منچولباف را احیا نکنید

 

دغدغه ای برای احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی؛ حتماً بسیاری از  شما به خاطر دارید؛ اما محض یادآوری باید عرض کنم مهران مدیری چند سال پیش سریالی به نام نقطه چین داشت که در آن اوضاع نابسامان سازمان ها در قالب طنز به تصویر و نقد کشیده شده بود. سریالی که در آن سخن از سازمانی من در آوردی به نام منچولباف بود. منچولباف مرکز نهادینه سازی چالش ها و لوازم بهینه سازی امور بود!! عنوان پرطمطراقی که تنها نام بلند آوازه ای را یدک می کشید و دریغ ازیک اقدام مؤثر برای ارائه خدمات مناسب! 

الغرض! این مقدمه را گفتم که مطلبی خدمت شما عرض کنم. یکی از اقداماتی که دولت آقای دکتر احمدی نژاد نسبت به آن اهتمام ورزید حذف سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور بود. با وجود این که این سازمان در طول دوره حیات خود قبل و بعد از انقلاب اسلامی بارها دچار تغییر ساختار و نام شد و چندین دفعه طعم تجزیه و ادغام با سایر نهادهای مرتبط را چشید اما تغییر ساختار آن در دولت نهم به شدت در فضای سیاسی کشور چالش برانگیز شد، به گونه‌ای که سیاسیون و کارشناسان برنامه و بودجه متمایل به آنها از این تفکیک به انحلال سیستم برنامه‌ریزی متمرکز کشور یاد کردند.
این سازمان در سال 1386 منحل و به معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی و معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی تغییر نام داد. امروز و با گذشت نزدیک به شش سال از انحلال سازمان هرچند بنده هم با نظر بسیاری از کارشناسان که انحلال این سازمان را عملی شتابزده و غیر کارشناسی قلمداد می کنند موافقم ولی در این میان یک نکته مهم هم وجود دارد که باید فارغ از جهت گیری های سیاسی نسبت به آن توجه ویژه ای کرد.
علی رغم این که حذف بی مقدمه ی چنین سازمانی با آن طول و عرض و دامنه ی تأثیر رویکرد صحیحی نبود اما به نظر می رسد رئیس جمهور در آن زمان به خوبی پاشنه ی آشیل نظام اداری کشور را شناسایی کرده بود. عملکرد سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی یا برنامه و بودجه سابق یا سازمان برنامه اسبق قبل از تغییر ساختار به معاونت برنامه‌ریزی رئیس‌جمهور چندان هم رضایت کارشناسان و حتی مسئولان وقت در دولت‌های مختلف را جلب نکرده است. کما این که اظهار نظر معروفی از قول مرحوم دکتر حسن حبیبی معاون اول رئیس‌جمهور در دولت‌های ششم و پنجم در خبرگزاری فارس مبنی بر لزوم به توپ بستن سازمان برنامه خواندم که تا مدتی نقل محافل کارشناسی بود.
سازمان مدیریت و برنامه ریزی علی رغم اثرات مثبتی که در انتظام بسیاری از مناسبات اداری کشور داشت در برخی موارد واژگانی را وارد ادبیات اداری کشور کرد که از قِبَل برخی طرح های آن بوروکراسی های پیچیده ای شکل گرفت و چرخه ی اداری کشور را بسیار طولانی کرد. نشان به آن نشان که اکنون بسیاری از طرح های هفت گانه ی تحول آن سازمان یا به بایگانی رفته است، یا تنها نامی از آن باقی مانده و یا اینکه به صورت کاملاً متفاوتی از نسخه ی اولیه ی آن در حال اجراست. البته شاید بخشی از این اتفاق به دلیل تجربیات ابتدایی کشوردر این زمینه طبیعی و قابل توجیه باشد.
مَخلَص کلام این که هر چند شناخت منشأ بسیاری از مشکلات نظام اداری کشور در نحوه ی عملکرد سازمان مدیریت و برنامه ریزی (ضمن احترام به مدیران وقت سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور) تشخیص صحیحی بود ولی راه حل آن پاک کردن صورت مسأله نبود بلکه باید با تغییر رویکردها، روش ها و فرآیندها شیوه ی عمل و اثر آن تغییر می کرد.
لذا می بایست اکنون که قرار است بنا به تشخیص صحیح مجلس شورای اسلامی این سازمان مهم که همان اتاق فکر نظام برنامه ریزی کشور است بار دیگر احیا شود، نگرش آن به مسائل برنامه ای، مطالعاتی و بودجه ای کشور نیز تغییر اساسی یابد به گونه ای که شاهد یک سازمان چابک و چالاک باشیم که به معنای واقعی کلمه مغز متفکر نظام اداری و برنامه ای کشور باشد.
باید رهاورد شکل گیری مجدد این سازمان احیای حقیقی مفاهیم برنامه ریزی  و  مدیریت باشد که نظم، تفکر و قانون را در سازمان های کشور نهادینه می کند. پس باید قبل از تشکیل مجدد آن کلیه ی جوانب امور در نظر گرفته شود که مسیر قبلی دوباره شکل نگیرد و تکرار نشود. از این رو باید به گونه ای عمل کرد که آنچه مد نظر مجلس و دولت است یعنی نظام های علمی و عملی برنامه ریزی و مدیریت احیا گردد نه خدایی نکرده منچولباف!

کد مطلب: 193787

* منبع : الف

 

به قلم مهدی یاراحمدی خراسانی

تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۰۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *