مفهوم برنامه ریزی
مفهوم برنامه ریزی و به خصوص معادل لغوی فرنگی آن : To plan به معانی مختلفی بکار رفته است . مهندسین ، آن را تهیه نقشه و طراحی فیزیکی کاری که می خواهند انجام دهند (نطیربنای ساختمان یا ساختن هواپیما) می دانند ! پزشکان آن رامرحله ای پس از تشخیص ، و به عنوان تنظیم پروتکل اقدامات درمانی می دانند. متخصصین حوزه های « بخشی ؛sectoral » برنامه را ترکیبی از اقدامات هماهنگ پیش بینی شده، برای غلبه بر چالش های شناخته شده و تبیین شده بخش های مختلف ، نظیر کشاورزی ، آب ، انرژی ، آموزش و پرورش ، بهداشت، صنعت ومعدن و… قلمدادمی کنند ! متخصصین آمایش منطقه ای هم برنامه ریزی را انطباق راهبرد های کلان با ویژگی ها ، توانمندی ها و مشکلات جغرافیایی ، منطقه ای و سرزمینی مناطق مختلف می انگارند.اقتصاددانان، جامعه شناسان ، و سایر متخصصان علوم اجتماعی ، برنامه ریزی را برای نیل به اهداف توسعه ای ، ارتقاء درآمد ملی ، بهبود کیفت زندگی ، توزیع عادلانه درآمد ها وسطوح بهره مندی اجتماعی و بخصوص تأمین نیازهای اولیه و ضروری ، قلمداد می کنند . علاوه براین ، مباحث مختلفی درترجیحات برنامه های موضعی و موضوعی (پروگرام ها) و یا برنامه های جامع ، و نکات ضعف و قوت هریک نسبت به دیگری هم در بین صاخبنظران مربوطه مطرح می باشد!
به طور کلی ، برنامه ریزی ، معمولا” معادل آینده نگری در نظر گرفته شده است ، و عبارت از مجموعه اقداماتی است که به پیش بینی « آینده » می پردازد و برای طراحی و دستیابی به یک آینده مطلوب ، تلاش می کند. برنامه ریزی به این معنی ، متضاد « روز مرگی » است و از آنجا که لازمه طراحی آینده ، تفکر و اندیشه است، برنامه ریزی ، متضاد انجام عادتی کارها وفعالیت ها نیز قرار می گیرد . به عبارت دیکر، کمال انسانی در تفکر ، حکمت ، تعقل ، شناسایی چالش های پیش رو و اتخاذ تدابیر لازم و پیش گیرانه برای غلبه بر چالش ها تجلی می نماید . بدین سان ، برنامه ریزی ، فعالیتی «عالی » و کمال جویانه برای انسان ها تلقی می شود ؛ فعالیتی که کمال نفسانی انسان ها را نیز به عرصه ظهور می رساند!
چرا بر این جنبه کمال جویانه برنامه ریزی تأکید می کنیم ؛ و شاید به تعبیری بدیهیات را تکرار می کنیم؟ مگر ضرورت و اهمیت عقلایی برنامه ریزی و آینده نگری ، قابل انکار است؟ آیا اصلا” کسی و یا جناحی و گروهی در کشورما و یا سایر مناطق ،ضرورت و اهمیت برنامه ریزی را نفی یا انکار کرده است؟
1- نخستین جنبه پر اهمیت موضوع این است که توجه کنیم اصولا” لازمه تفکر دینی ، برنامه ریزی و آینده نگری است. انسان در حوزه دینداری ، دنیا را موقتی وغرق شدن درآن را،« روزمرگی » می داند و برای آخرت خود برنامه ریزی و ذخیره سازی می کند. انسان دین دار، دنیا را « مزرعه ای برای آخرت » می انگارد و برای خلقت خود هدفی والا قائل است ودوران زندگی را فرصتی برای دستیابی به هدف اُخروی تلقی می کند و تلاش خود را برای این « دستیابی به هدف» متمرکز می سازد.
در عین حال این دستیابی به هدف اُخروی به تنهایی و منتزع از عمل اجتماعی هم میسر نیست وحضور در جماعت ،و تعهد نسبت به فقرا و مستمندان ،انفاق و زکات ، درکنار عدالت طلبی ومبارزه با ظلم و فساد و فقر و تبعیض و نا برابری ، و تعهد برای حاکمیت حق و عدالت ، ابعاد جامع « آینده نگری دینی و آخرت گرایی راستین / یا اسلام محمدی (ص)» را تشکیل می دهند .
بر این اساس دینداری و دین مداری (و اسلام محمد(ص)ی ) ، مستلزم نگاه به آینده ، آنهم آینده دور (Futuralism) و برنامه ریزی برای آینده است!
2- جنبه دوم اهمیت ، این است که در یک رویکرد « عمل گرایی » و پراگماتیستی ، گاه فعل برنامه ریزی، با واقع گرایی ، درمغایرت قرار می گیرد . در این حالت، برنامه ریزی فعالیتی ایده آلیستی وغیر واقع گرا وانمود می گردد و درپی آن کار اجرایی و رسیدگی به امور روزمره مغایر برنامه ریزی قلمداد شده و تفکر برنامه نگر و آینده محور ، مُخِلِ انجام وظائف روزمره تصور می شود!
در این حالت، مطالبه برنامه ، مطالبه ای لوکس و تجملی و غیر منطبق با واقعیات موجود تجلی می کند. خطر مهم این تجلی کاذب این است که بی برنامگی وروزمرگی مشروعیت و گاه، «تقدس» می یابد و برنامه ریزی و برنامه مداری ضد ارزش تلقی شده ؛در نتیجه، برنامه گریزی ترویج و تبلیغ می شود!
همه آنچه ذکرشد ، ایجاب می کند بیشتر به «برنامه » و برنامه ریزی پرداخته شود. نگاه به آینده ، آنطور که در سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران تصریح شده است ، و تدوین و تنظیم برنامه های میان مدت (پنج ساله) که سابقه ای تقریبا هفتادساله در ایران دارد، باید جهت دهی توسعه ای کشور را در دست بگیرند و اقدامات و فعالیت ها را هماهنگ کنند و اعمال بدون برنامه و سلیقه ای را کاهش دهند . حاکم شدن « برنامه محوری » در سطوح تصمیم گیری و اجرا ، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
در دنیای امروز ، عوامل تغییر ، بسیار متنوع و متعدد شده اند ، به نحوی که گاه امور، غیر قابل پیش بینی به نظر می رسند. به همین دلیل ، بکارگیری دانش برنامه ریزی بیش از گذشته ضروری گشته است. مدل های نوین برنامه ریزی راه بردی و برنامه ریزی منعطف و برنامه ریزی غلطان ، برای مواجهه با شرایط بسیار متغیر جهان امروز ،موضوعیت یافته و با درجاتی از کارآیی و مو فقیت به کار گرفته شده اند. سیستم های هوشمند تصمیم سازی و پشتیبانی از تصمیم ، سناریو های مختلف ممکن را با پیش بینی متغیر های مختلف ، تنظیم ، و در اختیار سیاست گزاران و تصمیم گیران قرار می دهند.
محیط بسیار پیچیده جهان امروز ، بکارگیری ابزار های پیچیده تر برای پیش بینی آینده را ایجاب می کند. اگر تعدد متغیر های تأثیر گذار، وپیچیدگی محیط پیرامون ، پیش بینی ها و برنامه ریزی های سنتی را با چالش مواجه کرده است، باید به تناسب پیچیدگی ها ، دانش برنامه ریزی را توسعه دهیم و ابزارهای نوین را برای برنامه ریزی بگارگیریم ، انباشت تجربه ودانش را در این حوزه ایجاد کنیم و فرایند برنامه ریزی را تکامل بخشیم. امروزه، برنامه ریزی ؛ فرایندی علمی، ابزارهایی نوین ، افرادی حرفه ای ، و انباشت دانش و تجربه را طلب می کند.
نفی تجارب گذشته، حذف ساختار های تخصصی و بکارگیری افراد غیر حرفه ای ، تنها پاک کردن صورت مسئله است. باید آنچه در پیش رو داریم بشناسیم و آگاهانه به استقبال امور برویم . به تعبیر امیر المومنین (ع) :المومنون الذین عرفوا ما امامهم :مومنان همان کسانیند که دانستند چه درپیش دارند. بحار 78/25 ونیز : من استقبل الامور ابصر . من استدبر الامور تحیر.: هر که از پیش به استقبال کارها برود بینا میشود وهر که به آنها پشت کند (وناآماده باآنها روبرو گردد) سرگردان میماند. غررالحکم /266
به طور کلی ، برنامه ریزی ، معمولا” معادل آینده نگری در نظر گرفته شده است ، و عبارت از مجموعه اقداماتی است که به پیش بینی « آینده » می پردازد و برای طراحی و دستیابی به یک آینده مطلوب ، تلاش می کند. برنامه ریزی به این معنی ، متضاد « روز مرگی » است و از آنجا که لازمه طراحی آینده ، تفکر و اندیشه است، برنامه ریزی ، متضاد انجام عادتی کارها وفعالیت ها نیز قرار می گیرد . به عبارت دیکر، کمال انسانی در تفکر ، حکمت ، تعقل ، شناسایی چالش های پیش رو و اتخاذ تدابیر لازم و پیش گیرانه برای غلبه بر چالش ها تجلی می نماید . بدین سان ، برنامه ریزی ، فعالیتی «عالی » و کمال جویانه برای انسان ها تلقی می شود ؛ فعالیتی که کمال نفسانی انسان ها را نیز به عرصه ظهور می رساند!
چرا بر این جنبه کمال جویانه برنامه ریزی تأکید می کنیم ؛ و شاید به تعبیری بدیهیات را تکرار می کنیم؟ مگر ضرورت و اهمیت عقلایی برنامه ریزی و آینده نگری ، قابل انکار است؟ آیا اصلا” کسی و یا جناحی و گروهی در کشورما و یا سایر مناطق ،ضرورت و اهمیت برنامه ریزی را نفی یا انکار کرده است؟
1- نخستین جنبه پر اهمیت موضوع این است که توجه کنیم اصولا” لازمه تفکر دینی ، برنامه ریزی و آینده نگری است. انسان در حوزه دینداری ، دنیا را موقتی وغرق شدن درآن را،« روزمرگی » می داند و برای آخرت خود برنامه ریزی و ذخیره سازی می کند. انسان دین دار، دنیا را « مزرعه ای برای آخرت » می انگارد و برای خلقت خود هدفی والا قائل است ودوران زندگی را فرصتی برای دستیابی به هدف اُخروی تلقی می کند و تلاش خود را برای این « دستیابی به هدف» متمرکز می سازد.
در عین حال این دستیابی به هدف اُخروی به تنهایی و منتزع از عمل اجتماعی هم میسر نیست وحضور در جماعت ،و تعهد نسبت به فقرا و مستمندان ،انفاق و زکات ، درکنار عدالت طلبی ومبارزه با ظلم و فساد و فقر و تبعیض و نا برابری ، و تعهد برای حاکمیت حق و عدالت ، ابعاد جامع « آینده نگری دینی و آخرت گرایی راستین / یا اسلام محمدی (ص)» را تشکیل می دهند .
بر این اساس دینداری و دین مداری (و اسلام محمد(ص)ی ) ، مستلزم نگاه به آینده ، آنهم آینده دور (Futuralism) و برنامه ریزی برای آینده است!
2- جنبه دوم اهمیت ، این است که در یک رویکرد « عمل گرایی » و پراگماتیستی ، گاه فعل برنامه ریزی، با واقع گرایی ، درمغایرت قرار می گیرد . در این حالت، برنامه ریزی فعالیتی ایده آلیستی وغیر واقع گرا وانمود می گردد و درپی آن کار اجرایی و رسیدگی به امور روزمره مغایر برنامه ریزی قلمداد شده و تفکر برنامه نگر و آینده محور ، مُخِلِ انجام وظائف روزمره تصور می شود!
در این حالت، مطالبه برنامه ، مطالبه ای لوکس و تجملی و غیر منطبق با واقعیات موجود تجلی می کند. خطر مهم این تجلی کاذب این است که بی برنامگی وروزمرگی مشروعیت و گاه، «تقدس» می یابد و برنامه ریزی و برنامه مداری ضد ارزش تلقی شده ؛در نتیجه، برنامه گریزی ترویج و تبلیغ می شود!
همه آنچه ذکرشد ، ایجاب می کند بیشتر به «برنامه » و برنامه ریزی پرداخته شود. نگاه به آینده ، آنطور که در سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران تصریح شده است ، و تدوین و تنظیم برنامه های میان مدت (پنج ساله) که سابقه ای تقریبا هفتادساله در ایران دارد، باید جهت دهی توسعه ای کشور را در دست بگیرند و اقدامات و فعالیت ها را هماهنگ کنند و اعمال بدون برنامه و سلیقه ای را کاهش دهند . حاکم شدن « برنامه محوری » در سطوح تصمیم گیری و اجرا ، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
در دنیای امروز ، عوامل تغییر ، بسیار متنوع و متعدد شده اند ، به نحوی که گاه امور، غیر قابل پیش بینی به نظر می رسند. به همین دلیل ، بکارگیری دانش برنامه ریزی بیش از گذشته ضروری گشته است. مدل های نوین برنامه ریزی راه بردی و برنامه ریزی منعطف و برنامه ریزی غلطان ، برای مواجهه با شرایط بسیار متغیر جهان امروز ،موضوعیت یافته و با درجاتی از کارآیی و مو فقیت به کار گرفته شده اند. سیستم های هوشمند تصمیم سازی و پشتیبانی از تصمیم ، سناریو های مختلف ممکن را با پیش بینی متغیر های مختلف ، تنظیم ، و در اختیار سیاست گزاران و تصمیم گیران قرار می دهند.
محیط بسیار پیچیده جهان امروز ، بکارگیری ابزار های پیچیده تر برای پیش بینی آینده را ایجاب می کند. اگر تعدد متغیر های تأثیر گذار، وپیچیدگی محیط پیرامون ، پیش بینی ها و برنامه ریزی های سنتی را با چالش مواجه کرده است، باید به تناسب پیچیدگی ها ، دانش برنامه ریزی را توسعه دهیم و ابزارهای نوین را برای برنامه ریزی بگارگیریم ، انباشت تجربه ودانش را در این حوزه ایجاد کنیم و فرایند برنامه ریزی را تکامل بخشیم. امروزه، برنامه ریزی ؛ فرایندی علمی، ابزارهایی نوین ، افرادی حرفه ای ، و انباشت دانش و تجربه را طلب می کند.
نفی تجارب گذشته، حذف ساختار های تخصصی و بکارگیری افراد غیر حرفه ای ، تنها پاک کردن صورت مسئله است. باید آنچه در پیش رو داریم بشناسیم و آگاهانه به استقبال امور برویم . به تعبیر امیر المومنین (ع) :المومنون الذین عرفوا ما امامهم :مومنان همان کسانیند که دانستند چه درپیش دارند. بحار 78/25 ونیز : من استقبل الامور ابصر . من استدبر الامور تحیر.: هر که از پیش به استقبال کارها برود بینا میشود وهر که به آنها پشت کند (وناآماده باآنها روبرو گردد) سرگردان میماند. غررالحکم /266
http://old.ires.ir/CoverStory/CoverStoryF/Item.asp?ID=117&CurPage=1