دعوت به انفاق
برقراری عدالت اقتصادی و پیراستن محرومیت از چهره جامعه، هدف والای دین مبین اسلام و رسالت نبوی است. آموزههای دینی نیز همواره بر کار و کوشش تأکید میکند و استقلال مالی، بینیازی و عزّت نفس از اهداف ارزشی و اساسی دین اسلام است.
بر این اساس، برای زدودن روح سستی و رخوت از جامعه در فرهنگ متعالی اسلام، کسی که بدون کوشش فردی، به دسترنج دیگران وابسته باشد، نکوهیده است. با وجود این، افرادی هستند که به دلایل مختلف مانند: بیماری، حادثه، از کار افتادگی، فوت سرپرست و نظیر آن، توانایی تأمین زندگی خود را ندارند. از اینرو، خداوند حکیم در بسیاری از آیات روشنگر قرآن، مردم را به همیاری اقتصادی و بخشش به محرومان دعوت میکند:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، از آنچه به شما روزی کردهایم، انفاق کنید پیش از اینکه مرگ شما فرابرسد و بگویید پروردگارا، مرگ مرا به تأخیر افکن تا صدقه دهم و از صالحان باشم. (منافقون: 10)
اکنون به شکرانه بازوی توانا و نعمت پرقیمت زندگانی، بر ماست تا ندای الهی را لبیک گوییم و دست در دست یکدیگر تا مرز عاطفه پیش رویم و در کوچهباغهایِ سخاوت و مهربانی، صدای پای عشق را از خاک تا افلاک طنین افکنیم.
این دو روزک را که زورت هست زود
پیر افشانی بکن از راه جود
ین قدر تخمی که ماندستت به کار
تا در آخر بینی آن را برگ و بار
انفاق، تجارت پرسود
احسان در راه خدا، تجارتی است سرشار از سود و منفعت. بهای این معامله،آرامش روح و روان و ایمنی از هول و هراس قیامت، دستیابی به رضوان الهی و پاداشهای بزرگی است که در دنیا و آخرت نصیب آدمی میگردد. خریدار این کالای پر بها، گنجینهدار آسمان و زمین و بینهایتِ عشق است. بی شک، کسی که با داشتههای ناچیزش به این تجارت پرسود وارد میشود، خیر و سعادت دنیا و آخرت را رهتوشه خود میسازد.
رسیدن به رستگاری
در کلاس ایثار و نیکوکاری، درس آزاد منشی و همبستگی معنا میشود و نسیم فرحبخش رحمت و غفران الهی، هوای تازه را به کالبد رهپویانش میدمد. آن گاه که آدمی دل از مال میکند و سرزمین وجود خود را از ریشههای هرز حرص و طمع صفا میدهد، هنگامه جوانه زدن شکوفههای رستگاری فرا خواهد رسید. در روایت آمده است که همانا بخشش، درختی از درختان بهشت است که شاخه هایی از آن در دنیا کشیده شدهاند. اگر کسی جوانمرد و بخشنده باشد، به شاخهای از شاخههای آن میآویزد و آن شاخه، او را به سوی بهشت سیر میدهد. در مقابل، بخل، درختی است از درختان دوزخ که شاخههای آن هم در دنیا کشیده شده است و بخیل به شاخهای از شاخههای آن چنگ میاندازد و آن شاخه، او را به سوی دوزخ میکشاند. به قول عارف رومی:
این سخا، شاخی است از سرو بهشت
وای او کز کف چنین شاخی بهشت
تا بَرَد شاخ سخا ای خوب کیش
مر تو را بالاکشان تا اصل خویش.
انفاق، عامل دوری از مرگ
دقت در متون دینی، گویای دو نوع اجل است. اجل حتمی که با فرا رسیدن آن، بی کم و بیش باید بار سفر بربندیم و از این دنیای فانی کوچ کنیم: «اذا جاء اجلهم لا یستأخرون ساعة و لا یستقدمون.» و اجل دیگر که همانا «اجل معلق» است و معمولاً در اثر حوادث رخ میدهد. البته چنین مرگی را میتوان با دستگیری از مستمندان و رفع حاجت بینوایان، از خود دور کرد.
در همین باره آمده است که مردی یهودی از جلو پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله گذشت… حضرت به اصحاب خود فرمود: پشت این شخص را ماری سیاه خواهد گزید و میمیرد. یهودی به راه خود رفت. پشته بزرگی هیزم جمع کرد و طولی نکشید که بازگشت. پیامبر صلیاللهعلیهوآله به او فرمود: پشته ات را زمین بگذار. او هیزم بر زمین نهاد. همه دیدند که مار سیاهی، چوبی را به دندان گرفته است. پیامبر از او پرسید: ای مرد، امروز چه کردی؟ عرض کرد: کاری نکردم. هیزم را که جمع کردم، دو قطعه نان داشتم. یکی را خوردم و دیگری را به مستمندی صدقه دادم. حضرت فرمود: با همان صدقه، از مرگش جلوگیری شد. به راستی که صدقه، مرگ ناگهان و ناروا را از انسان برمیگرداند».
زمانی که انسان جرعهای از محبت و قطرهای از سخاوت را تحفه منتظران ساخت و روح زندگی و طراوت را به قلبهای خسته و خاموش بازگرداند، خداوندگار هستیبخش نیز وجودی دیگر برای او میآفریند و جانی دوباره به او میبخشد:
انفاق، عامل افزایش مال
ظاهر بینان و سطحی نگران میپندارند که با خودداری از عطا و بخشش، بر ثروت خود میافزایند. پس با بهانههای واهی، از انجام این فریضه الهی سر باز میزنند. اینان علاوه بر آنکه غضب و عذاب الهی را برای خود میخرند، در دنیا نیز خیر و برکتی در اموالشان نمییابند. این در حالی است که انفاق در راه خدا، برکت و زیادی مال را در پی دارد و امواج بیکران رحمت الهی بر ساحل ایثار و جوانمردی، در هر لحظه، صدها گوهر گرانبها میافشاند. رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله که اسوه فضیلت و احسان است، میفرماید: صدقه بدهید، همانا صدقه مال را زیاد میکند. صدقه بدهید تا خداوند شما را مورد رحمت خویش قرار دهد.» مولوی در بیان دلنشین خود این حقیقت را چنین به تصویر میکشد:
کای خدایا، منفقان را سیر دار هر درمشان را عوض ده صد هزار
ای خدایا، ممسکان را در جهان تو مده الا زیان اندر زیان
ای خدایا، منفقان را ده خلف ای خدایا، ممسکان را ده تلف
آیا باورکردنی است که انسان در زمین حق زراعت کند و محصولی پربار را به انتظار ننشیند؟ نه، هرگز. چنین نیست. از هر دانه در مزرعه عرش الهی، چندین برابر ثمر حاصل میآید. مثل آنان که اموالشان را در راه خدا انفاق میکنند، همانند دانهای است که از یک دانه، هفت خوشه بروید و در هر خوشه، صد دانه باشد (که یک دانه، هفتصد شود).
انفاق، عامل بخشش گناهان
آنان که با عطای خویش، بذر محبت در سینهها میافشانند و کیمیای فضیلت را میجویند، به حقیقت، تیرگیهای جان را با زلال بخشش الهی میزدایند و راه وصال را هموار میسازند. احسان، فرصت سبزی است برای رویش نهال سعادت و پاکی. باران غفران الهی، کویر وجود را سیراب و زلالی و طراوت تن و جان را هدیه میکند.
وسعت انفاق
بخشش و ایثار که با هدف سازندگی و با انگیزه و ظیفه و عشق همراه است، مفهوم وسیعی است که نه به ثروت، بلکه به تواناییها نیز بستگی دارد. چه بسا شخص، توان مالی ندارد، ولی از اعتبار و منزلتی اجتماعی برخوردار است و میتواند به آسانی با قرض کردن از دیگران و کمک به همنوع، گره از کار فروبستهای وا کند. اگر میتوانیم چرا گل لبخند را به میهمانی چهرههای غمآلود فرا نخوانیم؟
آمده است که یکی از بزرگان با قرض کردن از ثروتمندی، به نیازمندان کمک میکرد. او با برطرف کردن بینوایی مستمندان، دانهها در مزرعه عرش میرویاند. هنگام احتضار آن بزرگمرد، ثروتمند بر بالین او نشسته بود. اشکهای آن بزرگ، او را به خود آورد و پرسید: چرا ناراحت هستی و اشک میریزی؟! بزرگمرد در پاسخ گفت: اکنون من بر حق وارد میشوم و از نعمتهایی که به من داده است، بازخواست خواهد کرد «لتسئلنّ یومئذ عن النّعیم» اگر از من پرسید تو که اعتبار داشتی، چرا بیشتر قرض نکردی، چه پاسخی بدهم؟!
در این حال، ثروتمند به خود آمد که این مرد نسبت به اعتبارش مسئول است. آیا من در برابر داراییهایم مسئول نیستم؟ سرانجام او هم از سر هستی خویش گذشت.
رنج فقر
سکوت دروغین شب، صدای ناله بینوایان را به گوش نمیرساند. اگر پرده تاریک شب رابه کناری بزنیم، اشک مادران دلشکسته را میبینیم که در دهان گرسنه کودکان رنگپریده خود، سکوت میریزند که مبادا خواب نامردمان خفته در بستر بیخیالی را آشفته سازند. ای کاش در هیاهو و غوغای شهر گم نمیشد فریاد محتاجان و فقیرانی که روزشان با تاریکی شب پیوندی عمیق دارد و باور ذهنشان جز خزان، فصلی دیگر نمیشناسد.
به راستی، کدامین انسان تاب شنیدن این ندای نهفته «یا للمسلمین» را دارد؟! و آن کدام مسلمان است که میتواند در آسایش و آرامش، شب تار را به سپیده صبح برساند!؟ یادمان نرود که:
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
پس بیاییم سبزینه وجود خود را با دیگران تقسیم کنیم و آه حسرت را از بیخ و بن برکنیم.
شرایط انفاق
برای رسیدن به بلندای معرفت و اوج فضیلت و کسب رضایت الهی، باید آداب و شرایط انفاق را رهنمای خود سازیم تا به بهترین فضیلتها دست یابیم. برخی از این دُروارهها عبارتند از:
1. پنهانی بودن انفاق
هر چند احسان در تمامی اوقات امری پسندیده است، ولی با تدبّر در آیات قرآن و روایات درمییابیم عطاهایی که پنهانی باشند، ارزش بالاتری دارند؛ زیرا هیچ رنگی از تظاهر و ریا ندارد. ستایشگر چنین انفاقی تنها خداست که در سایهسار عرش خود، میزبان آنان است؛ زیرا از روی حیا و عزت نفس مستمندان پرده برنداشتهاند.
و چه خوب بهانهای است شب، آنگاه که پرده سیاه خود را بر خاکیان میگستراند. دستانی که تا خدا اوج گرفتهاند، در کویرستان یأس، بارقهای از شادی را نوید میبخشند و در قلبهایی که خسته از رنج زندگی اند، بذر عشق و امید میپاشند. سزاست برای اینان پاداشی برتر از هفتاد حج و طواف ملک دوست؛ که کعبه، قلب مؤمن است. درباره امام حسین علیهالسلام نوشتهاند وقتی بنی اسد در روز یازدهم، زخمها و جراحتهای بدن ایشان را نگاه میکردند، در کتف آن حضرت، برآمدگی و آثار جراحتی بود که هیچ شباهتی به زخم شمشیر و تیر و نیزه نداشت. امام زین العابدین علیهالسلام در پاسخ پرسشگران فرمود: «این از آن رو است که پدرم شبهای تار، آرد و خرما به کتف میگرفت و درِ خانه فقیران را میزد تا کسی متوجه نشود».
2. پاک و حلال بودن انفاق
دستگیری از بینوایان و محرومان، بهترین فرصت است برای پرواز تا ملکوت خدا، ولی در دیار خلوص، ثمن نجس و ناپاک بهایی ندارد.
خریدار کالا میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از درآمدهایی که نیکو است، انفاق کنید». (بقره: 267)
در روایتی از حضرت علی علیهالسلام آمده است: «این آیه درباره کسانی نازل شد که هنگام انفاق، خرمای خشک و نامرغوب را با خرمای خوب مخلوط میکردند».
و در روایت دیگری نیز آمده است: «این آیه درباره گروهی نازل شد که ثروت هایی را با رباخواری در زمان جاهلیت گرد آورده بودند و در راه خدا انفاق میکردند. خداوند آنان را از این کار نهی کرده و دستور داد تا از اموال حلال انفاق کنند».
3. انفاق از بهترین اموال
چشمپوشی از اموالی که مورد علاقه آدمی است، او را تا رسیدن به قله نیکی رهنمون میسازد. اصولاً ایثار در چیزی که انسان دلبستگی بیشتری بدان دارد، نمود بیشتری مییابد.
در قرآن آمده است: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون؛ به نیکی نمیرسید مگر آنکه از آنچه دوست دارید، انفاق کنید».
یکی از یاران پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نخلستانی بسیار مصفا، زیبا و پردرآمد در مدینه داشت، تا جایی که همه در مدینه از آن سخن میگفتند. وی پس از نزول این آیه شریفه، خدمت پیامبر آمد و گفت: یا رسول اللّه؛ میدانی که محبوبترین اموال من همین باغ است و من میخواهم آن را در راه خدا انفاق کنم تا ذخیرهای برای رستاخیز من باشد. پیامبر فرمود: «آفرین بر تو؛ آفرین بر تو؛ این ثروتی است که برای تو سودمند خواهد بود».
زمانی که باید میان خود و خدا، انتخاب کنی، نبردی میان نفس و عقل در درون تو برپاست و قلبت جولانگهی میشود که شیطان و فرشته هرکدام تا رسیدن به نتیجه مطلوب خود، تو را به سوی خود میخوانند و لحظه انتخاب چه باشکوه و زیبا لحظهای است: نثار کردن بهترینها برای محبوب، از حسنها گذشتن و به خالق حسنها رسیدن!
اینجا مسابقهای است که فرشتگان بر پیشانی برندگان آن بوسه افتخار میزنند.
4. پرهیز از منت نهادن
اسلام، کرامت و شخصیت انسانی را ارج مینهد و اجازه نمیدهد به بهانه کمک و بخشش، عزت و غرور بندگان خدا لگدمال نیاز گردد. پس احسانی را که با منت و آزار همراه باشد، حبط و باطل معرفی میکند. خداوند حکیم در بیانی رسا، رفتار آمیخته با منّت را به قطعه سنگی تشبیه میکند که بر لایه نازک خاک روی سنگ بذرافشانی میشود. و با بارش یک رگبار، هیچ اثری از خاک و بذر دیده نمیشود و تنها سنگ سخت باقی میماند.
قرآن با تمثیلی زیبا دیگربار میفرماید:
انفاق از روی منت، آتش سوزانی است که دامن باغ انبوه و پرمیوهای را میگیرد و آن را به خاکستر تبدیل میکند، در حالی که صاحب آن باغ در حال پیری است و کودکانی خردسال دارد که هیچ فرصت و امکانی برای جبران و تلافی خسارت وجود ندارد. (بقره: 266)
در سخنان گهربار معصومین (علیهم السلام) نیز به این مسئله اشاره شده و بطلان عمل، حرمان و دوری از بهشت، و ترک نظر و توجه الهی از پیآمدهای منتگذاری پس از عمل نیکو شمرده شده است.
باید دیدی در انسان پیدا شود که در برابر یاری و کمک، نه مغرور باشد و نه منت گذار، بلکه بالاتر از آن باید منت بپذیرد؛ زیرا با مرهم نهادن بر نیاز محتاجان، مورد توجّه خداوند قرار میگیرد. همانا احسان به مستمند، پیش از قرار گرفتن در دست او به پیشگاه خدا تقدیم میشود و به راستی، چه سعادتی از این بهتر که بخشاینده دستگیر، با نسیم لطف و عنایتش این اجازه را میدهد تا خاکیان، با قنوت عشق و سجود بندگی، در بیکران افلاک به پرواز درآیند.
موانع انفاق
باید دانست که انسان با علاقهمندی و محبت به مال و منال و زخارف دنیوی، تربیت گردیده است واین علاقه با جایگزینی در اعماق قلب او منشأ بسیاری از مفاسد اخلاقی و حتی مفاسد دینی شده است. تا وقتی این باور بر جان انسان حاکم باشد که او مالک حقیقی داراییهاست، شدت این دلبستگی رو به فزونی مینهد. قرآن کریم با تأکید بر مالکیت مطلق الهی بر این پندار خط بطلان میکشد و میفرماید: «وَ ما لَکُمْ أَلاّ تُنْفِقُوا فی سَبیلِ اللّهِ وَ لِلّهِ میراثُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ؛ و شما را چه شده که در راه خدا انفاق نمیکنید، حال آنکه تمامی آسمان و زمین در قبضه ملک اوست». (حدید:10)
خداوند در آیاتی دیگر از کلام وحی این واقعیت را بیان میدارد که هرچه از ثروت که در دست ماست، از جانب یگانه روزی دهنده است و اگر بخواهد، اوست که روزی را تنگ یا فراخ میگرداند. افزون بر آن، میدانیم که هرچه با رنگ دنیایی آمیخته باشد، فناپذیر است و محکوم به زوال، چنانکه این اموال روزی در دست دیگران بوده و به آنان وفا نکرده است و اکنون در دست من و توست، وبه ناچار، روزی از دست ما نیز بیرون خواهد رفت.
زر و نعمت آید کسی را به کار که دیوار عقبی کند زرنگار
زر و نعمت اکنون بده کان توست که بعد از تو بیرون ز فرمان توست
به دنیا توانی که عقبی خری بخر جان من! ورنه حسرت بری
حیله های شیطان
شیطان محروم از فیض ابدی و رانده شده از بهشت سرمدی، تمام توان خود را به کار میگیرد تا زنجیر تعلّق بر پای دل بندد و مجالی برای بال گشودن نگذارد. شیطان میکوشد تا انسان را در حصار «خود» اسیر کند و توانِ سفر به کوی دوست را از او بگیرد. بند اسارت بر انسانیت مینهد تا مرهمی نباشد بر صورتهای سیلی خورده از زخم روزگار.
با سلاح مکر و حیله در ژرفای جان آدمی نفوذ میکند تا راهی برای خو بیابد. در آیههای نور و هدایت الهی، ترفند و شگرد این دشمن همیشه بیدار چنین بیان شده است:
شیطان به شما وعده فقر میدهد و شما را به کارهای ناپسند وامیدارد، در حالی که خداوند، بخشایش و فزونی را به شما وعده میدهد و خداوند گشایشگر داناست.
پیشوای کریمان و مظهر ایثار حضرت علی بن ابی طالب علیهالسلام میفرماید:
روزی دیناری صدقه دادم. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به من فرمود: مؤمن صدقه نمیپردازد، مگر اینکه خود را از هفتادشیطان که جلوی صدقه دادن او را میگیرند، آزاد میسازد.
و در روایتی دیگر از صادق آل محمد صلیاللهعلیهوآله آمده است:
هیچ چیز بر شیطان از صدقه بر مؤمن گرانتر نیست و آن واقع شود در دست پروردگار تبارک و تعالی پیش از آنکه واقع شود در دست بنده.
انفاق به جای حج مستحبی
مردی به نام عبد اللّه مبارک به مقصد حج مستحبی حرکت کرد. وی در کوفه متوجه زنی شد… که در نهایت فقر به سر میبرد و خود و بچه هایش به قدری از گرسنگی در فشار بودند که مردار برایشان حلال بود. وی هزار دیناری را که برای سفر همراه آورده بود، به آن زن داد و خودش در کوفه ماند.
پس از بازگشت کاروان حجاج، یکی از حاجیها دنبال عبد اللّه میگشت. تا او را دید، گفت: ای عبد اللّه! این چه بلایی بود به سر من آوردی؟ گفت: چه بلایی؟ پاسخ داد: یادت هست در عرفات ده هزار دینار به من سپردی و رفتی و دیگر به دنبال آن نیامدی، من آن را همچنان برایت پنگه داشتم. عبد اللّه گفت: من حج نیامدم تا چیزی به تو بسپارم. مرد گفت: خیر، خودت بودی، بگیر و مرا از زیر بار امانتداری نجات بده. عبد اللّه شب در عالم رؤیا، خاتم انبیا، محمد صلیاللهعلیهوآله را دید که حضرت به او فرمود: به جای آن هزار دیناری که به علویه دادی، خداوند فرشتهای را فرستاد که به نیابت تو حج به جای آورد. ده هزار دینار نیز برایت فرستاد و پاداش آخرتی تو هم به جای خودش محفوظ است و تا عمر داری، هر سال فرشتهای جای تو حج انجام خواهد داد.