نویسنده: بهمن دادگستر
1- انزوا
تصور کنید شما و چند نفر دیگر در اتاق انتظار پزشک نشسته اید . با خود می گویید معلوم نیست تا کی اینجا باشیم ؟ چقدر در منزل کار دارم ! کم کم به دنیای تخیلات خود می روید و در حالیکه جسمتان در اتاق انتظار است روح و روانتان در منزل و تعطیلات آخر هفته و محل کارتان سیر می کند. در این حالت اصطلاحا شما در حالت ا نزوا به سر می برید.
در حالت انزوا ما کمترین تبادل و ارتباط را با دنیای اطرافمان داریم. این اولین نوع سازمان دهی زمان توسط انسان است.
2- مراسم و مناسک
فرض کنید برای اولین بار در یک جمع قرار گرفته اید و قرار است بزودی در کنار این افراد به کار مشغول شوید. در همین حال که ایستاده اید و دور و اطراف را نظاره می کنید و نوعی فضای سنگین و نوعی عدم راحتی بر فضای جمع سایه افکنده است ، کم کم افراد سر صحبت را با کلمات و جملات ساده باز می کنند و با هم ارتباط برقرار می کنند؛ به عنوان مثال : سلام ، شما هم برای کار اومدید ؟ یا امروز هوا خیلی گرم شده ! اینجا هم که یه کولر نداره ! و مثال هایی نظیر این که برای همه ما آشناست. مراسم و مناسک دو خصوصیت کلی دارند :
الف – مراسم و مناسک در فرهنگ های مختلف متفاوتند . در برخی نقاط جهان افراد هنگام دیدار یکدیگر را در آغوش می کشند و می بوسند . در برخی نقاط فقط دست یکدیگر را می فشارند و …
ب – طیف مراسم و مناسک از ساده به پیچیده و پرخرج و زمانگیر گسترده است. ساده مانند همان سلام و علیک خودمانی دو همسایه که به صورت روزانه در راهرو انجام می دهند تا پیچیده مانند مراسم عروسی و تدفین و خوشامد گویی رسمی مقامات کشور ها و …
از خصوصیات مهم مراسم و مناسک از ساده تا پیچیده ، قابل پیش بینی بودن و برنامه ریزی شده بودن آن است .
3- وقت گذرانی ها
فرض کنید در یک مهمانی نشسته اید افراد مختلف در جمع های کوچک در حال گفتگو درباره مسایل مختلفی هستند که در ابتدا این نوشته به آن اشاره کردیم. به این روند و روش خرج کردن وقت و گذراندن زمان در کنار یکدیگر وقت گذرانی می گوییم. خصوصیت مهم وقت گذرانی این است که موضوع گفتگوها به مکان و زمانی دیگر و در گذشته تعلق دارد نه به زمان حال و همان مکان آن جمع. گفتگوهای سطحی و پیش پا افتاده مهمانی ها نمونه بارزی از وقت گذرانی هستند. وقت گذرانی ها هم مانند مراسم و مناسک الگویی آشنا دارند و لی به سختی و انسجام و نظم مراسم و مناسک نیستند و سلیقه افراد و روند گفتگوها در مسیر و محتوای آن تأثیر گذار است. شاخصه بارز وقت گذرانی ها این است که هدف خاصی را دنبال نمی کنند.
به نمونه های زیر توجه کنید :
– جوان ها این روزها اصلا نمی دانند چطور باید رفتار کنند !
– کاملا درسته ! همین دیروز بود که در اتوبوس یکی از همین جوونک ها …
یا این مثال :
– دیشب تا صبح بیدار بودیم. جان تب داشت.
– اوه ! کوچولوی بیچاره ! الان چطوره ؟ …
4- فعالیت ها
در فعالیت ها که چهارمین نوع از روش های سازمان دهی زمان است حرف ها و اعمال افراد بر خلاف وقت گذرانی ها به سمت یک هدف واقعی و یک نتیجه عملی حرکت می کند. این تفاوت بزرگ وقت گذرانی ها و فعالیت هاست. در سطح ملت ها و با مقایسه رشد و توسعه ملی آنها میزان وقت گذرانی ها و فعالیت ها به طرز چشم گیری تفاوت دارد.
تصور کنید که در کلاس نشسته اید و استاد درس مربوطه هنوز به کلاس نیامده است . عده ای مشغول گفتگو درباره بازی فوتبال دیشب هستند. عده ای درباره محوطه دانشگاه صحبت می کنند. چند نفرمشغول بلوتوث بازی هستند ولی عده هم از فرصت استفاده کرده اند و جلوی تخته جمع شده اند در حال حل مساله ای هستند و درباره اش بحث می کنند. این افراد در حالت فعالیت قرار دارند.
در کل ما در زمان هایی که در حال کار هستیم و یا در حال مطالعه هستیم و یا در تفکر برای حل مسأله ای هستیم در حالت فعالیت قرار داریم. حتی انجام تکالیف درسی ، پختن غذا و تعمیر ماشین هم به نوعی جزو فعالیت ها هستند.
5- بازی های روانی
تعریفی که اریک برن در کتاب بازی ها ارایه کرده است بدین صورت است :
“بازی” رشته ای تبادل مکمل با هدف نهفته است که تا حصول نتیجه پیش بینی شده و کاملا مشخص پیش می رود و جریان پیدا می کند. یعنی هر بازی رشته ای تبادل مشخص و غالبا تکراری است با ظاهری قابل قبول و دارای انگیزه پنهانی یا به زبانی عامیانه تر رشته ای حرکت است با دام کلک.
آنچه بازی را از وقت گذرانی و مراسم و مناسک جدا می کند پنهانی بودن رویه آن و به دنبال سود و برد بودن بازیگران آن است.
در بازی ها در بیشتر مواقع 2 بازیگر و در برخی مواقع چند بازیگر دخیلند و بازی مورد نظر را تا مدت ها به صورت تکراری و چرخشی ادامه می دهند و در بیشتر موارد خودشان هم نمی دانند در حال انجام بازی روانی هستند.
یکی از خصوصیات بازی ها این است که در آن پوسته تبادلات میان فردی با هسته تبادلات ، تفاوت آشکار دارد و در بطن پیامی که میان افراد تبادل می شود پیام هایی نهانی و با مقاصد پیچیده و در بسیاری موارد ، ناخودآگاه نهفته است.
به یک نمونه ساده از یک بازی روانی که توسط یک فروشنده و خریدار انجام می گیرد توجه کنید :
خانم خریدار : سلام ، قیمت این عطر چنده ؟
فروشنده : خانم این خیلی گرونه ، به درد شما نمی خوره !!
خانم خریدار : من همین رو برمی دارم . قیمتش مهم نیست !
در این بازی که فروشنده ، خانم خریدار را در آن درگیر کرد در حقیقت پیام نهان فروشنده به خانم خریدار این بود که تو کوچیکتر از اونی که بتونی چنین چیزی رو بخری . این عطر مال آدم های پول دارتر است .
خانم خریدار هم بدون اینکه متوجه شود در دام فروشنده افتاد و در یک لجبازی کورکورانه قیمت گزافی بابت عطر مورد نظر پرداخت کرد. این بازی از تکنیک های رایج فروشندگان است.
یک نمونه دیگر بازی که خیلی وسیعتر در گستره عمر اجرا می شود ، بازی اگر به خاطر تو نبود … است . تصور کنید خانم وایت ( اسم فرضی است ) در تمام مدت ازدواجش از شوهرش شکوه دارد که او را محدود کرده است و به وی اجازه خودنمایی در رقص و مجالس رقص نمی دهد و وی نیز به همین علت تا حال رقص یاد نگرفته است. شوهر خانم وایت مرد مستبدی است که در واقع ادعای خانم وایت درباره وی درست است.
پس از زمان درازی که از این زندگی مشترک می گذرد به دلیل یک دوره روان درمانی خانم وایت یکسری
موارد جالب را در مورد خودش کشف می کند و شوهر خانم وایت هم در اثر این تغییرات یکسری آزادی ها به خانم وایت می دهد که به ثبت نام خانم وایت در کلاس رقص منتهی می شود . پس از آغاز دوره رقص خانم وایت متوجه می شود که هراس عجیبی از میدان رقص دارد که البته در جوانی و پیش از ازدواج با آقای وایت هم سابقه این هراس را داشته است. این واقعیت و ماجراهای قبلی ناگهان واقعیت این ازدواج شکست خورده را برای خانم وایت آشکار می سازد و اینکه چرا از میان این همه خواستگاران با مردی مستبد و سلطه گر ازدواج کرده بود برایش مشخص می شود. در واقع خانم وایت با این ازدواج در موقعیتی قرار می گرفت که نرقصیدن خود را به گردن شوهر مستبدش می انداخت و شوهر خانم وایت نیز با این ممانعت در واقع خدمت بزرگی به ایشان نموده بود تا با هراس عمیقش از رقص روبرو نشود. این سود و بردی که خانم وایت در این ازدواج از آن نصیب برده برده بود باعث شده بود که این پیوند زناشویی شکست خورده و عذاب آور سالهای دراز علیرغم عدم رضایت ظاهری خانم وایت بر اثر رضایت درونی ناخودآگاه وی پا برجا بماند. در حقیقت خانم وایت شوهرش را وارد بازی بلند مدتی کرده بود که در آن از ایشان به عنوان سپری در برابر ترسهای عمیق وجودش استفاده می کرد.
بازی های روانی از جمله کارهای رایج اجتماعی است که ما برای حفظ روابط دوستانه خود و پیش نیامدن درگیری و مشکل به آنها مشغولیم. در حقیقت ما با دنبال کردن رویه های پنهانی در روابطمان با یکدیگر سعی در رسیدن بی دردسر به اهدافمان داریم. اریک برن می گوید ما درگیر بازی های روانی می شویم تا از نظر روانی زیاد به یکدیگر نزدیک نشویم و در شهر های بزرگ با تعداد ارتباطات روزانه بسیار زیاد با افراد ناشناس ، استفاده از بازی ها ضروری به نظر می رسد. در نهایت اینکه بازی ها به دو دسته خوب و بد تقسیم می شوند که در این مجال توان پرداختن به آن را نداریم.
6- صمیمیت
اگر من خواسته و احساس خود را با تمام وجود به صورت حرکتی و کلامی با لحنی خالص به طرف مقابل انتقال دهم و از ظاهرسازی و نقش بازی کردن دست بردارم وارد مرحله صمیمیت شده ام. فرض کنید دوستتان کتاب درسی مهمی را که فردا قرار است از آن امتحانی برگزار شود از شما امانت گرفته است و علیرغم قولی که داده هنوز نیاورده است ؛ اگر با او تماس بگیرید و با تمام وجود عصبانیت و ناراحتی خود را بیان دارید و از وی بخواهید که آن را به شما برگرداند شما در مرحله صمیمیت هستید .صمیمیت معمولا بهترین روشی است که می توانیم با آن به خواسته هایمان برسیم ؛ زیرا فرد مقابل را به روشنی از خواسته خود آگاه می سازیم ، کاری که معمولا در بازی های روانی انجام نمی شود و نتیجه اش این است که در نهایت بازی های روانی به نتیجه مفروض ما ختم نمی شود.
تفاوت عمده دیگر صمیمیت و بازی های روانی این است که در بازی ها افراد مسؤولیت کارهای خویش را به گردن شخص مقابل می اندازند ، ولی در صمیمیت ، هر فرد مسؤولیت کار های خویش را می پذیرد و البته این موضوع به سطح بلوغ فردی و اجتماعی فرد و میزان آگاهی وی از مکانیسم بازی های روانی بستگی دارد.
در نهایت اینکه در صمیمیت ، تحقیر و سرزنش وجود ندارد و تبادل احساسات اصیل موضوعی اساسی است ؛ آنچه در بازی های روانی شاهد آن نیستیم.
مقایسه انواع روش های سازمان دهی زمان از لحاظ میزان نوازش
اریک برن به نیاز به تبادل و ارتباطی که میان همه افراد وجود دارد اشاره می کند و می گوید انسان به توجه و لمس شدن چه از لحاظ جسمی و چه از نظر روحی نیاز دارد و اصطلاحا به این لمس شدن جسمی یا روحی نوازش می گوید و نوازش را به دو دسته خوب و بد تقسیم می کند.
از نظر برن نوازش حتی اگر منفی باشد ( مانند تنبیه بدنی یا سرزنش ) بهتر از بدون نوازش ماندن است. و همین امر باعث می شود گاهی اوقات کودکان خرابکاری می کنند تا والدین را از حالت بی تفاوتی نسبت به خود در بیاورند و نوازشی هر چند منفی ( که بهتر از هیچ است ) دریافت دارند.
در بحث بالا میزان نوازش به ترتیب از انزوا ، مراسم و مناسک ، وقت گذرانی ها ، فعالیت ها ، بازی های روانی و در نهایت صمیمیت افزایش می یابد و مثلا میزان تبادل نوازشی از نوع مثبت یا منفی آن در صمیمیت خیلی بیشتر از وقت گذرانی هاست و افراد در حالت صمیمیت مقدار ارتباط و توجه بسیار بالاتری را دریافت می دارند.
در آخر اینکه صمیمیت بهترین و سالم ترین و اثرگذارترین نوع سازمان دهی زمان است و رویکرد تحلیل رفتار متقابل سعی دارد با ایجاد تعادل بین این روش های سازمان دهی زمان به سلامت روانی و ارتقای کیفیت روابط میان فردی کمک کند.
منبع :
2- بازی ها اریک برن- ترجمه اسماعیل فصیح