در اين يادداشت و يادداشت بعدي سعي مي شود به صورت اجمالي علل كاهلي ، سستي و عدم اراده جمعبندي گردد و با شناخت علت تنبلي ، مي توان در رفع آن كوشيد . متاسفانه همه گيري ( شيوع ) اين مسئله مخصوصا در بين جوانان و نوجوانان بالاست.
علل نداشتن اراده محكم :
1 – كمال گرايي
كمال گرايي موجب مي شود كه بخواهيم كاري را بدون عيب و نقص انجام دهيم . لذا با مشاهده كوچكترين نقطه ضعفي ، از كارمان دست مي كشيم و رها مي كنيم و آنرا به حساب بي ارادگي مي گذاريم .
همچنين ما از خودمان دو نوع تصور داريم:
يك – آنچه كه در عالم واقع هستيم ( خود واقعي )
دو – آنچه كه به صورت ايده ال و آرماني مي خواهيم باشيم (خود ايده آل ) .
بيشتر افراد اين دو نوع “ خود “ را با هم خلط مي كنند و قادر به بازشناسي آن دو نيستند. افراد كمال گرا خود ايده آلي يا آرماني را بسيار بالا مي گيرند و توجه كمي به خود واقعي اشان دارند. لذا با تلاشهايشان قادر نيستند اين فاصله را پر كنند و به آرزوهايشان جامه عمل بپوشانند ، لذا كار را نيمه كاره تمام مي كنند و آنرا به حساب بي ارادگي و عدم پشتكار مي گذراند . اين افراد مي بايست با توجه به توانائي هاي واقعي و موجودشان ، اهدافي متناسب با توانشان را انتخاب كنند كه با تلاش متعارف بتوانند به آن دست يابند.
2 – هيجان مداري به جاي عقل مداري :
بيشتر افراد عادت دارند در لحظات برانگيختگي هيجاني و عاطفي مثل خشم ، ترس ، شهوت ، اضطراب ، غم ، شادي و … تصميم هاي افراطي بگيرند. لذا با پايان يافتن آن هيجان زودگذر ، انرژي لازم براي ادامه كار نيز از بين مي رود و فرد از ادامه كار باز مي ماند. در عوض اگر فرد تصميم گيري خود را به وقت مناسبي موكول كند كه با توجه و تمركز و به صورت مستدل و همه جانبه تصميمي را اتخاذ كند ، آنگاه با توجه به نقاط ضعف و قوت تصميم خود برنامه اي عملي را، در جهت رسيدن به آن اهداف پيش بيني خواهد كرد و اين به ثبات عمل وي كمك خواهد كرد.
3 – تاثير پذيري از مشوق هاي بيروني و ضعف انگيزه ( دروني )
شايد تجربه كرده باشيد كه تحت تاثير يك سخنران حرفه اي يا يك كتاب به انجام كاري بر انگيخته شده ايد. ولي پس از مدتي ، همه را كنار گذاشته ايد. و خود را بي اراده خوانده ايد . در حاليكه مشوق هاي بيروني وقتي مي توانند تاثير پايدار بر فرد بگذارند كه فرد انگيزه لازم و كافي را جهت انجام كاري داشته باشد. همچنين ساير شرايط فراهم باشد.
فرض كنيد فردي كه سير است ( انگيزه گرسنگي ندارد) را با به به و چه چه به سوي يك غذاي لذيد و خوشمزه رانديم .ولي پس از خوردن چند لقمه آن را به كنار مي گذارد. در صورتيكه با برانگيختن انگيزه (ايجاد گرسنگي ) در فرد ، با كمترين تشويقي فرد به سوي غذا مي رود و تا سير شدن كامل نيز، آن را مي خورد.
به عنوان مثال شايد فردي را ديده باشيد كه براي يكساعت مطالعه هزار بهانه مي گيرد و خوابش مي برد ، همين فرد در همان زمان در يك پارتي شبانه حاضر مي شود و گاهي تا صبح بيدار مي ماند. اين به خاطر آن است كه فرد انگيزه هاي آني لذت طلب خود را سيراب مي كند. در حاليكه انگيزه هاي ديگر وي دور از دسترس و نسيه مي باشد.
خلاصه اينكه ما قبل از اقدام به يك فعاليت ، بايد از انگيزه واقعي خود آگاه باشيم و ببينم منظور ما از آن فعاليت ، كسب چه هدفي و به چه منظوري هست. (بحث انگيزه ها مفصل است كه در آينده به اين مهم مي پردازيم )
4 – رعايت نكردن علل زير بنائي اراده :
براي بوجود آمدن اراده نياز به علل زير بنائي آن است چونكه اراده معلول است نه علت.
اگر اراده اتان شكست پذير است به دنبال علل آن باشيد. مثل عدم انگيزه ، بي برنامگي ، اعتياد راحتي ، و ساير علل كه در اين يادداشت و يادداشت بعدي شرح داده مي شود.
5 – قالب نخوردن در كودكي ( نوع تربيت كودك )
در مراحل مختلف رشد كودك ، بر حسب سن او مي بايست شيوه خاصي را بكار برد ولي بسياري از والدين از آن آگاهي ندارند. در اين قسمت قصد نداريم كه مراح مختلف تربيت كودك را شرح دهيم . بلكه آن قسمت كه مربوط به اراده است را بيان مي كنيم. كودكان در سنين حدود 7 تا 11 سال ، كم كم بايد ياد بگيرند كه براي رسيدن به اهدافي در آينده ، بايد از لذتهايي در در زمان حال چشم پوشي كنند. مثلا براي اينكه معلم سر كلاس آنها را تشويق كند يا تنبيه نكند بايد رنج مشق نوشتن و مطالعه دروس را به خود بدهند. يا براي قبولي در آخر سال تحصيلي بايد با جديت تلاش كنند. كودكان ياد مي گيرند رقابت كنند ، با همسالان تعامل داشته باشند و …. . اگر والدين براي كودكان
شبيه مدرسه ، برنامه معين و ساعات معيني به هر درس و فعاليت اختصاص دهند؛ كودكشان كم كم قالب مناسبي مي خورد.
كودك در اين سنين مانند سيمان و گچي هست كه هنوز تازه مي باشد و قابل شكل دهي هست. به راحتي و با برنامه ريزي منعطف و آرامي مي توان آنها را شكل داد و اين موجب مي شود در آينده به راحتي بتوانند اراده خود را به خواسته هايشان معطوف سازند. در غير اينصورت ، كودكي كه آموخته است ؛ هر وقت دوست داشت بخوابد ، هر وقت دوست داشت بيدار شود ، هر وقت دوست داشت فعاليت كند ، هر وقت دوست داشت درس بخواند و … در آينده نمي تواند طبق يك برنامه حساب شده قبلي كارهاي خود را سامان دهد .
كودك 4 الي 5 ساعت در مدرسه طبق برنامه وساعت مشخص درس مي خواند ، پس مي تواند ساعاتي را نيز طبق برنامه در خانه به فعاليت بپرد ازد. اشتباه نكنيد ؛ منظور از برنامه فقط زحمت درس و … نيست بلكه برنامه مي تواند شامل بازي ، ميهماني ، سينما ، تفريح ، گردش ، تلويزيون ، كامپيوتر و البته درس نيز باشد.
6 – برنامه ريزي :
اين بخش مكمل بخش قبلي ( تربيت كودك ) هست. يعني در مورد كودكان بايد سعي كرد به كمك خود آنها برنامه اي جامع را طرح ريزي كنيم كه ضمن پرداختن به تفريحات و خواسته هاي كودكي ، طبق يك قالب و الگوي منظم به درس و … نيز بپردازند. اين موجب مي شود در آينده براي رسيدن به هر مقصودي به راحتي از تجارب كودكي خود استفاده كرده و با طرح يك برنامه منعطف و عمل به آنه به اهدافشان برسند.
در مورد بزرگسالان كيفت و كميت برنامه ريزي مهم است. نبايد تصميم هاي آني و بدون مقدمه و فكر گرفته شود. بلكه بايد موارد بسياري قبل از انجام كاري مورد توجه قرار گيرد كه به شماري از آنها در ذيل اشاره مي گردد:
يكم – شناختن هدف و ضرورت دستيابي به آن ( تعريف مسئله )
يكم – جمع آوري اطلاعات در مورد هدف
دوم – تعين وسيله و شيوه هاي دستيابي به هدف
سوم – بررسي بهترين وسيله و شيوه واقعي و موجود جهت دستييابي به هدف
چهارم – برآود نقاط ضعف و قوت شما در اين مسير
پنجم – راه حل هاي احتمالي شما براي رفع نقاط ضعف احتمالي
ششم – ايجاد بسترمناسب ، محيط مناسب و ابزار كمكي در جهت تقويت شما
هفتم – تقسيم مسيرتان به چند فاز و زمانبندي لازم براي هر فاز
هشتم – اعتماد به نفس و اطمينان صد در صد به اينكه شما موفق خواهيد شد.
نهم – بعد از شروع به انجام برنامه در فاصله هاي زماني، نياز است كه برنامه خود را بازبيني كرده و نقاط ضعف و قوت خود را بررسي كنيد . و شايد نياز باشد برنامه خود را باز سازي كرده يا اهد اف خود را تعيدل نمائيد.
اين جمله را به خاطر بسپاريد :
اگر فكر كنيد توان يك كار را داريد و مي توانيد از پس آن برآئيد ؛ يا فكر كنيد شما توان انجام كاري را نداريد و نمي توانيد از پس آن بر آئيد ؛ در هر دو صورت درست فكر كرده ايد.
= پس هميشه مثبت فكر كنيد و هميشه بگويئد كه مي توانم ؛ مي توانم ؛ مي توانم ؛ ( البته برنامه ريزي بالا را فراموش نكنيد)
7 – توجه به توانائي خود و قدرت محيط :
هر انساني كه به دنيا مي آيد ، ظرفيت خاصي دارد. كودكي كه فاقد چشم مي باشد مسلما ، در آينده اراده كردن جهت ديدن ، براي او مشكل است.
همينطور كودك عقب مانده نيز نمي تواند به راحتي جاي اديسون را بگيرد.
بايد توجه داشته باشيم كه همواره ما ، خودمان را با خودمان مقايسه كنيم ، نه ديگران . چون ما از نظر سرمايه جسمي و توان بدني و ساير زمينه هاي رواني ،عاطفي ، هوشي و… منحصر به فرد هستيم و بايد به مقدار سرمايه امان براي هر فعاليتي برنامه ريزي كنيم .
اگرچه هر كس مي تواند براي اينكه نفر اول در كنكور سراسري شود برنامه ريزي لازم را انجام دهد. ولي همه كسي نمي تواند آن برنامه را عملي كند و به مقصد نيز برسد . چون اگر همين افراد به سابقه خود برگردند مي بينند كه از نظر توان هوشي ، و قدرت بدني و حتي انگيزه و اميدواري و …. در قد و قواره چنين هدف بزرگي نيستند. پس بهتر اين است اهدافمان واقعي و با توجه به توانائي خودمان باشد.
اما قدرت محيط نيز دست كمي از توانائي خودمان ندارد.
فرض كنيد كودكي در يك دهات دور افتاده سيستان و بلوچستان به دنيا آمده باشد و خانواده 12 نفري هم دارد و پدر كارگر و بي سوادي دارد كه توان سير كردن آنها را ندارد. مشكل بهداشتي ، تغذيه اي و .. . نيز دارند. ساير افراد خانواده تحت استرس محيط ،عصبي و پرخاشگرند . اين كودك اگرچه توانائي و ضريب هوشي بالايي داشته باشد. او را در مدرسه ثبت نام نمي كنند و جهت كارگري به مزرعه اي مي فرستند. — در اينجا احتمال اينكه اين كودك در آينده فوق تخصص گوش و حلق و بيني بگيرد بسيار كم است.
( البته هميشه استثناء وجود دارد كه در اينجا مورد نظر ما نيست )
خلاصه اينكه : هميشه بايد توانائي خود و قدرت محيط را جدي بگيريد و متناسب با آنها برنامه ريزي كنيد تا سكار را ادامه دهيد و احساس شكست نكنيد.
نكته بسيار مهم :
شما مي توانيد توانائي خود را افزايش دهيد
– كسب علم
– تخصص
- سرمايه
– سواد
– تجربه
– ورزش
– مشورت و ….
همچنين مي توانيد قدرت محيط را تا اندازه اي تغيير دهيد.
– انتخاب دوستاني متناسب با اهدافتان ( مثلا اگر مي خواهيد برنامه درسي داشته باشيد با دوستان درس خوان بپريد)
– انتخاب موقعيت متناسب ( مثلا اگر مي خواهيد مطالعه كنيد ، كتابخانه ، يا محل خلوت را در نظر بگيريد)
– تغيير در محيط (مثلا مي توانيد جهت مطالعه ، تلويزيون را خاموش كنيد ، كتاب كمك درسي تهيه كنيد ، با
دوستانتان به صورت گروهي درس بخوانيد ، از كامپيوتر يا معلم خصوصي استفاده كنيد ، يا براي خودتان تشويق هاي خاص قرار دهيد. )
8 – اجتناب از برچسب زدن :
هرگز به خودتان برچسب نزنيد : نگوئيد كه من بي اراده ام ، تنبلم ، پشت كار ندارم. اگر شكستي خورديد دقيقا بررسي كنيد و علت يابي كنيد چرا كه نوع اسناد سازي (توضح بيشتر كليك كنيد ) شما در موفقيت يا شكست شما تاثير مي گذارد. در ضمن با برچسب زدن ، نه اينكه مشكل شما حل نمي شود بلكه اعتماد به نفس و خودپنداره شما نيز به مرور زمان دستخوش تغيير منفي مي شود.
9 – لذت طلبي در برابر واقع بيني :
اگر در كودكي به شما ياد نداده باشند كه لذتهاي خود را جهت رسيدن به هدفي والاتر به تعويق بيندازيد احتمالا شما با كمي مشكل روبرو هستيد و بايد شخصيت خودتان را باز سازي كنيد به نحوي كه قسمت بالغ شخصيت شما حاكميت بر شخصيت شما را در دست بگيرد
10 – نا اميدي به آينده :
در خاتمه بايد بدانيد براي اينكه اراده قوي و اراده اي آهنين داشته باشيد مي بايست بدانيد عليرغم تمهيدات بالا ، هميشه گرفتاريهاي پيش بيني نشده وجود دارد . لذا ضمن آمادگي براي آن بايد اميدواري خود را حفظ كنيد و بدانيد كه در اين جهان بي نهايت علل مي تواند دست به دست هم دهد تا ما موفق شويم ، لذا هرگز فكر نكنيد با از دست رفتن يكي از آنها ، دنيا به آخر رسيده است. بازنگري كنيد و دوباره شروع كنيد.