خلاصه کتاب: پیشگفتار: مشکل بر قراری روابط امروزی : امروزه مشکل بر قراری ارتباط همانند گذشته است. تفاوت عمده دراین است که روابط امروزی قربانی یکسری مسائل گردیده است به عبارتی دیگر ، برای بسیاری از افراد که با هم رابطه دارند ، چنانچه نتوانند تقاضاهای طرف مقابل را بر آورده سازند بر گشت عرضه ممکن نخواهد شد . این تقاضا ها: پول ، وقت مفید ، روابط جنسی ، رفتار اجتماعی مناسب و عرضه : کامروایی خویشتن ، مصاحبت ، آسایش خانواده ، زمینه اخلاقی و احترام متقابل را در بر می گیرد . مشکل اساسی روابط ، محبت وشروط است که وجود عشق و یا عدم وجود عشق را مشخص خواهد کرد . بسیاری از افراد در بر قراری روابط بیشتر به گرفتن شائق اند تا دادن. علت عقب ماندگی این نگرش ،جوامعی است که دیگر از حس وحدت یا همیاری حمایت نمی کنند .
امروزه در بر قراری روابط ، 8 مشکل اساسی وجود دارد :
1- رفتار های خودپسندانه و برخورد های نا مناسب :
2- رفتار های عاری از عشق و محبت : اغلب ، مردم حتی زمانی که همدیگر را دوست دارند کار ها را بدون عشق و محبت برای یکدیگر انجام می دهند رفتارشان صرفا سرزنش آمیز است . برای ایجاد اعتماد ،کلام بی ادبانه یا تحکم آمیز آسیب زاست . چگونه فردی می تواند به فرد دیگری اعتماد کند هنگامی که نگران اتفاقی است که ممکن است برایش رخ دهد؟ تنها وجود عشق و محبت سبب پیشرفت اعتماد می گردد .
3- فزونی رفتارهای عاری از احترام و همیاری خالصانه :رعایت احترام در برقراری رابطه مثبت ضروری است .افراد به هنگام مشاهده رفتار عاری از احترام ،متوجه می شوند که نسبت به آنها بدرفتاری شده است و احساس حقارت می کنند .به طرق گوناگون می توان به افراد بی احترامی کرد .
4- تمرکز ما بیشتر برگرفتن است تا دادن:برقراری روابط ،جاده ای 2 طرفه است .آنچه می گیرید و آنچه می دهید به یکسان حائز اهمیت است .توجه صرف به عوامل خارجی می تواند به مرور در زندگی سبب مشکلات درونی گردد.مشکلات درونی سبب بروز خشم ،ناکامی ،تنفر،کینه توزی و خصومت می شود و از انباشتن چنین احساسات انفجاری پدید می آید که می تواند فرصت برقراری رابطه ای مثبت و شاد را از بین ببرد .
5- صحبت کردن در مقابل گوش کردن :بین صحبت کردن و گوش کردن باید توازنی برقرار کرد .اگرفردی تنها شنونده باشد دیگر نمی توان او را شناخت و از اندیشه اش آگاه شد کیفیت صحبت کردن به اندازه گوش کردن حائز اهمیت است .اگر ما نسبت به شنونده بی توجه و سوء استفاده گرباشیم از او سود جسته ایم .صحبت کردن نیز می بایست با احترام ،احساس آگاهی و صداقت صورت گیرد .
6- ناسازگاری و گناهکاری :در هر رابطه ای چه کاری و چه شخصیتی ،همیشه فردی باید ببخشد .اگر طرفین هر دو بخواهند بگیرند فرصتی برای حل مشکلات پیش نخواهد آمد.
7- فرونشانی هیجانی :افرادی که نمی دانند چطور هیجاناتشان راابراز دارند موانعی ایجاد می کنند که دردناک و محدود کننده است .هیجانات مثبت اگر مضری برای ابراز نیابد بدون استفاده باقی خواهد ماند .روش مناسب برخورد با هیجانات این است که نوع احساستان ،علت بروز آن و در صورت منفی بودن هیجان ،روش موثر عملکردتکانه شما را مشخص نمایید .
8- شخصیت نابسنده وانتظارات حرفه ای: مشکل اساسی بسیاری از روابط عدم آگاهی از نحوه ی تلفیق مطلوب انتظارات فردی و حرفه ای است .به منظور اجتناب از گم کردن یکدیگر در روند دستیابی به پیشرفت های حرفه ای ،رعایت چند مورد ضروری است :
1- التزام به هدف مشخص و مشترک
2- ارزیابی مرحله ای هدف و تعیین دیگر راهبردهای مورد نیاز
3- برسی واقعی از چگونگی احساس افراد در روند دستیابی به هدف
4- ایجاد تغییرات و تعدیلات در جهت پیشرفت و…
به منظور حفظ روابط مطلوب ،رعایت 6 مورد ضروری است :
1- عاطفی بودن (نشان دادن احساسات و بخشش بی قید و شرط و فداکارانه )
2-قدردانی کردن (درک کردن ارزش و شایستگی طرف مقابل و احترام گذاشتن به شخصیت و مقام او)
3- تصدیق کردن (پذیرفتن حق متفاوت بودن طرف مقابل و…)
4-متعهد بودن (نسبت به آن رابطه و در راس آن حفظ علاقه مندی بیشتربه آن )
5- پذیرفتن (فراهم کردن شرایط پیشرفت طرف مقابل و…)
6-عمل کردن (تلاش مضاعف به منظور برقراری روابط همسو و پیوسته در جستجوی راههائی جهت ارزشمند کردن آن )
مفهوم روابط هوش عاطفی :روابط هوش عاطفی روابطی است که هریک از طرفین یکدیگر را خوب می شناسند ،نیازهای فردی و زوجی هم و مقصد گروهی خود را می دانند .آنها هنر برقراری روابط را خوب می دانند و نیروی خود را در جهت ایجاد اصولی مشترک به کار می گیرند در حالیکه به منظور دستیابی به اهداف ،یکدیگر را حمایت می کنند .روابط هوش عاطفی به معنای بنا نهادن نقش هاومسئولیت های توافق شده ،روش های مقابله با تعارضات ،برقراری روابط و انجام وظیفه نسبت به یکدیگر است .اولین قدم برای شروع رشد هوش عاطفی تکمیل نمودن پرسشنامه زیر است :
نام :
در ارتباط با…
1- در این رابطه چه موضوعی بیشتر حائز اهمیت است ؟
2-در این رابطه چه موضوعی بیشترین آسیب را به شما می رساند ؟
3- در این رابطه چه موضوعی شما را خوشحال می کند ؟
4- در این رابطه چه نوع هیجانی را بیشتر احساس می کنید ؟
5- در این رابطه جه نوع هیجانی را بیشترمی خواهید احساس کنید ؟
6- در زندگیتان جه چیز را بیشتر برای این فرد می خواهید ؟
7- چه چیزی را بیشتر برای خودتان می خواهید ؟
8- در این رابطه چه چیزی را بیشتر برای هر 2 نفرتان می خواهید ؟
9-برای بهبوداین رابطه به چه چیزنیاز دارید ؟
10-برای بهبود ان چه کار خواهید کرد؟
روابط هوش عاطفی با دوستان و همسرانی آغاز می شود که احساس خود را به هم ابراز دارند و نقشه دوستانه تر کردن آن رابطه را همانند رابطه ای عشقی ترسیم نمایند .با انجام چنین کاری ،امتیازی به دست خواهند آوردتا با چالشهای بسیاری در دنیا مقابله کنند . برقراری روابط هوش عاطفی باید با شناخت خود وتوسعه مسیر زندگی شخصی برا ی پرداختن به رفتارهاونگرشها و کنشهای ناسالم خود آغاز گردد.
بخش اول :نمودار هوش عاطفی هنر برقراری روابط
به منظور دستیابی به هوش عاطفی می بایست نخست خود را از درون به برون بررسی کرد اولین نقطه شروع ،خود آگاهی است .
1- خودآگاهی
از درون به برون :موضوع رایج در فرهنگ امروزی خودیاری این است که اگر عزت نفسمان را افزایش دهیم ،خودانگاره مان ر تقویت کنیم ،نحوه بیان احساسات خود را بیاموزیم و شخصیت جذابی از خود خلق کنیم می توانیم به خواسته های خود برسیم .
افراد با درون نا سالم خود را از دید همگان پنهان می کنند و هر چه در توان دارند انجام می دهند تا دیگران را در فاصله ای دور از خود نگه دارند تا واقعیت شخصیت آنها رانشناسند .پرورش حقیقی درون،زمانی رخ می دهد که با درون خود کارکرده باشیم . در حالی که به هسته درونی خود می پردازیم باید موارد زیر را نیز مد نظر قرار دهیم :
1- به طرز نگرشمان نسبت به دنیای اطراف توجه کنیم .
2- در مورد چگونه زیستن و چه بودن خود تصمیم بگیریم .
3-احساس منفی و یا مثبت بودن خود را نسبت به رفتار با خود و دیگران مشخص کنیم .
4- بسنجیم آیا ما مسئولیت احساسات و اعمال خود را به عهده گرفته ایم یا خیر؟
کشف خود زمانی که به موارد زیر دست یابیم متعالی می گردد:
1- دستیابی به قدرت و تحمل در جهت غلبه بر مشکلات
2- احساس همدردی و عشق.
3- شجاعت.
4- توانائی مقابله با افراد و موقعیت های دشوار.
5- توانائی هدایت و اتخاذ تصمیمات مقتضی .
6- توانائی تغییر رفتار خود و اصلاح عادتهای ناسالم .
خطر آفرینی باوری که همه افراد باید همنگونه که ما می اندیشیم بیاندیشند :
خطر باوری که ما نقطه مرجعیم و همه افراد باید طبق آن مورد ارزیابی قرار گیرند .این است که میزان روابط ما کاهش می یابد و دیواربین افراد ایجاد می شود هنگامی که افراد از حد انتظار ما کمترند ناامید ،سرخورده ،خرده گیر،و ناشکیبا می شویم .نمودار روش برقراری رابطه هوش عاطفی به شناخت علت مشکلات موجود بین افراد،آموختن نحوه غنی سازی و خوشایند سازی رابطه بین افراد ،درک پندهائی ضروری ،جهت برقراری پیوندی سالم با افراد نیازمند است .
این کار یک موقعیت پیروزمندانه دو سویه ر برای طرفین رابطه ،تضمین می کند .اساس کار روابط هوش عاطفی ،نخست شناخت خود از درون به برون و پس شناخت نیازها، انتظارات و نقطه نظرهای طرف مقابل است و این اولین پایه در جهت برقراری روابطی موفق است .
بخش دوم :
ادراکات ما در برقراری و یا عدم برقراری روابط نقش تعیین کننده دارد .
نقش تعیین کننده ادراکات ما در برقراری یا عدم برقراری روابط:
درک اشتباه از دیگران مانعی است که باید بر آن غلبه کنیم . هرقدر بخواهید فردی را باور داشته باشید ،اگر فکر کنید او فرد با ارزشی نیست ،کنش هایتان از طرز نگرش و رفتار شما نسبت به او متاثر می شود .
ادراکات همچنین از کاربرد حس های بینائی ،بویائی ،چشایی،بساوائی و شنوایی ما نشات می گیرند.
ادراکات یا درک ما از زندگی تحت تاثیر اصل شرطی سازی است که ما از خانواده ،دوستان ،مدرسه ،کلیسا و وسایل ارتباط جمعی به ارث برده ایم .
اکر مصرانه بر این باوریم فردی ب ما خصومت دارد ،آن زمان مهم نیست که او چقدر سعی می کند تا ما را متقاعد سازد ،که چنین نیست ،ما همچنان به روشی تدافعی نسبت به او واکنش نشان خواهیم داد ،مگر اینکه درکمان را نسبت به او تغییر دهیم .و مواقعی پیش می آید که اندیشه و احساسمان دارای اعتبار می گردد
خویشتن ادراکی فرمانده اعمال ما:
نحوه ادراک ما از خویش،در هر موقعیتی که تلاش می کنیم کاری را به انجام برسانیم در موفقیت و یا عدم موفقیت ما تعیین کننده خواهد بود .
اگر ما خود را در زندگی مبارزی قابل بیابیم با چنین اطمینان وواعتمادی راسخ کار خود را به انجام خواهیم رساند.
ادراکات آمیخته ای از هماهنگی و یا تلفیقی از گسیختگی :
در جامعه ای بهم وابسته که نیازمندیم به منظور بقاءو کامیابی با یکدیگر کار کنیم محق دانستن خود یا تمایل به فرمان دادن آنچه برای فردی مفید است در همه حال می تواند اثر بخشی مارا محدود سازد .این مسئله به خصوص زمانی واقعیت خواهد یافت که با افرادی کاردان ،مستقل و مصمم سروکارداشته باشیم.امروزه در مقام های رهبری داشتن توانائی استفاده از استعدادهای افراد بسیار متفاوت در تشریک مساعی و همکاری گروهی ،برای بیان مسائل چندگانه ای که جامعه ما با آن رودرروست امری حیاتی است .
در مقام رهبری ،دانستن نقاط ضعف و قدرت افراد دارای اهمیت است .برای دستیابی به رابطه کاری مطلوب گروهی چندمورد توصیه می شود:
1- ادراکتان را با ادراک دیگران مقایسه کنید و 2- آنچه در واقع برای هدفتان تاثیرگذار ،مهم و موثر است را انتخاب کنید .
اگر برایتان مشخص شود که نکته مهمی از نقطه نظرادراکتان مخفی مانده است آن هنگام با تغییر نگرش خود می توانید موقعیت را هماهنگ سازید .در حینی که سفر به هسته درونی وجود خویش را آغاز می کنیم متوجه گره هایی می شویم که باز نمی شوند ،گره هایی که اساساَ نادیده انگاشته شده و غیر قابل لمس بوده اند .اگر دریچه ذهن خود را به سوی ادراکات نوین و روشنگر باز بگشائیم و پنداره مان را تقویت سازیم ،به توان بالقوه برتری فردی موجود در خویش دست می یابیم .اگر رشادت خویش را در کاوش هرچه بیشتر مرکزی که شخصیت ما در آن ماوا گزیده و اصول و ارزش هایی که زندگی مان ر رهبری کرده بکار ببندیم به الگویی دست خواهیم یافت که طرز نگرشمان را نسبت به دنیا به سوی خود خواهد کشاند و از آن پس ،دیگر کانون وجودمان از هم گسسته و مبهم نخواهد بود .
در واقع این الگوما را در نحوه اندیشه ،احساس و پاسخ دهی به محرکهای زندگیمان هدایت می کند هرچه بیشتر در این گره ها کاوش کنیم فرصت می یابیم تا هدف خودبهبودیمان را به انجام برسانیم .
در حالیکه ممکن است آن افراد با ما برخورد صادقانه ای نداشته باشند .در چنین مواردی ،جمع آوری مدارک و محسوسات ناسوگیرانه در حمایت از بد گمانی ما قبل ازآنکه عملی صورت گیرد یا عکس العملی نسبت به موقعیتی نشان دهیم حائز اهمیت است .
تغییر واقعیت با 4 پنداره ادراکی :
واقعیت آن چیزی نیست که ما می بینیم بلکه عدسی که برای دیدن از آن استفاده می کنیم ،پنداره ما را از واقعیت مشخص می کند .می توانیم نگرشمان را به دنیا در 4 ادراک متفاوت در نظر بگیریم :
ادراک تونلی ،ادراک نزدیک بینی ،ادراک دور بینی ،ادراک نقطه کور
1- ادراک تونلی :
اگر شما به فردی از طریق پندار تونلی بنگرید ،به او در مسیری محدودو یک بعدی نگاه کرده ایدو نظرتان بدون توجه به عمق ،پیچیدگی و سرشت مدور او ظاهری است .اگر براین باورید که دیگران بی استعدادند در ان زمان با آنها همانگونه رفتار خواهید کرد و حتی ممکن است اعمال آنها در جهت تایید این مدعا نمایان گردد.
2- ادراک نزدیک بینی:
برخی از ما با پنداره نزدیک بینی خود صرفا به دنیا از طریق ادراکات خودمان می نگریم . در واقع می خواهیم خود را بین افرادی که همانند ما هستند و نگرش ما را تقویت می کنند محصور کنیم .این افراد در برخورد با افراد خارج از دایره خود بیشترین مشکل را دارند و نمی توانند تصور کنند که باید به نقطه نظرهای مخالف خود نیز توجه داشته باشند .
3- ادراک دور بینی :
افرادی که دوربین اند می توانند اشیا را از فاصله دور ببینندو زمانی می توانند آنها را به هم مربوط کنند که خود در آن درگیر نباشند به هر حال آنها رخدادهای نزدیک را نمیبینند .
4- ادراک نقطه کور :
نقطه کور زمانی رخ می دهد که ما به طور عمدی و سهوی چشم اندازی که می تواند روش تفکر ما را به نوعی تغییر دهد که در رشد فردی مان تاثیرگذار باشد از دست بدهیم .این نقاط ما را از دیدن نور پیش رویمان باز می دارد .چرا که پنداره مان تیره و تار است و آراستن هرگونه اطلاعاتی که بتواند به ما روشنی بخشد را دشوار می سازد .
ترسیم مسیر :چند توصیه علمی :
ویژگی های منحصر به فرد خود را بشناسید و فزونی بخشید.
ویژگی های افراد را بشناسید و از آنها بیاموزید که چگونه صفات برگزیده خود را ارتقاء بخشیدند .
حداقل دو فردی را که می شناسید و به شما علاقمندند انتخاب کنید و از آنها درباره باز خورد سازنده بر تصویر ذهنی خود و ارائه روشهای خود برتر،سوالاتی بپرسید.
براساس توان ذاتی خود مشخص کنید می خواهید چگونه فردی باشید ،بهتر است افرادی را انتخاب کنید که به مردم خدمت کرده اند و انگاه مسیر رسیدن به هدفتان را با تمرکز بیشتر جستجو کنید .
از مورد قبول بودن خود نهراسید ،از دیدار افراد لذت ببرید و روابط خود را فزونی بخشید . به یاد داشته باشید ویژگی های بسیاری برای عرضه کردن دارید.
صادقانه از افراد تعریف کنید و در جهت رشد آنها کوشا باشید . با این عمل شما نیز رش خواهید نمود.
در میان افرادی که به آنها اعتماد کرده اید حسن انتخاب داشته باشید.
مراحل ششگانه مبارزه درونی :
با ترسهایمان مبارزه کنیم و علل آنها را بیابیم و موانعی که پیشرفت فردیمان را محدود می سازد از میان برداریم و بین ترس خود و علت عدم انجام هدفمان رابطه ای ایجاد کنیم و به کمک خود بر آن مانع فائق آییم .
همواره به خود برتر بیندیشیم و ندای درونی خود را تربیت کنیم تاغ در همه حال با ما صحبت کند و اطلاعات بیشتری درباره خود افزایی به ما بده ،نه داده های خود مغلوبی که خود انگاره ما را ضعیف گرداند
آنگاه که می اندیشید توانائی پیشرفت ندارید یا به خاطر موانع زندگی دلسرد شده اید دو کار می توانید انجام دهید تا از این حالت روحی خود رهائی یابید :
تصدیق کنید که فرد منحصر به فرد و با ارزشی هستید و سزاوار عشق ،احترام و پیشرفت می باشید.
راههائی را که می توانید با توجه به میزان شایستگی خود و نه با استفاده از وجود دیگران ،پیشرفت کنید را مشخص نمائید.
نسبت به محیط اطرافمان هشیار باشیم .شگفتی های طبیعت را تحسین کنیم توجه به زیبائی های طبیعت ،زندگی مان را مثبت و مهیج می سازد .
خواسته هایمان را از زندگی مشخص کنیم و از اینکه چه مهارتهای فردی ای ما را در پرورش خود برترو رسیدن به کمال زندگی کمک خواهند کرد ؟
با صرف وقت و نیرو نقشه ای را در ذهن مان طراحی کنیم که بتوانیم عزت نفس و استعدادهای فردی خود را تقویت کنیم .
تلاش کنیم تا با خود واقعی و توانمندمان ارتباط بر قرارسازیم .
• ما باید متعهد شویم همواره در جهت پرورش عزت نفس خود و حفظ روحیه درونی مثبت و مراقبت از خود تلاش کنیم . این کار خود خواهی و یا تسلیم نفس خود شدن نیست .
آنگاه که می اندیشید توانائی پیشرفت ندارید یا به خاطر موانع زندگی دلسرد شده اید دو کار می توانید انجام دهید تا از این حالت روحی خود رهائی یابید :
تصدیق کنید که فرد منحصر به فرد و با ارزشی هستید و سزاوار عشق ،احترام و پیشرفت می باشید.
راههائی را که می توانید با توجه به میزان شایستگی خود و نه با استفاده از وجود دیگران ،پیشرفت کنید را مشخص نمائید.
نسبت به محیط اطرافمان هشیار باشیم .شگفتی های طبیعت را تحسین کنیم توجه به زیبائی های طبیعت ،زندگی مان را مثبت و مهیج می سازد .
خواسته هایمان را از زندگی مشخص کنیم و از اینکه چه مهارتهای فردی ای ما را در پرورش خود برترو رسیدن به کمال زندگی کمک خواهند کرد ؟
با صرف وقت و نیرو نقشه ای را در ذهن مان طراحی کنیم که بتوانیم عزت نفس و استعدادهای فردی خود را تقویت کنیم .
تلاش کنیم تا با خود واقعی و توانمندمان ارتباط بر قرارسازیم .
ما باید متعهد شویم همواره در جهت پرورش عزت نفس خود و حفظ روحیه درونی مثبت و مراقبت از خود تلاش کنیم . این کار خود خواهی و یا تسلیم نفس خود شدن نیست .
مراحلی از مبارزات درونی بیشتر :
انجام سه کاری که می تانست در زندگی شما پیشرفتی حاصل کند و شما از آن اجتناب کرده اید را یادداشت کنید . مراحل بعدی عبارتند از :
الف) پاسخ های برای این سوالات بنویسید :درباره مواردی که ثبت کرده اید چه فکر می کنید
ب) اگر از ثبت مواردی که به علت ترس ،تنبلی ،بی علاقگی،ی عدم توانائی رویارویی با آن امتناع کرده اید آن را بنویسید .
ج) بنویسید چه تغییراتی در روش ادراک شما نسبت به چالشهایتان می توانست موجب پیشرفت شما گردد.
د) حداقل سعی کنید یک مرحله رابطور کامل انجام دهید و پس از تکمیل آن به سراغ مراحل دوم و سوم بروید.
ه) لیست دیگری تهیه کنید و باردیگر این فرایند را آغاز نمائید . مطمئن باشید موردی که انتخاب می کنید باعث پیشرفت زندگی تان خواهد شد .
مرحله دوم :
به بخشی از شخصیت خود که می خواهید پیشرفتی حاصل کنید بیاندیشید . به راهنا می توانید این هشت اصول :انسجام شخصیت ،صداقت ،وجدان ،شجاعت ،شفقت،فضیلت،آزادمنشی و احترام را بکار گیرید . به زمانی بیندیشید که شایستگی خود را نشان نداده اید و با خود و دیگری بد رفتاری کرده اید .
مرحله سوم :
هنگامی که با موقعیت دشواری روبرو شدید لحظه ای درنگ کنید و از خود این سه سوال را بپرسید :چه احساسی دارم ؟آیا احساسات من بر اساس واکنش هیجانی ،یا واقعیت است ؟قبل از اینکه تصمیمی درباره پاسخها بگیرم دانستن چه اطلاعاتی ضروری است ؟
مرحله چهارم :
به هنگام جستجوی حقیقت مطمئن شوید که از هر دو نیمکره مغز خود استفاده کرده اید . طرف چپ را زمانی به کار گیرید که به مهارتهای حل مسئله ،مهارتهای کلامی،مهارتهای تحلیلی و منطق و طرف راست را در زمانی که به توانایی های هیجانی و خلاق خود نیازدارید.
مرحله پنجم :
زمانی که با مسئله هیجانی دشواری روبرو هستید خویش را در نقش بهترین دوست خود فرض کنید و به خودتان آن گونه که بر آن دوست می گوئید بگوئید:این موقعیت را چگونه می بینید . این تکنیک به شما فرصت می دهد تا به مسائل به روشی منطقی نگاه کنید .
مرحله ششم :
سعی کنید تا جایی که می توانید فردی منصف ،آزادمنش ،مثبت نگر و دارای صراحت بیان باشید.
مرحله هفتم :
برای پرداختن به تعارضات ،مصائب،افراد و موضوعاتی که لازم است درباره آن تصمیم گیری کنید و دست به عمل بزنید از خرد و تجربیاتی که مبتنی بر موقعیتهای گذشته هستند بهره بجوئید .
مواردی از موفقیت فردی :
خود را همانگونه که هستید بپذیرید و هرگز در مورد شایستگی و ارزشمندی خود به عنوان یک انسان نکنید .
به دیگران اهمیت دهید و به متفاوت بودن آنها احترام بگذارید .
برای کسب احترام دیگران تا حد ممکن بهترین باشید.
شماتت های افرادی که سعی میکنند شما را از رسیدن به اهدافتان باز دارند نادیده انگارید.
بخش سوم
مهارتهای بر قراری رابطه با استفاده از هوش عاطفی
هفت مهارت بر قراری رابطه با استفاده از هوش عاطفی
رسیدن به توافق همسطح با تعهد: سوء تفاهم زمانی بوجود می آید که افراد در روابط خود ، توافق همسطح باتعهد ندارند . د رهر رابطه ای نکته بسیار مهم ،تبیین موضوع و رسیدن به توافق همسطح با تعهد است .
پرداختن به احساسات و خلق و خوی یکدیگر : سپس از اندیشیدن به روابط مورد نظر به این سوالات پاسخ دهید : 1- آیا به چگونگی احساستان نیست به فردی و یا رابطه ای فکر میکنید ؟ 2- احساساتتان به هنگام رویاروی با تعارض پیش آمده در یک رابطه چیست ؟
هنگامی که لازم است مسئله ای را در رابطه ای ، مورد بحث قرار دهید آیا تمایل به عقب نشینی دارید یا به حل آن ؟
4-آیا به منظور سازگاری ، حاضر به پذیرش سختیهای تغییر هستید یا از آن اجتناب میکنید ؟ 5- آیا هنگام مواجهه با شکست ، مسئولیت آن را به عهده می گیرید ؟
در صورت منفی بودن اغلب پاسخها ، بهتر است به نکات ذکر شونده توجه کنید:
1- بررسی کنید که چطور می توانید رابطه خود را برای همه به صورت یک رابطه بردابرد در آورید . 2- ارزیابی کنید که کدام یک از احساساتتان برای شما و دیگران ، سازنده و یا مخرب است . 3- معین کنید که آیا از تغییر پذیری و پرداختن به احساسات دیگران ، بیمناک هستید یا خیر و ….
مهارت سوم : پذیرفتن مسئولیت آنچه را که قادر به تغییرش هستید اغلب ، خودمان را درگیر کارهایی کرده ایم که خارج ازحیطه قدرت ماست . در مواردی به مهارت نیاز داریم تا بتوانیم مسئولیت تغییر را به عهده بگیریم :
1- تغییر خود . 2- ایجاد جوی با نتایج مثبت 3- پذیر اطلاعات جدید و عقاید دیگران 4- اگاهی از احساسات دیگران و….
فرمول اصلی مسئولیت پذیری عبارتست از :
پرهیز از سرزنش ،ناسازگاری ،تنبلی و اتلاف وقت و از طرف دیگر،رعایت نظم و انظباط،پشتکار وبهره گیری موثراز وقت و تلاشهای انجام شده تا کسب نتیجه ی مطلوب.
مهارت چهارم :مسئولیت پذیری :مسئولیت پذیری در برابر خود و دیگران می تواند در موارد زیر مثبت باشد :
زمانی که با دیگران تشریک مساعی می کنیم و به انها اجازه می دهیم با ما تشریک مساعی کنند .
زمانی که توانائی مراقبت از خود واز احساسات خود را داشته باشیم و یا زمانی که بسیاری از مردم نگرشها و رفتارهایی را پیشه خود می سازند که منعکس کننده چگونگی احساس واقعی آنها است .
زمانی رخدادهای زندگی مان را آموزنده تلقی می کنیم که باعث پیشرفت و بهبود وضعییت ما می شوند .
مهارت پنجم:رهایش :رابطه کام بخشس زمانی به وجود می آید که در آن ،زوجها به رنجشهای گذشته و نیاز به کنترل یکدیگر و به هیجانات منفی خود خاتمه دهند .چند عامل بازدارنده ای که مانع برقراری رابطه موفق و کامبخش می شود :
وقتی فرد به هیچ کس اعتماد نمی کند و می خواهد که لزوما بر رابطه حاکمیت داشته باشد .
وقتی فردی نمی خواهد که دیگران قدرتمند باشند چون می ترسد نتواند بر اوضاع تسلط یابد .
وقتی فردی در گذشته دچار رنجش خاطر و آسیب شده و به همین خاطر برای حفاظت از خود ،دیواری به دور خود کشیده است تاکسی نتواند به او نزدیک شود .
وقتی فردی به توانائی خود شک دارد و می ترسد که مبادا نتواند به فراتر از آن دست یابد.
مهارت ششم :طبق مقتضیات رفتار کردن : در مواردی ،طبق مقتضیات رفتار کردن یا همنوائی ،نتیجه بخش نیست .
وقتی همکاران برای خشنود کردن هم سخت تلاش می کنند و به همین جهت پیش بینی مورد نظر غلط از آب در می آید .
وقتی همکاران می خواهند پاسخ سوالاتشان را سریع ترازحدلازم در یافت کنند .
وقتی همکاران بی حوصله اند و جریان طبیعی امور را تدریجا تضعیف می کنند .
وقتی همکاران در احساسات و اندیشه ها با یکدیگر هماهنگ نیستند .
مهارت هفتم :انطباق پذیری با تغییر : مرحله آمادگی نحوه اعمال تغییر ،فرایند مهمی برای کسب تعادل در یک رابط می باشد و چند مورد را شامل می شود .
درک موضوعات و ملاحظاتی که برای ایجاد تغییر لازمند .
درک افراد درگیر در موضوع
یافتن راه حل های احتمالی حل مشکل تا تلاشهای صورت گرفته از رسیدن به هدف باز نمانند.
کسب اطمینان از وجود خوش بینی لازم و سازگاری با واقعیت .
بهره جوئی از عقل و احساس در فرایند اقدام به تغییر .
بخش چهارم
موفقیت فردی
چند راهبرد یاری دهنده در کسب موفقیت فردی است .
هدف فردی :شناخت هدف برای پیشرفت ضروری است .افراد بدون داشتن اهداف دقیق و مشخص ،به ندرت به موفقیت می رسند .
برای تعیین هدف ،ابتدا باید سوالات زیر را از خود بپرسید :
اگر می توانستید برای خود ،دنیای کامل و آرمانی خلق کنید دنیای آرمانی شما چگونه بود ؟
از لحاظ حرفه ای و فردی چه کاری انجام می دادید ؟
در زندگی چگونه فردی می شدید ؟
به چه چیزی شبیه می شدید ؟
پس از مشخص نمودن اینکه دنیای آرمانی شما چگونه دنیائی است ،ببینید آیا رسیدن به آن ممکن است یا خیر؟و آیا آرمان شما خیال پردازی است و یا دست یافتنی ؟
هفت مرحله عمل :
اقدامات که توصیه می شود بیانگر قسمتهایی از برنامه توسعه هدف فردی است که در جهت تبیین مجدد رسالت فردی ،راهنمای ما خواهد بود :
معادله : خیال پردازی×رویا×واقعیت = عمل
کارگاه ذهن می تواند دستورالعمل برای پیشرفت یا طرحی برای افت به ما ارائه دهد.
بسیاری از افراد موفق ،اظهار می دارند که موفقیت آنها با خیال پردازی های مکرر و مهیج شروع شده است و می گویند وضع به گونه ای بوده که گوئی از آنها خواسته بودند تا به ماموریت مهمی بروند .خیال پردازی و رویا می توانند محرک زندگی باشند و با نادیده گرفتن آنها در زندگی ناکام می مانیم.
در صورت هجوم مکررو ظاهرا با اهمیت خیال پردازی به ذهن باید 4 سوال را از خود بپرسید :
آیا این خیال پردازی امکان تحقق دارد یا صرفا افکاری واهی و پوچ است ؟
آیا خیال پردازی من باعث خوشحالی من خواهد شد و به دیگران کمک خواهدکرد ؟
اهداف من کدامند و برای تحقق آرزوهایم به چه خیال پردازی هایی نیازمندم ؟
آیا برای تحقق خیال پردازی های خود ،تمایلی به فداکاری های لازم دارم ؟
با حذف هر یک از قسمتهای معادله مور نظر،تنها می توانیم بر خیال پردازی های خود تکیه کنیم . وقتی خیال پردازی های ما به رویا و سرانجام به هدف تبدیل می شوند ،برای پیگیری اهدافمان به یک برنامه ریزی خوب نیاز داریم .
دو صد گفته چونیم کردار نیست :عمل ،حاکی از این است که می خواهیم کاری انجام دهیم اول باید تصمیم بگیریم و بعد بر اساس اطلاعات مناسب ،کارمان را به انجام برسانیم .باداشتن هدف و کار معیین ،عمل به بهترین شکل ممکن در می آید .
عمل 4 مؤلفه دارد که عبارتند از :
1- عمل 2- عامل 3- تصمیم 4- نتیجه
عمل ،کار یا فعالیتی است که قبلا انجام گرفته یا خواهد گرفت . چگونگی به کارگیری برنامه ،بر خود عمل تاثیر می گذارد .
عامل، فردی است که کاری را انجام می دهد . کارایی عامل در برخورد با رابطه و هیجانات خود ،چگونگی پذیرش آن را معیین خواهد کرد .
تصمیم ،مرحله تصمیم گیری قبل ازانجام عمل صورت می گیرد و بین رخدادو پاسخ ،تصمیم به مرحله اجرا در می آید و نتیجه را تعیین می کند . تصمیم اتخاذ شده در منفی یا مثبت کردن تیجه عمل،عامل شتاب دهنده محسوب می شود .ما بر چه اساسی تصمیم می گیریم ؟
اساس عوامل تصمیم گیرنده ما عبارتند از :
اطلاعات 2- شنیده ها و شایعات 3- منابع موثق 4- احساسات صوری 5- تجارب گذشته 6- قضاوتها و داشته های عجولانه
گاهی اوقات ممکن است شیوه های جمع آوری اطلاعات نادرست بوده که در چنی مواقعی باید از صحت منابع اطلاعاتی خود ،اطمینان حاصل کنیم .
نظریه تفا:تنظیم وقت +فرصت + آمادگی = موفقیت
برای کسب موفقیت ،یک تئوری وجود دارد :تنظیم زمان + فرصت + آمادگی= موفقیت.
عناصر این تئوری عبارتنداز :1- تنظیم زمان کآگاهی از زمان مناسب انجام عمل امتیاز عمده ای است که در عرصه شغلی وجود دارد .پیش بینی گرایشها و آگاهی از وجود رقابتها به تدوین برنامه بکارگیری تنظیم زمان ،کمک می کند .رعایت کردن زمان اقدام عنصر مهمی است که ما را برای غلبه بر موانع آماده می کند .در اجرای برنامه ها ،تنظیم زمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است .
آمادگی : اگر آمادگی انجام کاری را نداشته باشیم حتی در صورت داشتن زمانبندی مناسب یا در اختیار داشتن فرصت کافی نیز موفق نخواهیم شد .
در بخش آمادگی ،تئوری ذکر شده برای اخذ نتیجه مطلوب بسیار حیاتی است .
در اینجا ،آمادگی به معنای تمایل به انجام کاری است که باید به صورت موثر و مطمئن انجام گیرد .با داشتن آمادگی ،از اعتماد به نفس و مهارت خاصی برخوردار خواهیم بود .
موفقیت : موفقیت نه تنها پیروزی در انجام کاری است که قصد انجام آن را داریم بلکه رشد و توسعه ویژگی های حرفه ای و فردی و مهارتهایی است که به طور مثبت افراد در ارتباط با خود را تحت تاثیر قرار می دهد . در تلاش برای دستیابی به اهداف ،دو نوع موفقیت متمایز حائز اهمیت است .
قدرت : قدرت ،توانائی به کارگیری مهارتهای شناختی و منطقی برای تفکر عقلانی ،انتزاعی و خلاق در جهت دستیابی به اهداف و خواسته های فردی است .قدرت ،توانائی شما در کمک به کسب موفقیت در پروژه مور نظرتان است . با داشتن قدرت چگونگی نحوه بکارگیری دست مایه های ذهنی را برای رسیدن به نتیجه مطلوب ،در اختیار خواهید داشت.
نفوذ : نفوذ ،توانائی مراقبت و استفاده مثبت از هیجانات است تا دیگران ما را شخصی متفکر ،صمیمی و با احساس تصور کنند .با داشتن نفوذ احساس انسجام شخصیت ،ارزشمندی و شهامت کرده و از بکارگیری عافلانه آن ،هراس نخواهید داشت.
پویایی : عاملی که باعث تمایز شما از دیگران می گردد.
در اینجا پویایی به این معناست که برای کسب نتایج مطلوب بتوانید بین توانائی های برونی و درونی خود که بر دیگران تاثیرگذار است ،تعادل ایجاد کنید.
به بیانی دیگر پویایی ،توانائی هماهنگ سازی بین موفقیتهاو ویژگی های فردی جهت دستیابی به درک درون فردی و قابلیت رابطه میان فردی است و بدین معناست که اغلب :1- احساس و اندیشه دیگران را درک می کنید .2- می دانید که چطور می توانید دیگران را به مرحله شکوفائی برسانید .3- می دانید که چطور می توانید دانش و آگاهی خود را برای کسب نتایج مثبت بکارببرید.4- می دانید که چطور مشکلات زندگی خود را بطور موثر حل کنید.
بسیاری از افرادیا قلدرند یا با نفوذ . اما تلفیق این دو باعث پویایی می گردد .
طغیان بدون علت : گاهی اوقات در ارائه یک پروژه بدون داشتن هدفی مشخص بیهوده تلاش می کنیم .
هدفمندی لازم است اما کافی نیست چون برای رسیدن به آن باید تمرکز کرده و راهی را در پیش بگیریم . در اینجا به 3 موضوع اشاره می شود :
رسالت فردی : رسالت فردی بسیار گسترده تر از هدف فردی است چراکه این رسالت ،از ماهیت وجودی ،باورها ،نوه زندگی ،تمایلات و توانائی های ما نشات می گیرد. بخشهای رسالت فردی عبارتند از :خود:مایلیم چه فردی باشیم و چگونه زندگی را اداره کنیم ؟رابطه :در پی چه نوع رابطه کام بخشی هستیم و چطور می توانیم از رابطه هایی که قبلا داشته ایم مراقبت کنیم ؟کمک: برای خود و دیگران مایلیم چه کاری انجام دهیم ؟حرفه: مایلیم چه نوع کاری را انجام دهیم تا در خصوص حرفه انتخابی ،احساس رضایت کنیم ؟پاداش:مایلیم چه دستاوردهایی را در نتیجه تلاشهای حرفه ای و فردی خود به دست آوریم ؟موفقیت: شادکامی ما و اطرافی های ما در چیست؟
طرح موضوع رسالت ،در تعریف هدف مورد نظر صرفا برای شروع ،نقش عمده ای را ایفا میکند.
موضوع دوم : مسیر :اگر می دانید دنبال چه هستید ،اقدامات زیر را انجم دهید :
آمادگی : ببینید آیا برای احرازیست مورد نظر واجدشرایط هستید در غیر این صورت خود را برای واجدشرایط بودن آماده کنید .
مشاوره : دنبال مشاوری بگردید که نسبت به شغل انتخابی شما ،اگاهی کافی دارد .
تحقیق: دانستن مواردی چون رقبای یست مورد نظر ،ماهیت رقابتفآگاهی از انتظارات رقبا بسیار حائز اهمیت است .
بررسی واقع بینانه : با تعیین نقاط ضعف و قوت خود ،راههای تقویت نقاط ضعف و غلبه بر آنها را بررسی کنید.
بازاریابی : ببنید بهترین راه معرفی خود به صورت نوشتاری و به صورت تصویری و به صورت نمایشی چیست؟
اهداف: اهداف در بر گیرنده بخشهایی است . بیان عمل : کاری را که می خواهید انجام دهید دقیقا بیان کنید .
هدفمندی: نتیجه نهائی که در ذهن دارید را دقیقا مشخص کنید .
اهداف مشخص ک هدف و فرد مورد نظر خود را که مایلید به آن دست یابید ،تعیین کنید .
زمانبندی: تاریخ دقیقی را برای رسیدن به هدف مورد نظر ، ذکر کنید.
اغلب ، خیال پردازی را با هدف ، اشتباه می گیریم . با بکار گیری بخشهای مذکور ، جملات مربوط به هدف را تمیز دهید :
حاضر کردن پیش نویس کامل پیشنهادات برای شرکت تا یک فاصله ی زمانی مشخص
سخت کوشی
پرداخت تمامی صورت حساب های خود
ارتقاء توان مندی ها فردی
ترتیب دادن یک مهمانی
شماره های 1 و 5 جزو اهداف مابقی جزو خواسته و نیست به حساب می آیند
معماری زندگی : ارائه طرحی خوب قطعا نتیجه ی مطلوبی به همراه دارد.
تبین هدف فردی برای خود ، بسیار شبیه کار معماری است . طرح زندگی در بر گیرنده 4 بخش عمده است.
مواد : در صورت لزوم مواد مورد نیاز طرح زندگی را بدست آورید و بر تمام قسمت های پیشغت کارتان نظارت داشته باشید و فردی خوش بین ، مشتاق و آماده باشید
طرح : به طور کلی ، نگاهی به طرح بیاندازید تا مطمئن شوید تمام جوانب برنامه شما در آن منظور شده است.
تنظیم برنامه : به اهمیت تنظیم زمان توجه کنید و سعی کنید در مهلت مقرر کارتان را انجام دهید.
کار: خود را برای کار طاقت فرسا آماده کنید و نهایت سعی خود را به عمل آورید و آماده رقابت شوید .
ریشه ی یک درخت: بدون یک بنیان قوی و محکم قربانی طوفان های زندگی میشویم . هدف فردی ، عمل و نقشه ی مورد نظر و نحوه رسیدن به آن را در بر میگیرد جنبه ی مهم هدف فردی ، ایجاد ریشه ای قوی است که حتی در فشار ها و سختی های زندگی نیز از بن کنده نشود .
4 موردی که برای دست یابی به هدف ، بایستی در مسیر زندگی رشد و توسعه یابند عبارتند از : بنیاد : مهارت هایی چون خود آگاهی ، عزت نفس ، خود انگاره ، کنترل تکانه ، همدلی ، خویشتن داری ، خود انگیزشی و قابلیت اجتماعی هنگام سختی ها می توانند حمایت کننده باشند.
7 اصل هوش عاطفی
پذیرش خود و دیگران ، به معنای یافتن آرامش و صمیمیت در روابط : وقتی دیگران را مطابق تصویر ذهنی خود عوض نمیکنیم بلکه به منحصرد به فرد بودن آنها احترام می گذارم ،می توانیم به اصل مذکور ، دست پیدا کنیم . این به معنای آن است که می دانید تجارب زندگی و نگرشها ، دیگران را طوری بار آورده است که ممکن است برایتان قابل قبول نباشد .
نارضایتی سازنده می تواند به رابطه ، شور و نشاط بیفزاید. آنچه که برای بسیاری از روابط ، آسیب زاست نا توانی افراد در بر خورد مناسب و سازنده با چالشها، سختی ها و گله مندی هاست. افراد به خاطر ترس از طرز تلقی نادرست دیگران ، تمایلی نسبت به ابراز احساسات خود ندارند ، حال آن که اهمیت دادن به احساسات دیگران مهم بوده و اگر در رابطه خود ، صادق و صمیمی نباشیم از اعتبار آن خواهد کاست.
یکی از راههای تقویت رابطه ،التزام افراد به یافتن زمینه های مشترک است .یافتن زمینه مشترک ،زمانی تحقق می یابد که بطور 2 جانبه با شخص دیگری به تجربه ارزشمند دست پیدا کنید . گاهی اوقات نبودن چنین زمینه ای باعث عدم تعادل رابطه می شود .
اعتماد اساس برقراری رابطه است . بدون اعتماد ،بنیاد هر رابطه ای متزلزل خواهد شد . گفتار قدرتمند است اما کردار ،قدرتمندتر و فراگیرتر از آن است .کردار و چگونگی آن برنحوه پاسخ دهی و واکنش افراد تاثیر چشمگیری می گذارد .عدم وجود اعتماد ،اغلب علت عمده شکست در بسیاری موارد است .
قدردانی از افرادی که درسهای مهمی در زندگی به ما می آموزند . هر فردی در زندگی پندی به ما می آموزد .صرف نظراز بزرگی یاکوچکی کاری که دیگران در حق ماانجام می دهند در صورت پی بردن به ارزش آن می تواند باعث فرزانگی ما شود .
قطع رابطه به هنگام ضرورت در برگیرنده بلوغ هیجانی ،توانائی اجتناب از کارهای ناسالم و ناموثر است .رابطه تهدید آمیز یا آسیب زا و یا روابط بهبود ناپذیر و ضعیف باید قطع شوند.
گذشت باعث بهبودی رابطه می شود . گذشت و ایثار 2 کار بسیار دشوار است اگر سعی نکنیم مورد عفو دیگران قرارگرفته یا آنها را عفو کنیم همواره دچار مشکل شده و این علت اصلی قطع رابطه یا فقدان رشد آن خواهد بود .
موضوع
هنر برقراری روابط
استاد
جناب آقای مهدی یار احمدی خراسانی
تهیه و تنظیم
سید حسن هاشمی
نام کتاب : هوش عاطفی
هنر برقراری روابط
راهی به سوی سعادت و شادکامی
نویسنده : پاتریشیا پتن
مترجمان : جواد شافعی مقدم – نیره ایجادی
انتشارات پل
سال چاپ : 1383
نوبت چاپ : سوم
شمارگان : 3000 نسخه
شابک : 9-10-6935-964