تفکر سیستمی، ارگونومی و ارتقای ایمنی

نویسنده:  محمد خندان

چکیده: سیستم، مجموعه ای متشكل از اجزای به هم وابسته است كه در کنار یکدیگر تشکیل دهنده یک کل یکپارچه هستند. تفکر یعنی سازماندهی حرکت فکر برای کشف حقایق. تفکر سیستمی، چارچوب، روش، قانون و منطقی برای شناخت یک مساله است که جنبه های تجزیه-تحلیلی و ترکیبی آنرا در بر می گیرد. در حقیقت، تفکر سیستمی نگرشی کل گرا و در مقابل نگرش تجزیه گرا است و هدفش بهبود درك ما از ارتباط عملكرد هر سازمان با ساختار درونی و سیاست های عملیاتی آن است تا از این درك برای طراحی سیاست های موثر استفاده كنیم و دید جامعی را در مورد اصول پایه انگیزش انسان، شکل دهی نگرش و تغییر رفتار داشته باشیم. ارگونومی نیز اهداف ارتقای ایمنی، راحتی و بهره وری سیستم را دنبال می کند. از سوی دیگر ارگونومی تنها نیست و باید به طور موثر و متعادل با دیگر اجزا سیستم جهت به انجام رساندن اهدافش عمل نماید. از این رو تفکر سیستمی می تواند به عنوان یک ابزار مهم در دستیابی به اهداف ارگونومی و در نتیجه اهداف سیستم کمک کند.


به طور ویژه، تفکر سیستمی در حیطه ماکرو ارگونومی که با رویکردی بالا به پایین و در نظر گرفتن سیستم های روانی-اجتماعی با مسایل برخورد و دستیابی به اهداف سازمانی را تسهیل می نماید، کاربرد پیدا می کند. قوانین هفت گانه تفكر سیستمی جهت حصول اهداف ارگونومی عبارتند از، تنها یک علت ریشه ای وجود ندارد؛ صدمات توسط محیط، رفتار و فاکتورهای فردی ایجاد می شوند؛ ایمنی باید با سنجش محیط، رفتار و فاکتورهای فردی ارزیابی گردد؛ بازرسی صدمات، حقیقت یابی است نه مقصریابی؛ بازخور هم هدایت می کند، هم انگیزه می بخشد؛ اصل ثبات، تعهد را توسعه می دهد؛ به پذیرش اصل تقابل کمک می کند. با استفاده از تفکر سیستمی می توان شرایطی عاری از خطر در سازمان فراهم ساخت تا کارکنان در محیطی ایمن و سالم در جهت نیل به اهداف سازمانی، از جمله رشد اقتصادی که معیاری برای توسعه پایدار است، فعالیت نمایند.

کلمات کلیدی: تفکر سیستمی، ارگونومی، ایمنی، بهره وری، سازمان

1- مقدمه
مشکلات و مسایل انسان و سازمان ها در جوامع مختلف هر روز در حال تغییر و پیچیده تر شدن است. از مهمترین مسایلی که سازمان ها با آن مواجه می باشند و برای آنها هزینه های بالایی را نیز به دنبال دارد، بحث حوادث و صدمات شغلی است که به کاهش راحتی کارکنان و بهره وری سازمان منتهی می گردد. این مساله با توسعه و پیشرفت تکنولوژی و رقابتی شدن بازار اهمیت بیشتری پیدا می کند. یکی از علومی که به دنبال ارتقای ایمنی، راحتی و بهره وری است، ارگونومی می باشد. در ارگونومی نیز جهت حل این قبیل مسایل نیاز به تفکری که دارای بنیان محکمتر و ساختارمندتر باشد بیشتر گردیده، تفکری که تنها موجب تسکین مقطعی نگردد، چرا که با این شرایط همان مشکل پس از مدتی مجدد سر باز کرده و پیامدهای نامطلوب خود را به همراه خواهد داشت. به منظور کسب آگاهی و درک بیشتر و بهتر در مورد عملکرد هر سازمان، ساختار درونی و سیاست های عملیاتی و البته سیاست های مشتریان، رقبا و غیره جهت برخورد با مشکلات و حل آنها در این مقاله به موضوع «تفکر سیستمی» پرداخته شده است و از آن به عنوان ابزار و روشی برای حل ریشه ای مشکلات نام برده شده است.

1-1- تعریف ارگونومی
ارگونومی علمی ترکیبی است با محوریت انسان، که سعی دارد ابزارها، دستگاه ها، محیط كار و مشاغل را با توجه به توانایی های جسمی- فكری و محدودیت ها و علایق انسان ها طراحی نماید. این علم با هدف افزایش بهره وری، و با عنایت بر سلامتی، ایمنی و راحتی انسان در محیط شكل گرفته است. همچنین، این علم در تلاش است بجای متناسب سازی انسان با محیط، محیط را با انسان متناسب سازد. در این راستا سازمان بین المللی كار، ارگونومی را به معنای متناسب كردن كار برای انسان تعریف كرده است.
در ارگونومی حیطه های مختلفی وجود دارد. ارگونومی فیزیکی که اغلب تمرکز بر خصوصیات بیومکانیکی، آناتومیک، فیزیولوژیک و آنتروپومتریک انسان دارد. این شاخه از دانش ارگونومی همچنین تاثیر عوامل فیزیکی محیطی (مانند گرما، نور، صدا و لرزش) را بر کارایی و عملکرد افراد مورد بررسی قرار می دهد. ارگونومی شناختی اساسا متمرکز بر فرایندهای ذهنی انسان از قبیل حافظه، درک و استدلال، به دلیل تاثیر آنها بر اثر متقابل میان انسان و محیط می باشد. این شاخه در زمینه طراحی وب سایت ها و نرم افزارها، پیشگیری و کاهش استرس، و افزایش بازدهی ذهنی افراد در محیط های کاری قادر به ارایه راهکارهای می باشد. ارگونومی سازمانی در عین حال این حیطه به طور مشخص تاکید بر سازماندهی افراد و مشاغل جهت دستیابی به حداکثر کارایی در یک مجموعه مشخص دارد. در این راستا متخصصین از طریق مطالعه الگوها و ساعت های کاری، چیدمان کارکنان در تیم ها و گروه های زیر مجموعه یک سیستم و عواملی از این قبیل، نسبت به تغییرات مورد نیاز پیشنهادات خود را ارائه می دهند. ارگونومی سیستمی به عنوان موفق ترین روش تحلیل، طراحی و ارزیابی، سه شاخه فیزیکی، ادراکی و سازمانی دانش ارگونومی را به صورت یکپارچه و هماهنگ در اختیار می گیرد.
در نگاه دیگر می توان ارگونومی را در دو شاخه ارگونومی خرد یا میکرو ارگونومی و ارگونومی کلان یا ماکرو ارگونومی طبقه بندی کرد. در شاخه میکرو ارگونومی سه حیطه ارگونومی فیزیکی، ارگونومی شناختی و ارگونومی سازمانی قرار می گیرند. ارگونومی سیستمی که در برخی مراجع به آن ارگونومی کلان نیز اطلاق می گردد با رویکردی بالا به پایین و با توجه به سیستم روانی – اجتماعی به دنبال برخورد با مسائل و مشکلات بطور ریشه ای بوده و معتقد است که برای این منظور بایستی تغییرات و اصلاح شرایط از مدیریت سازمان شروع گشته و با استفاده از روش هایی همچون ارگونومی مشارکتی هدف خود را دنبال می کند و در راستای اتخاذ تصمیم صحیح و مناسب می باشد. این شاخه از ارگونومی با کنار هم قرار دادن سایر حیطه ها و به طور جامع و در کنار هم به آنها توجه کردن، تلاش می کند تا شرایط را برای کارکردن کارکنان به شکل مطلوبی فراهم نماید و از بروز خستگی و بالا رفتن احتمال خطا در افراد بکاهد.

1-2- تعریف سیستم
راسل ایكاف (1981) سیستم را مجموعه ای از دو یا چند عنصر می داند كه دارای شرایط سه گانه زیر است :
1- رفتار هر یك از عناصر، كل را متاثر می سازد.
2- بین عناصر سیستم از نظر رفتاری و نوع تاثیر بر كل سیستم وابستگی متقابل وجود دارد.
3- اجزای سیستم چنان به یكدیگر مرتبط هستند كه نمی توان هیچ زیر گروه مستقلی از آنها تشكیل داد.

با اینکه سیستم مجموعه ای متشكل از اجزای به هم وابسته است كه در کنار یکدیگر تشکیل دهنده یک کل یکپارچه هستند.
هر عنصر سیستم بر رفتار یا ویژگی های کل سیستم موثر است.
بین عناصر سیستم از نظر تاثیر بر کل سیستم وابستگی وجود دارد.
هر جزء سیستم دارای ویژگی هایی است که اگر از سیستم جدا شود، آن را از دست می دهد.
در ارتباط با سیستم چند مفهوم مطرح می گرددکه بطور خلاصه در ادامه به آنها پرداخته می گردد. ابتدا، بازخور1 که اینگونه تعریف می شود، فرآیندی است كه طی آن یك سیگنال، از زنجیره ای از روابط علی عبور كرده تا اینكه مجددا بر خودش تاثیر بگذارد و بر دو قسم است بازخور مثبت و بازخور منفی.
مفهوم دوم که به آن پرداخته می شود محیط سیستم است. محیط، عوامل و اشیایی را شامل می شود كه در رابطه خود یا سیستم موثر و غیر قابل تغییراند، البته بایستی توجه شود که تعریف محیط بستگی به ناظر و منظور دارد.

1-3- تفكر
تفکر یکی از راه های شناخت و کسب علم و معرفت است. می توان تفکر را اینگونه نیز تعریف کرد، سازماندهی حرکت فکر برای کشف حقایق. یک موضوع مهم که در این بین مطرح می شود چرخه فکر و عمل است، که از آن به عنوان ریشه تفکر سیستمی یاد می گردد.

1-4- تفكر سیستمی
تفکر سیستمی، چارچوب، روش، قانون و منطقی برای شناخت یک مساله است که جنبه های تجزیه-تحلیلی و ترکیبی آن را در بر می گیرد. در حقیقت، تفکر سیستمی نگرشی کل گرا و در مقابل نگرش تجزیه گرا است و هدفش بهبود درك ما از ارتباط عملكرد هر سازمان با ساختار درونی و سیاست های عملیاتی آن است تا از این درك برای طراحی سیاست های موثر استفاده كنیم. تفکر سیستمی دید جامعی را در مورد اصول پایه انگیزش انسان، شکل دهی نگرش و تغییر رفتار حاصل می سازد.
دانشمندان علوم مختلف در طول تاریخ به تفکرسیستمی توجه کرده  اند و لذا این تفکر به همه رشته های علمی تعلق دارد و خود به یک فرارشته تبدیل شده است.

– نگرش سیستمی در برابر نگرش تجزیه گرا
در نگرش سیستمی ما سیستم را در درون پیرامونش بررسی می كنیم؛ آثار ناشی از روابط متقابل اجزاء را می بینیم و هدف اصلی ما درك كل سیستم است و در این میان هر بار چند متغیر مختلف را با هم تغییر می دهیم و در عین حال سیستم را در زمان واقعی بررسی می نماییم. نتیجه كار بررسی ما برنامه ریزی مجموعه با درنظر گرفتن هدف كلی است، هدف هایی که كاملا روشن هستند. این در حالی است که در نگرش تجزیه گرا سیستم را از پیرامون جدا می سازیم و تنها به شناسایی و تعریف عوامل و اجزای آن می پردازیم و اهمیت روابط متقابل اجزاء را بررسی می كنیم. در این نگرش هدف ما روشن ساختن جزییات است و هربار تنها یك متغیر را تغییر داده و سیستم را مجزا و مستقل از زمان می بینیم. نتیجه كار بررسی ما برنامه ریزی جزء به جزء فعالیت هاست و در آن جزییات را می شناسیم، هدف ها كاملا روشن نیستند.

– چرا تفکر سیستمی؟
با توجه به مطالبی که مورد اشاره قرار گرفته شده اند و افزودن این نکته که ارگونومی در محیط کار و سازمان ها تنها نیست، بلکه آن جزیی از اجزاء یک سیستم است (سازمان به مثابه سیستمی است که اجزا تشکیل دهنده آن یک کل یکپارچه را تشیل داده اند و علاوه بر آن در کنار یکدیگر به دنبال دستیابی و نیل به هدف/اهداف واحد می باشند) می توان بیان داشت که تفکر سیستمی با توجه به نظام و چارچوبی که دارا می باشد، امکان دستیابی ارگونومی به اهداف خود یعنی ایمنی، راحتی و بهره وری را میسر می سازد.

2- قوانین عمومی تفکر سیستمی
تفکر سیستمی دارای یکسری قوانین است که با به کارگیری و توجه به این موارد می توان به نتیجه بهتری دست یافت. در ادامه این قوانین مورد اشاره قرار گرفته اند:

2-1- نباید شرایط محیطی را سرزنش كرد.
انسان ها تمایل دارند مشكلات خود یا سیستم مورد مطالعه را به محیط نسبت دهند. و این درحالی است که طبق تفكر سیستمی، تشریح رفتار و سرنوشت باید درونزا باشد نه برونزا.

2-2- دریافتن الگوی تغییرات: به جای تمركز بر روی واقعه بر روی فرآیند تمرکز نمایید.
امروزه اصلی ترین تهدیدات كه متوجه بقای سازمان ها و جوامع هستند، نتیجه فرآیندهای آرام و تدریجی هستند نه وقایع ناگهانی. توجه به موقع به تغییرات كوچك به شما كمك خواهد كرد تا خود را با تغییرات بزرگی كه در راه هستند سازگار كنید.

2-3- تفكر بر اساس رابطه علت و معلولی
بر اساس نظر ایكاف یك مثقال ادراك از رابطه علی با ارزشتر از خروارها دانش درباره همبستگی است. اشتباه بین همبستگی و روابط علی ممكن است به قضاوت ها و سیاست های اشتباه منجر شود.

2-4- تعیین صحیح مرز سیستم
در برخورد با یك مشكل و تلاش برای مطالعه آن، مرز سیستم را باید كجا در نظر گرفت؟ مرز را در هر كجا در نظر بگیریم برخی از روابط موضوع با پیرامون آن را قطع كرده ایم. اندیشه فرآیند گرایی را به جای اندیشه وظیفه گرایی مد نظر قرار دهید؛ وقتی وظیفه گرایی حاكم شود نتیجه نهایی فعالیت ها كمرنگ تر می شود.

2-5- تفكر دینامیك به جای تفكر استاتیك
این قانون این مطلب را بیان می دارد که مساله ناشی از این است كه ما به جای دیدن فرآیند رویدادها، تنها تصور عجولانه و غیر واقعی از حوادث و اتفاقات در ذهن داریم.

2-6- مقاومت در برابر سیاست ها، پیامدهای ناخواسته و رفتار نامشهود سیستم های اجتماعی
در بسیاری از موارد تلاش برای حل یك مشكل در یك سیستم اجتماعی آن را بدتر می كند. تصمیمات ما موجب عكس العمل دیگران می شودكه می خواهند توازنی را كه ما برهم زده ایم برگردانند. این پویای های پیش بینی نشده منجر به مقاومت در برابر سیاست ها می شود، پاسخ سیستم مداخله را با تاخیر، تضعیف یا شكست مواجهه می كند. فاستر این پدیده را رفتارهای غیر شهودی سیستم های اجتماعی  می نامد.

2-7- تفكر تركیبی
وی‍ژگی های مهم یك سیستم از تعامل بین اجزای آن به وجود می آید نه از فعالیت های جداگانه آن؛ در تفكر سیستمی توصیه می شود تركیب قبل از تحلیل انجام گیرد. زمانی که سیستم را تجزیه می كنیم ویژگی های مهم خود را از دست می دهد. سیستم یك كل است كه با تحلیل قابل درك نیست.

2-8- اهمیت چگونگی تعامل اجزای سیستم در عملكرد
در اصل سیستمی، كارایی هر جزء از سیستم به معنای كارایی كل سیستم نیست. اجزای سیستم باید به گونه ای طراحی شوند كه با یكدیگر متناسب بوده و هماهنگ با هم به طور موثر وكارا عمل كنند.

2-9- ساختار یك سیستم به وجود آورنده رفتار آن است.
ساختار سیستماتیك به معنی ارتباط درونی و كلیدی عوامل با یكدیگر است كه بر روی رفتار مجموعه در طول زمان اثر می گذارد.

2-10- باید به دنبال نقاط حساس و موثر گشت.
تفكر سیستمی این واقعیت را نشان می دهد كه یك اقدام كوچك اگر به خوبی و با قدرت كافی در محل مناسب صورت گیرد می تواند پیشرفتی قابل ملاحظه و اساسی در رفتار سیستم خلق كند.

2-11- باید به مهلتی كه برای دریافت پاسخ ضروری است توجه نمود.
هر سیستمی برای پاسخ دادن و انجام كاری كه بر عهده دارد به علت تركیب آثار حلقه ای بازخورد نیاز به زمان دارد. باید توجه داشته باشیم که عمل افراطی نتیجه ای درست خلاف آنچه به دنبالش هستیم به بار می آورد.

3- قوانین هفت گانه اختصاصی تفکر سیستمی
قوانین هفت گانه تفكر سیستمی جهت حصول اهداف ارگونومی عبارتند از :

3-1- تنها یک علت ریشه ای وجود ندارد.
متفکران سیستمی سعی دارند تنها یک علت ریشه ای را برای یک حادثه یا صدمه پیدا نکنند. تفکر در سطح پایین یا مستقل، به تحقیق در مورد یک علت در یک رویداد ناگوار ختم می گردد.رفتارهای ناایمن در 95 درصد و یا بیشتر از صدمات دخیل اند، خواه ارادی2 یا غیر ارادی. اما این به معنی آنست که تنها رفتار ناایمن افراد علت ریشه ای صدمات است؟ اگر شما بالگردتان را بالاتر برده و تصویر بزرگاری را از موقعیت بیابید، بدون شک فاکتورهای بیشتری را خواهید یافت.

3-2- صدمات توسط محیط، رفتار و فاکتورهای فردی ایجاد می شوند.
فاکتورهایی که به شبه حوادث یا صدمه منجر می شوند را می توان در سه دسته جای داد: محیطی (شامل ابزارها، تجهیزات و شرایط جوی محل کار)، فرد (شامل نگرش ها، اعتقادات و شخصیت افراد) و رفتار (شامل رفتارهای ایمن و ناایمن). فاکتورها درون و بین این سه دسته دارای تعامل می باشند، پویا و دو جانبه هستند. تغییر یک فاکتور در یک دسته بر دیگر فاکتورهای آن دسته تاثیر گذاشته و در نهایت بر فاکتورهای دیگر دسته نیز تاثیر می گذارد. به عنوان نمونه تغییر در رفتار منجر به تغییر در محیط می شود.سیستم مدیریت سازمان، یک فاکتور محیطی است که تاثیر به سزایی بر فاکتورهای انسانی و رفتار افراد می گذارد.

3-3- ایمنی باید با سنجش محیط، رفتار و فاکتورهای فردی ارزیابی گردد.
تفکر سیستمی به این مفهوم است که سنجش پیشگیرانه مداوم ایمنی سازمانی باید شامل ارزیابی های محیطی، رفتاری و فاکتورهای انسانی باشد. برخلاف رویکرد سنتی واکنشی که در پی یافتن علل حادثه یا صدمه بعد از وقوع بود. بایستی برای ارزیابی های ارگونومی/ایمنی در محیط کار هر سه دسته فاکتور را با هم بررسی کرد.

3-4- بازرسی صدمات، حقیقت یابی است نه مقصریابی.
متفکران سیستمی سفسطه ها و اشتباهات موجود در برنامه های پاداش و تنبیه را بر اساس صدمات بررسی کردند؛ آنها برخی تلاش های واکنشی برای کاهش تعداد خروجی را مرور نموده و پی بردند که پیشگیری از صدمات، مستلزم تمرکز بر فعالیت های پیشگیرانه در مورد صدمات است. این افراد در ابتدا برخی موارد پاداشی را در مورد تعدادکم صدمات را حذف می کنند تا از مواردی که افراد به دلیل دریافت پاداش شبه حوادث یا صدمات وارده را گزارش نمی کنند، جلوگیری به عمل آورند.
بدیهی است که بررسی حوادث و صدمات بایستی برای رسیدن به حقیقت باشد. برای رسیدن به حقیقت باید اطلاعات صحیح کسب شود، بدین منظور نباید بلافاصله بعد از وقوع حادثه وارد فاز جمع آوری اطاعات گشت، زیرا دید افراد منفی شده است. برای موفقیت بیشتر نباید بیش از حد بر خروجی متمرکز شد بلکه باید وقت بیشتری بر روی تحلیل فرآیند صرف کرد.

3-5- بازخور هم هدایت می کند، هم انگیزه می بخشد.
ارائه بازخور از سویی نشان دهنده اجرای کار است؛ و از سوی دیگر می تواند نتیجه اقدامات صورت گرفته را توسط دیگران به داوری و قضاوت بگذارد، و آنها را رد یا قبول کنند. همچنین، به ما به عنوان افرادی که آن اقدامات را انجام دادیم، برای ادامه کار انگیزه می دهد تا یک رفتار را قطع کنیم و رویکرد دیگری پیش بگیریم یا رفتار را ادامه دهیم.
از مهمترین کاربردهای بازخور در زمینه رفتارهای ایمن و تقوت آن بین افراد است. با مشخص شدن نتایج بررسی رفتار ایمن افراد در هر مرحله و دوره بررسی، نتایج خواه مثبت (رفتار ایمن بالا)، و خواه منفی (رفتار ناایمن بالا) به اطلاع افراد می رسد، بهتر آنست که نتیجه رفتار، به طور فرد به فرد ارایه شود، و ایشان از نتایج مربوطه مطلع گردند.

3-6- اصل ثبات، تعهد را بیشتر می کند.
محققان سه راه برای ایجاد تعهد اولیه جهت انجام چیزی که به مشارکت جامع ختم می گردد را یافتند. اول، اگر افراد بدانند چه نوشته اند، و در مورد تعهدشان سوال کنند، موثرتر خواهند بود.
دوم، تعهدات عمومی (اجتماعی) احتمال تغییر رفتار و نگرش مربوطه را بیشتر می کند، شاید به دلیل اینکه فشارهای اجتماعی برای بر فشارهای فردی در مورد کردار فرد اضافه می گردد.
سوم، شاید با احتمال بیشتر، هنگامی که افرادآن چیز را که عقیده و نظرشان است متعهد می شوند، اصل ثبات فعال تر می گردد.

3-7- پذیرش اصل تقابل
متفکران سیستمی این اصل را در مورد ایمنی به دلیل اینکه آن می تواند جهت افزایش مشارکت افراد در فرایند بهبود ایمنی استفاده شود، پذیرفته اند. تقابل بر این اصل استوار است که «تو برای من انجام بده و من برای تو»، به عبارت دیگر اگر شما برای فردی احترام قایل گردید، او نیز خود را ملزم می داند برای شما احترام متقابلی قایل شود. آنانی که به طور سیستمی عمل می کنند، از این اصل استفاده می نمایند تا افراد را متقاعد سازند که به ایمنی دیگران احترام بگذارند تا دیگران نیز در عملی متقابل ایمنی ایشان را محترم شمارند و برای آن ارزش قایل شوند. با گسترش این اصل در سازمان ها می توان افراد را به گونه ای پیش برد که به طور آگاهانه و از روی میل باطنی به ایمنی خود و دیگران توجه نمایند.

4- نتیجه گیری
مشخص گردید که تفکر سیستمی دید جامعی را در زمینه اصول پایه ای انگیزش انسان، شکل دهی نگرش و تغییر رفتار حاصل می سازد و ارگونومی نیز اهداف ارتقای ایمنی، راحتی و بهره وری سیستم را دنبال می کند؛ از سوی دیگر ارگونومی تنها نیست و باید بطور موثر و متعادل با دیگر اجزای سیستم جهت به انجام رساندن اهدافش عمل کند. از این رو تفکر سیستمی می تواند به عنوان ابزاری مناسب در دستیابی به اهداف ارگونومی و در نتیجه اهداف سیستم کمک کند. با استفاده از تفکر سیستمی می توان شرایطی مناسب برای کارکنان در سازمان فراهم ساخت تا ایشان در محیطی ایمن و سالم در راستای دستیابی به اهداف سازمانی، از جمله رشد اقتصادی که معیاری برای توسعه پایدار است، فعالیت نمایند.

 منابع:

Jayendran Venkateswaran -Introduction to Systems Thinking -2008
Scott Graham- Systems Thinking and Strategic Change Goals -2006
An Introduction to Systems Thinking- iseesystems -2004
F. David Pierce- applying systems thinking to safety -2002
John D. Sterman- Business Dynamics -2000
E. Scott Geller – Systems Thinking for Safety- Virginia Tech-USA -1996

7- قاسم مختاری (ترجمه و تدوین) – مقدمه ای بر تفكر سیستمی (ویرایش پنجم) – ایران – بهمن 1387.
8- ژوئل دوروسنی و جون بیشون – روش تفكر سیستمی (تألیف) – امیر حسین جهانبلگو (ترجمه) – انتشارات پیشبرد.

***
1- Feedback
2- Intentional

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *