مدیران و سلوک معنوی:
مقام و قدرت دنیوی فانی است و آنچه میماند، اعمال خیر یا شر آدمی میباشد. از منظر قرآن کریم، خداوند متعال صاحب ملک و شوکت بوده و آن را به هر کس که بخواهد، برای مدت زمانی مقرر واگذارد.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در دعایی که از سوی خداوند میآموزد، این کریمه قرآنی را قرائت مینماید:
قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُوءْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ. (آل عمران: 26)
بگو: بار خدایا، تویی که فرمان فرمایی، هر آن کس را که خواهی، فرمانروایی بخشی و از هر کس که خواهی، فرمانروایی را بازستانی و هر که را خواهی عزت بخشی و هر کس را خواهی خوار گردانی. همه خوبیها را به دست توست و تو بر هر چیز توانایی.
اساساً هر کس در هر موقعیت اجتماعی و سیاسی که باشد، در حقیقت امانتدار مردم است و باید از این موقعیت در راه خشنودی خدا و خلق استفاده کند. مدیران و کارگزارانی که خداوند را عزتبخش و خوار کننده میدانند، هماره میکوشند که رضای حق را جلب کنند و نفس اماره را به تسلیم شدن در برابر حقیقت وادارند. مدیریت در اسلام همراه با سلوک معنوی است، مدیران مسلمان عناصر متعهد، کوشا و مسئولیت پذیرند و در مجموعه اجرایی و مدیریتی خویش به عنوان یک الگوی اخلاقی شناخته میشوند. چنین کسی بر مملکت وجودی خود سلطنت دارد و قوای باطنیاش را زیر فرمان عقل و شرع قرار میدهد و نیک میداند که مراقبت از نفس، او را از گزند تمایلات نفسانی باز میدارد و سلوک معنوی و توحیدی، بستر عارفانهترین نوع و خدمت به خلق را ممکن میسازد. بیتردید مشاهده ویژگیهای نیکو و انسانی مدیران، سبب میشود که کارمندان و ارباب رجوع نیز معیارهای الهی را مبنای عمل و برخورد خود قرار دهند و دلبستگی به مال و مقام را از دل بیرون کنند. بنابراین مدیران و کارگزاران بیش از هر کس به سفر درونی و بیداری باطنی احتیاج دارند.
پیام متن:
مدیران شایسته در تزکیه روحی و رفتاری خود کوشا هستند و مقام و منصب دنیوی را توفیقی جهت خدمت، فرصتی فانی و زوالپذیر و امانتی الهی، ولایی و مردمی میدانند.
این کاخ که میبینی، گاه از تو و گاه از من جاوید نمی ماند خواه از تو و خواه از من
مدیران، خیرخواهی و توجه به کارهای خیر
فطرت توحیدی بشر اقتضاء دارد که او پیوسته در جهت خیر و خدمتگزاری برای خویشان، نزدیکان و فرودستان خود گام بردارد و در این راه دلش مملو از عشق و خیر خواهی و نصیحت باشد. هر چه مدیران از نظر فکری و ایمانی در سطح بالاتری باشند، نوع دوستی و خیرخواهی آنان نیز بیشتر میباشد و اساساً مدیریت فعال و موفق، بدون اقدامهای خیرخواهانه، شکل نمیگیرد، تشویق و تنبیههای خیرخواهانه مدیران محیط کار را فعال و با نشاط میسازد. برخی از انسانها، خیر را در چارچوب منافع شخصی یا گروهی دنبال میکنند و در حقیقت به این وسیله خودخواهی خویش را ارضاء میکنند در حالی که حضرت امیر علیهالسلام درباره خیر چنین میآموزد.
لَیْسَ الْخَیْرُ اَنْ یَکْثُرَ مالُکَ وَ وَلَدُکَ وَلکِنَّ الْخَیْرَ اَنْ یَکْثُرَ عِلْمُکَ وَ یَعْظُمَ حِلْمُکَ وَ اَنْ تُباهِیَ النّاسَ بِعِبادَةِ رَبِّکَ فَاِنْ اَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللّهَ وَ اِنْ اَسَأْتَ اِسْتَغْفَرْتَ اللّهَ.
خیر آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود بلکه خیر آن است که دانشت فراوان گردد و بردباریت بزرگ مقدار و بر مردمان سرافرازی کنی به پرستش پروردگار. پس اگر کاری نیک کردی خدا را سپاس گویی و اگر گناه ورزیدی از او آمرزش جویی.
مدیران شایسته کسانی هستند که به دنبال منفعت، ریاست و برتری موقعیت خود نباشند و مدیریت و نظام و مردم را فدای تمایلات نفسانی و زودگذر خود نسازند. مدیریت صالح، سعی در افزایش دانشها و مهارتها و بهینهسازی جریان کارها و جلب اعتماد و جذب نیروهای کارآمد و توانمند و سالم دارد
افزون بر آن یک مدیر موفق به هنگام مشاهده ناهنجاریها، گذشت و آرامش و اصلاح ساختار اداری را مورد توجه قرار میدهد و با خشم و تنبیههای نابجا آبروی دیگران را به خطر نمیاندازد، او هیچ ارزشی را به اندازه ایمان و فضیلت بندگی مهم نمیشمارد و خدامحوری را شعار و پیشه خود میسازد، رضایت حق را بیش از حفظ موقعیتها و قدرت ظاهری میخواهد و راه را بر ستایشهای چاپلوسان بیهنر و مسئولیت گریز میبندد.
پیام:
مدیران صالح، الگوهای خدمتگزاری و خیررسانی هستند. با این رویه، فرودستان نیز متمایل به خیر و خدمت شده و در کنار مدیران خواهند بود.
توجه مردم به عملکرد مدیران
هر کس با هر حرفه و شغلی، دارای الگوهای نیکو و کارآمدی است، همچنان که دارای الگوهای نامناسب و بدی هم ممکن است باشد، امام علی علیهالسلام در بخشی از عهدنامه مالک اشتر میفرماید:
ای مالک! تو را به کشوری فرستادم که قبل از تو، افرادی بر آنجا حکومت میکردند، افرادی اعم از عادل و ستمگر، مردم کارهای خوب یا بد این حاکمان را به خاطر دارند. میدانند کدامشان عادلانه و کدامشان از روی ستم رفتار کردهاند و بدان مردم در مورد کارهای تو همان نظر را دارند که تو در مورد کارگزاران پیش از خود داری.» یعنی همچنان که تو اکنون درباره عملکرد عادلانه یا غیر عادلانه افراد پیش از خود داوری میکنی مردم نیز درباره تو چنین قضاوتی خواهند داشت، اگر خوب و عادل باشی مردم تو را به عدالت و مهربانی خواهند شناخت وگر نه تو را نیز ستمگر میشمارند، پس اگر میخواهی مردم تو را حاکمی عادل بدانند، عادلانه رفتار کن.
پس والی و مدیر یا مسئول باید رفتارش با مردم به گونهای باشد که نیک و مناسب باشد زیرا این برخوردها در حافظه تاریخ و در نامه اعمال آدمی ثبت و ضبط میشود و مسلماً کسی دوست ندارد که در تاریخ از او به بدی یاد کنند.
چه زیبا سروده است سعدی شیرازی:
نام نیکی گر بماند ز آدمی به کز او ماند سرایی زرنگار
پیام:
مدیران باید با پیروی از الگوهای پسندیده در راستای رضایت الهی و خدمتگزاری به مردم گام بردارند و مسئولیت را تنها امانت و موقعیتی برای عمل به وظیفه بداند
تکامل معنوی با غلبه بر هوای نفس
غلبه بر هوای نفس همتی بلند و ارادهای والا میطلبد. و کسانی که در این راه پیروز میشوند نزد خداوند مقام شایستهای خواهند داشت. خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید: وَ اَمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهیَ النَّفْسَ عَنِ الْهَوی فَاِنَّ الْجَنَّةِ هِیَ الْمَأْوی؛ هر کس نسبت به مقام پروردگار خشیت داشته باشد و از خودخواهی و نفس پرستی بپرهیزد و نفس را از کارهای بد باز دارد، بهشت جایگاه او خواهد بود. (نازعات:40)
اگر کسی به مقام و منصب خود تفاخر کند و دچار خود بزرگبینی شود، این «منیتها» همه از هوای نفس برمیخیزد و آدمی را از تکامل معنوی باز میدارد.
سوءاستفاده از موقعیتها و امر و نهی کردن به دیگران، در حقیقت اطاعت از نفس اماره میباشد. مدیر باید بداند، تلاشها را در جهت خدا قرار دادن، باعث دستیابی به مقامات والا میشود. البته مدیران و کارگزاران، بهترین موقعیت را برای خدمت به مردم و دستگیری از ضعیفان و بیپناهان دارند، آنان میتوانند با خدمات خود، گامهای مؤثری در راه رشد معنوی و تکامل روحی خویش بردارند. ناگفته نماند خصیصه بارز یک مدیر مسلمان، آن است که مقام و منصب را سکوی مناسبی برای پرواز روح و پیمودن مراحل معنوی انتخاب کند نه موقعیتی برای زراندوزی و استفاده از امکانات و تفخر و فخرفروشی. به طور قطع رسیدگی و تواضع مدیر شایسته ، لطف خدا و محبت مردم را به همراه خواهد داشت. شکی نیست که در صورت غفلت از مسئولیتهای اخلاقی، نمیتوان به خداگونگی دست یافت و امانتهای اجتماعی را پیراسته از پلیدی نگه داشت در مقابل، ویژگیهای نیکو وانسانی مدیران، خیر دنیا و آخرت را برایش به ارمغان میآورد.
پیام متن:
غلبه مدیران بر هواس نفس، آنان را از فخرفروشی و تکبر باز میدارد و دریچه خدمتگزاری و خیررسانی را برویشان میگشاید.
مدیران و محاسبه نفس
مدیران واقعی در کنار عمل صالح، همواره به حساب خود و اعمال روزانهشان، رسیدگی کنند و مراقباند که مبادا نفس و شیطان بر روح آنان چیره گردد. محاسبه نفسانی سبب میشود که انحرافهای هر کس در هر موقعیت، در ادارات و سازمانها کاسته شود و امور به سمت اصلاح و بهبود پیش برود. باید به این حقیقت توجه داشت که روز رستاخیر در قرآن کریم، روز حساب خوانده شده و خداوند سریع الحساب خواهد بود. این توجه و هوشیاری انسان را وامیدارد که در حسابگری خود، نسبت به اعمال و گفتارها و برخوردها همت بگمارد و خود را پای میزان عدالت الهی بکشاند و در نتیجه رفتار خود را به سوی اصلاح بکشاند.
حضرت امیر علیهالسلام در این رابطه میفرماید: «حاسِبُوها قَبْلَ اَنْ تُحاسِبُوا …» به حساب نفستان رسیدگی کنید، پیش از آنکه مورد محاسبه قرار گیرید. بر این اساس، بایست است که مدیر، کارنامه روزانهاش را در ترازوی عدل قرار دهد و کارهای خیر و شرش را شمارش کند. و بایسته است ببیند کدام کفه بر کفه دیگر میچربد؟! آیا حقوق برادران مسلمان را رعایت کرده و مدیریتش آمیخته به خشنودی خداوند و رضایت مراجعه کنندگان بوده است یا خیر؟ محاسبه نفس و بیم از عدالت الهی، مدیر را در صراط ایمان و بندگی و رعایت تقوا و امانتداری نگاه میدارد. مدیران ترسان از مقام رب، در پنهان نیز مراقباند که مبادا بر خلاف دین و تکلیف، کاری انجام دهند. حراست حقیقی هر مدیر از خویش در پرتو خوف الهی شکل میگیرد. قرآن کریم هم تأثیر خوف از خداوند را ارج نهاده و آن را سبب پیراستگی خائف از هوسپرستی میداند.
پیام متن:
محاسبه نفس و بررسی اعمال روزانه به وسیله مدیران آنان را از نقاط قوت و ضعف خویش آگاه میسازد و بدینگونه در صدد اصلاح و تهذیب نفس بر میآیند.
پاسخگو بودن مدیران به مراجعهکنندگان
تمام کارکنان دولت اعم از مدیران، معاونان و دیگر حقوق بگیران، در برابر حقوقی که از بیت المال میگیرند، وظیفه و مسئولیتی دارند که باید بدان عمل کنند. در حقیقت چند حق عمده بر گردن آنان است. حق النفس و آن اینکه هیچکس حق ندارد ضرر یا ضربهای به خود وارد کند. هر چند زندگی امروزه همراه با سختی و مشکلات اقتصادی است اما این سبب نمیشود که مدیر با اضافهکاری بیش از حد یا کار چند شیفته و مانند آن، افزون از حد طاقت بر نفس خود فشار آورد و بر آن ستم روا دارد.
حق دیگر، حق الله است، استعداد و توفیقی که خداوند به انسان میدهد تا در سایه آن برای کسب علم و روزی تلاش کند، موجب شکر الهی میگردد. از سوی دیگر حق الناس نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است، رعایت حق دیگران بسیار مورد تأکید دستورات دینی قرار گرفته است. کسانی که برای حل مشکل خود به ادارهای مراجعه میکنند دارای حقوقی مانند پیگیری پرونده یا کار، سرعت و دقت در انجام کار، راهنمایی و ارشاد میباشند. از اینرو، باید مدیران و کارکنان نسبت به انجام بیمنت کار و پیگیری پرونده ارباب رجوع احساس مسئولیت کنند. اگر کسی به خاطر غرض شخصی یا خستگی و مانند آن در انجام این مسئولیت سهلانگاری کند یا خدای ناکرده مراجعهکنندگان را سرگردان نماید، مدیون او خواهد بود چرا که از بیتالمال عمومی حقوق میگیرد تا کاری را که به او واگذار شده است به طور صحیح انجام دهند، بیگمان اگر شخصی کار خود را به درستی انجام ندهد و از زیر بار آن شانه خالی کند و یا کارش همراه باغِش و کم کاری و بدکاری و مانند آن باشد، حقوقش حرام و یا دست کم شبههناک خواهد بود. در هر حال مدیران و کارمندان باید توجه داشته باشند که رعایت حقوق مردم و دولت، نوعی عبادت و دارای اجر و ثواب اخروی خواهد بود و روزی به دست آمده از این راه نیز پاکترین و حلالترین روزیها خواهد بود.
پیام متن:
مدیران باید با نهایت میل و رغبت به مراجعه کنندگان پاسخ گفته و در حل و فصل مشکلات آنان تلاش کنند، با این وسیله لقمه حلال را چاشنی زندگی خویش خواهند ساخت.
نظارت و قاطعیت مدیران و مهربانی آنان با زیردستان
بایسته است مدیران کشور علی صلیاللهعلیهوآله را الگوی مدیریت خویش قرار دهند. حضرت علی صلیاللهعلیهوآله در نصب و عزل وزیران، فرماندهان، کارمندان و دیگر حقوق بگیران دولتی، طبق ضوابط عمل میکرد. هیچگاه ضوابط را با روابط عوض نمیکرد. بلکه شایستگی و لیاقت فرد را در نظر میگرفت. دو شاخص تعهد و تخصص میتواند میزان شایستگیها را تا حدود زیادی تعیین نماید.
آنچه برای امیرالمؤمنین اهمیت داشت کارآیی و کارگشایی اشخاص بود. هرگاه مدیری تخلف میکرد به او تذکر میداد و در صورت تکرار، بدون هیچ ملاحظهای او را عزل مینمود.
از سوی دیگر یکی از ویژگیهای مدیریت حضرت علی علیهالسلام نظارت دقیق و مستمر بر اعمال وزیران و معاونان حکومتی خود بود. اگر کسی از اموال عمومی استفاده ناروایی میکرد، صریحاً به او تذکر میداد، بارها پیش میآمد که استاندار شهری را به سبب عدم لیاقت یا کمکاری، عزل میکرد و فرد شایستهتری را به جایش نصب مینمود. بر حساب و کتابهای بیتالمال، نظارت کامل داشت و هیچ گاه اجازه نمیداد سهمی را بیحساب به کسی پرداخت یا از کسی کسر کنند. از اینرو مدیران محترم نیز باید توجه داشته باشند که کارمندان اداره چه مقدار در کار خود و ارتباط با دیگران موفقند؟ آیا مسئولیتی که به آنان محول شده است را به طور شایسته به انجام میرسانند؟ آیا در برخورد با مراجعه کنندگان، شئونات انسانی و اسلامی را رعایت میکنند؟
امام علی علیهالسلام در نامهاش به مالک اشتر وظایف دیگر مدیران را خاطر نشان میسازد:
بخشی از وقت خود را خاص کسانی کن که به تو نیاز دارند، خود را برای کار آنان فارغ دار و در مجلس عمومی بنشین و در آن مجلس برابر خدایی که تو را آفرید فروتن باش و سپاهیان و یارانت را که نگهبانانند یا تو را پاسبانان، از آنان بازدار، تا سخن گوی آن مردم با تو گفتوگو کند. بیدرماندگی در گفتار که من از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بارها شنیدم که میفرمود: هرگز امتی را پاک از گناه نخوانند که در آن امت بیآنکه بترسند و در گفتار در مانند حق ناتوان را از توانا نستانند.
قداست مدیران در حقگرایی و جانبداری از ناتوانهاست و مردم در پرتو اخلاق نیکوی مدیران، به خصوص زهد و فروتنی و مهربانی آنان، گرایش به دینداری پیدا میکنند.
پیام:
قاطعیت در عمل و حفاظت از بیت المال، نظارت بر کارگزاران و کارمندان و مهربانی با زیردستان از روشهای قابل پیروی مدیران در سیره علوی است.
مهرورزی و مسئولیت پذیری مدیران
در نامه حضرت امیر علیهالسلام به مالک اشتر آمده است که مردم دو دستهاند، برخی هم کیش تو و بعضی همنوع تواند و تکلیف تو در برابر آنان، گذشت و مهرورزیدن است، چون گناهی از ایشان سر میزند یا علتهایی بر آنان عارض میشود یا خواسته و ناخواسته خطایی بر دستشانرود. به خطاهایشان منگر و از گناهشان در گذر، چنانکه دوست داری خدا بر تو ببخشاید و گناهت را عفو فرماید. چه تو برتر آنانی و آنکه بر تو ولایت دارد از تو برتر است و خدا از آنکه تو را ولایت داد بالاتر. و مگو مرا گماردهاند و من امر میکنم، پس باید اطلاعت شود.
مدیران و کارگزاران، با تواضع، محبت، گذشت به موقع و حمایت از ناتوانان و همراهی با فرودستان میتوانند بستر اصلاح کشور و احیای ارزشهای اخلاقی را فراهم آورند. همه کارگزاران در هر رتبه و موقعیت مسئولیت الهی دارند و قانون، حد و مرز کارها را مشخص کرده و هیچکس حق ندارد در خارج از چارچوب قوانین حرکت کنند.
در این نظام مدیریتی، مردم ولینعمتند و باید حقوقشان را مراعات کرد. مسئولیت داشتن در نظام اسلامی به این معنا نیست که مدیران از آزادی بیحد و حصر برخوردار باشند و خودسرانه عمل کنند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در کلامی در باب مسئولیت کارگزاران نظام اسلامی میفرمایند: خدایا تو میدانی آنچه از ما رفت نه به خاطر رغبت در قدرت بود و نه از دنیای ناچیز، خواستنِ زیادت. بلکه میخواستیم نشانههای دین را به جایی که بود، بنشانیم و اصلاح را در شهرهایت ظاهر گردانیم، تا بندگان ستمدیدهات را ایمنی فراهم آید و حدود ضایع مانده اجرا گردد. اساساً حکومت و قدرت در منظر اسلام، وسیله ای برای اصلاح و آبادانی و آماده ساختن رفاه و امنیت برای عامه مردم است و کوتاهی در انجام این وظایف، همه نظام را با ناکامی مواجه خواهد ساخت.
چون زبردستیت بخشید آسمان زیردستان را همیشه نیک داد
عذرخواهان را خطاکاری ببخش زینهاری را به جان ده زینهار
سعدی
پیام: مهروزی و عطوفت با زیردستان، قانونمداری، مسئولیتپذیری و خدمت به عامه مردم از وظایف مدیران و از شاخصههای مدیریت علوی است.