تاثير مشوق های صادراتی بر عملکرد صادرات

مطالعه ي موردي نمایندگیهای ایران خودرو در شهر بندرعباس

احمد کرامت جهرمی:
صادرات بعنوان نقش سازنده وزيربنايي درراه توسعه توليدات داخلي و فرصتهاي شغلي درجامعه مورد توجه قرارمي گيرد.ب ا بکارگيري برنامه هاي تشويق صادرات درپي بهبود عملکرد صادراتي شرکتهاوتشويق آنهابراي ارائه فعاليت هاي صادراتي هستيم.هدف ازاين پژوهش، بررسي تاثيربرنامه هاي تشويق صادرات برعملکردصادراتي(مطالعه موردي:صنعت خودرو سازي(مي باشد.اين پژوهش ازلحاظ هدف کاربردي واز نظر ماهيت وروش ازنوع پژوهشهاي توصيفي-پيمايشي بانمونه199نفري وحجم جامعه420نفري ازمشتريان وکارکنان نمايندگيهاي  شرکت ايران خودرو،اداره کل استانداردوگمرک وکارشناسين بازاريابي دراستان هرمزگان مي باشد.داده هاي دسته بندي شده ازطريق ابزار اصلي(پرسشنامه)بااستفاده ازنرم افزارSPSSوExcelمورد تجزيه وتحليل قرارگرفت.پيرامون مباني نظري ازروش کتابخانه اي شامل کتب منتشره درخصوص موضوع تحقيق ،اينترنت و منابع اطلاعاتي سازمانهاي مرتبط ودر روش ميداني جهت بدست آوردن اطلاعات،ازپرسشنامه بهره برداري گرديده است.درتحليل آماري حاصل ازاطلاعات پرسشنامه،اطلاعات دردوبخش توصيفي واستنباطي موردبررسي قرار گرفت.در بخش توصيفي شاخصهاي ميانگين، فراواني،درصدفراواني ودر قسمت استنباطي با استفاده ازآزمون تي تک متغيره  وضريب همبستگي پيرسون داده  هاي حاصل ازپرسشنامه تجزيه وتحليل گرديد.نتايج اين پژوهش نشان مي دهدکه برنامه هاي تشويق صادرات بطورمستقيم برعملکردصادراتي تاثيرنداشته اماازطريق تاثيرگذاري برانگيزاننده هاي صادراتي و عملکردصادراتي تاثيرمثبت ومعناداري دارد.براساس اين نتايج توصيه هاوپيشنهادهايي براي افزايش اثربخشي برنامه هاي تشويق صادرات ارائه شده است که مي توان مورداستفاده سياستگذاران اين حوزه قرار گيرد.

کلمات کليدي:صادرات،برنامه تشويق صادرات،عملکردصادراتي،انگيزاننده هاي صادراتي،استراتژي صادراتي، صنعت خودروسازي،

Abstract:
Impacts of export promotion programs on firm’s export performance. (The case study: automobile industry)

Export has an important role in country economic growth – and it is considered as a constructive factor in the way of local production improvement and job opportunities. Export policy aimed to improve the companies exporting operation and privilege them to apply more export activities through export encouraging program. The purpose of this study is to investigate the impact of export encouraging program on exporting operation of automobile export industry. The study is applied from the purpose side and it is descriptive-surrey from the method side. A sample of 199 people has been selected from a population that consists of 420 people including consumers and employees of Iran-Khodro company agency and Bandar Abbas general office of standard and custom and marketing experts. Data classification has been accomplished using main tool which is questioner and then has been analyzed through excel and SPSS soft ware. Besides theoretical bases, library method including published reports related to study subject, internet and data sources of related organization has been used. Questioners also have been used in field study for the aimed of data collection. In statistic analysis of collected Questionnaire data, information has been analyzed in two phase: descriptive and analytic. In descriptive phase the factors including: mean, frequency, frequency percentage and analytic phase by T single-sample test and Pierson correlation coefficient has been analyzed data of Questionnaire. results of this study is suggested that use of EPPs (Export promotion programs) has no direct impact on export performance, but indirect positives effect can be observed at the result of its leaving impression on exporting operation and exporting motivators. According to the finding of EPPs some policy implication to improve the effectiveness presented based on the results of study in the end of paper.

Key words: export encouraging program, export operation, exporting motivators, export strategy, automobile manufacturing.

1-1مقدمه:
صادرات نقش مهمي درتوسعه اقتصادي کشور هابازي مي کند.تحليل وضعيت چهل ويک کشور بين سالهاي 1963 تا 1985توسط بانک جهاني نشان داد،عملکرد اقتصادي کشورهاي با اقتصادبرون گراتقريباًدرهمه جنبه هابهتروبرتراز اقتصادهاي درونگرا بوده است.شرکت ها بعلت تشويق اکثريت به اتفاق دولتها وفشاررقابتي وعلاقه مندي به رشد وتوسعه،تلاشهاي فراواني راجهت افزايش مهارت صادرات انجام مي دهند.نتيجه اين اقدامات،صادرات جهاني ازسال 1960تا 1991حدود 29برابرمي باشد.لئونيدو،کتسيکياس وسميعي [1]عوامل موثربرعملکردصادرات موفق رابه پنج گروه دسته بندي کرده اند.اين عوامل عبارتند از:عوامل مديريتي(شخصي،تجربه،نگرش وطرز تلقي،رفتاري ومشخصه هاي مربروط به تصميم گيران شرکتهاي صادراتي)سازماني(عناصرمرتبط بامشخصه ها،عمليات،منابع واهداف سازمان)عوامل محيطي(فاکتورهايي که محيط عملياتي وکلان شرکتهاي صادرکننده راشکل مي دهند)هدف گيري بازارهاي صادراتي (شناسايي و انتخاب بازارهاي هدف بين المللي )متغيرهاي آميخته بازاريابي( استراتژي محصول، قيمت ، توزيع و ترفيع).دريک پژوهش جديدترويلکسون وبرودرز[1]با بررسي تجارب و عملکردصادراتي شرکت هاي کوچک ومتوسط،تاثيراستفاده ازخدمات ترفيع صادرات بامتغيرهاي موانع صادرات،منابع انساني وعملکردصادراتي رابررسي کرده اند.عليرغم اهميت صادرات،سياستهاي ملي کشورها درموردحرکت کالابين کشورهاهمواره متناقص بوده است.دولتها باعرضه يارانه وحمايتهاي غيرمستقيم،صادرات راتشويق مي کنند.حمايت غيرمستقيم صادراتي شامل تخفيفهاي مالياتي وبرنامه هاي پشتيباني وسيع دولتي درجهت آموزش وتوسعه صادرات مي باشد.در سطح بنگاه،صادرات فرصتهاي رشد و توسعه براي شرکت ها ايجاد مي کند.باگسترش سطح دسترسي به بازار هاي خارجي،شرکت مي تواند به سطح بالاتري از توليد برسد.اين امرباعث کاهش بهاي تمام شده واحد ودستيابي به نرخهاي سود بالاتر مي شود. صادرات فرصت هاي ايجاد تنوع در بازار را براي شرکت ها ايجاد مي کند. به علاوه به شرکت اجازه بهره برداري از نرخ هاي رشد متفاوت در بازارهاي متفاوت را داده و وابستگي شرکت به يک بازار خاص را کاهش مي دهد. صادرات فرصت يادگيري به واسطه وجود رقابت را براي شرکت فراهم کرده و باعث مي شود شرکت توانايي بقا در محيط هاي غيرآشنا و غريبه راکم کم بدست آورد.به دليل اهميت صادرات،دولتهامعمولاً اقدام به حمايت از فعاليت هاي صادراتي شرکتها با بکارگيري مشوقها وبرنامه هاي حمايتي مي کنندکه به برنامه هاي ترفيع/ تشويق صادرات معروف هستند.هدف اين خدمات وتلاشهاکمک به شرکتهاي فعال در يک قلمرو اقتصادي براي شروع و يا ادامه فعاليت هاي بين المللي(صادرات) است.يک گروه از اين برنامه ها براي شرکتها اطلاعات تجاري وصادراتي فراهم مي کنند،برخي ديگر با هدف ايجاد يا افزايش انگيزه شرکت هابراي صادرات ارائه مي شوند و بخش مهمي نيز شامل حمايت هاي مالي و عملياتي ( مانند تامين مالي صادرات، بيمه صادرات،آموزش حمل ونقل صادرات،بازاريابي صادرات،اجراي ماموريتهاي تجاري خارجي،ايجاد روابط تجاري با تجار خارجي مي شود.درکشور ايران نيزساليانه مبالغ قابل توجهي صرف برنامه هاي تشويق صادرات مي شود.درضمن چارچوب نهادي مشخصي نيزدرکشوربراي حمايت ازصادرات شکل گرفته است که سازمان توسعه تجارت،موسسه مطالعات وپژوهشهاي بازرگاني،صندوق ضمانت صادرات،بانک توسعه صادرات و شرکت نمايشگاههاي بين المللي در اين چارچوب قرار مي گيرند.با اين وجود،با اين که چند دهه است که راهبرد تشويق صادرات به عنوان يکي از راهبردهاي اصلي در راستاي سياست کلان رشد اقتصادي در دستور کار دولت هاي ايراني قرار داشته و برنامه ها وفعاليت هاي متعددي نيز در اين راستا انجام شده است، بررسي ها نشان مي دهد که کشور ايران با وجود برخورداري از پتانسيل هاي بالاي صادراتي،سهم کمي از بازارهاي بين المللي را در اختيار دار د و اگرچه از زمان تدوين برنامه سوم توسعه، صادرات ايران روند صعودي به خود گرفته است، اما هنوز فاصله زيادي با شرايط مطلوب وجود دارد. به علاوه ترکيب کالاهاي صادراتي کشور نيز نيازمند اصلاح و بهبود است.کومکو،هرکار [2]برنامه هاي تشويق صادرات را به سه گروه برنامه هاي تشويق مالي(شامل معافيت هاي مالياتي،وامهاي صادراتي،مجوز جانشين کردن مواد اوليه وارد شده وبيمه صادرات)،برنامه هاي کمک هاي فني( ترفيع بازاريابي درکشورهاي هدف،کمک وارداتي به صادرکنندگان وحمايتهاي حمل ونقل صادراتي)وسايرمشوقها(اصلاح بروکراسي وجوايزصادراتي)دسته بندي کرده اند.صادرات ايران نسبت به کشور هاي توسعه يافته و کشورهاي همتراز به ميزان قابل تاملي پايينتر است.البته به اعتقاد بسياري ازکارشناسان صنايع مختلف توليدي وخدماتي کشور قابليت هاي پايه اي مورد نياز براي موفقيت در صادرات را دارند.بنابراين اين سوال کليدي قابل طرح است که چراحجم صادرات کشور پايين است؟سوال فوق سوالي پيچيده وچندبعدي است که پاسخ به آن مستلزم بررسي عوامل مختلفي است.ازبين تمامي عوامل تاثيرگذاربرعملکرد صادارتي کشور،ممکن است يکي ازعوامل برنامه هاي تشويق صادرات باشندگرچه در قرون گذشته اين عوامل جزء مهم بلکه پايه اساسي زندگي ملي يک قوم بوده است ودول جهان تنها به صولت و قدرتشان معروف مي شدند،اما امروزه براي سنجيدن درجه استحکام و استواري وياضعف وسستي استقلال کشورها اوضاع اقتصادي آن ممالک را مقياس قرار مي دهند.برنامه هاي تشويق صادرات ازسوي دولت موسسات وسازمانهاي بازرگاني براي کمک دررفع اين موانع و محدوديتها فراهم مي گردد.اهميت اين موضوع دررفع محدوديت وموانع در توسعه صادرات و عملکرد صادراتي و رقابتي کردن بازار نقش چشمگيري دارد.در صنعت خودروسازي اين مسئله تا حدودي مورد توجه قرار گرفته است.در صنعت خودرو سازي به دليل گستردگي اين صنعت و ارتباط آن با بسياري از بخش هاي اقتصادي و اجتماعي و…در سطح کشور و همچنين کشورهايي که از خودرو هاي ايراني استفاده مي کنند،حوزه ها وعوامل متعددي مي تواندبرعملکرد صادراتي تاثيرگذار باشد.مشخص ميگرددکه بکارگيري برنامه هاي تشويق صادرات درصنعت خودرو سازي باعث ساخت خودرو هاي با کيفيت بهتر درمقابل رقباي ديگر وگستردگي صادرات در حوزه اين صنعت مي شودکه خودباعث تغيير و تحول در اقتصاد کشور مي شود.برنامه هاي تشويق صادرات اثر غير مستقيمي بر فروش هاي صادراتي اعمال مي کند. شرکتها بايد کاري بيش از عرضه محصولات مناسب انجام دهند.بايد بتوان در صادرات با استفاده از برنامه هاي تشويق صادرات ازجمله: تبليغات گسترده حمايتهاي دولت وانگيزاننده ها از جايگاه خوب و فروش بيشتري برخوردار شود.تبليغ يکي ازابزارهاي عمده برنامه هاي تشويقي است که باعث رشدصادرات مي شود.بسياري ازشرکتها به دليل فقدان تجربه کاري ومنابع واطلاعات محدودنسبت به فروش صادراتي ناتوان بوده،دراينجا توسعه برنامه هاي تشويق صادرات توسط دولت و موسسات امري ضروري براي اقتصاد کشور مي باشد. لذا تحقيق حاضر در نظر داردتاثيربرنامه هاي تشويق صادرات رابرعملکردصادراتي درحيطه صنعت خودروسازي بررسي نمايد.دراين تحقيق مابه بررسي تاثير برنامه هاي تشويق صادرات بر عملکرد صادراتي در شرکتها پرداخته و ازآنجائيکه اين تحقيق در محدوده صنعت خودرو سازي انجام شده مي توان مطالعه موردي در اين حوزه در نظر گرفت. محدوده تحقيق نمايندگي هاي شرکت ايران خودرو،ادارات گمرک و استاندارد و بهره گيري از تجارب کارشناسين بازاريابي در اين عرصه در استان هرمزگان مي باشد.

2)مباني نظري پژوهش
2-1)عملکرد صادراتي وبرنامه هاي تشويق صادرات

درک رابطه ي برنامه هاي تشويق صادرات باعملکرد صادراتي مستلزم بررسي عوامل تعيين کننده وتاثير گذاربرعملکرد صادراتي است.آبي و اسلاتر [3]عوامل تاثيرگذار برعملکرد صادراتي را به عوامل مربوط به محيط  بيروني و عوامل مربوط به محيط دروني بخش بندي مي کنند. طبق مدل اين دومحقق،عملکرد صادرات تحت تاثير سه گروه ازمتغير هاي دروني يعني مشخصه هاي شرکت(مانند اندازه شرکت و طرز تلقي مديريت نسبت به صادرات)قابليتهاي شرکت (مانند دانش بازاريابي و فناوري )واستراتژي بازاريابي بين المللي(مانندبازارهاي هدف،روش ورود وتطبيق آميخته بازاريابي با بازارهاي هدف)است.به علاوه، اين دوپژوهشگرتاکيدمي کنندکه عملکرد صادراتي شرکت تحت تاثيرمتغيرهاي بيروني نيز است.يک راه براي تحليل رابطه بين برنامه هاي تشويق صادرات وعملکرد صادراتي تئوري رفتاري شرکت است. تئوري رفتاري شرکت بااين مسئله سروکار داردکه شرکتهازماني که بافرايند تصميم گيري مواجه مي شوند،چگونه اطلاعات راسازماندهي وپردازش مي کنند.در چارچوب اين تئوري مي توان سوالهايي از قبيل شرکتها چرا اقدام به صادرات مي کنند؟چرا از ادامه آن منصرف مي شوند؟چرا به اهداف صادراتي خود نمي رسندمطرح و تحليل کرد.درچارچوب تئوري رفتاري مي توان گفت که شروع وادامه صادرات ناشي ازانگيزاننده هاي صادراتي وتوقف يا عدم توسعه آن ناشي ازتاثيرموانع واقعي ياموانع ادراکي صادرات است.لاگس و مونتگمري[4] در بررسي رابطه حمايت ازصادرات وعملکرد صادراتي نشان دادندکه حمايت از صادرات تاثير مستقيم بر بهبود عملکرد صادراتي دارد،اما اين تاثيرمعنادار نيست،زيرا اين تاثيرمثبت به دليل تاثير منفي تطبيق قيمت باشرايط بازارهاي خارجي تعديل مي شود.فرانسيس و داد  [5]نشان دادند ميزان استفاده از برنامه هاي تشويق صادرات بر تحقق اهداف صادراتي و استراتژي صادراتي تاثير دارد ودرضمن موجب ارتقاء قابليتهاي بازاريابي بين المللي شرکت هاي کانادايي شده است.بررسي شواهد اثر بخشي برنامه هاي تشويق صادرات توسط کوتابه و زينکوتا  [6]نشان مي دهد که با وجود دفاع سازمان هاي دولتي از اثر بخشي اين برنامه ها، پژوهش ها دلايلي منطقي و اطلاعات قابل توجهي درموردمحدود بودن و نامشخص بودن و مبهم بودن اثر بخشي آن ها ارايه مي دهند(کوتاب و همکاران،1992[2]) برخي ازپژوهشها بين مشوق هاي صادراتي وعملکرد صادراتي رابطه مثبت گزارش کرده اند(کارافاکيلو،1996[3]). اما برخي از مطالعه ها نيز نشان داده اند، اين مشوق ها در تحقيق اهداف شکست خورده اند(گارنروهمکاران،1987 وکاوسجيل،1984[4]). برخي از پژوهش ها نيز نشان داده اند که مشوق هاي صادراتي تاثير معکوس بر عملکرد صادراتي داشته اند(سوليوان و همکاران،1985[5]).پژوهشهاي جديدتر نشان مي دهد،برنامه هاي تشويق صادرات به جاي تاثير مستقيم برعملکرد صادراتي شرکت،طي يک فرايند و بطور غير مستقيم بر عملکرد صادراتي تاثير مي گذارد(يونس و همکاران،2006وويلکسون وهمکاران،2006[6]).زينکوتا11دريک مدل فرايندي شرح مي دهدکه برنامه هاي تشويق صادرات فقط به طور غير مستقيم بر عملکرد صادراتي تاثير مي گذارند. اين برنامه ها ابزارهايي براي افزايش منابع، شايستگي ها و توانمندي هاي سازماني و مديريتي هستند.  محققان اشاره مي کنند که برنامه هاي تشويق صادرات قابليت هاي صادراتي شرکت ها را بهبود داده ودر نهايت شانس موفقيت شرکتها در بازارهاي خارجي را بهبود مي دهند..اطلاعات يک عامل اساسي در تصميمات بازاريابي دقيق است.(سرينگاهوس و روسون[7]،1990)آن به مديران کمک مي کندمسيرشان دربازارراتغييردهند،استراتژي هاي بازارمناسب رابمنظور پاسخ به تغييرات بازار طراحي کند،راه حلهاي دقيق و ويژه اي براي مشکلات وبازاريابي پيدا کندوعملکرد شرکت را در بازار ارزيابي کند.توسعه اطلاعات مناسب براي تصميم گيري هنگام گسترش به بازارهاي بين المللي بيشتر شد.هنگامي که عمليات درخارج از کشور باريسک بالايي به منظورمحيط کسب وکار ناآشنا،پارامترهاي جديد،افزايش درتعدادابعادشامل شد.امکانپذيري بيشترورقابت وسيع انجام مي شود.مجموع کيفيت بالا،بموقع بودن(بهنگام بودن)واطلاعات مربوط به انتشار اين اطلاعات در سازمان و استفاده آن براي مشارکت موفقيت شرکتهاي صادراتي دربلندمدت به اين مطلب اشاره داردکه شرکتهاي صادراتي بايد بازارمحور و سازمان يادگيرنده باشند.بدست آوردن وپاسخ به اطلاعات بازاروبطورويژه اي درمفهوم بازاريابي صادرات اهميت دارد.جايي که تغييرات درمحيط بازار کلان خيلي سريع است که نيازبهاطلاعات وسودمندي راافزايش مي دهد.استفاده ازاطلاعات،عدم قطعيت رادرفرايندتصميم گيري نسبت به بازارهاي خارجي،بهبودتوانايي شرکت براي برآمدن فرصتها،تهديدات دربازار صادرات وبطورمتوالي شرکت رقابتي راکاهش مي دهد.بعبارت ديگراطلاعات بازاربين الملل مانع عمده اي براي شرکتهاي صادراتي وغير صادراتي است(بيجمولت وهمکاران،1994[8]).گره گشايي اثرتشويق صادرات كاردشواري است.سختيهاي اندازه گيري و روش شناسي،اغلب محققين رابه استفاده ازمتغيرهاي جانشين جهت ارزيابي برنامه هاي تشويق صادرات سوق داده است.بخشي ازتحقيقات برسنجش آگاهي وبكارگيري برنامه هاي تشويق صادرات بعنوان نشاني ازموفقيت آنها معطوف شده است.نتايج حاصل از ميزان آگاهي وبكارگيري اين برنامه ها مخلوط شده است.اگرچه كاربردوآگاهي ممكن است براي طراحي برنامه مفيد باشد،اما وسيله سنجش تاثير نيستند.اول اينكه،آگاهي الزاما به بكارگيري ختم نمي شود. دوم اينكه، آگاهي اثر بخشي ارتباط برنامه را ارزيابي مي كند، و الزاما سهم خود برنامه ها بخودي خود نشاني از تاثير اين برنامه ها در دستيابي به اهداف در نظر گرفته ، نخواهد بود.شناخت كارخانه از سودمندي برنامه ها نيز بعنوان ابزاري براي سنجش تاثير اين برنامه ها استفاده مي شود.رويكردبه برنامه هاي دولتي،شناخت وآگاهي ازسودمندي و كمك كنندگي اين برنامه ها اطلاعات ارزشمندي فراهم مي سازد، اما نمي تواند بعنوان مطالعه تاثير تلقي شود. كارخانجات ممكن است رده بندي بالايي از برنامه ها را داشته باشند كه در حقيقت بر موقعيت صادراتي شان تاثير چنداني ندارد.برنامه هاي تشويق صادرات بر سابقه عملکرد نيز تاثير گذار است. برنامه هاي تشويق صادرات که آموزش اطلاعات و هدايت صادرات را در بر دارند بر قابليت هاي بازار يابي يا صادراتي خاص موثرند. برنامه هاي تشويق صادرات مي تواند گسترش صادرات را تقويت کرده و شرکت ها را در انتخاب استراتژيهاي مناسب راهنمايي کرده و طرح هاي صادراتي ايجاد نمايد. علاوه بر اين، گسترش بازار خاص بايستي با سطوح خاص مشارکت متناسب باشد.کارخانه هاي کوچک ممکن است.براي ورودبه بازارپرسود ترغيب شونددر حاليکه کارخانه هايي با صادرات بزرگتر ممکن است براي دستيابي بازار هاي جديد ترغيب شوند.(سايت اقتصادي دانشنامه علمي،1390)

2-2)انگيزاننده هاي صادراتي و استراتژيهاي صادرات:
انگيزاننده هاي صادراتي درهرمرحله از توسعه صادرات در مراحل اوليه ما قبل صادرات تا مراحل پيشرفته تر از نظردرگيري و تعهد درصادرات يا درگامي مابين اين فرايند مي تواند حضور داشته باشند.(ميشائيل،1982و بيلکي و همکاران،1977[9]). اگر مديران شرکت ها، محرکهاي صادراتي مختلف را درک کرده و قدرت آنها را بالا برآورد کنند،ممکن است صادرات را به عنوان يک استراتژي پذيرفته ورفتارصادراتي راشروع کنند.محرکهاياانگيزاننده هاي صادرات را مي توان بر اساس منبع محرک، به دو دسته محرک هاي دروني و محرکهاي بيروني تقسيم کرد.(روسون و همکاران،1982[10])محرک هاي دروني عواملي هستند که به محيط داخلي شرکت مربوطند،اما محرکهاي بيروني ريشه در محيط مادر ياکشور بيگانه دارد. بعلاوه، مي توان براساس ماهيت محرکها،آنهارابه محرکهاي فعال و محرکهاي واکنشي دسته بندي کرد(جوهانسون وهمکاران،1982[11])در اين دسته بندي محرک هاي پيش فعال محرک هايي هستند که ناشي از شايستگيها و توانمنديها داخلي و منحصربه فردشرکتهاهستند.اين فاکتورها،فاکتورهاي کششي ناميده مي شوند.محرکهاي واکنشي يافاکتورهاي فشار محرکهايي هستندکه موجب درگيرشدن شرکت درصادرات براي پاسخ به فشار يا تحريک عوامل محيطي مي شوند.بنابراين،برنامه هاي تشويق صادرات محرکهاي بيروني و واکنشي صادرات هستندکه ممکن است برعملکرد يااستراتژي صادرات شرکتها تاثيرداشته باشند.زماني که يک شرکت بادو راهي تصميم گيري براي شروع يا ادامه صادرات مواجه مي شود،گرايش عمومي به سمت تصميم به عدم صادرات است.گرايش به سمت عدم صادرات را مي توان به موانع صادراتي نسبت داد. موانع صادراتي شامل موانع نگرشي، ساختاري يا عملياتي هستند وموجب پنهان ماندن يا عدم شکوفايي توانايي هاي شرکت ها در شروع يا گسترش و ادامه فعاليت هاي صادراتي مي شوند (مورگان[12]،1997). اين موضوع در پژوهش هاي انجام شده در آمريکاي شمالي آلمان و انگلستان ، المان و ژاپن تاييد شده است(بولسو،1975 وسيمسون وکوجاوا،1974[13]). شرکتهادرهريک ازمراحل فرايند بين المللي  شدن از قبل ازشروع عمليات صادرات تامراحل آغازين ودرگيري اساسي در صادرات باموانع صادراتي مواجه مي شوند.اما اغلب ماهيت اين موانع درطول فرايند بين المللي شدن تغيير مي کند.بگونه اي که درمراحل اوليه بيشتر مربوط به طرزتلقي ونگرش به صادرات بوده و جنبه ادراکي دارند ولي با پيشرفت در فرايند بيشتر ماهيت ساختاري و عملياتي پيدا مي کنندکه جنبه تجربي و واقعي دارند.کاوسيگل[14] موانع صادراتي را بر اساس ريشه آن ها دسته بندي کرده است.به اعتقاد پژوهشگران،سياستگذاران بايد حمايت هاي اموزشي ، عملياتي و تشويقي خود را به سمتي سوق دهند که به شرکت هاي کوچک و متوسط در غلبه بر موانع صادرات کمک کنند. در ضمن آنه اشاره مي کنند که مفيد بودن اين برنامه ها وابسته به فعاليت ها،تواناييها و يا تمايل استفاده شرکت ها براي بهره گيري از مزاياي اين برنامه ها است(حسنقلي پور وهمکاران،1389).شمس الدوها و يونس علي [15]نيز درپژوهش خودنشان دادند که سياستهاي دولتي مشوق بين المللي شدن به طور غير مستقيم و از طريق کمک به شرکت ها براي کسب دانش و ايجاد تعهد در مديران بر عملکرد صادرات تاثير دارند.براساس مدل اين دو،استفاده از برنامه هاي تشويق صادرات دانش و اطلاعات عملي صادرات را افزايش مي دهد، طرز تلقي و ادراک مديران از راه محيط بازار صادراتي تحريک مي کند و تعهد به صادرات را نيز ارتقا مي دهد و از اين طريق به طور غير مستقيم بر استراتژي صادرات و عملکرد صادرات تاثير مي گذارد. نتيجه اين مطالب رابطه مستقيم بين استفاده از برنامه هاي ترفيع صادرات را تاييد نکرده است. گنتورک و کوتابه[16]نيز مشاهده کردند که استفاده از برنامه هاي تشويق صادرات بر رابطه درگيري در صادرات با عملکرد صادرات تاثير مي گذارد ( تاثير غير مستقيم بر عملکرد صادرات) اين دو پژوهشگر در پژوهش هاي تجربي خود به اين نتيجه رسيدند که استفاده از برنامه هاي تشويق صادرات بر کارايي و اثر بخشي صادرات تاثيري نداشته است اما بر موقعيت رقابتي شرکت در بازارهاي بين المللي تاثير مي گذارد.

2-3) صنعت خودروسازي دردنيا، در جهان اسلام ودر ايران
صنعت خودروسازي يکي ازمهمترين صنايعي است که نقش قابل ملاحظه اي دررشد اقتصادي داشته وبه اعتقادبرخي اين صنعت مهمترين نيروي محرکه توسعه اقتصادي درقرن بيستم بوده است.(نوربخش،1384)بازارخودروبه2دسته تقسيم مي شوند.دسته اول بازارهايي که بيشتردرکشور هاي جهان سوم به پايين رواج دارد وبا سه عنوان عجيب،غريب وتاريخ گذشته توصيف مي شود.در اين بازارهازمان معنايي نداردوخودروصرفابعنوان يک وسيله نقليه تازماني که قيمتش مناسب باشدازسوي مردم مورداستقبال قرارمي گيرد.عمرتوليدمحصولات دراين بازارهامعمولاتاسه وبعضا5برابر عمرشان در خط توليد کارخانه اصلي نيز ادامه مي يابدواشتغالزايي بيش ازمقوله خودروسازي براي سران اين کشورها اهميت دارد.استانداردها حالتي فرماليته بخود مي گيرندو مانند خودرو هاتابع زمان نيستند و خلاصه همه چيز تا وقتي ارزان و در دسترس است مانند لنگه کفشي در بيابان نعمت مي باشد. دسته دوم بازارهاي بروز ومتنوع هستندکه براساس زمان تغيير مي کنندوتنوع آنها به شدت بالاست. زمان در اين بازارها مرگ و زندگي يک محصول را در دست دارد .تنوع خودرو در بازار کشور هاي مختلف بسته به هر قاره متفاوت است.(هفته نامه خودرو امروز،1391)سالانه درجهان بيش از60ميليون دستگاه خودروتوليدمي شودکه به اعتقاد برخي نيمي ازآن مازاد نيازبازاراست وهمين امرصنعت خودرو سازي را تحت فشار قرار داده وهمين امرصاحبان و مسئولان اين صنايع را به توجه بيشتر جهت تحقيق و تبليغات گسترده وا داشته.صنعت خودرو سازي نسبت به بسياري ديگر از صنايع عمر چندان طولاني ندارد و بيش از 120سال فعاليت نداشته است،امادر سال 2000اين صنعت رتبه دوم اقتصاد جهاني را پس از گروه بانکها به خود اختصاص داد ودر بين500شرکت برترجهان،گروه خودروسازان متشکل از 25شرکت درجايگاه دوم قرارداش