گردآوری: حجت الاسلام محسن عباس نژاد
خلاصه كتاب: مدیریت علم و هنر برنامه ریزی،متشکل کردن و هماهنگ کردن ، رهبری و کنترل فعالیتهای مختلف به منظور نیل به هدفی مشخص است و این علم وهنر در زیباترین و والاترین چهره اش در سیره ی نبوی قابل مشاهده است. اینگونه مدیریت ویژه انبیای عظام واولیای مکرم الهی وپیروان حقیقی ایشان است به منظور خارج کردن انسان از مرتبه ی حیوانی ووارد کردن او در مرتبه رحمانی.
خلاصه کتاب راهنمای پژوهش در قرآن و علوم روز(1)-بخش مدیریت
تهیه کننده : محمد رضا بخشایی
دی 1390
مشخصات کتاب:
راهنمای پژوهش در قرآن وعلوم روز
تهیه شده در : مرکز اطلاع رسانی وکتابخانه تخصصی قرآن وعلوم روز
گردآوری:حجت الاسلام مهندس محسن عباس نژاد
همکاران پژوهشی :دکتر حبیب الله دعایی ،دکتر سید سعید مرتضوی،حجت الاسلام مهندس حمید فغور مغربی
همکاران اجرایی:حجت الاسلام مرتضی محسنی مقدم ،جواد شاهرودی ،حامد عباس نژاد
بخش کامپیوتر وتولید :مهندس جعفر آسن
ناشر:موسسه انتشاراتی پژوهشهای قرآنی حوزه ودانشگاه
تیراژ:2000 جلد
نوبت چاپ:اول-اردیبهشت 1384
قیمت:12000 تومان
تعریف مدیریت:
الَر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿۱﴾ ابراهیم
الف لام راء كتابى است كه آن را به سوى تو فرود آورديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آورى به سوى راه آن شكست ناپذير ستوده (۱)
مدیریت علم و هنر برنامه ریزی،متشکل کردن و هماهنگ کردن ، رهبری و کنترل فعالیتهای مختلف به منظور نیل به هدفی مشخص است و این علم وهنر در زیباترین و والاترین چهره اش در سیره ی نبوی قابل مشاهده است.
اینگونه مدیریت ویژه انبیای عظام واولیای مکرم الهی وپیروان حقیقی ایشان است به منظور خارج کردن انسان از مرتبه ی حیوانی ووارد کردن او در مرتبه رحمانی.
این بزرگترین رسالت هاست ومدیریت انبیا در این جهت بود .
انبیا انسان رابه سوی این مقصد اداره می کنند.مدیریتی مبتنی بر نظام تکریم ودر تقابل با نظام استخفاف .
مدیریت موسوی در تقابل با مدیریت فرعونی .این دونظام مدیریتی از دو جهان بینی ودو نگرش به انسان ناشی می شود .
سابقه ی علم مدیریت :
علم مدیریت آغاز مشخصی نداشته بطور طبیعی انتهایی هم نخو اهد داشت .مدیریت سابقه ای به قدمت تاریخ زندگی انسان دارد.از زمانی که انسان در این کره خاکی قدم نهاد،دانش وروشهای مختلف مدیریت نیز آغاز شد وتا زمانی که زندگی می کند نیز به دانش وروشهای مدیریت همچنان نیاز دارد .
خداوند بزرگترین مدیر ومدبر جهان هستی است:
يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿۵﴾ سجده
كار [جهان] را از آسمان [گرفته] تا زمين اداره مىكند آنگاه [نتيجه و گزارش آن] در روزى كه مقدارش آن چنان كه شما [آدميان] برمىشماريد هزار سال است به سوى او بالا مىرود (۵)
خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت آنگاه بر عرش استيلا يافت و خورشيد و ماه را رام گردانيد هر كدام براى مدتى معين به سير خود ادامه مىدهند [خداوند] در كار [آفرينش] تدبير مىكند و آيات [خود] را به روشنى بيان مىنمايد اميد كه شما به لقاى پروردگارتان يقين حاصل كنيد (۲) رعد
اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ ﴿۲﴾
در انسان نیز روح الهی دمیده شده است او خصوصیت رهبری ومدیریت را دارد ، ولی آن راباید پرورش دهد وبه کار اندازد.
تا قبل از قرن نوزدهم، مدیریت در قلمرو فلسفه جای داشت .اما باپیدایش انقلاب صنعتی وتوسعه ی علم وتکنولو ژی ، مدیریت اهمیت وگسترش یافت ودر ردیف سایر علوم قرار گرفت.امروزعلم مدیریت مهمتر از گذشته است ودر آینده، مهمتر از امروز خواهد بود.
مدیریت در قرآن
مدیریت متحول :مدیریت محرک اجتماعی است که جامعه را پیوسته در مسیر پویایی وتحرک می اندازدوتغییر وتحول ازشوون آن است .مدیر را می توان به وزش باد تشبیه کردکه همیشه موج ایجاد می کند واصولا حیات جامعه در گروهمین تحرک مدیریتی است ودر این باره قرآن بطور عموم بیان می دارد:
(سرنوشت حاکم بر مردمی را دگرگون نکند تاآن مردم خود دگر گون شوند.)رعد/11
بنا براین بهبود مدیریت، جز از طریق ایجاد تغییر وتبدیل مثبت در وضعیت افراد صورت نمی گیرد .
الگوهای مدیریتی در قرآن و اسلام
پیام آور رحمت ومحبت
خداوند رسول گرامی اسلام را رحمتی عام وفراگیر معرفی کرده وخطاب به آن حضرت فرموده است که تورا نفرستادیم ،جز آنکه می خواستیم رحمتی به مردم جهان ارزانی داریم .
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ ﴿۱۰۷﴾ انبیا
و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم (۱۰۷)
رسول خدا (ص)مظهرتام رحمت ومحبت الهی بود وخود می فرماید :من به عنوان رحمتی فراگیربرانگیخته شده ام.وجود آن حضرت بالاترین رحمت الهی بر جهانیان بود .
آن حضرت جامعه را با قدرت ورحمت اداره می کرد وبا همین عامل مردمان را راه می برد وبه سوی مقصد کمال سیر می داد.چنان با مردم از سر محبت ودلسوزی برخورد می کرد که کسی نمی توانست در صداقت ودرستی مدیریت او تردیدی به دل راه دهد .همین محبت ودلسوزی به تمام معنا بود که دلسوزی آنحضرت رادر دل مردمان جای می داد .
قطعا براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است. شما در رنج بيفتيد به [هدايت] شما حريص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است (۱۲۸) توبه
لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿۱۲۸﴾
می فرماید ما از جانب خودرسولی از جنس شما ،از خودتان برای هدایتتان فرستاده ایم که از فرط محبت ونوع پروری، ناراحتی ، ناداری، پریشانی، نادانی وگمراهی شما بر اوسخت می آید ونمی تواند تحمل کند.بر آسایش ونجات شما بسیار حریص ونسبت به مومنان رئوف ومهربان است .
گویی پاره ای ازجان مردم از روح جامعه در شکل پیامبر (ص)ظاهر شده است .به همین دلیل تمام درد های آنها را می داند،از مشکلات آنان آگاه ودر ناراحتی ها،غم ها واندوها با آنان شریک است ، بااین حال تصور نمی شود سخنی جز به نفع آنها بگوید وگامی جزدر راه آنها بردارد.
او به شدت از رنجهای شما رنج می برد، و اگر بر هدایت شما و جنگهای طاقت فرسای پرزحمت اصرار دارد ، آڼ هم برای نجات شما ، برای رهایتان از چنگال ظلم و ستم و گناه و بدبختی است.
جالب اینکه این آیه شریفه در آخر سوره ی توبه است که سوره ی غضب است، و با وجود این رسول اکرم (ص) را چنین معرفی کرده است که گویای این حقیقت است که اعلان جنگ به دشمنان پیمان شکن و اظهار برائت و بیزاری و اتخاذ موضعی سخت در برابر آنها، رحمتی است بر ایشان .وجود پیامبر رحمتی است برای همه و آن حضرت در حفظ منافع و تامین سعادت این جهانی و آن جهانی همگان حریص است. به گروندگان مهربان و بخشاینده است و نیز خدای مهربان در بیان شفقت و مهربانی ایشان بر تمام افراد بشر فرموده است: (گویی می خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی به خاطر اینکه آنها ایمان نمی آورند.)این بیان نشان می دهد که پیامبر رحمت تا چه اندازه نسبت به مردمان محبت و دلسوزی داشت و چگونه سختی را به جان می خرید و از ایمان نیاوردن آنها اندوهگین می شد.
مدیریت و مسئولیت
برنامه ریزی
اصل و پایه نخستین در مدیریت عبارت است از از تعیین هدف نهایی و غایی و به اصطلاح استراتژیک و نیز تشخیص مقاطع راه و هدف های مقطعی و مقدماتی و تاکتیکی .
با توجه به اینکه الگوی مدیریت و اصول آن در قرآن و اسلام رسالت است و امامت، و آنچنان که از آیات قرآن کریم می فهمیم هدف در مدیریت عبارت است از رشد که یک نوع کمال روحی است.
قرآن کریم، هدف غایی و نهایی رسالت را در این می داند که انسانیت جایگاه و قرارگاه ویژه خودش را در جان انسانها و اجتماعات بیابد، به سر منزل مقصود برسد،همان که از وی به حیات معقول یاد می شود،یعنی رشد.اصولا یکی از ارکان مدیریت برنامه ریزی است حتی جابه جا کردن و اداره ی صوری و مادی یک منزل هم، برنامه می خواهد، نه تنها مدیریت یک سازمان عریض و طویل که اداره ی زندگی شخصی نیازمند به برنامه ریزی دقیق و عمیق و اصولی است.در قرآن کریم به این مهم، عنایت زیادی شده است.دستوراتی که در آیات و احادیث آمده، بیان کننده و حکایت گر این ضرورت است.
تصمیم گیری
مساله ی تصمیم گیری در عرصه های مختلف اداره ی امور از اهمیتی بسیار برخوردار است.در واقع سرنوشت کارها به تصمیم گیری گره می خورد و چنانچه تصمیم گیری بر اصول و مبانی درستی استوار نباشد، نظام امور یا متزلزل و آشفته می شود و یا اسیر خود محوری ها و استبداد رای می گردد.خدای متعال در آیه ی 159 سوره ی آل عمران روش تصمیم گیری پیامبر خود را امضا کرده، مورد تایید قرار داده است و آن را به عنوان بهترین روش تصمیم گیری معرفی کرده است:
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ﴿۱۵۹﴾آل عمران
پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مىشدند پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن زيرا خداوند توكلكنندگان را دوست مىدارد (۱۵۹(
خداوند به پیامبرش فرمان می دهد که پیش از اتخاذ تصمیم از نرمش و انعطاف برخوردار بوده ،مشورت کند و در هنگام اتخاذ تصمیم نهایی قاطع و استوار باشد .
بنا براین بررسی و مطالعه جوانب مختلف یک امر برای تصمیم گیری در باره آن باید به صورت دسته جمعی صورت گیرد ،اما پس از رسید ن به نتیجه و تصویب یک کار ، برای اجرای آن باید اراده واحدی به کار افتد که در غیر این صورت هرج و مرج پیش خواهد آمد .به علاوه فرمود به هنگام تصمیم نهایی باید توکل به خدا داشت و در عین رعایت اصول و مبانی لازم برای تصمیم گیری و فراهم کردن اسباب و وسائل عادی به خدای متعال توکل کرد .
سازمان دهی
تقسیم کار :اسلام می کوشد به پیروانش چنین تعلیم دهد تا این لحظات گران بهای عمر را در یک جهت به کار نگیرد ،زیرا زندگی مجموعه ای از ابعاد گوناگون و نیاز های مختلف مادی و معنوی دارد و این انسان است که چگونه استفاده کردن از اوقات زندگی را انتخاب می کنیم .
پیشوایان بزرگ اسلام هر کدام در زمان خود بار سنگین مدیریت عظیم جامعه ویا بخشی از آن را بر عهده داشته است بهترین الگو و نمونه در تقسیم کارها و رسیدگی به همه جوانب کار بوده است .
چنانچه پیامبر عالی قدر اسلام که با تمام مشکلات و گرفتاری های بی شماری در مسیر رسالت نبوت داشته اند به همه کارهای اجتماعی و فردی عبادی و اخلاقی سیاسی و نظامی فرهنگی اقتصادی خود به خوبی می رسیدند .
قرآن کریم در ضمن بیان داستان حضرت موسی(ع) و بنی اسرائیل به تقسیم مسولیت ها اشاره می کند و می فرماید :
وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۱۶۰﴾ اعراف و آنان را به دوازده عشيره كه هر يك امتى بودند تقسيم كرديم و به موسى وقتى قومش از او آب خواستند وحى كرديم كه با عصايت بر آن تخته سنگ بزن پس از آن دوازده چشمه جوشيد هر گروهى آبشخور خود را بشناخت و ابر را بر فراز آنان سايبان كرديم و گزانگبين و بلدرچين بر ايشان فرو فرستاديم از چيزهاى پاكيزهاى كه روزيتان كردهايم بخوريد و بر ما ستم نكردند ليكن بر خودشان ستم مىكردند (۱۶۰)
برخی از مفسران بزرگ مانند طبرسی در تفسیر مجمع البیان می گوید این کار در بنی اسرائیل به خاطر کاهش بار وظایف موسی صورت گرفت تا هر تیره و طایفه ای برای رفع مشکلات خود به مدیر و رهبر خود رجوع نمایید .
رعایت سلسله مراتب :
رهبری در جامعه اسلامی بر عهده چند نفر است :
الف: خداوند
خداوند در راس امور قرار دارد و حاکم بر کل جهان هستی است :
وَلِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللّهُ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۸۹﴾ آل عمران
و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست و خداوند بر هر چيزى تواناست (۱۸۹)
خداوند بزرگترین قویترین و در عین حال بهترین حاکمان است :
در آنجا [آشكار شد كه] يارى به خداى حق تعلق دارد اوست بهترين پاداش و [اوست] بهترين فرجام (۴۴)
هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا ﴿۴۴﴾ کهف
و از آنچه بر تو وحى مىشود پيروى كن و شكيبا باش تا خدا [ميان تو و آنان] داورى كند و او بهترين داوران است (۱۰۹)
وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّىَ يَحْكُمَ اللّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴿۱۰۹﴾ یونس
ولایت واقعی و بر حق نیز از آن خداوند است .
ب- پیامبر
پس از خداوند پیامبر حاکم بر انسان ها است.
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آيا در آن كسى را مىگمارى كه در آن فساد انگيزد و خونها بريزد و حال آنكه ما با ستايش تو [تو را] تنزيه مىكنيم و به تقديست مىپردازيم فرمود من چيزى مىدانم كه شما نمىدانيد (۳۰)
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾ بقره
قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۱۲۸﴾ اعراف
موسى به قوم خود گفت از خدا يارى جوييد و پايدارى ورزيد كه زمين از آن خداست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مىدهد و فرجام [نيك] براى پرهيزگاران است (۱۲۸)
ج- امامت
پس از پیامبر امام معصوم (ع) رهبری انسان ها را نیز بر عهده میگیرد
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾
چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواى مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از دودمانم [چطور] فرمود پيمان من به بيدادگران نمىرسد (۱۲۴)بقره
د- ولایت فقیه
در صورت غیبت امام معصوم (ع) رهبری جامعه را نایب امام یا ولی فقیه جامع الشرایط عهده دار می شود .
انچه گفته شد ، در آیه زیر به عنوان سلسله مراتب فرماندهی در اسلام تذکر داده شده است :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾نسا
اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيكفرجامتر است (۵۹)
قرآن کریم در جای دیگر می فرماید:
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿۵۵﴾مائده
ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند (۵۵)
طبق تاریخ، اسناد و احادیث معتبر اسلامی، تنها حضرت علی (ع) بود که هنگام رکوع انگشتری خود را به عنوان زکات به یک متکدی صدقه داد و این آیه در مورد آن نازل شد.
اصل نظم و هماهنگی
گر چه سازماندهی و هماهنگی همه ی مدیریت نیست ولی رکن رکین و اصل اصیل مدیریت هست، و می توان گفت هماهنگی اصولا روح مدیریت است.توان سازمان بخشی به نیروهای پراکنده و متفرق انسانی و یگانه سازی منابع (انسانی،امکانات، تجهیزات، سرمایه) برای رسیدن به هدف و به کارگیری آنان در جایگاه مناسب، در یک ارتباط ارگانیک و سیستماتیک بین واحدهای مختلف حوزه ی اداری از شایستگی های مدیریت است.
این قبیل آیات در قرآن کریم، نشانه ی عنایت قرآن و مدیران قرآنی به امر مهم سازماندهی و هماهنگی در سطوح و حوزه های مختلف مدیریت است.
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۲۱﴾ بقره
اى مردم پروردگارتان را كه شما و كسانى را كه پيش از شما بودهاند آفريده است پرستش كنيد باشد كه به تقوا گراييد (۲۱)
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ ﴿۱۹۰﴾ ال عمران
مسلما در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز براى خردمندان نشانههايى [قانع كننده] است (۱۹۰)
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخِّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۱۶۴﴾ بقره
راستى كه در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز و كشتي هايى كه در دريا روانند با آنچه به مردم سود مىرساند و [همچنين] آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمين را پس از مردنش زنده گردانيده و در آن هر گونه جنبندهاى پراكنده كرده و [نيز در] گردانيدن بادها و ابرى كه ميان آسمان و زمين آرميده است براى گروهى كه مىانديشند واقعا نشانههايى [گويا] وجود دارد (۱۶۴)
همه ی این آیات نشان دهنده ی نظم و هماهنگی در خلقت آفریدگار سبحان است.آیات قرآن تنها برای خواندن نیست،بلکه برای درک و فهم مردم نازل شده و تلاوت و خواندن آیات مقدمه ای است، برای اندیشیدن، لذا مردم را به اندیشه در این آفرینش بزرگ جلب و جذب می کند، تا هر کس به اندازه ی پیمانه ی استعداد و تفکرش از این اقیانوس بیکران سهمی ببرد و از سرچشمه ی صاف اسرار آفرینش سیراب گردد.
هدایت و رهبری
سرمایه ی انسانی هر اجتماع از بزرگترین سرمایه ی آن است، این سرمایه های انسانی یعنی انسان ها، نیازمند به مدیریت و رهبری و اکتشاف و استخراج هستند، بشر برعکس حیوانات که مجهز به نیروی خودکار غریزه اند فاقد غریزه است و در هدایت نیازمند به تحصیل و اکتساب و به عبارت دیگر نیازمند به راهنمایی و رهبری است.
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ ﴿۶﴾ حمد
ما را به راه راست هدايت فرما (۶)
این آیه بیانگر نیاز و عشق بندگان به مساله هدایت و نیز توجهی است به این حقیقت که هدایت ها همه از سوی اوست.
هستی ما همانند نور این لامپ ها می ماند که لحظه به لحظه نیرو از منبع به او می رسد که هر لحظه وجود تازه ای هستیم که به هدایت جدیدی نیازمند هستیم .پس درخواست هدایت در آن لحظه هم یک درخواست ابتدایی است.
هدایت و رهبری، اصلی بی نهایت مهم در مدیریت است و چگونگی کار با دیگران از همه ی وظایف مدیر مهمتر است.
هدف از هدایت و رهبری، راهنمایی زیردستان در جهت بهتر فهمیدن هدف های سازمان و برانگیختن آنان به کار و فعالیت موثر است.هدایت موثرف وظیفه ی مشکلی است زیرا که مدیران در امر هدایت به مجموعه ای پیچیده از عوامل سر و کار دارندکه درباره ی آنها به اندازه ی کافی دانش و آگاهی موجود نیست و بسیاری از آنها قابل کنترل نیست.تعدادی از این عوامل که به فراد و روابط اجتماعی آنان مربوط می شوند، غالبا جنبه ی روانی-اجتماعی دارند.
اصل کنترل و ارزیابی
یکی از اصول مدیریت را اصل(ارزیابی و کنترل عملیات)گفته اند و دانسته اند.مدیریت در هر سطح و حوزه و بعدی جنبه های عام و خاص دارد،جنبه های تکنیکی و فنی دارد و نیز جنبه های معنوی و فکری.
مساله نظارت و ارزیابی در قرآن به شیو های مختلف مطرح شده است.
الف-نظارت خدا بر مردم
ب-نظارت مردم بر مردم(نظارت همگانی)
و در سیستم اداری :
ج-نظارت مافوق بر اعمال و شیوه های رفتاری افراد زیر دست.
خداوند با وقوف کامل از حال بندگان و مخلوقات آنان را با استفاده از تکنیک های مختلف کنترل می نمایید.
به عنوان نمونه به آیاتی چند از کلام الله مجید می پردازیم:
و برخى از مردم مىگويند ما به خدا و روز بازپسين ايمان آوردهايم ولى گروندگان [راستين] نيستند (۸)
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ ﴿۸﴾ بقره
با خدا و مؤمنان نيرنگ مىبازند ولى جز بر خويشتن نيرنگ نمىزنند و نمىفهمند (۹)
يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾ بقره
در دلهايشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزاى] آنچه به دروغ مى گفتند عذابى دردناك [در پيش] خواهند داشت (۱۰)
فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ ﴿۱۰﴾بقره
و چون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد مىگويند ما خود اصلاحگريم (۱۱)
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿۱۱﴾ بقره
بهوش باشيد كه آنان فسادگرانند ليكن نمىفهمند (۱۲)
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ ﴿۱۲﴾بقره
این آیات شرح کوتاه و بسیا پر مغزی است درباره ی منافقون و خصوصیات روحی و اعمال آنها.اصولا بروز نفاق در یک اجتماع و سازمان معلول یکی از دو چیز است: نخست قدرت و پیروزی آئین موجود و تسلط آن بر تمام اجتماع و سازمان که در این صورت دشمنان و مخالفان لجوج چاره ای جز راه نفاق و دو چهره داشتن برای مقاصد خود نمی بینند، و دیگر ضعف روحیه و فقدان شخصیت در پاره ای از افراد است.
مطابق این آیات و برداشت ها می توان گفت: افرادی که در یک سازمان از کار مدیر یا کارمندان دیگر راضی نیستند و یا می بینند خلافی در سازمان صورت می پذیرد، به جای بر هم زدن جو سازمان و تخریب روحیه ی افراد که نتیجتا باعث کاهش کارآیی و عدم تحقق اهداف سازمان خواهد شد، می توانند دوستانه با مدیران صحبت و اشتباهات را مطرح سازند و مطمئن باشند که اگر سخن آنان درست و منطقی باشد حتما مورد پذیرش قرار خواهد گرفت و شخص خودش را اصلاح می کند و در غیر این صورت خود او قانع شده و ناچار نمی شود وجدان خود را بفریبد و به اعمالی نادرست دست زند.
پایان
تهیه کننده : محمد رضا بخشایی
دی 1390
مشخصات کتاب:
راهنمای پژوهش در قرآن وعلوم روز
تهیه شده در : مرکز اطلاع رسانی وکتابخانه تخصصی قرآن وعلوم روز
گردآوری:حجت الاسلام مهندس محسن عباس نژاد
همکاران پژوهشی :دکتر حبیب الله دعایی ،دکتر سید سعید مرتضوی،حجت الاسلام مهندس حمید فغور مغربی
همکاران اجرایی:حجت الاسلام مرتضی محسنی مقدم ،جواد شاهرودی ،حامد عباس نژاد
بخش کامپیوتر وتولید :مهندس جعفر آسن
ناشر:موسسه انتشاراتی پژوهشهای قرآنی حوزه ودانشگاه
تیراژ:2000 جلد
نوبت چاپ:اول-اردیبهشت 1384
قیمت:12000 تومان
تعریف مدیریت:
الَر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿۱﴾ ابراهیم
الف لام راء كتابى است كه آن را به سوى تو فرود آورديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آورى به سوى راه آن شكست ناپذير ستوده (۱)
مدیریت علم و هنر برنامه ریزی،متشکل کردن و هماهنگ کردن ، رهبری و کنترل فعالیتهای مختلف به منظور نیل به هدفی مشخص است و این علم وهنر در زیباترین و والاترین چهره اش در سیره ی نبوی قابل مشاهده است.
اینگونه مدیریت ویژه انبیای عظام واولیای مکرم الهی وپیروان حقیقی ایشان است به منظور خارج کردن انسان از مرتبه ی حیوانی ووارد کردن او در مرتبه رحمانی.
این بزرگترین رسالت هاست ومدیریت انبیا در این جهت بود .
انبیا انسان رابه سوی این مقصد اداره می کنند.مدیریتی مبتنی بر نظام تکریم ودر تقابل با نظام استخفاف .
مدیریت موسوی در تقابل با مدیریت فرعونی .این دونظام مدیریتی از دو جهان بینی ودو نگرش به انسان ناشی می شود .
سابقه ی علم مدیریت :
علم مدیریت آغاز مشخصی نداشته بطور طبیعی انتهایی هم نخو اهد داشت .مدیریت سابقه ای به قدمت تاریخ زندگی انسان دارد.از زمانی که انسان در این کره خاکی قدم نهاد،دانش وروشهای مختلف مدیریت نیز آغاز شد وتا زمانی که زندگی می کند نیز به دانش وروشهای مدیریت همچنان نیاز دارد .
خداوند بزرگترین مدیر ومدبر جهان هستی است:
يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿۵﴾ سجده
كار [جهان] را از آسمان [گرفته] تا زمين اداره مىكند آنگاه [نتيجه و گزارش آن] در روزى كه مقدارش آن چنان كه شما [آدميان] برمىشماريد هزار سال است به سوى او بالا مىرود (۵)
خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت آنگاه بر عرش استيلا يافت و خورشيد و ماه را رام گردانيد هر كدام براى مدتى معين به سير خود ادامه مىدهند [خداوند] در كار [آفرينش] تدبير مىكند و آيات [خود] را به روشنى بيان مىنمايد اميد كه شما به لقاى پروردگارتان يقين حاصل كنيد (۲) رعد
اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ ﴿۲﴾
در انسان نیز روح الهی دمیده شده است او خصوصیت رهبری ومدیریت را دارد ، ولی آن راباید پرورش دهد وبه کار اندازد.
تا قبل از قرن نوزدهم، مدیریت در قلمرو فلسفه جای داشت .اما باپیدایش انقلاب صنعتی وتوسعه ی علم وتکنولو ژی ، مدیریت اهمیت وگسترش یافت ودر ردیف سایر علوم قرار گرفت.امروزعلم مدیریت مهمتر از گذشته است ودر آینده، مهمتر از امروز خواهد بود.
مدیریت در قرآن
مدیریت متحول :مدیریت محرک اجتماعی است که جامعه را پیوسته در مسیر پویایی وتحرک می اندازدوتغییر وتحول ازشوون آن است .مدیر را می توان به وزش باد تشبیه کردکه همیشه موج ایجاد می کند واصولا حیات جامعه در گروهمین تحرک مدیریتی است ودر این باره قرآن بطور عموم بیان می دارد:
(سرنوشت حاکم بر مردمی را دگرگون نکند تاآن مردم خود دگر گون شوند.)رعد/11
بنا براین بهبود مدیریت، جز از طریق ایجاد تغییر وتبدیل مثبت در وضعیت افراد صورت نمی گیرد .
الگوهای مدیریتی در قرآن و اسلام
پیام آور رحمت ومحبت
خداوند رسول گرامی اسلام را رحمتی عام وفراگیر معرفی کرده وخطاب به آن حضرت فرموده است که تورا نفرستادیم ،جز آنکه می خواستیم رحمتی به مردم جهان ارزانی داریم .
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ ﴿۱۰۷﴾ انبیا
و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم (۱۰۷)
رسول خدا (ص)مظهرتام رحمت ومحبت الهی بود وخود می فرماید :من به عنوان رحمتی فراگیربرانگیخته شده ام.وجود آن حضرت بالاترین رحمت الهی بر جهانیان بود .
آن حضرت جامعه را با قدرت ورحمت اداره می کرد وبا همین عامل مردمان را راه می برد وبه سوی مقصد کمال سیر می داد.چنان با مردم از سر محبت ودلسوزی برخورد می کرد که کسی نمی توانست در صداقت ودرستی مدیریت او تردیدی به دل راه دهد .همین محبت ودلسوزی به تمام معنا بود که دلسوزی آنحضرت رادر دل مردمان جای می داد .
قطعا براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است. شما در رنج بيفتيد به [هدايت] شما حريص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است (۱۲۸) توبه
لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿۱۲۸﴾
می فرماید ما از جانب خودرسولی از جنس شما ،از خودتان برای هدایتتان فرستاده ایم که از فرط محبت ونوع پروری، ناراحتی ، ناداری، پریشانی، نادانی وگمراهی شما بر اوسخت می آید ونمی تواند تحمل کند.بر آسایش ونجات شما بسیار حریص ونسبت به مومنان رئوف ومهربان است .
گویی پاره ای ازجان مردم از روح جامعه در شکل پیامبر (ص)ظاهر شده است .به همین دلیل تمام درد های آنها را می داند،از مشکلات آنان آگاه ودر ناراحتی ها،غم ها واندوها با آنان شریک است ، بااین حال تصور نمی شود سخنی جز به نفع آنها بگوید وگامی جزدر راه آنها بردارد.
او به شدت از رنجهای شما رنج می برد، و اگر بر هدایت شما و جنگهای طاقت فرسای پرزحمت اصرار دارد ، آڼ هم برای نجات شما ، برای رهایتان از چنگال ظلم و ستم و گناه و بدبختی است.
جالب اینکه این آیه شریفه در آخر سوره ی توبه است که سوره ی غضب است، و با وجود این رسول اکرم (ص) را چنین معرفی کرده است که گویای این حقیقت است که اعلان جنگ به دشمنان پیمان شکن و اظهار برائت و بیزاری و اتخاذ موضعی سخت در برابر آنها، رحمتی است بر ایشان .وجود پیامبر رحمتی است برای همه و آن حضرت در حفظ منافع و تامین سعادت این جهانی و آن جهانی همگان حریص است. به گروندگان مهربان و بخشاینده است و نیز خدای مهربان در بیان شفقت و مهربانی ایشان بر تمام افراد بشر فرموده است: (گویی می خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی به خاطر اینکه آنها ایمان نمی آورند.)این بیان نشان می دهد که پیامبر رحمت تا چه اندازه نسبت به مردمان محبت و دلسوزی داشت و چگونه سختی را به جان می خرید و از ایمان نیاوردن آنها اندوهگین می شد.
مدیریت و مسئولیت
برنامه ریزی
اصل و پایه نخستین در مدیریت عبارت است از از تعیین هدف نهایی و غایی و به اصطلاح استراتژیک و نیز تشخیص مقاطع راه و هدف های مقطعی و مقدماتی و تاکتیکی .
با توجه به اینکه الگوی مدیریت و اصول آن در قرآن و اسلام رسالت است و امامت، و آنچنان که از آیات قرآن کریم می فهمیم هدف در مدیریت عبارت است از رشد که یک نوع کمال روحی است.
قرآن کریم، هدف غایی و نهایی رسالت را در این می داند که انسانیت جایگاه و قرارگاه ویژه خودش را در جان انسانها و اجتماعات بیابد، به سر منزل مقصود برسد،همان که از وی به حیات معقول یاد می شود،یعنی رشد.اصولا یکی از ارکان مدیریت برنامه ریزی است حتی جابه جا کردن و اداره ی صوری و مادی یک منزل هم، برنامه می خواهد، نه تنها مدیریت یک سازمان عریض و طویل که اداره ی زندگی شخصی نیازمند به برنامه ریزی دقیق و عمیق و اصولی است.در قرآن کریم به این مهم، عنایت زیادی شده است.دستوراتی که در آیات و احادیث آمده، بیان کننده و حکایت گر این ضرورت است.
تصمیم گیری
مساله ی تصمیم گیری در عرصه های مختلف اداره ی امور از اهمیتی بسیار برخوردار است.در واقع سرنوشت کارها به تصمیم گیری گره می خورد و چنانچه تصمیم گیری بر اصول و مبانی درستی استوار نباشد، نظام امور یا متزلزل و آشفته می شود و یا اسیر خود محوری ها و استبداد رای می گردد.خدای متعال در آیه ی 159 سوره ی آل عمران روش تصمیم گیری پیامبر خود را امضا کرده، مورد تایید قرار داده است و آن را به عنوان بهترین روش تصمیم گیری معرفی کرده است:
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ﴿۱۵۹﴾آل عمران
پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مىشدند پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن زيرا خداوند توكلكنندگان را دوست مىدارد (۱۵۹(
خداوند به پیامبرش فرمان می دهد که پیش از اتخاذ تصمیم از نرمش و انعطاف برخوردار بوده ،مشورت کند و در هنگام اتخاذ تصمیم نهایی قاطع و استوار باشد .
بنا براین بررسی و مطالعه جوانب مختلف یک امر برای تصمیم گیری در باره آن باید به صورت دسته جمعی صورت گیرد ،اما پس از رسید ن به نتیجه و تصویب یک کار ، برای اجرای آن باید اراده واحدی به کار افتد که در غیر این صورت هرج و مرج پیش خواهد آمد .به علاوه فرمود به هنگام تصمیم نهایی باید توکل به خدا داشت و در عین رعایت اصول و مبانی لازم برای تصمیم گیری و فراهم کردن اسباب و وسائل عادی به خدای متعال توکل کرد .
سازمان دهی
تقسیم کار :اسلام می کوشد به پیروانش چنین تعلیم دهد تا این لحظات گران بهای عمر را در یک جهت به کار نگیرد ،زیرا زندگی مجموعه ای از ابعاد گوناگون و نیاز های مختلف مادی و معنوی دارد و این انسان است که چگونه استفاده کردن از اوقات زندگی را انتخاب می کنیم .
پیشوایان بزرگ اسلام هر کدام در زمان خود بار سنگین مدیریت عظیم جامعه ویا بخشی از آن را بر عهده داشته است بهترین الگو و نمونه در تقسیم کارها و رسیدگی به همه جوانب کار بوده است .
چنانچه پیامبر عالی قدر اسلام که با تمام مشکلات و گرفتاری های بی شماری در مسیر رسالت نبوت داشته اند به همه کارهای اجتماعی و فردی عبادی و اخلاقی سیاسی و نظامی فرهنگی اقتصادی خود به خوبی می رسیدند .
قرآن کریم در ضمن بیان داستان حضرت موسی(ع) و بنی اسرائیل به تقسیم مسولیت ها اشاره می کند و می فرماید :
وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۱۶۰﴾ اعراف و آنان را به دوازده عشيره كه هر يك امتى بودند تقسيم كرديم و به موسى وقتى قومش از او آب خواستند وحى كرديم كه با عصايت بر آن تخته سنگ بزن پس از آن دوازده چشمه جوشيد هر گروهى آبشخور خود را بشناخت و ابر را بر فراز آنان سايبان كرديم و گزانگبين و بلدرچين بر ايشان فرو فرستاديم از چيزهاى پاكيزهاى كه روزيتان كردهايم بخوريد و بر ما ستم نكردند ليكن بر خودشان ستم مىكردند (۱۶۰)
برخی از مفسران بزرگ مانند طبرسی در تفسیر مجمع البیان می گوید این کار در بنی اسرائیل به خاطر کاهش بار وظایف موسی صورت گرفت تا هر تیره و طایفه ای برای رفع مشکلات خود به مدیر و رهبر خود رجوع نمایید .
رعایت سلسله مراتب :
رهبری در جامعه اسلامی بر عهده چند نفر است :
الف: خداوند
خداوند در راس امور قرار دارد و حاکم بر کل جهان هستی است :
وَلِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللّهُ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۸۹﴾ آل عمران
و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست و خداوند بر هر چيزى تواناست (۱۸۹)
خداوند بزرگترین قویترین و در عین حال بهترین حاکمان است :
در آنجا [آشكار شد كه] يارى به خداى حق تعلق دارد اوست بهترين پاداش و [اوست] بهترين فرجام (۴۴)
هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا ﴿۴۴﴾ کهف
و از آنچه بر تو وحى مىشود پيروى كن و شكيبا باش تا خدا [ميان تو و آنان] داورى كند و او بهترين داوران است (۱۰۹)
وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّىَ يَحْكُمَ اللّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴿۱۰۹﴾ یونس
ولایت واقعی و بر حق نیز از آن خداوند است .
ب- پیامبر
پس از خداوند پیامبر حاکم بر انسان ها است.
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آيا در آن كسى را مىگمارى كه در آن فساد انگيزد و خونها بريزد و حال آنكه ما با ستايش تو [تو را] تنزيه مىكنيم و به تقديست مىپردازيم فرمود من چيزى مىدانم كه شما نمىدانيد (۳۰)
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾ بقره
قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۱۲۸﴾ اعراف
موسى به قوم خود گفت از خدا يارى جوييد و پايدارى ورزيد كه زمين از آن خداست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مىدهد و فرجام [نيك] براى پرهيزگاران است (۱۲۸)
ج- امامت
پس از پیامبر امام معصوم (ع) رهبری انسان ها را نیز بر عهده میگیرد
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾
چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواى مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از دودمانم [چطور] فرمود پيمان من به بيدادگران نمىرسد (۱۲۴)بقره
د- ولایت فقیه
در صورت غیبت امام معصوم (ع) رهبری جامعه را نایب امام یا ولی فقیه جامع الشرایط عهده دار می شود .
انچه گفته شد ، در آیه زیر به عنوان سلسله مراتب فرماندهی در اسلام تذکر داده شده است :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾نسا
اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيكفرجامتر است (۵۹)
قرآن کریم در جای دیگر می فرماید:
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿۵۵﴾مائده
ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند (۵۵)
طبق تاریخ، اسناد و احادیث معتبر اسلامی، تنها حضرت علی (ع) بود که هنگام رکوع انگشتری خود را به عنوان زکات به یک متکدی صدقه داد و این آیه در مورد آن نازل شد.
اصل نظم و هماهنگی
گر چه سازماندهی و هماهنگی همه ی مدیریت نیست ولی رکن رکین و اصل اصیل مدیریت هست، و می توان گفت هماهنگی اصولا روح مدیریت است.توان سازمان بخشی به نیروهای پراکنده و متفرق انسانی و یگانه سازی منابع (انسانی،امکانات، تجهیزات، سرمایه) برای رسیدن به هدف و به کارگیری آنان در جایگاه مناسب، در یک ارتباط ارگانیک و سیستماتیک بین واحدهای مختلف حوزه ی اداری از شایستگی های مدیریت است.
این قبیل آیات در قرآن کریم، نشانه ی عنایت قرآن و مدیران قرآنی به امر مهم سازماندهی و هماهنگی در سطوح و حوزه های مختلف مدیریت است.
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۲۱﴾ بقره
اى مردم پروردگارتان را كه شما و كسانى را كه پيش از شما بودهاند آفريده است پرستش كنيد باشد كه به تقوا گراييد (۲۱)
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ ﴿۱۹۰﴾ ال عمران
مسلما در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز براى خردمندان نشانههايى [قانع كننده] است (۱۹۰)
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخِّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۱۶۴﴾ بقره
راستى كه در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز و كشتي هايى كه در دريا روانند با آنچه به مردم سود مىرساند و [همچنين] آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمين را پس از مردنش زنده گردانيده و در آن هر گونه جنبندهاى پراكنده كرده و [نيز در] گردانيدن بادها و ابرى كه ميان آسمان و زمين آرميده است براى گروهى كه مىانديشند واقعا نشانههايى [گويا] وجود دارد (۱۶۴)
همه ی این آیات نشان دهنده ی نظم و هماهنگی در خلقت آفریدگار سبحان است.آیات قرآن تنها برای خواندن نیست،بلکه برای درک و فهم مردم نازل شده و تلاوت و خواندن آیات مقدمه ای است، برای اندیشیدن، لذا مردم را به اندیشه در این آفرینش بزرگ جلب و جذب می کند، تا هر کس به اندازه ی پیمانه ی استعداد و تفکرش از این اقیانوس بیکران سهمی ببرد و از سرچشمه ی صاف اسرار آفرینش سیراب گردد.
هدایت و رهبری
سرمایه ی انسانی هر اجتماع از بزرگترین سرمایه ی آن است، این سرمایه های انسانی یعنی انسان ها، نیازمند به مدیریت و رهبری و اکتشاف و استخراج هستند، بشر برعکس حیوانات که مجهز به نیروی خودکار غریزه اند فاقد غریزه است و در هدایت نیازمند به تحصیل و اکتساب و به عبارت دیگر نیازمند به راهنمایی و رهبری است.
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ ﴿۶﴾ حمد
ما را به راه راست هدايت فرما (۶)
این آیه بیانگر نیاز و عشق بندگان به مساله هدایت و نیز توجهی است به این حقیقت که هدایت ها همه از سوی اوست.
هستی ما همانند نور این لامپ ها می ماند که لحظه به لحظه نیرو از منبع به او می رسد که هر لحظه وجود تازه ای هستیم که به هدایت جدیدی نیازمند هستیم .پس درخواست هدایت در آن لحظه هم یک درخواست ابتدایی است.
هدایت و رهبری، اصلی بی نهایت مهم در مدیریت است و چگونگی کار با دیگران از همه ی وظایف مدیر مهمتر است.
هدف از هدایت و رهبری، راهنمایی زیردستان در جهت بهتر فهمیدن هدف های سازمان و برانگیختن آنان به کار و فعالیت موثر است.هدایت موثرف وظیفه ی مشکلی است زیرا که مدیران در امر هدایت به مجموعه ای پیچیده از عوامل سر و کار دارندکه درباره ی آنها به اندازه ی کافی دانش و آگاهی موجود نیست و بسیاری از آنها قابل کنترل نیست.تعدادی از این عوامل که به فراد و روابط اجتماعی آنان مربوط می شوند، غالبا جنبه ی روانی-اجتماعی دارند.
اصل کنترل و ارزیابی
یکی از اصول مدیریت را اصل(ارزیابی و کنترل عملیات)گفته اند و دانسته اند.مدیریت در هر سطح و حوزه و بعدی جنبه های عام و خاص دارد،جنبه های تکنیکی و فنی دارد و نیز جنبه های معنوی و فکری.
مساله نظارت و ارزیابی در قرآن به شیو های مختلف مطرح شده است.
الف-نظارت خدا بر مردم
ب-نظارت مردم بر مردم(نظارت همگانی)
و در سیستم اداری :
ج-نظارت مافوق بر اعمال و شیوه های رفتاری افراد زیر دست.
خداوند با وقوف کامل از حال بندگان و مخلوقات آنان را با استفاده از تکنیک های مختلف کنترل می نمایید.
به عنوان نمونه به آیاتی چند از کلام الله مجید می پردازیم:
و برخى از مردم مىگويند ما به خدا و روز بازپسين ايمان آوردهايم ولى گروندگان [راستين] نيستند (۸)
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ ﴿۸﴾ بقره
با خدا و مؤمنان نيرنگ مىبازند ولى جز بر خويشتن نيرنگ نمىزنند و نمىفهمند (۹)
يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾ بقره
در دلهايشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزاى] آنچه به دروغ مى گفتند عذابى دردناك [در پيش] خواهند داشت (۱۰)
فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ ﴿۱۰﴾بقره
و چون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد مىگويند ما خود اصلاحگريم (۱۱)
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿۱۱﴾ بقره
بهوش باشيد كه آنان فسادگرانند ليكن نمىفهمند (۱۲)
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ ﴿۱۲﴾بقره
این آیات شرح کوتاه و بسیا پر مغزی است درباره ی منافقون و خصوصیات روحی و اعمال آنها.اصولا بروز نفاق در یک اجتماع و سازمان معلول یکی از دو چیز است: نخست قدرت و پیروزی آئین موجود و تسلط آن بر تمام اجتماع و سازمان که در این صورت دشمنان و مخالفان لجوج چاره ای جز راه نفاق و دو چهره داشتن برای مقاصد خود نمی بینند، و دیگر ضعف روحیه و فقدان شخصیت در پاره ای از افراد است.
مطابق این آیات و برداشت ها می توان گفت: افرادی که در یک سازمان از کار مدیر یا کارمندان دیگر راضی نیستند و یا می بینند خلافی در سازمان صورت می پذیرد، به جای بر هم زدن جو سازمان و تخریب روحیه ی افراد که نتیجتا باعث کاهش کارآیی و عدم تحقق اهداف سازمان خواهد شد، می توانند دوستانه با مدیران صحبت و اشتباهات را مطرح سازند و مطمئن باشند که اگر سخن آنان درست و منطقی باشد حتما مورد پذیرش قرار خواهد گرفت و شخص خودش را اصلاح می کند و در غیر این صورت خود او قانع شده و ناچار نمی شود وجدان خود را بفریبد و به اعمالی نادرست دست زند.
پایان