پرسپولیس خسته

 

این یک مقاله ورزشی نیست! قبل از آغاز لازم است برای شفاف شدن ذهن شما خواننده گرامی این نکته را عرض نمایم که؛ “این یک یادداشت یا مقاله ورزشی نیست!” هرچند موضوعی که می خواهم بدان بپردازم در حوزه ورزش تعریف می گردد ولی به دلیل آنکه خود را متخصص در زمینهورزش نمی دانم قصد ندارم از لحاظ ورزشی این مسأله را تحلیل کنم بلکه تنها می خواهم به موضوع نخ نما و هرساله باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس در انتخاب سرمربی به عنوان یک مسأله مدیریتی نگاه کنم. برای شروع لازم است چند سؤال مطرح کنم و پاسخ آن را به علاقمندان، متخصصان وپیشکسوتان ورزش فوتبال واگذار نمایم:

1- چگونه می شود پرطرفدارترین تیم فوتبال ایران (وحتی آسیا) هر ساله به گونه ای مدیریت می شود که انتخاب سرمربی آن سوژه رسانه ها می شود؟
2- چرا مربیانی با کارنامه بسیار روشن مثل مانوئل ژوزه، وینگادا، دنیزلی و یا حتی کرانچار در هرتیمی هستند قهرمان شده یا به توفیقات قابل توجه نائل می شوند ولی در پرسپولیس حداکثر یک نیم فصل دوام می آورند؟
3- مگر نام و اعتبار پرسپولیس با میلیون ها هوادار در سراسر ایران (و فراتر از مرزهای کشور) یک سرمایه ی ملی و اجتماعی نیست که هر ساله بخشی از اعتبار، عظمت و شهرت آن به بازی گرفته می شود؟
4- مگر مربیانی مثل علی دایی، حمید استیلی، یحیی گل محمدی و غیره از افتخارات فوتبال پرسپولیس، ایران و آسیا نبودند که با سواد و دانش قابل قبول، در زمان هدایت فنی تیم نه تنها مورد حمایت قرار نگرفتند بلکه حتی توسط خودی ها و عده ای از پیشکسوتان پرسپولیس برایشان حاشیه هایی ایجاد شد تا جایی که خیلی زودتر از آنچه که باید کنارگذاشته شدند؟
و ….
در این میان سؤالات زیاد دیگری وجود دارد که باید نظام مدیریتی ورزش کشور برای آن پاسخ مناسب ارائه دهد. برای روشن شدن بیشتر موضوع رد پای چند واژه مدیریتی را در پرسپولیس دنبال می کنیم:
برنامه استراتژیک: به نظر می رسد علی رغم شعارها و وعده هایی که داده می شود یک تفکر استراتژیک که ترسیم کننده ی آینده ای روشن باشد بر نظام مدیریتی این باشگاه حاکم نیست. که اگر بود این گونه با روان هواداران، طرفداران و ستاره های خود بازی نمی کرد. تغییرات مکرر، عدم ثبات در مناصب فنی و مدیریتی و… از مهمترین نشانه های فقدان برنامه استراتژیک در این باشگاه است. هرچند شعار “پرسپولیس جهانی” نوعی نگاه آینده نگر را در ذهن تداعی می کند ولی در عمل نشانه ای از آن دیده نمی شود.
مدیریت و مالکیت: بارها و بارها مقوله خصوصی کردن باشگاه پرسپولیس مطرح شده است شخصاً نمی دانم مشکل یا مانع کار کجاست که این اتفاق نمی افتد. آیا نباید تکلیف باشگاهی که نتایج آن اینگونه و در این سطح و گستره در جامعه حساسیت و هیجان اجتماعی ایجاد می کند سریع تر مشخص شود.
مدیریت منابع انسانی: منابع انسانی در تفکر امروز مهمترین سرمایه هر نظام مدیریت هستند. که در یک باشگاه ورزشی این سرمایه شامل قهرمانان، ستاره ها و پیش کسوتان می شوند. حال شما ببینید در این باشگاه بر سر این سرمایه چه ها که نمی آورند. به عنوان مثال یحیی گل محمدی با کلی علاقه و انگیزه سرمربی گری تیم صبا را رها می کند و به عنوان دستیار به تیم مورد علاقه خود باز می گردد ولی او راچنان می کنند که ناخودآگاه درافکار عمومی ناکارآمد جلوه می کند. بر سرحمید استیلی آواری ریخته است که کماکان از پذیرفتن هدایت فنی یک تیم هراس دارد. و جریان مهدوی کیا، باقری، دایی و… را هم که بهتر از من می دانید. اینکه چه عاملی سبب بروز این مسائل می شود؛ (انتخاب زودهنگام فرد به عنوان سرمربی، عدم حمایت کافی و یا هر دلیل دیگر) بر عهده متخصصان ورزشی، بنده تنها از نگاه مدیریتی عرض می کنم که این مسأله عین فرصت سوزی و سرمایه سوزی است.
عدم ثبات: به نظر می رسد یک سیستم مدیریتی برای اعمال نظرات وبرنامه های خود می بایست از ثبات، حمایت و زمان مناسب بهره مند باشد که متأسفانه در پرسپولیس وجود ندارد. به عنوان مثال بعد از انقلاب پرسپولیس چند مدیرعامل و عضو هیأت مدیره داشته است؟ 
ساختار نامشخص: بنده تنها بر اساس اخباری که از رسانه ها می شنوم سؤالی مطرح می کنم و قضاوت آن را به عهده شما مخاطب محترم می گذارم! مگر نه این است که هر سازمانی ساختار و پست های مشخصی دارد که درآن شرح وظایف افراد به صورت شفاف بیان شده است این ساختار در پرسپولیس به چه صورت است؟ الان مردم نمی دانند تکلیف سرمربی پرسپولیس را نهایتاً چه کسی مشخص کرد: وزارت ورزش و جوانان، هیأت مدیره، کمیته فنی، مدیرعامل، پیشکسوتان و یا ..؟ این روزها افراد زیادی در این زمینه مصاحبه و اظهار نظر می کنند. النهایه ما که نفهمیدیم تصمیم آخر با کیست؟ 
سخن پایانی اینکه این نوشتار نفی تلاش آقای رویانیان و تیم مدیریتی ایشان نیست. چون به خوبی می دانیم بسیاری از این مسائل سال ها قبل از مدیریت ایشان در پرسپولیس به وجود آمده است. بلکه این تنها بیان دردهای پرطرفدارترین باشگاه ورزشی کشور است که سال هاست نتایج و اتفاقات آن سوهان روح هواداران است و بسیار کمتر از توقع، استعداد و سطح خود بروز می کند. وزارت ورزش و جوانان به عنوان رئیس مجمع این باشگاه باید هرچه زودتر تکلیف خصوصی کردن آن را روشن کند. شخصاً معتقدم مدیریت راهبردی و سیاست گذار در این باشگاه باید با وقار و متانت بیشتری اعمال گردد که با آرامش، خرد و منطق خود امور باشگاه را به سر منزل مقصود برساند نه اینکه حتی بعضی از آقایان که در مدیریت این باشگاه نقش دارند از طرفدارانِ سکوها هم هیجان زده تر باشند. مثل آنچه بعد از شکست پرسپولیس در فینال جام حذفی شاهد بودیم که یکی از اعضای هیأت مدیره می خواست یک شبه همه را اخراج کند.(خوب شد زورش نرسید)
منبع: روزنامه قدس – مورخ دوم اردیبهشت ماه 1392 – صفحه 4 قدس ورزشی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *