نويسنده : كارون مطلبي
ناشر : نسيم حيات
گرد آورنده : مرضيه لطفي قرايي
خلاصه کتاب:
مقدمه:
هرگاه فکر را در همه کارهای خود جلو اندازی، سرانجام تو در هر کاری نیکو می گردد.(حضرت محمد (ص))انسان مخلوق عجیب و شگفت انگیزی است! در استدلال برجسته! در توانایی ها نا محدود! در قالب و حرکت دقیق و تحسین برانگیز! در عمل جقدر شبیه یک فرشته! در درک چقدر خداگونه! جمال و زیبایی جهان و نمونه تکامل حیوانات و با وجود این برای من مطرح است که این نمونه و مظهر خاک بی مقدار چیست؟!
ویلیام شکسپیر در هاملت
در صحنه با شکوه هستی و در فرآیند تکامل مخلوقات، میلیون ها موجود طی میلیون ها سال پا به عرصه حیات گذاردند تا به امر و مشیت الهی با نقش آفرینی خویش، عظمت، قدرت و صفات بی کران خالق خود را به عرصه ظهور برسانند. هرکدام از این موجودات با توجه به ساختار و ظرفیت خویش، نقش به خصوص خود را ایفا می کردند تا گستردگی زندگی و وسعت هستی طنین انداز شود. اما آنچه بیش از هر چیز دیگر در ساختار و ویژگی های این موجودات رویت می شد بی ارادگی مطلقشان بود! سه سطر آری! نوع و چگونگی ساختار این موجودات کوجک و بزرگ به آن ها اجازه و اختیار پذیرش دانش و اوامر الهی و نقش آفرینی به شکلی آگاهانه و ارادی نمی داد، لذا توقعی نیز از تلاش ها و اثراتشان مد نظر خود و خالقشان نبود. اما به محض اینکه انسان پا به عرصه گذاشت ورق زندگی طوری دیگر رقم خورد. بعد از میلیون ها سال نقطه عطفی زیبا در حیات آغاز شد! به امر و مشیت خداوند خلقتی آغاز گردید که شاهکار هستی و چکیده تمامی مخلوقات قبل از خود و تجلی صفات بی کران خالقش شده خلقتی آغاز گردید که میلیون ها مخلوق طی میلیون ها سال، نقش آفرینی و لحظه شماری می کردند تا امکان حیات برای این مهمان و مهمان های گرانقدر که جانشینان و نمایندگان خالقشان محسوب می گردیدند، صورت پذیر است. اگر چه این موجودات نو ظهور، شکل و شمایلی متفاوت با دیگر مخلوقات قبل از خود داشنتد و آراستگی و تناسب خاصی در سیمای ظاهریشان موج می زد، اما آنچه که باعث وجه تمایز او با سایرین می شد، وجود ساختاری پیچیده و گسترده در شکل و شمایل جسمانیش بود؛ ساختاری با پیچیدگی و کارآیی بسیار شگرف و مثال نزندی، ساختاری که عظمت آن نه تنها در کالبد فیزیکی اش، بلکه در نوع فعالیت و کارآیی منحصر به فردش نمایان بود کارآیی و ساختاری که تفکر و به خاطر سپاری و اراده و اختیار و آگاهی و شاخصه هایی از رفتار های عالی از مختصات آن محسوب می شد. این شاهکار هستی و تماشاگه عظیم خلقت چیزی نبوده و نیست جز مغز انسان.
به امر و مشیت الهی، این ساختار عظیم به صاحب خود – انسان – عطا شد تا به قدرت اراده، اختیار، تفکر، به خاطر سپاری و تجزیه و تحلیل دهد و بتواند عشق و محبت را در فرآیندی مشتاقانه به همنوعان خود ابراز نماید و هرآنچه که دیگر موجودات و مخلوقات به شکل اجباری و غریزی انجام می دادند، انسان آن را با میل و رغبت، با لذت و آگاهی به انجام برساند. لذا آگاهانه زیستن با خلقت این ساختار و حیات انسان آغاز گردید.
این تفکر و اندیشه ماست که یا زندگی تازه و جاویدان به ما عطا می کند و یا درونمان را از زیبایی ها و خوبی ها مملو می سازد و بهشت را در این دنیا به شکلی ذهنی و در جهان دیگر به شکل عینی به ما ارزانی می بخشد و هویت و حرمت و شخصیت و محبوبیت در ما ایجاد می کند و یا این که در صورت عدم استفاده و به کارگیری ناصحیح آن، ما را در قعر بیماری، شکست و حقارت، فلاکت و فقر و محدودیت و وابستگی اسیر نموده و ناگهان مقام و منزلت ما را به مخاطره می اندازد.
آری! لازم است این باور را پذیرفت که خوشبختی و سیه روزی، سعادت و شقاوت، افتخار و انزجار و فقر و ثروت همگی حاصل تفکر و اندوخته های (ذهنیات) درون ماست. پس به راحتی باید گفت که انسان یعنی تفکر و اندیشه.
هیچ چیز نه خوب است و نه بد. باید دید که فکر چگونه آن را می پذیرد.
شکسپیر
آری، موجودات در سیری تکاملی و رو به رشد و در یک فعل و انفعالات زیبا از مجموعه عناصر به هم پیوسته و ناپیوسته ایجاد گردیدند تا با حیاتشان به پرستش و عبادت خالق یکتا و نقش آفرینی منحصر خویش مشغول گردند.
با پیدایش نقش انسان (پیچیده ترین سازمان شناخته شده ماده) و تکامل یافتن آن حیات دیگری آغاز گردید و زندگی به مشیت و دانش الهی وارد مرحله هوشیاری و آگاهانه زیستن، وارد مرحله تفکر، تحلیل، خلاقیت، اراده، اختیار و عشق ورزی شد. نکته بسیار ظریف این است که ما می توانیم مراحل خلقت و حیات مخلوقات و به خصوص روند تکاملی سیستم عصبی را در خلقت و تولد انسان در رحم مادر و پس از آن مشاهده نماییم.
هنگامی که سیر تکاملی مخلوقات به پیدایش مغز و نواحی عالی آن رسید و موجودات صاحب آن تا حدودی به قابلیت های این ساختار وجودی خویش پی بردند اما باز به درستی نحوه کارایی و استفاده از آن را نمی دانستند و تقریباً زندگیشان همچون زندگی دیگر حیوانات بود. لذا خالق بی همتا در عرش هفتم به یکباره سیر خلقت خویش را با آفریدن آدم و حوا به منصه ظهور نشانید، تا دو مخلوق با ویژگی های کامل و عالی یک انسان پا به عرصه هستی گذارده و حاملان پیام دانش و آگاهی خالق یکتا برای ساکنین زمین در چگونه اندیشیدن و چگونه زیستن و شناخت قدرت و مقام و منزلت خود باشند.
فتبارک الله احسن خالقین
یقین بدانید که خلقت احسن خداوند و آنچه باعث به تحسین واداشته شدن تمامی فرشتگان گردید، به کالبد و ظاهر جسمانی انسان منتهی نمی شود، بلکه خلقت زیبا و شگفت انگیز مغز یا قلب حقیقی انسان و از همه مهم تر دمیده شدن روح یا دانش الهی در این ساختار و پیدایش روح یا شخصیت حقیقی انسان بوده که جهان و کائنات را به تعظیم خود کشاند.
اما شیطان، این موجود کوته فکر و ظاهربین نتوانست و یا نخواست که این عظمت درون و قدرن تفکر و نیروی خلاق انسان را درک و مشاهده نماید لذا تنها ساختاری ظاهری و جسمانی او را دید و به همین خاطر ساختار خویش را از آتش برساختار و عناصر تشکیل دهنده انسان از آب و خاک سالخورده ارجحیت داد و از پرستش و تعظیم انسان سر باز زد و به نافرمانی خالق خویش پرداخت.
درشت مغز انسان (و ذهن او) از دیروز تا امروز…
یونانی های باستان و چینی ها تصورشان این بود که هر دوی آن ها یعنی مغز و مغز استخوان از آب بینی نشأت می گیرند. مصریهای دوران قبل از میلاد چنان نسبت به مغز بی توجه بودند و آن را کم اهمیت می دانستند که مغز را با سایر اعضای بدن چون قلب، ریه، کبد و کلیه مومیایی نمی کردند بلکه آن را به دور می ریختند.
از دوران آغازین تمدن یونانی، حدود ٤۳٠ سال قبل از میلاد، بقراط پدر پزشکان، مغز را اندام تفکر نامید. حدود ۳۹٠ سال قبل از میلاد افلاطون اعلام داشت که روح غیر مادی و برتر از بدن است.
حدود ۳۳٥ سال قبل از میلاد ارسطو با مشاهده دویدن ماکیان بدون سر به اطراف اعلام کرد که قلب جایگاه آگاهی است.
در سال ١٦٦٤ یک طبیب انگلیسی به نام توماس ویلیسس اولین مقالات دقیق را درباره مغز نوشت و نشان داد که اعصاب از این عضو نشأت و سرچشمه گرفته اند. کتاب وی سیصد سال پیش، نقطه عطف و آغازی بر شناخت نهایی اهمیت مغز محسوب می شد. دانشمندان هر قدر مغز را بیشتر مطالعه کرده و مورد تفحص قرار دادند آن را پیچیده تر یافتند.
مغز انسان شاهکار خلقت هستی است که دانش و اطلاعات تمامی مخلوقات در پروسه تکامل و ایجاد در آن به تجلی نشسته است! به همین خاطر به راحتی می توان در ضمیر ناخودآگاه و دنیای بیکران درون خود به میلیون ها و میلیاردها سال و یا در اعماق تمامی مخلوقات و موجودات رفت و اطلاعاتی از آن ها کسب نمود.
هنگامی که ما بتوانیم نه با مغز خود بلکه با قلب خویش تصمیم گرفته و تفکر نماییم، به طور یقین بهترین، کامل ترین و مثبت ترین تصمیم و پردازش را خواهیم داشت. به شرط آن که این سراچه قلب و اندیشه خود را از وجود «او» پر ساخته و چشم دل به سوی «او» بگشاییم؛ به شرط آن که «او» را در این جایگاه عظیم (قلب و تفکر) خویش نشانده و به ندایش گوش سپاریم.
قلب انسان
ای رسول ما! بگو خدایی که شما را از نیستی به هستی آورده و گوش و چشم و قلب به شما عطا کرد و حال آن که بسیار کم از او شکرگزاری می کنید.
گرچه ساختار مغز بسیار پیچیده و در عین حال مبهم می باشد و تلاش انسان برای فهم طرز کار آن تاکنون با موانع بزرگی رو به رو شده است، اما می توان به این باور زیبا رسید که اگر ما بتوانیم این ساختار را از دیدگاهی کامل و حقیقی تر که همان دیدگاه الهی است بنگریم به مراتب راحت تر خواهیم توانست به عظمت بیکران این شاهکاری که مالک آن هستیم پی ببریم. این امر زمانی میسر می شود که ما به مغز لقب قلب بدهیم و تفکیک مشخص بین مغز و قلب خود قائل نشویم؛ یعنی احساسات و عواطف را به قلب و تفکر و تحلیل را به مغز نسبت ندهیم! بلکه یقیت بدانیم ساختار جسمانی قلب انسان همان سیستم و نواحی عالی مغز و به خصوص نواحی جلوی پیشانی آن می باشد که سجده گاه انسان به حساب می آید و حضور الهی و یا ندای وجدان در آن جایگاه به تجلی می نشیند!
این قلب و دنیای بیکران درون انسان است که یا جایگاه خدا می گردد و سمت و سوی کمال، بالندگی، خلاقیت، افتخارآفرینی و مثبت نگری را در پیش می گیرد و وسعتی فراتر از کل کائنات می یاند و یا این که جایگاه هواهای فریبنده نفس و ظواهر دنیا و شیطان و اندوخته های مخرب و بیمارگونه می شود و به سمت گمراهی و بیماری، غم و اضطراب و منفی نگری و جهنم رهسپار می گردد.
پس هر کس را خدا بخواهد هدایت کند قلبش را به نور اسلام روشن و منشرح گرداند و هر کس را بخواهد گمراه نماید دلش را از پذیرفتن ایمان تنگ و سخت گرداند…
هنگامی که ما مجهز به قدرت قلب و اندیشه بوده و گوش به ندای درون و وجدان پاک خود بسپاریم به طور حتم (یقین) مسیر تعالی و کمال و افتخار را انتخاب کرده و در آن گام خواهیم نهاد تا هر ناممکنی را ممکن سازیم.پ
مثبت اندیشی و فواید آن
اینک لازم می دانیم تفکر و اندیشه را از دو منظر بسیار مهم و تأثیرگذار، یعنی تفکر مثبت و منفی، مورد ارزیاتی قرار دهیم تا فوائد مثبت اندیشی و مضرات منفی نگری و راه های رسیدن به مثبت اندیشی بیان شود.
مثبت اندیشی با مفاهیم واژگانی همچون بی تفاوتی، بی خیالی، زودباوری، ساده لوح بودن و فرار از واقعیات زندگی بسیار متفاوت است. مثبت اندیشی یعنی درست اندیشیدن، یعنی از ظواهر و واقعیات و باورهای غلط و سطحی زندگی عبور کردن. مثبت اندیشی یعنی اندیشه ای پاک و درست داشتن، یعنی در مسیر روشنایی، سلامتی، اعتدال، افتخار و خدمت به همنوع گام نهادن. مثبت اندیشی یعنی نیتی درست، متعالی و مؤثر داشتن مثبت اندیشی، یعنی غلبه بر شک و تردید و ایمان و اطمینان به قدرت شگرف اندیشه و درون خود، اطمینان داشتن به قدرت و الطاف خالق خویش و اطمینان به مسیر و هدفی که زندگی انسان بر روی ریل های آن سوار و در حال حرکت است.
همه چیز حاصل افکار درون ماست
این که هرآنچه در عالم واقع و جهان خارج از ذهن، به وقوع می پیوندد؛ زاییده نیات و تفکرات درون ماست، حتی وزش بادها و جاری شدن سیلاب ها و وقوع زمین لرزه و ریزش باران و تگرگ، خشکسالی و قحطی و یا فراوانی نعمت و پرباری محصولات و اعتدال در آب و هوا و غیره.
چه زیباست این باور بسیار مهم را بپذیریم که ما نایبان و جانشینان خدا بر روی زمینیم؛ تا اراده و اختیار حیات به امر و دانش و مصلحت الهی به دست خود ما رقم زده شود، هرچند که هر کس چیز تحت کنترل و فرمان و هدایت مدبرانه خالق بی همتاست.
برای این که زندگی ما متحول و متکامل گردد لازم و جایز نیست که دیگران و یا محیط طبیعی و انسانی پیرامون خود را تغییر داده و به عوامل خارجی پناه ببریم، بلکه باید افکار و نیات درون خود را با وسعت بخشیدن و باور کردن متحول و متکامل، زیبا، الهی و بهشتی نماییم تا نتایج و اثرات آن نیز به مرور زمان و به خودی خود در عالم خارج نمایان گردد و باعث شود، زندگی . جهان را زیبا و هدفمند و مثبت ببینیم.
•درست بیندیش تا اندیشه هایت جهانی را از قحطی و گرسنگی برهاند.
وارن اوانز
•دنیای بیرون شما انعکاس دنیای درونتان است. اگر طرز تفکرتان را عوض کنید، زندگیتان عوض می شود.
برایان تریسی
•انسان بازتاب افکاری است که به سر راه می دهد. پس غذایی که می خورید، فکری را که وارد روح خود می سازید؛ آمیخته به شادمانی و سرور سازید تا از آن لذت ببرید.
ژوزف مورفی
رمز خوشبختی
رمز خوشبختی داشتن روح و درونی متعالی، آرام و مطمئن است. آرامش و اطمینان درون و ایمان داشتن به خود و ایمان به مسیر زندگی و خالق خویش، سعادت و خوشبختی حقیقی را برای انسان به ارمغان می آورد.
اگر روحی آرام، خرسند و پر انرژی داشته باشیم، اگر دنیای بیکران درون خویش را زیبا و متعالی و یا مثبت بنماییم، خوشبختی و پیروزی را با تمام وجود در آغوش خواهیم گرفت و نشاط و شادمانی حقیقی را از آت خود خواهیم کرد، حتی اگر در میان دنیایی از ناملایمت ها و نابسامانی ها و مشکلات زندگی محاصره شده باشیم! در واقع لازم است یقین حاصل نمود که همین ناملایمات و مصائب زندگی هستند که تعالی و هوشیاری و تقویت ایمان و شناخت و ارتباط انسان را با خود و خدای خویش، با حقایق و زیبایی های وصف ناپذیر زندگی میسر می سازد.
•اندیشه مثبت، کلید یک زندگی کامل و رضایت بخش است.
ماریانه اشترودیر
•در مردم با نشاط نیروی آفریننده ای وجود دارد که در اشخاص بدبین نمی توان اثری از آن یافت. هیچ چیز به اندازه خوشبینی نمی تواند زندگی را زیباتر سازد، از رنج های آن بکاهد و راه موفقیت را هموار سازد.
اوریزن اسوت ماردن
رسیدن به پیروزی و موفقیت های زندگی
رسیدن به ایمان و اعتقاد حقیقی
در زندگی انسان هدفی بالاتر و زیباتر از داشتن ایمان و اعتقاد وجود ندارد.
•ایمان و اعتقاد کامل زاییده خوشبینی و نظم در زندگی است. بدبینی صحت را از میان می برد و روح را تضعیف می کند.
اوریزن اسوت ماردن
رسیدن به اعتماد به نفس و خودباوری
با مثبت اندیشی به اطمینان و آرامشی مناسب رسیده و به راحتی خواهیم توانست اختیار و انتخاب های مراحل زندگی خویش را با موفقیت پشت سر بگذاریم.
با اندیشه ای مثبت و متعالی که از روح بلند آرمان گرا حقیقت جوی انسان نشأت می گیرد، می توانن به راحتی خویشتن خویش را با تمام قابلیت ها و ثروت آن شناخت و به آن اطمینان داشته و آن ره باور کرد.
•تفکر مثبت داشته باشید. هرچه خوشبین تر باشید اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.
برایان ترسی
غلبه بر هر نوع بیماری
روح الهی و آرمان گرا و خلاق، روح مثبت و متعالی هر مانع و مشکلی و هر بیماری را از سر راه خود برخواهد داشت. در پرتو ایمان و تفکر مثبت است که تأثیر داروها در وجود انسان چاره ساز می شوند، حتی اگر آن دارو مقداری آب خالص باشد! لذا به جرأت می توان ادعا نمود که آنچه انسان را شفا داده و به او سلامتی را ارزانی می بخشد دوا و دکتر نیست بلکه خود انسان و ایمان درون و تفکر مثبت و متعالی و وجدان پاک و آرام اوست و یا به عبارتی شفا دهنده حقیقی خدای کائنات و خدای درون انسان است.
•خداوند دردی پدید نیاورده جز آن که علاجی برای آن برقرار داده است
حضرت محمد (ص)
•بیماری غیر قابل درمان وجود ندارد، فقط انسان هایی که به افکار غلط خود چسبیده اند هرگز روی تندرستی و شادابی را نخواهند دید.
ژوزف مورفی
•بهتری شفای بدن آرامش وجدان و افکار خوب است.
ناپلئون بناپارت
غلبه کردن بر مشکلات
زمانی انسان تسلیم سختی ها و مصائب زندگی می گردد که از قدرت و عظمت شگرف درون خویش و خالق خود غفلت نموده و به عوامل خارجی پناه برد. زمانی که انسان با شلوغ و آشفته کردن دنیای درون خویش از حمایت ها و راهکارهای ندای قدسی قلب و اندیشه اش غافل می شود: ندایی که وجدان انسان و انعکاس صدا و وجود لایزال خداوندی است، ندایی که اگر بتوان آن را تقویت کرده و به آن اطمینان نمود و ایمان اورد در دشوارترین لحظه ها و انتخاب ها به مدد انسان می آید تا انسان برای رهایی خود با تفکری درست و برتر بهترین و کامل ترین انتخاب و تصمیم را اتخاذ نماید.
زمانی مشکلات و مصائب زندگی بر انسان فائق می آیند که انسان از تفکر برتر و ندای وجدان درون خود غفلت نماید.
• وقتی گرفتار طوفان زندگی می شوید، فلسفه درونتان را به کار برید. بدین ترتیب خواهید دانست که طوفان تا ابد باقی نمی ماند. با ایمانی که از قلبتان بر می خیزد می توانید از آن بگذرید.
نورمن پیل
• اشخاصی که از روی فکر درست و مثبت اندیشی کار می کنند در طوفان های زندگی غرق نمی شوند.
ژوزف مورفی
رسیدن به ثروت حقیقی
اگر ذره ذره زندگی و دارایی های خود را بکاویم یقیناً به این باور مهم پی خواهیم برد که هیچ ثروت و مکنتی بالاتر و تأثیرگذارتر از فکر و اندیشه خوب و داشتن آرامش درون نیست. اگر به این ثروت بزرگ و تمام نشدنی دست یابیم، زندگی به کام ما خواهد بود و به تمام آرزوها و ثروت های جانبی خویش خواهیم رسید. این باور مهم را تجربه زندگی به همگان آموخته و نشان داده است که تمامی ثروت ها و خوشبختی هایی که رنگ و بوی جسم و ماده دارند تمام شدنی و عمرشان نسبی و زودگذر می باشند غیر از ثروت درون، و فکر سالم و با نشاط و الهی و آرمانگر فکری که حاصل وجدان پاک و بیدار است، فکری رو به رشد و رو به تعالی و بالندگی. فکری که رو به سوی بهشت – منتهی آمال و آرزوهای انسان – امتداد و اشتیاق دارد.
•وقتی خدا برای کسی نیکی خواهد ثروتش را در روحش و تقوایش را در قلبش قرار می دهد و وقتی برای کسی بدی خواهد فقر را پیش چشم او جای دهد.
حضرت محمد (ص)
ایجاد رابطه ای صمیمی و محبت آمیز با دیگران
نباید به این اصل مهم شک کرد که زیبایی و شکوه زندگی از رفتار و ارتباط صمیمانه و محبت آمیز انسان ها با یکدیگر نمایان می گردد. شخصیت و توانایی های انسان در اجتماع به نمایش گذاشته شده و به فعلیت در می آید. این که گفته می شود خوشبختی و آرامش در قلمرو دنیای وسیع درون انسان یافت می گردد، به معنی تکروی و انزوای انسان نیست، بلکه موضوع این است که هر کس دنیای درون خود را زیبا و مثبت و متعالی نماید باعث می شود که در عالم واقع به دیگران عشق ورزیده و دیگران نیز به او عشق بورزند، باعث می شود گروه و اجتماعی متحد و یکدل و یکرنگ گرد هم جمع آیند، زیرا آنچه باعث مثبت اندیشی قلب ها گردیده و درون را متحول می کند گرچه رسیدن به آن، شکل ها و راه های متفاوتی دارد، اما همگی به «او» ختم می شنود و از «او» سرچشمه می گیرند! اویی که یکی است، اویی که خالق همه ماست و درون تمام قلب ها جای می گیرد.
•اندیشه و رفتار مثبت راهی است برای ایجاد روابط عمیق و صمیمانه با دیگران.
بارباراکینگ
در امان ماندن از تنهایی و ترس و حزن و اندوه
•آری کسی که از هر جهت تسلیم گردید و نیکوکار گشت مسلم اجرش نزد خدا خواهد بود و او را هیچ خوف و اندیشه و حزن و اندوهی در دنیا و آخرت نخواهد بود.
سوره بقره، آیه ١١٢
تنهایی و بی کسی و به دنبال آن ترس و اضطراب و دلهره زمانی به سراغ انسان می آید که در دنیای درون خود تهی و بی هویت بوده و وابستگی و دلبستگی اش به عوامل و امکانات خارجی باشد! غافل از اینکه انسان هرقدر در دنیای شلوغ و پر از امکانات و دلبستگی های خارجی زندگی نماید و حتی باری خود امپراطوری بزرگ از خدم و حشم و امکانات گوناگون تشکیل دهد، همه این ها هیچ گاه و هیچ گاه نخواهند توانست به شکلی حقیقی و همیشگی انسان را از ترس و بی کسی و تنهایی و اضطراب رها سازند. زیرا تنها هنگام اطمینان به خود و خدای خودش و داشتن تفکری مثبت و متعالی است که انسان بی نیاز از غیر و وابسته و همدم با خود و با «او» می شود؛ همدم شدن با «او» یعنی همدم شدن با تمام خوبی ها و زیبایی های زندگی، یعنی عاشق شدن و همپا بودن با تمام انسان ها و مخلوقاتی که رو به سوی «او» دارند. همدم شدن با «او» یعنی دنیایی از زیبایی ها و خوشی های حقیقی زندگی را در درون خود جای دادن. همدم شدن با «او» یعنی در مسیر رو به روشنایی و کمال و افتخار آفرینی گام نهادن و هر روز بهتر و کامل تر و پخته تر گردیدن و با قدرت جلو رفتن.
•کسانی که با افکار عالی و مثبت دم سازند، هرگز تنها و بی مونس نیستند.
فلیپ سیدنی
•ترس چیزی نیست جز بازتاب افکار منفی شما، آن را با افکار سازنده و مثبت عوض کنید.
ژوزف مورفی
در اختیار گرفتن سرنوشت
همان طور که بیان شد چه زیبا و لذت بخش است که گفته شود انسان خود حاکم بر سرنوشت و حاکم بر سعادت و شقاوت خویش است. این انسان است که با نیات و افکار درون خود و سرنوشت نیک و بد زندگی خویش را تعیین می کند و نه کس دیگری.
اما زمانی می توان اختیار سرنوشت زندگی خود را در دست گرفت و همه ی هستی را به فرمان خویش درآورد که لیاقت و شایستگی لازم برای اشرف مخلوقات و جانشین خدا بر روی زمین بودن در وجود انسان مهیا شود، زمانی که انسان در مسیری مشخص و متعالی با ایمان و توکل به «او» گام برداشته و در صدد شکوفا نمودن توانایی هایش برای پرستش صحیح و نشان دادن عظمت خالق خویش و برای نقش آفرینی مناسب و خدمت به دیگران برآید.
هنگامی که انسان با توکل به «او» و با نیت خدمت به دیگران و رسیدن به اهداف و آرزوهای عالی خود، بخواهد فعل خواستن را صرف نموده و اراده خویش را به نمایش بگذارد نه تنها هیچ مانعی یارای مقاوت در برابر او نخواهد داشت بلکه کل هستی در خدمتش گماشته می شوند.
این افکار، اعتقادات و باورهای ما هستند که مسیر زندگی و سرنوشت ما را رقم می زنند، لذا می توان یقین حاصل نمود که چیزی به عنوان جبر و شانس و تصادف و احتمال در عالم هستی و عالم واقع وجود ندارد.
•هر اندیشه مثبت که در ذهن شما جاری می شود بر سرنوشت زندگی شما اثر می گذارد.
کلن ویل کلیرز
•آنچه سرنوشت ما را تعیین می کند شرایط زندگیمان نیست بلکه تصمیم های ماست.
آنتونی رابینز
•افکار خوش بینانه قادر به تغییر اوضاع و احوال و شرایط موجود بوده و ما را به سوی آینده ای بهتر هدایت می کند.
ماریانه اشترویر
رسیدن به مقام خلیفة اللهی و جانشین شایسته خدا شدن بر روی زمین حاصل نمی آید جز با داشتن تفکر و نیاتی مثبت و سازنده، تفکر و نیاتی که شهامت و قدرت در آن نمایان است، تفکری که رو به سوی «او» دارد. لذا هرگونه نیت منفی و تفکر ضعیف و مردد هیچ گاه نخواهد توانست نماینده مناسب آن خالق بزرگ بر روی این گردونه هستی گردد.
چه زیبا و دلنشین و آرام بخش است که گفته و شنیده شود که ما انسان ها به اندازه وسع و توان خود قادر خواهیم بود نایبان بر حق «او» بر روی زمین شویم و بلکه بتوانیم پاره ای از عظمت و الطاف بی کران خالق خود را در انظار دیگر مخلوقات متجلی نماییم تا هر نیت و اندیشه ای که در سر می پرورانیم و هر کلامی که به زیان جاری ساخته و هر عملی که انجام می دهیم همگی از «او» و برای «او» باشد!
ایمان به این حقیقت بزرگ یعنی پی بردن به اوج عظمت و قدرت انسان.
•بشر آزاد است انتخاب کند. می تواند با تفکر سالم از حمایت الهی برخوردار شود (جانشین خدا شود) یا با استفاده نادرست از آن به سطحی پایین تر از حیوان نزول کند.
آنتونی رابینز
•نیکو ترین عادت تفکر درست است و حمکت و دانش زاییده تفکر است.
حضرت علی (ع)
•از پرتو اندیشه خوب تیرگی های امور روشن می شود.
حضرت علی (ع)
زندگی حقایق، لذت ها و نعمات آن در دل روشنایی ها قابل درک فو فهم می باشند، در دل روشنایی های زندگی است که مسیر مشخص و متعالی انسان هویدا و جریانات امور مشخص شده و حق از باطل و خوب از بد تمیز داده می شوند. لذا اگر این نور و روشنایی حقیقت، در درون قلب و اندیشه ما جای گیرد و اگر این درون روشن و متعالی شود جهان و کل زندگی و حقایق آن برای ما زیبا و هدفمند و هویدا می گردند. اما روشنایی درون انسان حاصل نمی آید جز با افکاری درست و مثبت و متعالی!
•اندیشه خردمندان، آیینه روشنی است که حقایق را در خود منعکس می سازد و سینه دانشوران گنجینه اسرار است.
حضرت علی (ع)
زیبا شدن چهره ی انسان و طولانی شدن عمر
•هر کار درست و هر فکر شایسته به چهره انسان زیبایی می بخشد.
راسکین
حزن و اندوه های بیهوده و بی مورد، منفی نگری و ترس و نفرت و … همگی باعث بیماری جسم و روح، باعث سست و قبیح شدن ارگانیسم بدن و چهره ظاهری انسان و کوتاهی عمر او می گردد. و بالعکس داشتن اندیشه ای مثبت و متعالی، زیبایی و طراوت و شادابی سلول سلول جسم و روح انسان و طولانی شدن عمر مفید او را تضمین می کند تا انسان با قدرت و انرژی صد چندان از لحظات و موقعیت های زندگی خود حداکثر استفاده را برای درست اندیشیدن و درست زیستن و به «او» رسیدن بنماید.
•فکر خود را به شادی و خوشحالی عادت دهید تا هزاران دردسر را از شما دور نموده و عمر شما را طولانی تر سازد.
شکسپیر
افزایش انرژی درون (ارتعاشات فکری)
اگر بخواهیم زندگی را به شکلی واقعی و قابل لمس و باور تعریف کنیم خواهیم گفت که زندگی یعنی انرژی. زندگی و هستی و خلقت کائنات و عظمت و صفات بیکران «او» از مجموعه انرژی های متنوع و متصل و مرتبط به هم تشکیل یافته اند.
در این عرصه حیات، برد زندگی به دست کسانی است که صاحب انرژی و قدرت فکری و درونی بیشتری هستند. به جرأت می توان ادعا نمود که با توجه به شاهکار بودن ساختار مغز انسان که در پروسه تکامل در اوج خلقت قرار گرفت، مجموعه دانش ها و انرژی هایی جهان با تمام عظمتشان به شکلی غریزی و فطری در آن گنجانیده شده است، لذا فقط کافیست با آگاهی و تمرکز اندیشه درون و با مثبت اندیشی خود، آن انرژی های بالقوه را به حالت بالفعل درآورد.
مثبت اندیشی یعنی متمرکز کردن انرژی های مغز و اندیشه خود بر روی مسیر زندگی و اهداف مشخص.
•وقتی به افکاری چون امیدواری، اطمینان، مثبت گرایی و خیرخواهی بیندیشید جریان مداومی از انرژی گسترش می یابد، وقتی که افکاری این چنین بر ذهن شما غالب باشد، سطح بالاتری از نیرو حاصل خواهد شد.
نورمن پیل
برخوردار شدن از شانس
این مهم را هرگز از یاد نبریم که در این عرصه بیکران و هدفمند هستی چیزی به عنوان شانس و تصادف، اتفاق و احتمال وجود ندارد و همه چیز از روی حکمت و مصلحت الهی، با برنامه ای مشخص و منظم و در راستای نیات و افکار درون انسان صورت می پذیرد. پس اگر خواهان خوش اقبالی و سعادت در زندگی خویش هستیم لازم است این شایستگی و لیاقت را در درون قلب و اندیشه خود آماده نماییم تا هر لحظه و هر روز شاهد معجزه و شانس و اقبال شویم، آن هم شانس و اقبالی با پشتوانه نیات درست و تفکری مثبت و سازنده.
اگر در درون ذهن و قلب و اندیشه خود منفی نگری و یأس و ترس و حزن و اندوه بپرورانیم و خودمان را به ریسمان پوسیده تردید و بدگمانی متصل نماییم، به طور حتم سیه بختی و بداقبالی و فقر و تهیدستی و بیچارگی نصیبمان خواهد شد. این امر بیانگر پذیرفتن این باور است که خوشبختی و سعادت و یا بهشت برین به بهانه داده نمی شود، بلکه به بها داده می دهندشان! بهایی که با درست اندیشیدن و ایمان و اعتقاد و درست زیستن پرداخت می گردد. بهایی که با نشان دادن قدرت، لیاقت، هویت و توانایی های منحصر به فرد هر انسان حاصل می گردد.
•شانس، ذهن آماده و مستعد را ترجیح می دهد.
لویی پاستور
•اگر تو را اندیشه زشت است زشت
در درونت هست دوزخ نه بهشت
صابر کرمانی
•آنان که روحیه منفی دارند هرگز در هیچ کاری موفق نمی شوند، در آنان نشاط وجود ندارد، فقط بیچارگی، ناتوانی و موذی گری دیده می شود.
اوریزون اسوت ماردن
یادآوری آن چیزهایی که باید از آن ها دوری کنیم
از جمله مضرات خطرناک و نگران کننده منفی نگری و منفی بافی این است که انسان را در گذشته و موضوعات ناراحت کننده، کسالت آور و ناخوشایند محدود و اسیر می نماید تا انسان در دنیا و در زندانی از زجر و ماتم و افسردگی زندگی نماید.
منفی نگری یعنی محبوس شدن در دنیایی از ناراحتی ها و زجرهایی که می توان به راحتی از آن ها رهایی یافت، منفی نگری یعنی رفتن به عقب، رفتن در دل تاریکی ها و گمراهی ها و تشدید نمودن مشکلات و رنج های بی حاصل زندگی. منفی نگری یعنی در جا زدن.
به یقین، هنگامی که انسان از تحرک و بالندگی باز بماند، تمام فشارها و ناراحتی های کوچک و بزرگ زندگی در زمان حال و گذشته در وجودش تشدید می شوند تا او را در باتلاقی از یأس و ماتم و افسردگی فرو برند.
هنگامی که نگاه قلب و اندیشه انسان رو به جلو، رو به تکامل و پیشرفت باشد آن گاه اتوماتیک وار خاطرات تلخ و ملال آوری که یادآوری آن ها باعث افسردگی و پریشانی و هدر رفتن انرژی انسان می شوند، از ذهن و قلب انسان پاک می گردند تا جای آن را خلاقیت و ایمان، برای کسب موفقیت های کوچک و بزرگ پرنمایند.
•باید منفی بافی را به کلی از قاموس خود بیرون کنیم. زیرا کلمه ی منفی بافی تمام آن چیزهایی را به خاطرمان می آورد که باید از زندگیمان طرد کنیم.
اگسن پروگنی
همان خواهید شد
انسان هر وقت از پیشنهاد آینده درباره خود اندیشید و از آن بیم و هراس در خاطرش نشانید، آن خطر زودتر او را تعقیب می کند. همان طور که مثبت اندیشی اثراتی بس مثبت و سازنده در سرنوشت و زندگی انسان ایجاد می کند منفی بافی نیز حاصلی جز بدبختی و فلاکت و بیچارگی ندارد. چون هنگامی که امواج و اندیشه های محدود و خطرناک منفی در قلب و اندیشه و ذهن هوشیار و نیمه هوشیار انسان جای گیرد، انسان بیمار، شکننده و آسیب پذیر خواهد شد تا هر آن آماده شکست و خمیده شدن و حقارت شود.
•تو همان چیزی هستی که فکر می کنی، هستی. وقتی فکرت منفی است مثل یک دور و چرخه معیوب عمل می نماید. تو باید راهی برای شکستن این چرخه پیدا کنی.
نیل دونالد والش
تحلیل رفتن قوای فکری و روحی
وقتی انسان گرفتار منفی نگری می شود از انرژی و قوای فکری و روحی او به دلیل دور شدن از انرژی کائنات و فاصله گرفتن از منبع و سرچشمه انرژی خویش (خدا) لحظه لحظه رو به نابودی می رود تا مقابل کوچکترین مشکل و راحت ترین تصمیم و انتخاب زندگی خود، ضعیف و ناکارآمد عمل نماید.
•اشخاص بدبین تحت فشار دائمی هستند. به این علت قوای باطنی آنان به تدریج رو به کاهش می گذارد و از توان فکری روحیشان کاسته می شود و متقابلاً در برابر امراض آمادگی بیشتری پیدا می کنند.
ژوزف مورفی
روی آوردن به اعتیاد
به یقین می توان ادعا نمود خطرناک ترین آسیب و ضرری که از منفی نگری نصیب انسان می گردد روی آوردن به وابستگی ها و عادت های بسیار خطرناک و مخرب مواد مخدر، مشروبات الکلی و نظیر این ها می باشد. انسان هنگامی که دنیای درونش را از افکار و اندیشه های ناصواب و منفی محدود سازد، این نگرانی و بی هویتی و عدم اعتماد به نفس و … باعث آن می شود که شخص برای فرار از این حالت ها به آرامش و یا مثبت اندیشی های کاذب و مقطعی روی آورد تا به شکلی تصنعی و شکننده و در دنیای محدود درون خویش احساس آرامش و رضایت نموده است و افکاری مثبت و خوش بینانه پیدا نماید.
متحمل شدن فقر و شکست
همان طور که گفتیم این ما هستیم که فقر و غنا را در وجود خود معنا می نماییم. گرچه فقر و ثروت هر دو امتحانی برای انسان می باشند، اما این ما هستیم که یا به دلیل کوته فکری و منفی نگری و وابستگی گرفتار بدترین فقر یعنی حقارت و فقر ایمان درون و فقر هویت می گردیم و یا این که با داشتن ایمان، اندیشه و اهدافی والا به ثروتی ماندگار و تأثیرگذار یعنی اطمینان محبوبیت و آرامش درون خواهیم رسید. شکست و پیروزی نیز بر همین منوال نصیب انسان می گردد.
در این جهان با شکوه کسی محکوم به چیزی نیست، حتی محکوم به خوشبختی! بلکه تنها این خود ما هستیم که با توجه به حکمت و مشیت الهی حکم سرنوشت خویش را رقم می زنیم. باید یقین حاصل نمود که نظم و عدل آری! همه به یک اندازه بهره مندیم. در واقع فقر و غنا در نوع و چگونگی مواهب و امکانات نیست و چه بسا افرادی که به ظاهر در اوج ثروت و دارایی نعمات مادی می باشند اما فقیر و حقیرند و در عوض اشخاصی هم هستند که گرچه از لحاظ امکانات مادی و دارایی در فقر به سر می برند اما صاحب ثروت های حقیقی می باشند.
عدم کنترل خود
بدیهی است که افراد خوش بین و مثبت نگر از ثبات شخصیتی و قوام فکری مناسب برخوردارند و به ندرت دچار نوسانات روحی و روانی و تزلزل شخصیتی می شوند. زیرا همیشه حامی و مراقبی آگاه و مهربان همراه خود داشته و اهداف مشخصی را در زندگی دنبال می کنند. اما افراد منفی نگر و بدبین به دلیل نداشتن ایمان لازم و عدم برخورداری از پایگاه و پشتوانه مناسب و دنبال ننمودن برنامه ای مشخص در زندگی خود، در حالات و شرایط مختلف، تغییر رفتارهای گوناگونی را از خود نشان داده و به شدت دچار تزلزل و نوسانات فکری و روحی می شوند و به نوعی کنترل زندگی از کف تفکر و اندیشه شان خارج می گردد.
•فرد خوش بین مثبت کسی است که همیشه کنترل دارد. بدبین و منفی همیشه خارج از کنترل است و مثل جذر و مد، بالا و پایین می رود؛ نمی تواند ثابت باشد.
بتی شاین
از بین رفتن وجدان و شعور انسان و بروز مشکلات و بیماری های مختلف
هیچ مصیبتی بالاتر از آن نیست که ندای هدایت گر و حمایت گر وجدان انسان که همان ندای خداوندی است در درون قلب و اندیشه اش خاموش گردد. خاموش شدن ندای وجدان یعنی بی هویتی و حقارت و فلاکت انسان یعنی سعی و تلاشی بیهوده.
همان طور که گفته شد منفی نگری از عدم اعتقاد و ایمان به سر منشأ هستی و بارور نشدن قلب و اندیشه از دانش و فرامین رهایی بخش الهی سرچشمه می گیرد. هنگامی که ندای وجدان خاموش و ایمان و اعتقاد ما سست و یا تهی می گردد منفی نگر و یا محدودبین می شویم زیرا این دنیای درون جایگاه وسوسه های آلوده و مخرب شیطان و امیال نفسانی و شهوانی می گردد، و از اطرافی هم هنگامی که منفی نگر هستیم، از وجدان خود و از «او» دور می شویم تا هر کاری را بدون در نظر گرفتن عواقب و جنبه های انسانی آن انجام دهیم که همه این ها باعث بروز بسیاری از بدبختی ها و بیماری های جسمی و روحی می گردد.
مثبت نگری و یا بیداری وجدان یعنی آگاهانه اندیشیدن و آگاهانه زیستن و منفی نگری یعنی در غفلت و تاریکی دست و پا زدن.
•هنگامی که فکر خسته و فرسوده و دل نگران و پر از تشویش است روح آماده پذیرفتن هر اندیشه نادرست می شود و اینجاست که آثار و تبعات آن در جسم ظاهر می شود و اختلالات اندام واره ها را به دنبال می آورد.
ژوزف مورفی
•کسی که اندیشه اش کم باشد، سختی اش فراوان است.
امام صادق (ع)
ضعیف شدن ایمان و اعتقاد و در نهایت روی آوردن به کفر، از بین رفتن حس خود باوری و اعتماد به نفس، کوچک شمردن خود، بدبینی به همه چیز و همه کس، غافل شدن از راه حل های مناسب در حل مشکلات، عدم ارتباط صمیمی و مناسب با همنوعان، متکبر شدن، حسادت ورزیدن، روی آوردن به خشم و شهوت و محروم شدن از بسیاری نعمات و لذت ها و آرزوها و اهداف و … همگی از جمله مضرات خطرناک و ویران کننده منفی نگری در وجود انسان و زندگی او هستند.
دریافت حقیقت (حقایق زندگی)
داشتن توکل و اطمینان به خدا و توجه به اندیشه های والا و متعالی
اگر بتوانیم اندیشه و نیروهای درونی خود را به اندیشه برتر الهی پیوند زده و همیشه و در همه حال به «او» که همیشه و همه جا حامی و هدایت گر ماست اطمینان و توکل نماییم، خواهیم توانست از گزند بسیاری از وسوسه ها و تردیدها نجات پیدا کنیم.
برای رسیدن به اندیشه ای مثبت و روحی آرام و مطمئن لازم است دنیای درون و اندوخته های قلب و اندیشه خود را وسعت بخشیده و آن را با اندوخته ها و اهداف عالی ارتقاء دهیم، لازم است ایمان خود را کامل تر نماییم تا با آگاهی و لازم از جایگاهی مناسب، مشرف بر زندگی و واقعیات آن گردیم. بی گمان هر اندازه تفکر و روح ما بلند و وسیع تر شود به مراتب راحت تر و بهتر خواهیم توانست به پردازش موضوعات و مقابله با مشکلات و سختی های زندگی بپردازیم و بهتر و آسان تر خواهیم توانست زیبایی ها و چشم اندازهای بی نظیر زندگی را نظاره گر شویم.
از طرفی هم روح و اندیشه انسان ارتقا و وسعت نمی پذیرد جز آن که با اندیشه و دانش آسمانی و روح بلند الهی مرتبط گردد. آن روح بلند آسمانی و آن هادی و حامی بی ادعا هیچ گاه به اشرف مخلوقاتش که به «او» توکل نموده اجازه منفی نگری و ناامیدی و نگرانی نمی دهد، زیرا «او» از زبونی و حقارت بندگانش بیزار است و در دریای بی کران هستی او جایی برای ضعف و زبونی نیست.
•نگذار چیزی تو را آشفته کند؛ نگذار چیزی تو را به هراس افکند، همه چیز می گذرد مگر خدا. خدا به تنهایی کافی است.
سنت ترزاست
•همواره باید افکار منفی را از خود دور ساخت و به ارزش های معنوی اندیشه های والا و متعالی توجه نمود و آن ها را در محبت و خوشبختی و آسایش و تندرستی خویش سازمان داد.
ژوزف مورفی
یاد خدا و شکرگذاری از او را بر دل و زبان خویش جاری ساختن
یاد و نام خدا را بر دل و زبان خویش جاری ساختن، یعنی رسیدن به آرامش و اطمینان، که این حاصلی جز مثبت اندیشی و اعتماد درون نخواهد داشت. همچنین سپاس و قدر دانی نمودن از «اویی» که تمامی نعمات کوچک و بزرگ را به ما ارزانی داشته، باعث توجه به تمامی نعمات و امکانات موجود و همچنین باعث توجه به «اویی» خواهد شد که این نعمات را در اختیار ما قرار داده است که همه این ها به انسان آرامش و رضایت خاطر می دهند.
•تمامی افکار منفی را با اشتیاق و خوش بینی از ذهن خود بیرون بریزید، یکی از عبادات مفید برای تکرار روزانه این است: خداوند را شکر کن، زیرا او سراسر نیکی است.
نورمن پیل
•بهترین نوع مثبت گویی بیان سپاس و شکر از ذات اقدس الله است. پروردگارا از این که موفقیت را در زندگی نصیب من کردی سپاسگزاریم. اگر مرتب به این طرز فکر بیندیشی درباره آن صحبت کنی و به آن عمل کنی نتایج شگفت انگیزی را به بار خواهد آورد.
نیل دونالد والش
معاشرت کردن با افراد مثبت و بزرگ اندیش
اگر نظری به محیط خود بیفکنید مسلماً افرادی را خواهید یافت که از روح و اندیشه ای بالا برخوردارند و زندگی را با توجه به اندیشه بلند و روشن خویش زیبا و با شکوه می بینند. پس سعی کنید هر طور شده با این افراد بیشتر در تماس باشید. هر چند که می توان در اکثر افراد آن روح و چهره مثبت و الهی را شناسایی و مشاهده نمود.
•هر که با علمای بسیار مجالست نماید، سخنش و بیانش در بیان حقایق آزاد روشن خواهد شد و ذهن و اندیشه اش باز شده و توسعه می یابد و بر معلوماتش افزوده می گردد و به سادگی می تواند دیدگاه دیگران را هدایت کند.
امام حسن مجتبی (ع)
عدم معاشرت با افراد منفی نگر
تا جایی که می توانید؛ سعی کنید در طول تماس های روزانه خود با افراد سطحی نگر و ناامید کمتر مصاحبت کنید و یا در صورت لزوم هنگام مصاحبت با آن ها سعی نمایید به جای تأثیر پذیرفتن بر آن ها تأثیر بگذارید. از طرفی هم سعی نمایید حالت ها، موقعیت ها و ظرفیت های گوناگون مخاطبین خود را در شرایط گوناگون در نظر بگیرید.
•به هر قیمتی شده از کسانی که افکار منفی دارند دوری کنید. چنین افرادی انرژیتان را هدر می دهند و روحیه تان را تضعیف می کنند.
برایان تریسی
همان طور که در مطالب پیشین، اشاره شد؛ مثبت و زیبا اندیشی زمانی حاصل می شود که انسان و بینش او از امور سطحی و ظاهری عبور نموده و از ارتفاع مناسب به موضوعات زندگی بنگرد، لذا ما هر اندازه سطح بینش و تفکر خود را با کسب دانش زندگی و معاشرت با افراد مثبت و بزرگ اندیش افزایش داده و به مرز آگاهی و آگاهانه زیستن برسیم، حصارهای تنگ و تار منفی نگری را در خواهیم شکست و به سوی نور و روشنایی و وسعت اندیشی رهسپار خواهیم شد.
مهربان بودن با خود
مهربان بودن همان رواست و صادق بودن با خود می باشد. بر همین اساس هرکس، قادر باشد رابطه ای صمیمی با خود برقرار نموده و قدر و منزلت خود را به خوبی بداند بدون شک با خدای خویش و دیگران نیز چنین رابطه ای خواهد داشت و باعث می شود درونش از افکار و امواج مثبت و زیبا آکنده گردد.
اهمیت دادن به قدرت اراده خود
مگر می توان سد و مانعی در مقابل قدرت تسخیر ناپذیر اراده انسان متصور شد. این انسان است که اگر بخواهد و اراده کند کوه ها را نیز از جای برخواهد کند و کل کائنات را به تسخیر خویش در خواهد آورد. فقط کافیست که بخواهد و اراده کند.
اما این قدرت بی نظیر اراده انسان که از روح بلند ایمان و انگیزه سرچشمه می گیرد زمانی در وجودش زنده شده و به حرکت در می آید که به «او» توجه نموده و «او» را همیشه ناظر و حامی خود دانسته و در مسیر اهداف عالی و مشخص، در مسیر رسیدن به «او» در مسیر شناخت خود و نمایاندن قدرت و خلاقیت های خویش و خدمت به همنوع گام بردارد.
قدرت ایمان و تفکر انسان در پیوند و ارتباط با قدرت خالق و انرژی دهنده حقیقی خود جهانی را به تسخیر خود درخواهد آورد.
متکی و مطمئن بودن به استعدادهای خود
این مهم را یقین بدانیم که هر کدام از ما انسان ها (بدون استثناء) دارای یک سری استعدادها و توانایی های منحصر به فرد می باشیم که بنا به لطف و مشیت الهی از طریق ژن و محیط به ما، ارث رسیده است. لذا اگر بتوانیم این توانایی ها خود را شناخته و با بالفعل کردن آن ها نقش آفرینی نموده و حضور مؤثر خویش را در این صحنه نمایش زندگی اعلام نماییم، به طور مسلم به اطمینان و رضایت درون که لازمه مثبت اندیشی است خواهیم رسید. بدین ترتیب اطمینان و باور داشتن استعدادها و توانایی های خود گامی بسیار مهم و کاربردی در رسیدن به درست اندیشی و آرامش درون می باشد.
تحت کنترل درآوردن آنچه که وارد ذهن می شود
قدرت شگرف مغز و اندیشه انسان این امکان را به او می دهد که هر چیز را با اراده و اختیار خویش پذیرفته و آن را وارد ذهن خویش نماید. بدین ترتیب بهتر این است که فقط به خوبی های و زیبایی ها اجازه ورود دهیم و بنا به گفته مولای ما حضرت علی (ع) «چشم و دل خود را به سوی خوبی ها بگشاییم.»
•شرایطی را که شکل دهنده افکار شما هستند تحت کنترل درآورید. فقط به پیام های مثبت اجازه دهید به ذهن ناخودآگاهتان راه پیدا کند.
برایان تریسی
دور شدن از حسد، کبر، خشم و کینه
از جمله موانع آفت هایی که سد راه تفکر و مثبت اندیشی انسان می گردند و او را از خدا، حقیقت و زیبایی های زندگی دور ساخته و وابسته به ظواهر و محدودیت ها و آلودگی ها می نمایند، حسد، کبر، خشم و کینه است. پس بیاییم حرمت این سراچه دل خویش را بدانیم و آن را از عشق و محبت، از حقیقت و خوبی ها پر نماییم.
حسادت نمودن به زندگی دیگران یعنی ناسپاسی و نادیده گرفتن قدرت و نعماتی که در اختیار داریم. کبر و غرور یعنی انزواطلبی و دوری از «او» و فاصله گرفتن از حقیقت و زیبایی های زندگی، خشم و کینه از عدم تمرکز و توکل و کنترل ننمودن خویش و به نمایش گذاشتن چره ناخوشایندی از خود حاصل می آید.
داشتن رابطه ای خوشایند و صمیمی با دیگران و دیدن جنبه های خوب آن ها
وقتی انسان عشق حقیقی را درک کرده و عاشق «او» می شود، به طور مسلم. عاشق و شیفته تمامی مخلوقات و تمام انسان هایی می گردد که همگی مخلوق اویند تا عشق «او» را در همه جا و همه چیز مشاهده نماید. چه نیکو و زیباست که در برخورد و ملاقات با دیگران، قبل از هر چیز جنبه های مثبت و یا روح الهی را در وجودشان نظاره گر شویم تا بتوانیم از ورای چهره های ناخوشایند برخی از انسان ها آن چهره الهی و انسانی شان را مشاهده نماییم. لذا این امر حاصل نمی آید جز آن که درونمان را زیبا و الهی کنیم.
•با نقایص دیگران مغز خود را خسته نکنید. با هر کس که ملاقات می کنید فقط جنبه های خوب و مثبت و قوی او را ببینید.
راکسین
•این عادت را در خود پدید آورید که همیشه جنبه های خوب کارهای مردن را ببینید. مهمتر از آن، این که جنبه های خوب کارهای آنان را همه جا مطرح کنید.
کویلز
بهره بردن از مراقبه (مدیتیشن) و دعا
مهم ترین تکنیک برای غلبه بر منفی نگری و ارتقاء تفکر خود، بهره جستن از مدیتیشن یا تمرین و تقویت فکر است. به جرأت می توان گفت که بدون مدیتیشن زندگی کردن یک اشتباه بزرگ است. مدیتیشن یک نیاز عملی و نظری برای ایجاد قدرت درونی ماست.
«سوآمی شیواناندا» در کتاب سرور الهی چنین می نویسد:
«بدون کمک مدیتیشن بشر نمی تواند به سطح کمال و فرشته بودن خویش دست یابد. بدون کمک مدیتیشن فرد نمی تواند خود را از بند ذهنیات آزاد کند و به رهایی فناپذیری یا جاودانگی دست یابد. مدیتیشن نردبان اسرارآمیزی است که فرد را از زمین به بهشت، از اشتباه به حقیقت، از تاریکی به روشنایی، از درد به سرور، از بی قراری به صلح و آرامش، از جهالت به دانش و از فنا به زوال ناپذیری می رساند.»
بدون شک به خاطر لزوم انکار ناپذیر مدیتیشن در زندگی انسان است که خداوند بزرگ از همان ابتدای خلقت انسان و پیش از اعطا نمودن فرصت زندگی به او، نماز را به عنوان یک مدیتیشن کامل، واجب و لازم نموده است! به صراحت می توان ادعا نمود نماز که در فرهنگ آسمانی به آن تأکید فراوان شده است یک مدیتیشن کامل و یک روش بسیار مؤثر و فراگیر برای غلبه بر هرگونه منفی نگری و ملکه نمودن مثبت اندیشی در ذهن خود می باشد، به شرط آنکه آن را درست و جای آوریم. هنگام نماز است که با جملات و مفاهیمی گسنرده و آرامش بخش ارتباط برقرار کرده و خودمان را به «او» می سپاریم و فقط از او یاری می جوییم! هنگام نماز است که به زوایای شخصیتی خود پی برده و پیوندی جانانه با خالق هستی بخش خویش برقرار نموده و در دریای الطاف بی کران «او» عشق و محبت و کمال و اقتدار و سلامت و امنیت را برای خود و دیگران طلب می نماییم. هنگام نماز است که از حرکت خسته کننده و رنج آور زندگی و محدودیت های آن می ایستیم تا جسم و روح خود را با اندیشه های متعالی و راهبر آشنا کرده و قلب و ذهن خود را از هرگونه آلودگی و منفی نگری و کج اندیشی پاک و زلال سازیم.
دعا و به ویژه دعاهای بعد از نماز نیز یک روش مؤثر برای پیوند روح و فکر خود با منبع و سرچشمه وجود دارد.
رها شدن از گناه
آنچه بین انسان و حقایق و خوبی های، بین انسان و خدا و بین انسان و نیروی درون خویش فاصله ایجاد می کند، گناه است. گناه که حاصل اشتباهات، خطاها و کج اندیشی های انسان می باشد عاملی بسیار مهم و انکارناپذیر در افتادن انسان به دام یأس و نگرانی و منفی نگری و محدود بینی می باشد. گناه کردن یعنی خروج از مسیر حقیقت و روشنایی و خروج از مسیر سلامتی و خودباوری و کمال و مثبت اندیشی. لذا گناه به طور کامل منفی بالفطره است. در واقع هر گناهی که مرتکب می شویم ضعف و منفی نگری را وارد ذهن خویش می نماییم. به همین خاطر رها شدن از گناه که همان توبه کردن و تزکیه نفس و پاک نمودن درون خود و پناه بردن به خالق هستی و نیروی لایزال الهی می باشد، مثبت اندیشی و وسعت نگری و آزادی را برای انسان به ارمغان می آورد، تا انسان سبکبال و آزادانه و دور از دغدغه های بی مورد و دست و پاگیر زندگی (که همگیشان وابستگی و اسارت به همراه دارند) با سر دادن سرود عشق و حقیقت و با امید و اطمینان به خود و خالق خود مسیر رو به رشد و روشنایی زندگی را با لذت و شادابی طی نماید.
تغییر شرایط منفی به مثبت
•هر فکر منفی را با یک فکر مثبت عوض کنید، با این شگرد صحن ضمیر ناخودآگاه را پاک و مصفا خواهید کرد.
ژوزف مورفی
•در برخورد با یک موقعیت باید بیشتر به جنبه های مثبت آن و امکاناتی که می تواند با خود به همراه داشته باشد اندیشید نه به جنبه های منفی و محدود کننده آن.
آنتونی رابینز
خندیدن به موقع و شاد بودن
•خنده به جا فکر را قوی و بدن را توانا می گرداند.
حضرت محمد (ص)