با رأی اعتمادی که مجلس شورای اسلامی به پانزده نفر از وزرای پیشنهادی حجت الاسلام دکتر حسن روحانی داد بالاخره بعد از ماهها مطالعه، تلاش و رایزنی صورت گرفته توسط رییس قوه مجریه و مجموعه ی همکارانش، ترکیب تیم مدیریت راهبردی کشور مرکب از معاونان، وزیران و مشاوران رئیس جمهور تا حدود زیادی مشخص گردید. بر این اساس اکنون کشور در نقطه ی آغازین فعالیت رسمی خود در فصلی جدید قرار گرفته است. فصلی تازه که مردم نجیب ایران اسلامی به “تدبیر” دولت خود بسیار “امید” بسته اند تا بتوانند بعد از رقم زدن حماسه سیاسی، مشکلات و سختی ها را پشت سرگذاشته و با عملگرایی دولت منتخب خود(یازدهم) شاهد تحقق گام دوم عنوان سال جاری یعنی “حماسه اقتصادی” باشند. تا بدین ترتیب رفاه و آسایش با زندگی مردم قرین گشته و به آنچه استحقاقش را دارند نائل شوند. مسلماً دوران تبلیغ و شعار برای دولت و وزرا پایان یافته و اکنون بار دیگر زمان کار و کوشش مجدانه و متعهدانه ی مدیران کلان کشور فرا رسیده است همان چیزی که رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان “همت مضاعف و کار مضاعف” تعبیر می نمایند. در این میان رسانه های مختلف در ارتباط با اولویت های پیش روی دولت سخن ها بسیار گفته اند لکن کمتر از کارهایی که نباید انجام شود حرفی به میان آمده است. لذا در این مجال به صورت مختصر برخی از مهمترین اموری که معاونان و مشاوران رئیس جمهور و وزرای کابینه باید از آن پرهیز نمایند به شرح زیر و با عنوان “نبایدهای کابینه” ارائه می گردد:
1- قلع و قمع مدیران: هرچند در دولت نهم و خصوصاً دهم انتصاب برخی مدیران با دقت و مطالعه کافی انجام نپذیرفته است اما این بدان معنا نیست که همه ی مدیران فعلی صرفاً به این دلیل که در این دولت ها مشغول به انجام خدمت بوده اند باید برکنار شوند. چه بسیار افرادی در میان آن ها وجود دارند که می توانند تجربیات ارزشمند خود را در فرآیندهای اجرایی در اختیار دولت جدید قرار دهند.
2- تجمل گرایی و تشریفات: تاریخ مدیریت کشور نشان داده است که به هرحال عضویت در کابینه فرد را در برابر امکانات بسیار و جایگاه اجتماعی و اقتصادی متفاوتی قرار می دهد که در صورت عدم رعایت یک سری از اصول ممکن است انسان را در دام تشریفات و تجملات گرفتار نماید. که مسلماً این امر با روح خدمت و معنویت در نظام اسلامی و ارزش های انقلابی فاصله ی بسیاری دارد.
3- پایتخت نشینی و مرکز گرایی: یکی از ویژگی های قابل توجه دولت نهم و دهم حضور اعضای کابینه در اقصی نقاط کشور حتی در حد شهرستان ها و روستاهای کوچک بود. این امر باعث می شد دولت همواره از حال و روز مردم در نقاط مختلف با خبر باشد. مسأله ی مهمی که برخی از وزرا در دولت های قبل تر، از آن غافل بودند تا حدی که بعضی از وزرای پیشین گویی تنها تهران را در حوزه ی مدیریت خود می دانستند!
4- عدم اعتماد به نیروهای بومی و انتصاب مدیران پروازی: یکی از ویژگی های دولتمردان پایتخت نشین و مرکزگرا عدم اعتماد به نیروهای بومی و انتصاب مدیران پروازی است. که این امر بیشتر به دلیل مرکز نشینی و عدم شناخت از نخبگان بومی است. هرچند در برخی موارد ورود یک ایده و فکر جدید از بیرون به داخل یک استان می تواند منشأ برکاتی باشد ولی این کار باید به صورت محدود و با رعایت ملاحظاتی صورت گیرد که یکی از مهمترین آن ها استقرار کامل فرد در آن شهر و یا استان است. چه بسیار آسیب هایی که کشور در سال های اخیر به خاطر انتصاب مدیران غیر بومی و خصوصاً پروازی دیده است.
5- عدم بهره گیری از نخبگان و نگاه سلیقه ای و حزبی: شایسته سالاری و حمایت از نخبگان از مهمترین اصول تفکر مدیریت در نظام اسلامی است. لذا اعضای کابینه دولت تدبیر و امید که با شعار اعتدال بر مسند مدیریت کشور قرار گرفته اند باید با لحاظ تخصص و تعهد، نخبگان را بر مناصب کلیدی بنشانند و از انتصاب هایی که صرفاً بر اساس سلیقه و جریان سیاسی است پرهیز نمایند.
6- خودرأیی و عدم بهره گیری از مشاوره: مدیریت گسترده و خطیری در حد یک وزارت خانه از جمله اموری است که انجام آن به صورت تنهایی ممکن نیست. لذا اعضای کابینه نباید در حوزه های مربوطه خود را از مشورت نخبگان، دانشگاهیان، مرشدان، متخصصان و مجربان آن عرصه بی نیاز بدانند.
7- فرار به جلو و نفی مدیران قبلی: یکی از مسائل غلطی که در برخی موارد در فرهنگ مدیریتی کشور برای توجیه ناکارآمدی و نابسامانی های احتمالی آتی وجود دارد فرار به جلو است. به گونه ای که فرد همواره مدیریت قبل از خود را نفی کرده و یا با سیاه نمایی به گونه ای رفتار می نماید که گویی “ویرانه ای را تحویل گرفته است”. هرچند باید پذیرفت که در برخی وزارت خانه ها به دلیل عملکرد نامطلوب در حال حاضر اوضاع چندان خوبی حاکم نیست ولی به هرحال وزیری که مسئولیت وزارت خانه را قبول کرده کار را با تمام نقاط مثبت و ضعف پذیرفته است لذا سیاه نمایی و نفی افرادی که دیگر حضور ندارند کار قابل قبولی نیست.
8- شعارزدگی و ارائه گزارش های غلط به مردم: مدیریت در جمهوری اسلامی باید عرصه خدمت صادقانه به مردم باشد لذا شعارزدگی و ارائه آمارها و گزارش های غلط به مردم در شأن وزرا و مدیران انقلابی نیست.
9- بخشی نگری و عدم نگاه سیستمی: کار در دولت نیازمند تفکر سیستمی و تعامل مناسب با سایر وزرات خانه ها و نهادهای قانونی است. بخشی نگری و عدم نگاه سیستمی در دولت سبب موازی کاری، هرز رفتن سرمایه مالی و انسانی و از دست رفتن اثرات هم افزایی در مدیریت اجرایی کشور می گردد. لذا کابینه نباید گرفتار بخشی نگری گردد. از این رو اعضای کابینه برای پیش برد اهداف اجرایی کشور باید در حوزه مدیریت خود روحیه تعامل مناسب با نمایندگان ولی فقیه، روحانیون و ائمه جمعه، مسئولین قضایی، نظامی و سایر نهادهای قانونی را ایجاد نمایند.
10-حاشیه سازی و انحراف از اصول: در دولت های نهم و خصوصاً دهم جریان های حاشیه ای بسیاری بوجود آمد که تا حد زیادی توان اجرایی دولت را کاهش داد. لذا اعضای کابینه ی دولت یازدهم باید با عبرت آموزی از این مسأله ضمن پای بندی به اصول و آرمان هایی که بدان سوگند یاد کرده اند ایجاد شکل گیری جریان انحرافی جدیدی را ندهند.
سخن آخر اینکه بر اساس نظر مقام معظم رهبری اعضای کابینه دولت جدید نباید از تجارب دولت های قبلی غافل باشند بلکه باید به گونه ای عمل نمایند که ویژگی های مثبت دولت های قبلی را تداوم بخشیده و ضمن عبرت آموزی و آسیب شناسی اتفاقات نامطلوب دوره های قبل نقاط ضعف و کاستی های پیشین را برطرف نمایند.
سرمقاله روزنامه خراسان
خراسان – مورخ شنبه 1392/05/26 شماره انتشار 18478
http://khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1392&month=5&day=26&id=5030410