كارآفريني فرآيند ايجاد و دستيابي به فرصتهاست
عامل تغيير و تحول در سازمانها همواره وجود داشته و سازمان نيز به دليل حفظ پويايي خود نياز به اين تغيير مستمر دارد و در عصر حاضر نيز اين نقش را در سطح خُرد و كلان ، كارآفرينان ايفاء خواهند نمود .
واژه كارآفريني به معني متعهد شدن آمده است و در معني، كارآفريني فرآيند ايجاد و دستيابي به فرصتها و دنبال نمودن آن بدون توجه به منابعي است كه در حال حاضر در دست داريم و در صورت كاربرد صحيح آن مي تواند نيروي محركه قوي و موتور توسعه سازماني باشد و در اين حال كارآفرينان انسانهاي بلند همتي هستند كه فكورانه ، متعهدانه با عزم و اراده آهنين ، صلابتي چون كوه استوار ، آينده نگر ، كمال گرا ، مخاطره جو و دگرگون طلب ، به تحقق اسطوره هاي سترگ زمانه مي انديشيند تا به وادي ظهور و ثبوت برسانند ، انگيزه هاي مقدس آنان برخاسته از روح استقلال طلبي ، مسئووليت پذيري ، تعالي جويي ، توفيق طلبي و مثبت انديشي در راستاي اهداف و رسالت سازماني است .
كارآفريني نوعي مشاركت متعهدانه و فعال همه كاركنان در سازمان است و مي توان گفت كه موضوع كارآفريني را از منظري در راستاي نظام پيشنهادات در سازمان و حتي مكمل آن نام برد و حتي در حالت بلوغ آن مي توان سطحي بالاتر از آن را در سازمان در نظر داشت ، چون كاركنان در وضع عادي تنها پيشنهاد مي دهند و تصميم گيري در خصوص اجراي آن به عهده فردي ديگر است و اما در كارآفريني با توجه به مقتضيات سازماني، آنان پيشنهاد مي دهند ، با هماهنگي عمل مي كنند و مسئووليت كار را نيز بر عهده دارند . سازمانها در هر حال نياز به نوآوري دارند و در غير اينصورت يكنواختي و ثبات كار مي تواند باعث ركود سازمان باشد و در سازماني كه تصميم گيرنده تنها فرد مدير است و كاركنان نقشي در آينده آن ندارند ، چگونه انتظار نوآوري در سازمان را مي توان داشت و انگيزه كاركنان را براي اجراي مطلوب امور بر انگيخت .
كارآفريني باعث غني سازي شغل در سازمانها مي شود و اين مهم نيز باعث ايجاد انگيزه كارآفريني و نوآوري كه در تداوم آن است ، مي شود ، وجود آن باعث وجدان كاري كاركنان مي شود و در صورتي محقق خواهد شد كه مديران پايه كار و فرهنگ سازماني را در حوزه ها ايجاد نموده باشند .
كارآفريني مي تواند نشأت گرفته از نظام ارزشي سازمانها باشد ، در صورت ايجاد چنين جايگاهي به سازمان كمك شده است كه به خود باوري و نهايتا” خودياري برسد .
بنابر اين ايجاد ساختارهاي نظام يافته در فرآيند كارآفريني در سازمان مي تواند يك ضرورت باشد و لزوم گسترش آن در سازمان امري انكارناپذير است و به دليل اهميت آن ، نگرش به اين مقوله مي بايست به دليل روند تغييرات اساسي در محيط عصر حاضر و بخصوص در سازمانها مورد توجه خاص قرار گيرد .
در اين راستا مديران سازمانها نيز بنا به رسالتي كه بر عهده دارند مي بايست براي ساختن يك محيط دروني بزرگ در سازمان خود كه به عنوان پيشينه رفتار كارآفريني انجام وظيفه مي كنند ، از عملكردهاي مناسبي كه به كشف ارزيابي و بهره برداري از همه فرصتهاي كارآفريني مي انجامد استفاده كرده و با ايجاد محيط حمايتي ،فرصتهاي كارآفريني را پشتيباني ، اصلاح و راهبري نمايند.