حوزه اقتصاد به طمع افتاده تا اقداماتي را به صورت برنامهريزي شده و هدفمند براي اثرگذاري بر محيط اقتصادي با هدف تضعيف نظام و فشار بر آحاد مردم در دستور کار قرار دهد. در اين ميان حركت اقتصادي كشور نيز بايد با اين جريانِ محيطي داراي واكنش و برنامهاي متناسب باشد. با اين تفاسير و با توجه به وضعیت امروز و آینده جهان که در حال تغییر و تحول است، اقتصاد مقاومتی به معني تشکیل یک جريان اقتصادی فعال برای مقابله با هرگونه بحراناست.
دشمنان كشور ايران بیش از هر زمان دیگری عزم خود را جزم کردهاند تا اراده خود را به ما تحمیل كنند تا از حقوق مسلم و آشكار خود در گذریم. بنابراین مقاومت در برابر این زورگویی آشکار، نیازمند دو اصل انگیزه و برنامه مشخص است كه در اين ميان اقتصاد مقاومتي به عنوان يك راهكار اساسي معرفي شده است. از اين منظر، اقتصاد مقاومتي يعني تشخيص حوزههاي فشار و متعاقباً تلاش براي کنترل و بياثر کردن آن و تبديل چنين فشارهايي به فرصت از طريق باور و مشارکت همگاني و اعمال مديريتهاي مدبرانه كه پيش شرط و الزام چنين موضوعي است.
اقتصاد مقاومتي کاهش وابستگيها و تأکيد بر مزيتهاي توليد داخل و تلاش براي خوداتکايي است. اقتصاد مقاومتي مفهومي است كه در پی مقاومسازی، بحرانزدایی و ترمیم ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی مطرح ميشود.
به بيان ديگر اگر در گذشته میگفتیم که فلان مجموعه نمیتواند انتظارات ما را برآورده کند، در رویکرد جدید به دنبال آن هستیم که با بازتعریف سیاستهای نهادهای موجود، کاری کنیم که زيرمجموعهها انتظارات ما را برآورده سازند كه اين يك رويكرد فعال است. مفهوم اقتصاد مقاومتي با واژگاني از قبيل حمایت از تولید ملي، كارآفريني، اتخاذ سیاستهای پولی و ارزی متناسب، اصلاح الگوي مصرف، اجرای اصل 44، تصحيح سياستهاي بازرگاني، توجه به نخبگان، توليد دانش كاربردي و استفاده از فنآوری نوین كه از محورهاي مهم تحقق آن هستند، معناي عملياتي مييابد.
اقتصاد مقاومتی چشماندازی کلان در جريان اقتصاد ایران اسلامي است و اقدامي بلندمدت را در راستاي اين چشمانداز شامل میشود. البته تحريم اقتصادي عليه ايران مربوط به سالهای اخیر نیست. اولين تحريم اقتصادي ايران30 سال پیش و در ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي از سوي ايالات متحده صورت گرفت كه منجر به مسدودشدن اموال كشورمان در بانكهاي غربی شد. پس از آن در طول سالهاي گذشته همواره تحريمها به صورت مستمر و به بهانههاي مختلف تداوم يافته است. البته باید به این نکته اشاره كرد که در چندسال اخیر با تصويب قطعنامه 1929 تحريم ایران در برخی محورها مانند خرید نفت ایران، سرمایهگذاری خارجی در اقتصاد ایران، تحریم تجاری و حمل و نقل دریایی و هوایی ایران، بانک مرکزی و بانکهای فعال در صادرات و واردات کشور ابعاد وسیعتری یافته است.
واژه اقتصاد مقاومتی بر این موضوع دلالت میکند که فشارها و ضربههای اقتصادی از سوی نیروهای دشمن سد راه پیشرفت جامعه است که باید بر آن غلبه کرد. براي درك مفهوم اقتصاد مقاومتي اول بايد فهم درستي از اقتصاد ملي و همچنين فضاي اقتصاد جهاني و به دنبال آن شدت فشاري که نظام سلطه استكبار و غرب به جمهوري اسلامي آورده است، به دست آوريم.
نظام سلطه بعد از شكستهايي که در عرصه نظامي داشته است، چند سالي است که در حوزه اقتصاد به طمع افتاده تا اقداماتي را به صورت برنامهريزي شده و هدفمند براي اثرگذاري بر محيط اقتصادي با هدف تضعيف نظام و فشار بر آحاد مردم در دستور کار قرار دهد. در اين ميان حركت اقتصادي كشور نيز بايد با اين جريانِ محيطي داراي واكنش و برنامهاي متناسب باشد. با اين تفاسير و با توجه به وضعیت امروز و آینده جهان که در حال تغییر و تحول است، اقتصاد مقاومتی به معني تشکیل یک جريان اقتصادی فعال برای مقابله با هرگونه بحراناست.
دشمنان كشور ايران بیش از هر زمان دیگری عزم خود را جزم کردهاند تا اراده خود را به ما تحمیل كنند تا از حقوق مسلم و آشكار خود در گذریم. بنابراین مقاومت در برابر این زورگویی آشکار، نیازمند دو اصل انگیزه و برنامه مشخص است كه در اين ميان اقتصاد مقاومتي به عنوان يك راهكار اساسي معرفي شده است. از اين منظر، اقتصاد مقاومتي يعني تشخيص حوزههاي فشار و متعاقباً تلاش براي کنترل و بياثر کردن آن و تبديل چنين فشارهايي به فرصت از طريق باور و مشارکت همگاني و اعمال مديريتهاي مدبرانه كه پيش شرط و الزام چنين موضوعي است.
اقتصاد مقاومتي کاهش وابستگيها و تأکيد بر مزيتهاي توليد داخل و تلاش براي خوداتکايي است. اقتصاد مقاومتي مفهومي است كه در پی مقاومسازی، بحرانزدایی و ترمیم ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی مطرح ميشود.
به بيان ديگر اگر در گذشته میگفتیم که فلان مجموعه نمیتواند انتظارات ما را برآورده کند، در رویکرد جدید به دنبال آن هستیم که با بازتعریف سیاستهای نهادهای موجود، کاری کنیم که زيرمجموعهها انتظارات ما را برآورده سازند كه اين يك رويكرد فعال است. مفهوم اقتصاد مقاومتي با واژگاني از قبيل حمایت از تولید ملي، كارآفريني، اتخاذ سیاستهای پولی و ارزی متناسب، اصلاح الگوي مصرف، اجرای اصل 44، تصحيح سياستهاي بازرگاني، توجه به نخبگان، توليد دانش كاربردي و استفاده از فنآوری نوین كه از محورهاي مهم تحقق آن هستند، معناي عملياتي مييابد.
http://shahrara.com/1391,5,31.html