نویسندگان: دکتر محمد علی زلفی گل – ابوالفضل کياني بختياری
چکيده: در شرايطي که جمهوري اسلامي ايران احراز جايگاه نخست علمي در منطقه را براساس سند چشم انداز توسعه علمي، اقتصادي و فرهنگي کشور، هدف گذاري کرده است، بيدرنگ ميبايد راهبردهاي علمي ويژهاي را اتخاذ کرد و علوم راهبردي ويژه اي را ايجاد و يا توسعه داد. در اين مقاله پيشنهادهايي چون ايجاد و تقويت برخي بسترها و ظرفيتهاي بالقوه، از جمله: نمايه سازي يافته هاي پژوهشي، مسائل علمي حل نشده، نيازهاي کشور و ايده هاي نو، بازنگري در رشته هاي دانشگاهي با توجه به هدفهاي مورد نظر در جهت تأمين منافع ملي و نيز بازنگري در سرفصلهاي دروس آموزشي در تمامي مقاطع، به ويژه در دانشگاهها و تاسيس برخي از رشتههاي علمي مهم، ارائه شده است.
راهبردهاي علمي
1. توجه به توليد علم
از بسترهاي مهم توسعه و ارتقاي علمي ايران به ويژه در ابعاد بين المللي توجه به مقوله توليد علم و توسعه تحقيقات هدفمند در کشور است. در عصر کنوني توليد علم و تحرک علمي با رونق و پيشرفت فناوري کاملاً آميخته است و ميتوان اذعان داشت که توليد، بسط و ترويج علم تاثير چشمگير در تمام حوزههاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي کشور دارد. خوشبختانه با اتخاذ سياستهايي مانند: راهاندازي دورههاي تحصيلات تکميلي و پرورش نيروي انساني توسعه يافته، الزام شرط چاپ کتاب و يا مقاله در مجلههاي معتبر علمي براي دانش آموختگان مقاطع دکترا، حمايتها و سياستهاي تشويقي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و تدوين آيين نامه هاي ارتقاي اعضاي هيئت علمي برمبناي پژوهش محوري به ويژه توجه، اعتباردهي و بازبيني امتيازدهي به مقالههاي پژوهشي اصيل بومي و بنيادي داراي يافته هاي پژوهشي و يا ارائه تفکر و نظريه هاي جديد در نشريات معتبر وابسته به پايگاههاي علمي، ملي و جهاني، روند توليد علم کشور در چند سال اخير روندي فزاينده و خرسند کننده داشته است(زلفي گل، 1383). چنين رويکردي احراز جايگاه نخست علمي در منطقه را به امري دست يافتني تبديل کرده است. به طور طبيعي در راستاي توسعه علمي کشور، حفظ کيان فرهنگي، سياسي و ديني بايد هدف اصلي باشد. بنابراين برنامهريزي مناسب در اين مورد مهمترين وظيفه امروز و فرداي همه روشنفکران متعهد جامعه، اعم از دانشگاهي و روحاني شمرده مي شود (حداد عادل، 1383). تقويت جدي مجلههاي علمي کشور و تلاش در جهت بين المللي شدن آنها، بها دادن به علوم بومي، ترويج فرهنگ نشر يافتههاي پژوهشي، ارزيابي دايمي پژوهشگران در مراکز دولتي، گنجاندن علوم بومي در کتب و مقالهها در سطح ملي و بين المللي در و نيز کتابهاي آموزشي مقاطع مختلف، موجب تقويت خودباوري و رشد غرور ملي خواهد شد. تقويت انجمنهاي علمي و فرهنگستان هاي کشور در هدايت و چاپ مجلههاي علمي و استاندارد سازي آنها موثر خواهد بود. تشکيل آکادمي علوم کشور که موجب هماهنگ سازي فرهنگستانهاي کشور و انجمنهاي علمي کشور مي شود نيز مي تواند مفيد باشد. هدف از اين نوشتار ارائه سياستهاي راهبردي مناسب براي آينده علمي کشور است، به گونه اي که ضمن داشتن روح معنويت و هويت ملي و ديني به نتايجي منتهي شود که بر اساس شاخصهاي مورد پذيرش جامعه علمي، ملي و بين المللي قابل بررسي و اندازه گيري باشد.
2. توليد ثروت از دانش
اکنون که چرخ توليد علم و کشف دانش در کشور با آهنگي پيش رونده در حال حرکت است، اين پرسش مطرح است که اگر قرار باشد توليد علم داخلي از نظر فناوري مفيد واقع نشود، فايده احراز جايگاه نخست علمي در منطقه براي کشور چيست؟ تحقيقات بنيادي در يک جا ميبايد کاربردي شود و نيازهاي جامعه را مرتفع سازد و اين مقوله به بستر و سازوکار مناسب نياز دارد. سياستگذاران علمي کشور بايد با طراحي نظام جامع فناوري، تدابيري بينديشند تا توليد علم کشور به توليد فناوري منجر شود و کشور در اين مسير بتواند به دانش فني، اشتغال، ارزش افزوده، صنعت برتر و در يک کلام به ثروت برسد.
بيگمان توليد علم منجر به توليد فناوري مي شود؛ ولي بدون برنامه ريزي و سياستگذاري درست سرعت رسيدن به فناوري و صنعت برخاسته از علم داخل کشور مناسب نخواهد بود.
راهکار حرکت از توليد علم براي رسيدن به فناوري در کشورهاي ديگر تجربه شده است. الگوبرداري از کشورهاي پيشرفته و اصلاح آن براساس شرايط بومي کشور در اين روند، ميتواند راهنماي مناسبي باشد. خوشبختانه تاسيس مراکز رشد، پارکهاي علم و فناوري ، مراکز کارآفريني دانشگاهها، از اقدامات قابل تحسين وزارت علوم، تحقيقات و فناوري است.
کشور بريتانيا در انتقال نوآوريها و دانش توليد شده به تجارت، توليد ثروت، ايجاد اشتغال و در يک کلام انتقال از مرحله توليد علم به علم مولد، توفيق زيادي داشته است که اين تجربه ميتواند مورد استفاده قرار گيرد و به عنوان الگو به کار گرفته شود.
يکي از اقدامهاي مهم اين کشور، جهتگيري و تبديل توليدات علمي به محصولات از راه داير کردن شرکتهاي تجاري دانشگاهي است (شمس و افضلان، 1383).
انتظار ميرود با توجه به اهميت تبديل علم به فناوري، ضمن اشاعه و آگاهي نسبت به اين زمينه در دانشگاهها و مراکز تحقيقاتي از طريق نشريات، برگزاري کارگاههاي آموزشي و سمينارها، زيرساختهاي لازم از قبيل وضع قوانين و مقررات مورد نياز در زمينه مالکيت و مديريت داراييهاي فکري حاصل از دانشگاهها و مراکز تحقيقاتي و نيز فعاليتهاي تجاري سازي از قبيل: مجوزدهي و تشکيل شرکتهاي دانشگاهي فراهم شود (فکور، 1383) .
همچنين با توجه به دولتي بودن اغلب دانشگاهها و مراکز تحقيقاتي در ايران، انتظار ميرود دولت بيش از پيش نقش حمايتي خود را در مورد تشکيل دفاتر انتقال فناوري در دانشگاهها و مراکز تحقيقاتي و فعاليتهاي اين دفاتر ايفاء کند تا جريان استخراج و انتقال فناوري از پايگاههاي علمي شدت بيشتري يابد. به زباني سادهتر وجود دفاتري در دانشگاهها که نقش بنگاههاي واسطه ميان پژوهش و فناوري را اجرا کنند، ضروري است، به گونه اي که پروژه هاي صنايع، اعم از خصوصي و دولتي را، به پژوهشگران دانشگاهي معرفي کنند و از طرفي ديگر به معرفي يافتههاي پژوهشي محققان به صنعت بپردازند، که به اصطلاح به عنوان الگويي کوچک نقش خويش را در ارتباط صنعت با دانشگاهها و پژوهشگاهها ايفا کنند.
3. عضويت در سازمانهاي جهاني مالکيتهاي معنوي
همان گونه که اشاره شد براي تبديل علم به فناوري ميبايد بسترها و سازوکارهاي گوناگوني را به کار بست. شاخص توليد علم، نشر مقاله و شاخص توليد فناوري، ابداع و يا اختراع نو در سطح بين المللي است. از شرايط ثبت اختراع در سطح بينالمللي، عضويت کشور در سازمان جهاني مالکيتهاي معنوي (WIPO) و ساير کنوانسيونهاي مربوط است که خوشبختانه ايران به عضويت اين سازمان درآمده است. هم اکنون ميبايد دفتر ثبت اختراع در معاونت پژوهشي وزارت علوم،تحقيقات و فناوري ايجاد و يا تقويت شود تا پژوهشگران به راحتي بتوانند به قوانين و راهکارهاي مربوطه آشنا شوند. موضوع مهم ديگر اين است که ثبت اختراع در سطح بينالمللي هزينهبر است و پرداخت مخارج آن از ظرفيت مالي پژوهشگران خارج است و مطلوب است دانشگاهها، مراکز تحقيقاتي و يا سازمانهاي حمايت کننده اين هزينه را پرداخت کنند تا پس از ثبت اختراع با فعاليت اقتصادي بتوانند اين اختراع را در سطح بينالمللي به فروش برسانند ( حکيم اللهي و همکاران، 1384).
افرادي که موفق به ثبت اختراع در بُعد بين المللي و يا ملي مي شوند در صورتي که بر اساس شاخصهاي مورد پذيرش ملي و بين المللي آن را به ثبت برسانند، ميتوانند از ارتقاي مرتبه در حد چاپ مقاله يا کتاب برخوردار شوند. اين اقدام، انگيزهاي قوي براي دانشگاهيان براي حرکت به سمت بهره گيري از دانش در راستاي توليد فناوري خواهد بود.
4. تقويت تعاملات علمي بينالمللي
ضعف تعاملات و همکاريهاي علمي، آموزشي و پژوهشي نهادهاي علمي کشور، با نهادهاي علمي ساير کشورها در ابعاد منطقهاي و جهاني مانع توسعه و ارتقاي علمي در کشور ميشود. امروزه شرکتهاي خارجي تامين کننده مواد و لوازم تحقيقاتي ، تأمين بسياري از نيازهاي اوليه پژوهشگران را تابع شرايط اجتماعي و سياسي يک کشور ميدانند و در اختيار محققان ميگذارند. اگر شرايط سياسي و اجتماعي مطلوب برقرار نباشد، حتي خريد تجهيزات و لوازم و امکانات و مواد از اين شرکتها را نميتوان با قيمت چندبرابر هم به انجام رساند. پس بايد بدون هيچ شک و شبههاي بپذيريم که يکي از ارکان توليد علم، تحقق ايجاد فضاي مطلوب بينالمللي است، حتي امروزه داوري و چاپ مقالات در نشريات معتبر بينالمللي نيز تابع روابط و فضاي مطلوب بينالمللي است که در صورت نبود آن، چاپ مقاله در نشريات با ضريب تاثير (IF=Impact Factor) بالا که معمولاً عامل استناد و ارجاع بيشتر به پژوهشگران ميشود، امکانپذير نيست.بنابراين مسئولان آموزش عالي کشور، ميبايد براي ايجاد فضاي مطلوب بينالمللي، تلاش مضاعف داشته باشند (موسوي موحدي و همکاران، 1383).
يافته پژوهشي که به صورت مقاله يا کتاب منتشر ميشود، زماني تاثيرگذارتر است که در سطح بينالمللي منتشر شده ، خوانندگان بيشتري را به خود جلب کند و مورد نقد بين المللي قرار مي گيرد، در اين صورت است که موجب گسترش مرزهاي دانش با شتاب بيشتري شده، پژوهشگر ملي وجهه بين المللي پيدا ميکند و ميتواند در جذب دانشمندان بين المللي توفيق داشته باشد. در صورتي که با برنامه ريزي بتوان يافته هاي پژوهشي را که در راستاي نيازهاي داخل کشور است، در بعد بين المللي به چاپ رسانيد، امکان هدايت پژوهشگران و دانشمندان بينالمللي جهت تحقيق در راستاي علوم بومي محقق ميشود، يعني شرايطي را ايجاد کنيم که آنها براي ما بازي کنند و انرژي و پتانسيل آنها در راستاي حل مسائل بومي کشور ما به کار گرفته شود؛ همان سياستي که درحال حاضر بعضي از کشورهاي توسعه يافته در پيش گرفته اند. حضور علمي فعال در عرصه بين المللي، در افزايش شيب رشد علمي و فني کشور بسيار مؤثر است.
5. لزوم دسترسي به اطلاعات علمي
در ايران، اطلاعات علمي در دستگاه هاي سازمان هاي دولتي پراکنده است و هر دستگاهي سيستم جمعآوري و پردازش اطلاعات به شيوه خود ساخته را به انجام ميرساند، ليکن پايگاه اطلاعات داده هاي علمي(Base Scientific Data) منسجم در کشور وجود ندارد، و تا زماني که چنين خلأيي حاکم باشد، نميتوان کار پژوهشي مستند به آمار و اطلاعات متقن به انجام رساند و کاربست پژوهش و دانايي را با هزينه کمتر و بهره بيشتر در کشور هدايت کرد.
6. کمک به استقرار مغزها و جلوگيري از مهاجرت نخبگان علمي
مهاجرت نخبگان عبارت است از: روند عزيمت افراد متخصص و آموزش ديده از يک کشور يا بخش اقتصادي به کشور يا بخش ديگر که غالباً به منظور حقوق و مزاياي بهتر يا شرايط بهتر زندگي و کار علمي مؤثرتر صورت ميگيرد (2002,Sami).
در گزارش کشورهاي اروپايي عضو سازمان همکاريهاي اقتصادي و توسعه OECD به دو مفهوم، مبادله مغزها (Brain Exchange) و بر باد دادن مغزها (Brain Waste) اشاره شده است. مبادله مغزها به دو جريان هم زمان صادرات و واردات مغز اشاره ضمني دارد. هرگاه سنگيني اين مبادله به يک جهت متمايل شود، دو اصطلاح ديگر فرار مغزها (Brain Drain) و تصاحب مغزها (Brain Gain) به کار برده ميشود. جانسون و رجتز در سال 1998 واژه گردش مغزها (Brain Circulation) را به کار برده اند (صالحي، 1383). به تازگي پديده مهاجرت نخبگان به نشت نشاء تعبير شده است. نقدها و راهکارهاي عملياتي عالمانه اي ارائه شده است که بهره گيري از آنها مي تواند براي متوليان علمي، اداري و اجرايي کشور راهگشا باشد (اميرخاني، 1384).
نقش نيروهاي ممتاز در کشورهاي در حال توسعه براي راه اندازي موتورهاي رشد جامعه، بسيار حياتي است. نيروي انساني ممتاز با قرار گرفتن در خلأهاي انساني جامعه، مي تواند نقشهاي متفاوتي را که يک جامعه در حال توسعه از نيروي انساني خود مي طلبد، ايفا کند (مشايخي، 1385).
نگارنده، اين پديده را نه تنها مهاجرت مغزها، بلکه مهاجرت ژنها ميداند و بر اين باور است که نه تنها نخبگان کشور، که ثروت ملي هستند در فرايند مهاجرت از دست ميروند، بلکه پس از گذشت سدهها از نظر ژنتيکي کشورهاي نخبهپذير (مقصد) به جوامع نخبه تبديل خواهند شد و درصد ژنهاي هوشمند آنها به شکل گستردهاي افزايش مييابد، و برعکس در کشورهاي نخبه گريز (مبدأ) ذخيره ژنهاي هوشمندش کاهش مي يابد، بنابراين ضرورت دارد موضوع حفظ، صيانت و کرامت نخبگان به عنوان يک پروژه ملي تعريف شده عوامل جاذبه اي تقويت و عوامل دافعهزا رفع شود (همان منبع).
رويکرد ايجاد بنياد ملي نخبگان کشور گامي است مقتدر در راستاي توسعه علمي کشور و حرکت انقلابي در مسير توليد دانش و جنبش نرمافزاري و همچنين نويدبخش اهميت دادن به دانش و منزلت دانشمندان و صاحبان علم و انديشه در کشور است.نظر به تاکيد مقام معظم رهبري در استفاده درست و مناسب از ظرفيتهاي علمي نخبگان، و لزوم حمايتهاي مادي و معنوي از اين قشر توسعه يافته، بنياد ملي نخبگان تشکيل شده و در حال سازماندهي سازوکارهاي اوليه و آغاز به کار و انجام وظيفه خطير خدمت به نخبگان کشور است (ويژهنامه معرفي بنيادهاي نخبگان کشور، 1384).
7. ايجاد پايگاه نمايه سازي علم و فنبومي
نظام مسلط برساختار کلان کشور، به واسطه کپي برداري از برخي نظامهاي رايج جهان در سدههاي گذشته، برمبناي آموزش محوري طراحي شده است. نظام آموزش محور، تکليف دانشجو و استاد را از پيش تعيين و چارچوبها و بروندادها را به گونهاي ترسيم کرده است که دانشجو با برونداد نمره، استاد با برونداد تدريس گام بردارد و در نهايت خروجي نظام يک مدرک تحصيلي باشد، بنابراين ضرورت نمايهسازي در سيستمهاي آموزش محور، کمتر احساس ميشود، ليکن در نظامهاي پژوهش محور و يا آموزش مبتني بر پژوهش به ويژه در عصر توسعه دانايي محور که اساس آن پژوهش است، نمايهسازي علمي عاملي ضروري و اثرگذار در گسترش مرزهاي دانش، رفاه و سلامت جوامع تعيين ميشود، و اثر گذاري پژوهشي و تحقيق را از راه بهره مندي از توانايي هاي سيستم نمايه سازي مي توان فهميد. در کشور ما هنوز دسترسي به اطلاعاتي که گويا و مبين ميزان اثرگذاري يافته هاي پژوهشي، اعم از کتاب، مقاله و … باشد، امکانپذير نشده است.
به عبارت ديگر نظام نمايه سازي علم و فن بومي وجود ندارد، در نتيجه محقق و پژوهشگر، با وجود گذشت مدت زمان طولاني از نشر يافتههاي پژوهشي خود، قادر به اطلاعيابي از ميزان رجوع و استناد (Citation) به مقاله و يا کتب منتشره خود نيست، علاوه بر آن عدم آگاهي و دسترسي به تحقيقات و پژوهشهاي انجام گرفته، در سالهاي گذشته، سبب موازي کاري، انجام تحقيقات تکراري و اتلاف وقت و هزينه و به هدر رفتن منابع در کشور شده است، (زلفي گل، 1384) در صورتي که وجود چنين سيستمي در جهان، به ويژه در کشورهاي داراي جايگاه و مرتبه بالاي علمي شرايطي را فراهم کرده است که محققان چند ماه پس از چاپ يافتههاي پژوهشي خود، ميزان ارجاعات به آن يافتهها را رديابي ميکنند.
اطلاع از ميزان ارجاعات از اهميت ويژهاي برخوردار است، زيرا اولاً محقق ميتواند به ميزان تاثير کار علمي خود در علم و دانش بشري و بومي پيببرد و همچنين متوجه شود که چه محققاني به کار وي ارجاع داده، کار او را رد و يا تاييد کردهاند، ثانياً امکان شناسايي پژوهشگران هم تخصص و همگرايش براي وي فراهم ميشود و از اين راه به طور مداوم اطلاعات پژوهشگران بهنگام ميشود و از همه مهمتر اينکه بودجه پژوهش در کشور بهينه مصرف ميشود، يعني اينکه پژوهشگري که به صورت بومي بر روي موضوعات ويژه داخل کشور تحقيق ميکند، امکان دسترسي به پيشينه تحقيق و پژوهش براي وي ميسر ميشود.
تحقق سيستم نمايه سازي علم و فن بومي، تاثيري که در رشد علمي و پژوهشي کشور خواهد داشت با هيچ فاکتور ديگري از جمله افزايش بودجه پژوهشي، قابل مقايسه نخواهد بود و در ضمن بحث و جدل رشتههاي علوم انساني هم با توجه به ارزيابي علمي مجلههاي داخلي حل خواهد شد و کشمکش مديد علوم انساني در محافل مختلف علمي کشور و انتظارها و انتقادهايي که نسبت به آن مطرح شده است رفع مي گردد ونگاه از بيرون ودرون به علوم انساني، نگاهي با شاخص هاي مختص همان رشته و بي غرض خواهد بود (رفيع پور، 1383) و براي هيئتهاي مميزه دانشگاهها، امکان ارزش گذاري درست ميسر مي شود به عبارت ديگر راهاندازي اين سيستم امکان نظارت دقيق و درست مديران و محققان علاقهمند به مباحث رشته علم سنجي را امکانپذير ميسازد.
چنين رويکردي ميبايد علاوه بر حوزه علم و فن به ساير حوزههاي اجرايي کشور نيز تسري يابد و به نظر ميرسد ساماندهي پايانههاي آماري و اطلاعاتي کشور در همه زمينهها اجتنابناپذير است. به عنوان مثال با طراحي يک سيستم جستجوي رايانهاي، با يک کليدواژه تمامي جلساتي که در يک سازمان، در مورد يک موضوع ويژه تشکيل شده است، در دسترس قرار ميگيرد و به خوبي از سوابق و نقطهنظرات و بحث کارشناسان استفاه ميشود. صرف هزينه براي ايجاد سامانههاي آماري و اطلاعات علمي و يا به عبارت ديگر نمايهسازي، در قبال صرفهجويي حاصل از ممانعت از انجام تحقيقات تکراري يا موازي و کم بازده و اتلاف انرژي فراوان متخصصان و نيز درآمدزاييهاي پس از سامانههاي مذکور، بسيار ناچيز و حتي قابل گذشت خواهد بود.
8. ساماندهي منابع مالي بخش تحقيقات
ميزان اعتبارات پژوهشي در هر جامعهاي نشان از توجه آن دولت به علم و پژوهش و توسعه علمي همه جانبه کشور دارد. کشورهاي توسعه يافته تا بيش از 3درصد از توليد ناخالص داخلي، از بودجه کشور را به تحقيقات اختصاص ميدهند و با مديريت درست، آن را جذب ميکنند. شواهد موجود آشکار مي سازد که بودجه تحقيقات کشور ما همواره زير 1 درصد از توليد ناخالص داخلي بوده که کمتر از نصف آن هم جذب نشده است (فکور، 1383).
توزيع نامناسب بودجه پژوهشي نيز يکي از عواملي است که بايد بدان توجه شود. بودجههاي پژوهشي که در اختيار اشخاص است، بسياري از اوقات تناسب عکسي با تواناييهايشان دارد، يعني آنکه توانگر است بودجه کمتري در اختيار دارد، تا آن کسي که در آن حد توانايي ندارد. بعضي وقتها بودجه پژوهشي خارج از وزارت علوم در جاهايي هزينه ميشود که به واقع بازده چنداني ندارد؛ اگر چه جزء بودجههاي پژوهشي مملکت هم به حساب ميآيد. ارزيابي نتايج تحقيقات ميتواند ملاک مناسبي براي توزيع بودجههاي پژوهشي باشد (شمسي پور، 1384). همچنين در توزيع درست بودجه تحقيقاتي ميبايد شاخصها و استانداردهاي جهاني را در نظر گرفت (کاوه، 1384).
9. زبان دوم ضرورت دهکده جهاني (Bilingualism)
اين واقعيت که هر بخشي از علم، زادگاه ويژهاي دارد که مورد قبول عام و خاص است و در اين واقعيت که براي تسلط به هر علمي بايد زبان لازم براي دستيابي به سابقه آن را دانست، شکي و بحثي وجود ندارد. به عنوان مثال هر کسي در هر کجاي دنيا براي دستيابي به رمز و رموز و ويژگيهاي زبان و ادب فارسي و نيز دانش بومي کشور ما به ضرورت بايد به زبان فارسي مسلط باشد. در غير اينصورت نمي تواند در اين خصوص به پژوهش عميق بپردازد. بنابراين با توجه به اينکه به واسطه پيشرفت علم و فناوري ارتباطات و تحقق انقلاب فناوري اطلاعات، دنيا به يک دهکده جهاني تبديل شده است. بنابراين اگر کسي بخواهد در يک رشته و يا شاخه علمي آموزش ببيند و به پژوهش و تحقيق بپردازد تا به جامعيت علمي برسد، مي بايد بررسي کند که بيشترين سابقه علمي و مستندات علمي مربوط به رشته مورد نظر به چه زباني ثبت و درج شده است و سپس به فراگيري آن زبان بپردازد. با لحاظ مقدمه ياد شده مي توان اين گونه نتيجه گرفت که يکي از مهمترين ملزومات و ضرورتهاي پژوهش و تحقيق براي دانشمند و انديشمند شدن، تسلط به زبان علمي رشته مورد نظر است. بنابراين اگر نگاهي گذرا به آموزش زبان دوم در کشورهاي ديگر و همچنين کشور عزيزمان ايران داشته باشيم و عملکرد خويش را در اين رابطه با ديگران مقايسه کنيم ميتوانيم به نقاط قوت و ضعف خويش به خوبي پي ببريم. يکي از دلايل موفقيت تحصيل در حوزه هاي علميه کشورمان جدي گرفتن مقوله تسلط به زبان مرتبط با آن رشته تحصيلي است، در حالي که در آموزش آکادميک در مقاطع مختلف در سطح آموزش عمومي و تحصيلات عاليه يادگيري زبان دوم به طور جدي مورد نظر نبوده است.
10. بانک ملي ايده:
(NBI) Idea of Bank National
به نظر مي رسد از مهمترين بخشهايي که نياز به سرمايه گذاري دارد، حمايت از ايدههاي نو و جديدي است که بر پايه تجربه و علم، ظهور و بروز مي کند. جهان امروز بر اساس ايده هاي بزرگ اراده مي شود (موسوي موحدي و همکاران، 1384). اين نياز در مورد نخبگان بالقوه و بالفعل جامعه، بيش از ديگران خودنمايي مي کند. اگر تاريخچه کشفيات و ابداعات بزرگ را مطالعه کنيم به اين نتيجه مي رسيم که جرقه هاي ذهني و خلاقيت هاي اوليه است که زمينه و بستر لازم را براي تحول ايجاد مي کند. در حقيقت ايده هاي نو در صورت عملي شدن، منتفع شدن خالق ايده و جامعه را در بردارد. در صورتي که جامعه اي قدر و منزلت نوآوران خود را بداند و به حمايت مادي و معنوي از ايشان همت بگمارد تا آنان ايده هاي خويش را عملي کنند، مهمترين گامها را براي توسعه اقتصادي، علمي، فرهنگي و اجتماعي خود برداشته است. ممکن است فردي ايده اي داشته باشد که خود به تنهايي قادر به عملي کردن آن نباشد، اگر مرکز و پايگاهي تشکيل شود که اين ايده ها در آنجا و به نام افراد ارائه دهنده ثبت شود تا افراد متخصص بتواند ايده دهنده را در راه تحقق آن ياري دهند، بسيار پسنديده و ضروري است. امروزه کارهاي پژوهشي و صنعتي اي که در اثر اشتراک مساعي تخصصهاي مختلف انجام مي پذيرد، از اثر بخشي بيشتري برخوردار است، به همين دليل امروزه تحقيقات بين رشتهاي و چند رشتهاي منجر به شکلگيري تيمهاي تحقيقاتي با استراتژيهاي جديدي شده است. از اين رو، بنياد ملي نخبگان کشور مي تواند در اين راه پيشگام باشد و چنين پايگاهي را براي ثبت و ضبط ايده هاي نخبگان تأسيس کند و شرايطي را مهيا سازد که امکان تبادل نظر نخبگان در مورد ايده هاي يکديگر فراهم آيد تا در اثر تشکيل تيمهاي توانمند علمي، ايده هاي آنان به عمل تبديل شود.
11. مرکز نمايه سازي مسائل حل نشده علمي
Center for Indexing of Unsolved Scientific Problems (CIUSP)
آنچه مسلم است، هميشه دانسته هاي انسان در برابر نادانسته ها و مجهولاتش شبيه قطره در برابر اقيانوس مي باشد و هميشه فردي که بيشتر مي داند احساس ناداني بيشتري مي کند زيرا هر چه دانايي بيشتر مي شود، مسائل جديدي ظهور و بروز مي کند.
در هر صورت به نظر نگارندگان اگر مرکزي وجود داشته باشد که مسائل و موضوعات تخصصي هر رشته را که در حال حاضر پاسخ و جوابي براي آنها در دنيا وجود ندارد، جمع آوري نمايه کند آن پايگاه، از پايگاهها اطلاعات علمي که دانسته ها را نمايه مي کند، ارزش کمتري نخواهد داشت. بنابراين اميد است با تشکيل چنين مرکز و پايگاهي و جمع آوري مسائل علمي حل نشده که توسط نخبگان ارائه مي شود، بتوان گامي مؤثر در راستاي حرکت تيمي در جهت ارتقاي توليد علم برداشت.
12. ايجاد پرديس انجمن هاي علمي
يکي از مهمترين بسترهاي ارتقاي علمي کشور، ايجاد و تقويت انجمن هاي علمي کشور است. انجمن هاي علمي مي توانند به عنوان حلقه اتصال بين جوامع دانشگاهي، بخش صنعت، کشاورزي و خدمات انجام وظيفه کنند. اين مجموعه اگر به گونهاي مناسب حمايت و هدايت شوند، عامل اصلي ترويج، توليد علم و پژوهشهاي اثرگذار در کشور به حساب آمده، در ايجاد اتصال ميان حلقه دانشگاه و صنعت نقش مهمي ايفا خواهند کرد.
نگارندگان پيشنهاد مي کنند: انجمنهاي علمي در يک پرديس مناسب تمرکز يافته، شرايطي از قبيل تجهيز نرم افزاري و سخت افزاري مناسب براي تحقق وظايف ياد شده براي آنان فراهم شود. يعني امکانات اوليه در اختيار آنها قرار گيرد و به صورت خصوصي و با کمکهاي حداقلي دولت به صورت سازمانهاي مردم نهاد اداره شوند. امکاناتي از قبيل: سالنهاي کنفرانس مجهز براي برگزاري سمينارهاي ملي و بينالمللي به گونه اي که تمامي سمينارهاي علمي، اعم از ملي و بين المللي در تمامي رشتهها، در آنجا برگزار شود و هر انجمن براي برگزاري سمينار خويش برنامه ثابتي داشته باشد و سالنهاي کنفرانس دايم ميزبان دانشمندان ملي و بين المللي باشد. همچنين هتلهاي مناسب خصوصي نيز براي اسکان دانشمندان و مراجعه کنندگان شرکت کننده در سمينارها در پرديس ياد شده ايجاد شود، تا همانند محل برگزاري نمايشگاه بين المللي و سالنهاي ساختمان اجلاس، مرکز همايشهاي صدا و سيما و ….، در بعد ملي و بين المللي شناخته شود.
13. ماموريت گرا کردن دانشگاهها
در اينکه علم و دانش ارزش کيميا دارد و از آن مي توان به ثروت رسيد، بحثي وجود ندارد و در اينکه پديدآورندگان و توليد کنندگان علم و فکر، اعم از عيني و ذهني و يا به عبارت ديگر عملي و نظري، ستارگان فروزان جامعه بشري هستند اتفاق نظر جهاني وجود دارد. اما در مورد معرفي کساني که از دانش، ثروت توليد و کارآفريني مي کنند، در کشور ما دست کم کمتر فرهنگ سازي و الگوسازي شده است، در صورتيکه ميتوان گفت کارآفرينان يکي از مهمترين سرمايههاي ملي يک کشور محسوب مي شوند. چرا که کارآفرينان به عنوان عناصر خلاق و نوآور همواره راهگشاي توسعه در عرصههاي مختلف اقتصادي، اجتماعي و حتي سياسي بوده اند و حس ناشي از شور و شعور خود را نه تنها در محدوده کسب و کار خويش که در گستره محلي و ملي و نيز فراسوي مرزهاي ملي پرواز مي دهند. بنابراين بايد گروهها و دانشکدههاي کار آفريني در کشور توسعه يابند و دروس اثرگذار کارآفريني تدوين و ارائه شود.
براي اثر گذاري بيشتر درس کارآفريني پيشنهادهاي زير ارائه مي شود:
1. همه دانشگاهها، تدريس واحد کارآفريني را براي تمامي رشته ها اجباري کنند و تمام واحدهاي درسي کارآفريني در يک درس متمرکز نشود، بلکه دستکم 4 واحد درسي مجزا باشد و هر ترم تنها يک واحد از مبحث کارآفريني ارائه شود يعني واحد کارآفريني 4،3،2،1 در نظر گرفته شود زيرا در اين صورت اساتيد مختلف مي توانند تجربه و علم خويش را براي تدريس به کار گيرند و ديدگاههاي مختلف عرضه مي شود و اساتيد مختلف در گير بحث کارآفريني مي شوند.
2. در درس کارآفرين، مبحث ، ثبت اختراع و مراحل حقوقي و قانوني آن آموزش داده شود. آموزش ثبت اختراع در داخل و خارج و همچنين ثبت علمي ايده به دانشجويان موجب ايجاد تقويت فرهنگ علمي در جامعه خواهد شد.
3. الگوهاي موفق کارآفرين که در اثر اشتراک مساعي رشته هاي مختلف ايجاد شده است، براي ترويج فرهنگ کار گروهي و کارآفريني بين رشته اي ارائه شود.
4. الگوهاي کارآفرين ملي و بينالمللي به دانشجويان معرفي شود (طوسي، 1381).
5. معرفي منابع موجود در زمينه کارآفريني براي هر رشته تخصصي جزئي از سرفصل درس کارآفريني باشد.
6. نقش مراکز رشد (انکوباتورها)، پارکهاي علم و فناوري، خوشههاي صنعتي، انديشگاهها و کانونهاي تفکر در توسعه کارآفريني بيان شود.
7. در درس کارآفريني، نوآوري به دانشجويان آموزش داده شود و روش رسيدن به تفکرات نو و نوآوري ارائه شود (منطقي، 1385).
نتيجهگيري
توجه به توليد علم و مشارکت در علم جهاني، بازآفريني محلي دستاوردهاي علمي جهان و تبديل به ثروت ملي از راه ايجاد و تقويت ساز و کارهاي مناسب و مطلوبي، مانند: مراکز رشد، مراکز کارآفريني، پارکهاي علم و فناوري، توسعه فن بازار، ايجاد فضاي مناسب براي استقرار دانشمندان و نخبگان، ايجاد تعاملات مناسب و مطلوب بينالمللي، ايجاد مراکز ملي آگاهيرساني علمي، نمايهسازي علم و فن بومي، مسائل علمي حل نشده، نيازهاي کشور و ايدههاي نو، تأسيس پرديس انجمنهاي علمي مجهز به امکانات نرم افزاري و سخت افزاري لازم، توزيع مناسب بودجه هاي پژوهشي، بازنگري در ماموريت دانشگاهها و گنجاندن علوم بومي و کار آفريني در متون درسي در مقاطع مختلف، از جمله بسترها و زيرساختهاي مهم توسعه علمي کشور به شمار مي روند. اميد است با بهرهگيري از شرايط موجود، نهايت تلاش خود را براي تحقق ايده آرماني مسلمانان، که همان مدينه فاضله است به کار بريم.
منابع و مآخذ:
1. رفيع پور، فرامرز: موانع توسعه علمي ايران، و راه حل هاي آن، ناشر شرکت سهامي انتشار، صفحه 27 سال1381 .
2. زلفيگل، محمد علي: از ترويج علم تا توليد ثروت از دانش، فصلنامه سياست علمي و پژوهشي رهيافت، شماره 33، پاييز 1383 صص 24 – 16.
3. حداد عادل، غلامعلي: چالش هاي ديني و فرهنگي فرا روي جامعه ايران در قرن بيست و يکم، مجموعه مقالات ايران در قرن بيست ويکم، انتشارات موسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني، صفحه 21، چاپ اول، سال 1383 .
4. شمس، ناصر و افضلان، فريده: شرکتهاي تجاري دانشگاهي بستري براي توسعه استقلال دانشگاهها، فصلنامه سياست علمي و پژوهشي رهيافت، شماره 34، زمستان 1383 ، صفحه 43.
5. فکور، بهمن: تجاري سازي نتايج تحقيقات، فصلنامه سياست علمي و پژوهشي رهيافت، شماره 34، زمستان 1383 ، صفحه 58.
6. حکيماللهي، غلامحسين، چمني، جمشيدخان، کياني بختياري، ابوالفضل ، موسوي موحدي، علياکبر، شيوهها و راهکارهاي ثبت اختراع و امتيازات آن از ديدگاه حقوقي، فصلنامه سياست علمي و پژوهشي رهيافت، شماره 34، زمستان 1384، صص 74-67.
7. موسوي موحدي، علياکبر، کياني بختياري، ابوالفضل، چمني، جمشيد خان،توليد علم جهاني، مفاهيم و بسترهاي ارتقاء دانش، مقاله برگزيده، نخستين کنگره جنبش نرم افزاري و توليد علم دانشگاه آزاده اسلامي ، مهرماه 1383.
8. Sami, Mahroum, (2002) Europe and the Challenge of the Brain Drain available at:www.Jr.es.ipt report vol 92.
9. صالحي، ذاکر، مهاجرت نخبگان، دايرهالمعارف آموزش عالي، جلد دوم، سال 1383، صفحه 775.
10. اميرخاني، رضا نشت نشاء، انتشارات قدياني، تهران، چاپ دوم، 1384.
11. وقوفي، حسن فرار مغزها، بررسي مهاجرت نخبگان از زواياي گوناگون انتشارات بيستون، چاپ سوم، سال 1381 صص 16ـ15 .
12. مشايخي، علي نقي، سرمايه هاي مهاجر، دو هفته نامه دفتر، شماره 3 و 2، سال اول، فروردين 1385، ص 34.
13. زلفيگل، محمدعلي، مهاجرت ژنها، فصلنامه سياست علمي و پژوهشي رهيافت، شماره 34، زمستان 1383 صص 22 – 13. به منابع متعدد داخلي و خارجي موجود در اين مقاله نيز رجوع گردد.
14. ويژه نامه معرفي بنيادهاي نخبگان کشور و برخي از بنيادهاي نخبه پرور جهان، فصلنامه سياست علمي و پژوهشي رهيافت ، شماره 35، بهار 1384.
15. فصلنامه مطالعات راهبردي، شماره 14، ويژه مهاجرت نخبگان، انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردي، سال چهارم، زمستان 1380.
16. فصلنامه فرهنگ و انديشه، شماره دهم، ويژه نامه نخبگان، انتشارات مؤسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني، تابستان 1383.
17. زلفي گل، محمد علي: ايجاد سيستم ISI ملي، از پژوهش هاي تکراري در کشور جلوگيري ميکند، نشريه دانشجو و دانشگاه، دانشگاه بوعلي سينا – همدان، شماره 54 مورخ چهارشنبه 3 اسفند 1384 صفحه 10.
18. زلفي گل، محمد علي: ايجاد نظام نمايه سازي علم و فن بومي، مصاحبه با خبرگزاري دانشجويان ايران(ISNA)، سرويس پژوهشي،مورخ 23/11/1384 قابل دسترس در پايگاه اطلاعات (WWW.ISNA.IR.
19. زلفي گل، محمدعلي: چرا ISI، نشريه دانشجو، و دانشگاه، دانشگاه بوعلي سينا-همدان، شماره 42، مورخ شنبه 17 ارديبهشت ماه 1384.
20.رفيع پور، فرامرز و همکاران: علوم انساني در ايران، نگاهي از بيرون و درون، نتايج نشست کاري بررسي مسائل علوم انساني با همکاري دانشکده ادبيات و علوم انساني دانشگاه شهيد بهشتي و فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي ايران، خرداد ماه 1383 .
21. شمسي پور، مجتبي: مشکل اساسي تحقيقات، عدم مديريت و توزيع نامناسب بودجه هاي پژوهشي است، خبرنامه تحقيقات و فنآوري، ويژه هفته پژوهش و فناوري شماره دو، آذرماه 1384، صفحه 4.
22. کاوه، علي: انجام پژوهشهاي فردي در کشور، ريشه فرهنگي دارد، خبرنامه تحقيقات و فناوري، ويژه هفته پژوهش و فناوري، شماره پنج، آذرماه 1384، صفحه 8.
23. موسوي موحدي، علي اکبر، اماني، مجتبي، کياني بختياري، ابوالفضل، آموزگاران علم و معنا ، فصلنامه سياست علمي و پژوهشي رهيافت، شماره 35 صص 66تا73، بهار 1384
24. طوسي، محمد علي: رهبري کار آفرين ترجمه کتاب: ماتسوشيتا درخشان ترين کارآفرين سده بيستم نوشته جان پي کاتر انتشارات مرکز آموزش مديريت دولتي، چاپ دوم، 1381 .
25. منطقي، مرتضي: جايگاه نوآوري در نظام آموزش کشور روزنامه ايران، سه شنبه 15 فروردين 1385 صفحه 12 .
26. سعيدي، فرخ: راه چهارم، راهنماي دانشمندان جوان ايراني، انتشارات نخل دانش فصل ششم صفحه 57، پاييز سال 1384 .