نیازهای الکی

این واقعیت که چرا علی رغم تأکیدات فراوان قرآن، توصیه های معصومین(ع) و همچنین آموزه های دینی ما مسلمانان، مقوله ی مصرف صحیح، مناسب و به دور از اسراف در کشور همواره مورد بی مهری قرار گرفته، سئوالی است که در مقام پاسخ دهنده نمی توان توجیه مناسبی برای آن بیان نمود. لیکن مسلماً این موضوعِ تلخ و آزار دهنده، آیندگان و نسل های بعدی ما را در پاسخگویی به نیازهای طبیعی خود دچار مشکل می نماید.


چرا که بخش عظیمی از سرمایه های طبیعی و غیر طبیعی که امروز در کشور موجود است و با مصرف بی رویه و بعضاً غیر لازم و غیر ضروری حیف و میل می شود متعلق به سهمی است که ما از حساب آیندگان خود برداشت می نماییم. با عنایت به این که بحران های ناشی از کمبود مواد غذایی در جهان و پیامدهای زیان بار آن دست کم یک میلیارد انسان را تهدید به مرگ و گرسنگی می کند، بازخوانی مسأله مصرف گرایی و آثار و پیامدهای آن در حوزه مادی و معنوی و دنیوی و اخروی مهم و اساسی است.

ریشه یابی مصرف و نیازهای الکی
مصرف کردن محصول، انرژی، خدمت و یا هرچیز دیگری ناشی از احساس نیازی است که در انسان پدیدار می گردد. به بیان دیگر مصرف می کنیم تا نیازی از نیازهای درونی خود را ارضاء نمائیم. در واقع وقتی انسان به سمت مصرف چیزی روی می آورد که احساس نیازی در ارتباط با آن چیز در او برانگیخته شود. و الگوی مصرف در واقع همان لیست نیازهای ماست که در افراد و جوامع مختلف متفاوت است. از لحاظ مسائل انگیزشی و روانشناسی وقتی انسان به چیزی احساس نیاز کرد برای بدست آوردن آن برانگیخته می شود. و این مسئله در نهایت منجر به مصرف می گردد. حال اگر بخواهیم مسئله مصرف و الگوهای آن را اصلاح نماییم می بایست ابتدا نسبت به نیازهای خود دقت کنیم. در بسیاری از مواقع احساس نیاز ما با واقعیت همراه نیست. به بیان ساده تر خیلی از انسان ها به چیزهائی احساس نیاز می کنند که در واقع به آن نیازی ندارند و این احساس بیشتر نشأت گرفته از مسائل جانبی از قبیل تبلیغات است. بدین ترتیب یکی از مهمترین راه های اصلاح الگوی مصرف، دقت نظر در مواجهه با تبلیغات می باشد. انسان باید ضمن شناسائی دقیق نیازهای خود اقدام به مصرف نماید.به بیان دیگر اساس مصرف از نیاز سرچشمه می گیرد و برای اصلاح الگوی مصرف می بایست نیازهای خود را شناخته و طبقه بندی نمائیم. اصولاً نیازهای آدمی به دو دسته تقسیم بندی می شوند: دسته ی اول نیازهای اساسی و لازم و دسته ی دوم نیازهای غیر اساسی و غیر لازم. هر یک از این دسته نیازها به شکلی اولویت خود را بر رفتار مصرفی فرد تحمیل می کند. این جمله بدان معناست که همچون نیازها، در حوزه ی چیزهای مصرفی هم بحث اولویت صادق می باشد. به این معنا که هرچه نیاز شخص و یا جامعه به چیزی اساسی و ضروری و لازم باشد آن چیز به شکل امری با اهمیت بیش تر و اساسی تر مطرح می شود. از این رو ارزش نیازی انسان به چیز اقتصادی، آن چیز را ارزشمندتر می سازد چنان که کم اهمیتی آن نیز آن را در درجه دوم اهمیت قرار می دهد. حال تشخیص نیازهای اساسی از نیازهای غیر اساسی نیز از نکات مهم در زمینه ی سلامت الگوی مصرف می باشد.

محورهای اساسی نادرست در الگوی مصرف اقتصاد ایران
اگر بخواهیم از نگاه جامعه شناسی اقتصادی محورهای اساسی نادرست در سبد مصرف خانوار ایرانی و یا اسراف در اقتصاد کشور را دسته بندی نمائیم می توانیم به محورهای زیر اشاره داشته باشیم:
محور اول: نفت و منابع نفتی و انرژی؛ اسراف و هدر دادن منابع نفت از دو جهت قابل بررسی است: اول مدیریت ناصحیح و غیرعقلایی درآمدهای سرشار ارزی حاصل از نفت توسط دولت است که این امر به طور مستقیم به فرآیندهای نامطلوب بودجه ای و مخارج غیربهینه دولت بر می گردد و دوم تخصیص غیر بهینه حجم عظیم منابع نفت در اقتصاد داخلی است. سایر ردیف های انرژی هم با مشکلات مصرف بی رویه و ناصحیح چه در زمینه ی مدیریت و چه در زمینه ی بهره برداری تا حد زیادی مواجه است.
محور دوم: منابع ارزی کشور؛ محور مهم دیگر هدر دادن منابع ارزی کشور است. که البته این امر هم به طور غیرمستقیم به مدیریت ناصحیح نرخ ارز در اقتصاد ایران مربوط است و هم به فرهنگ و عملکرد اسرافکارانه فعالان بخش خصوصی (مردم). ارز ارزان در اقتصاد کشور انگیزه های فعالان بخش خصوصی را به سوی گسترش واردات، مصرف بی رویه کالاهای خارجی و به محاق رفتن تولید داخلی هدایت نموده است.
محور سوم: منابع مالی؛ اسراف و هدر دادن گسترده منابع مالی در اقتصاد کشور به خصوص در سال های اخیریکی دیگر از محورهای اساسی است. که البته این امر نیز به عواملی همچون مدیریت ناصحیح و غیرعقلایی نرخ های سود بانکی و مداخلات نابه جا و پر اشتباه دولت در شبکه بانکی کشور مربوط می گردد. هر چند در مورد نرخ سودهای بانکی اقداماتی در حال شکل گیری است. اما با توجه به ماهیت بخشنامه ای و تحکمی آن بعید است این امر بتواند به صورت قطعی در اقتصاد کشور نهادینه گردد.
محور چهارم: منابع کمیاب؛ چهارمین محور، هدر رفتن منابع کمیاب در بسیاری از فرآیندهای تولید و مصرف بخش است.
محور پنجم: مواد غذایی و داروئی؛ مواد غذائی و داروئی نیز یکی دیگر ازمحورهای اساسی تضییع منابع می باشد. از نگاه اقتصادی در بسیاری از موارد مثل مقوله ی نان این امر از دو ناحیه ی اصلی تولید و مصرف با اشکالات اساسی مواجه است.

کلام آخر
این که مسأله اسراف و قناعت از گزاره های مهمی است که دین اسلام بدان توجه داشته است. این مسأله امروز در کشور به دلیل ظهور فراوان آن در عرصه های مختلف فردی و اجتماعی بیش از گذشته نمایان گردیده است. امری که رهبر انقلاب نیز در سال های اخیر تأکیدات فراوانی بر آن نموده است. موضوع صرفه جویی به قدری در اسلام اهمیت دارد که علمای اخلاق تأکید می کنند سزاوار است مؤمن در امور مباح هم سعی بر عدم اسراف داشته باشد. اموری مثل؛ اسراف در خواب، حرف زدن و خوردن؛ چنانکه در حدیث است خدا پر خوری و پرخوابی را دشمن می دارد. رفاه زدگی و اسراف در انسان ها موجب می شود تا نه تنها خود اهل فساد و تباهی باشند بلکه دیگران را به فساد بکشانند و در زمین افساد و تباهی کنند. (قصص آیات ۷۶ تا ۸۳) از این روست که خداوند، این نوع مصرف را نابهنجار و ضد اخلاقی ارزیابی کرده و به شدت از آن منع می کند. بدون شك نعمت هاي الهي و مواهب موجود در زمين براي همه ي ساكنانش به مقدار كافي وجود دارد به شرط آن كه حيف و ميل نشود و به دور از افراط و تفريط به صورت عاقلانه و صحيح مورد بهره برداري قرار گيرد. پرهيز از اسراف و مصرف صحيح در زندگي مقوله اي است كه اگر امروز بدان توجه نكنيم آيندگان ما را نخواهند بخشيد.

منبع:
روزنامه رسالت مورخ 4 مرداد 95 شماره 8716

 

 

 

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=235140

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *