نقش مدیریت استراتژیک در ایجاد مشارکت و همکاری سه جانبه بین دولت، دانشگاه و صنعت

نویسندگان: دكتر عظيم ساحتي مهر – عضو هیأت علمی دانشگاه

مقاله تخصصی؛

نقش مدیریت استراتژیک در ایجاد مشارکت و همکاری سه جانبه بين؛

دولت ، دانشگاه و صنعت

The roal of strategic management for creating triple coopration between

gowerment, university and industry

چكيــده

با گذشت زمان بررسی مشکلات ارتباط صنعت با دانشگاه بیش از پیش با پیچیدگیهای خاصی روبرو می گردد که تنها با نگرش های علمی و تخصصی می توان بر آنها راه حل های مناسبی را پیش بینی و یا ارائه نمود . هم اکنون بیش از یک دهه از اولین سمینار همکاری صنعت با دانشگاه می گذرد . با افزوده شدن بعد سوم بر آن یعنی دولت می توان گفت جای خالی یکی از فاکتورهای مهم و تعیین کننده در این رابطه نیز پر شده و انتظار می رفت باتجزیه و تحلیل موانع و ایجاد بستر مناسب در جهت همکاری ، امکان رسیدن به اهداف مورد نظر نیزبه  تواند امکان پذیر گردد . بررسیها نشان می دهد که د ستاوردهای سمینار و کنگره ها علیرغم داشتن راه حل های کلیدی دراکثر موارد زینت بخش مجموعه مقالات گردیده و از سالی به سال دیگر بر حجم آنها اضافه شده و هر قطعنامه ای در مواردی با تکرار مشکلات و ابهامات ، زمینه ساز پرداختن به سمینار و یا کنگره دیگر را فراهم آورده است . البته نباید از تأثیرات سازنده برخی از این همایش ها نیز غافل بود زیرا که بحث و بررسی در مسائل مطرح شده در مواردی  راهگشای برخی از موانع و مشکلات نیز می توانست بشود و لی در کل نگری هنوز یافتن راه حل اساسی بر معضلات علمی و اقتصادی جامعه و همگرایی دانشگاه و صنعت در جهت گشودن گره های کور در این رابطه ، سوالی است که بایستی بر آن جواب منطقی وجود داشته باشد .

واژه‌هاي كليدي :

مديريت ـ فرهنگ ـ نگرش سيستمي ـ توسعه .

1 – مقـــدمه :

به نظر می رسد علیرغم روش های معمول در ممالک توسعه یافته ، دانشگاهها در ایران به طور مستقل تلاش در جامه عمل پوشاندن به اهداف آموزشی و تحقیقات بنیادی را بیشتر در مد نظر داشته و صنایع نیز به علت واردات تکنولوژیها  و تمرکز به روشهای دریافتی از صاحبان تکنولوژی ، سعی در انجام برنامه های دیکته شده دارند و دولت نیز احتمالاً به علت تخصصی بودن کارها در علم و صنعت ، تمایل کمتری به درگیری در این میانه دارد و به اصطلاح هر سه عامل تعیین کننده در مقیاس کلی تر ، اهداف خاصی در مسیرهای از پیش تعیین شده را طی می نمایند که به علت واگرائی نخواهند توانست زمینه ساز همکاریهای سه جانبه گردند . نگارنده در بیش از ده مقاله در این زمینه تلاش در شناخت مشکل و ارائه راه حل ها کرده که علیرغم استقبال از طرف برگزار کنندگان همایش ها و حضار هنوز هم چنانکه قابل باشند در انتظار توجه و احتمالاً کاربردی شدن را دارند که شاید با روال فعلی خوش بین بودن برای انجام یک چنین عملی را نیز نبایستی منطقی تصور نمود . در این مقاله با تأکید بر مدیریت استراتژیک سعی گردیده است ضمن پرداختن به مسائل و مشکلات ، بستری مناسب برای همکاریهای سه جانبه فراهم شده و با حاکمیت نگرش سیستمی امکان رسیدن به اهداف مورد نظر نیز بتواند با پیشنهادات سازنده تأمین گردد .

2 – نگرش سیستمی و بهبود سازمانی :

یکی از موانع عمده در ایجاد ارتباط و همکاری ، منعطف نبودن ساختار و رفتار نیروهای انسانی و عدم توجه به بهبود در سازمانها می باشد .

به منظور پی بردن به جزئیات امر بهبود و تحول در یک سازمان ، در درجه اول لازم است  به این مسئله اساسی توجه شود که سازمان عبارت است از یک سیستم اجتماعی و هر سیستم اجتماعی ویژگیهای ساختاری و موقعیت و هویت خاصی دارد . همانطور که نحوه مراوده و تعامل با یک سیستم اجتماعی نیازمند دانش و اطلاعاتی دربارۀ آن سیستم است ، بهبود و توسعه در هر سیستمی نیز تابع تعامل عالمانه با اجزای آن است . تأکید بر نگرش سیستمی در امر بهبود سوالاتی را دربارۀ چگونگی ، سرعت و نهایت عملیات بهبود به دنبال دارد :

آیا برنامه بهبود در جهت منافع عمومی سازمان و کارکنانش است ؟

آیا حدود فعالیتهای توسعه و تناسب آن با ظرفیت سیستم ارزیابی و براساس آن حد و مرز استفاده از منافع و امکانات درون و بیرون سازمان تعیین شده است ؟

آیا منابع انسانی متناسب با برنامه بهبود و توسعه تجهیز شده اند ؟

آیا فرآیند تحول شامل برآورهای دقیق رفتاری است ؟

مسلماً بدون تغییر در ساختارها و رفتارهای کارکنان در سازمانها رسیدن به اهداف از قبل تعیین شده نمی تواند عملاً  امکان پذیر باشد و در صورتی سازمان قادر به تحقق بهبود خواهد شد که ویژگی سیستمی باز منعطف را دارا  بوده و پذیرای عوامل دخالت کننده و تحول دهنده باشد . اکثر سازمانهای علمی و صنعتی در ممالک در حال توسعه در  عین حال که ویژگیهای سیستمی باز را به نمایش می گذارند و لی در عمل در قالب سیستم بسته عمل می نمایند .

نقش مدیریت ها در این شرایط فوق العاده حساس بوده و بایستی نمایانگر گرایش آنان به تغییر و تحول باشد . مدیریت با برخورداری از استعدادها و شایستگی های گوناگون بایستی در سازمان به طراحی امور اجرایی بپردازد . ایفای نقش رهبری مدبر و مدیری نیرومند که لازمه بهبود است زمانی مسیر می شود که مدیران و رهبران توان دنبال کردن آرمانهای بهبود تا وصول به اهداف مرحله ای را آنچنان که ابتدا وضع کرده اند داشته باشند .

ایجاد آمادگی های عمومی بیانگر عدم غفلت مدیران و رهبران از ضرورت تداوم جهت گیری هاست و موجب می شود منابع انسانی هر کدام به عنوان رونق دهنده و بهبودگر سیستم با وظیفه شناسی و تلاشی پی گیر به فعالیت بپردازد . بایستی توجه داشت که برای ایجاد تعاون و همکاری در بین سازمانها بایستی اول چنین روحیه ای را در داخل سازمان و در جهت بهبود فعالیتهای درون سازمانی به انجام رساند .

اندیشه تحول و بهبود در سطح سازمان زمانی به نتیجه مطلوب می رسد که به صورت تکاپوی عملی گسترده درمیان اعضاء و بخش ها در آمده باشد . و یقیناً میزان و کیفیت تحقق بهبود در سطح عمومی سازمان نقش اساسی و مستقیم دارد .

استهلاک انرژیهای کاری ، عدم وجود همکاری و تعاون بین اعضاء و بخش ها ، تعارض و کشمکش ها از موانع مهم در سر راه تحول است .

برای مبارزه با این موانع به برنامه ریزی و هدف گذاریهای بلند مدت و کوتاه مدت که ریشه در مدیریت استراتژیک دارد بایستی توجه کافی مبذول گردد .

تفکر در رابطه با بهبود ، ابعاد بهبود را در سازمان و در رابطه با سازمانهای دیگر به نمایش می گذارد . بهبود متأثر از تقاضای محیطی بوده و این محیط است که به هر سازمان ، متناسب با موضوع فعالیتش نقش عملیاتی جدیدی می دهد . به عبارت دیگر تغییرات سریع در محیط است که ایجاب می کند سازمانها ، ساختار و گردش کار خود را منعطف می سازند و آنچه مسلم است تحولاتی که موجب بقاء و دوام سیستم در محیط می گردد مفهوم بهبود را در بردارد . به طور کلی باید گفت انسان ، تکنولوژی و ساختار ، به عنوان اجزای اصلی در هر سازمان موجب پدید آمدن مجموعه هایی از عوامل واجد نقش و تأثیر در محیط می شوند . از نظر تحول و آنچه در سیستم به عامل انسان ارتباط دارد به طور اجمال ارزش ها و توان های انسانی نامیده می شود که مبنای تغییر در ظرفیت سیستم برای حل مسائل است . آنچه ارتباط به عامل تکنولوژی در سیستم مربوط می شود  تغییر درتجهیزات و آموزش ها به مقتضای شرایط زمانی و تحولات اجتماعی و انتظاراتی است که از سیستــم وجود دارد و در نهــایت آنچه که به عامل ساختار مرتبط است تغییر در روشها و زیرساخت های سیستم به عنوان بستر فرآیندهای سازمان است که امکان هر نوع دگرگونی را فراهم می سازد ( 1 ) .

با توجه به موارد اشاره شده در فوق می توان چنین نتیجه گیری کرد  که با حاکمیت نگرش سیستمی نیاز به بهبود مستمر در سازمانها از اهمیت ویژه برخودار گردیده و زمینۀ تعاون و همکاریهای گسترده درون سازمانی و برون سازمانی را فراهم می آورد . دانشگاهها در مسیر بهبود نیازمند رسیدن به سطوح بالای علمی در مقیاس کشورهای توسعه یافته بوده و در صنایع نیز با بهبود تکنولوژیهای موجود بایستی به رقابت پذیری محصولات تولیدی بیاندیشند . فعالیتهای گسترده در مسیر بهبود زمینه ساز همگرائی و همکاری در بین سازمانها را نیز میتواند به دنبال داشته باشد .

3 – تجارت جهانی ، جهاني شدن اقتصاد و تولید در مقیاس جهانی  WCM  :

در عصر حاضر جهان به سرعت در حال تغییر ، تحول ودگرگونی می باشد . پیتر دراکر پدر مدیریت قرن بیستم در رابطه با تغییر و دگرگونی عقیده دارد که : دگرگونی را نمی توان اداره کرد ولی می توان از آن پیش افتاد . در دوران خیزش های بزرگ ، آنگونه که اکنون پیرامون زندگی ما را گرفته است ، دگرگونی حالت هنجار را بخود می گیرد . بی تردید دردآور و پــرخطــر است و نیــاز به کار سخت و طاقت فرسا دارد . از سوی دیگر ، چنانچه سازمانی – کسب و کار ها و یا غیر آن – مدیریت دگرگونی را پیش نگیرد ، ماندگار نخواهد بود . در دوران دگرگونی های پرشتاب ساختاری ، تنها سازمانهایی به ساحل نجات می رسند که رهبری دگرگونی را پیشه کنند . بنابراین در سدۀ بیست و یکم بنیانی ترین چالش مدیریت این است که سازمان خود را پیشتاز و رهبر در دگرگونی نماید . پیشتازان دگرگونی ، خود در پی این پدیده می گردند و می دانند که چگونه دگرگونی های برون سازمانی و درون سازمانی را به فــرصت هـــای ســودمنـــد تبــدیـــل کنند . این ویژگی نیازمند مواردی از جمله : 1 – سیاست هایی برای ساختن آینده 2 – روش های سازمند یا سیستماتیک برای جستجو و دستیابی به دگرگونی 3 – راه درست بــرای شنـــاساندن دگرگونی به درون سازمانی ها و برون سازمانی 4 –  و سیاست هایی برای ایجاد تعادل میان دگرگونی و ادامه کار سازمان می باشد ( 2 ) . بایستی توجه داشت که یکی دیگر از سیاستگذاریهای رهبر دگرگون سازی ، باید بهسازی سازمان یافته باشد . هر گونه فعالیت درون سازمانی و برون سازمانی بنگاهها ، بایستی به گونه ای سازمند و پیوسته ، رو به بهبودی باشد . این روند باید همه فعالیت ها از جمله تولید ، بازاریابی ، خدمات ، مشتریان ، تکنولوژی ، آموزش کارکنان و کاربرد اطلاعات ، را در بربگیرد . معیار و استاندارد پیشرفت هم باید معین و آشکار باشد . اجرای بهسازی سازمان یافته نیازمند به پاره ای تصمیم گیری های مهم است . کارکردها باید تعریف شوند . هدف ها تعیین گردند و روش های اجرا را برگزینند . راز بقاء در عرصه های تجارت درمقطع زمانی فعلی کیفیت و رقابت است . سازمان تجارت جهانی اهداف خاصی را دنبال می کند . هر کشوری که به عضــویت سازمان تجارت جهانی پذیرفته می شود باید اصول 9 گانه را بپذیرد که عبارتند از : 1 – آزادسازی تجات خارجی که در آن آزادی واردات کلیه محصولات صنعتی و کشاورزی ، لغو محدودیت بر واردات خدمات ، حذف حقوق گمرکی بر واردات محصولات صنعتی وکشاورزی ، آزادی صادرات کلیه تولیدات داخلی مورد توجه بوده است . 2 – آزاد سازی نرخ کالاها و خدمات – حذف کلیه سوبسیدهای غیرمستقیم 3 – آزادی نرخ ارز 4 – آزادی نرخ بهره 5 – لغو انحصارت دولتی و خصــوصی 6- جریان آزادی اطلاعات 7 – تخصیص بهینه منابع بوسیله بازار 8 – جداسازی دو مفهوم اقتصاد و تأمین اجتماعی 9 – ایجاد دولت ناظر به جای دولت عامل در عرصه سیاست و اقتصاد .

با عضویت در سازمان تجارت جهانی که هم اکنون ایران نیز برای پیوستن به آن تلاش می کند ، کلیه محدودیت ها بر صادرات و واردات لغو می شود و با حذف هر نوع محدودیت بر صادرات و واردات ، در واقع مرزهای ملی اقتصادی فلسفه وجودی خود را از دست می دهد ، با حذف مرزهای ملی اقتصادی و امکانات مبادله آزاد کالا بین کلیه کشورها ، فقط تولید کنندگانی در صحنۀ اقتصاد باقی می مانند که پایین ترین هزینۀ تولید را داشته باشند .

بعبارت دیگر آزاد سازی تجارت جهانی درعمل سبب می شود تا ارزان ترین تولید کننده در دنیا مشخص شود . سازمان تجارت جهانی از مزیت نسبی ارزیابی مثبت دارد . با پذیرش اصل مزیت نسبی و حذف تعرفه ها ، فقط تولید کنندگانی در جهان باقی می مانند که با کیفیت مساوی ، ارزان تر از همه ، تولید می کنند و تولید کننده ای که حتی یک دلار کالایش گران تر تولید شود از صحنه اقتصادی حذف می شود . قیمت اتومبیل در ایران 5 برابر بازار جهانی و قیمت بعضی از انواع پارچه تولید داخلی در ایران 3 تا 4 برابر قیمت بازار جهانی است ، در صورتی که ایران بعضویت  این سازمان پذیرفته شود ، ما نمی توانیم بر واردات اتومبیل و پارچه تعرفه وضع کنیم و یا محدودیتی در جهت واردات آن اعمال کنیم بنابراین ، این دسته از کارخانجات یا تعطیل می شوند و یا باید هزینه تمام شده خود  را آنقدر پایین آورند که با تولید کنندگان خارجی بتوانند رقابت کنند . بایستی توجه داشت که عضویت در سازمان تجارت جهانی به معنی حذف صنایع ناکارآمد است . اگر کارخانه ای دارای سوء مدیریت باشد ، اگر کارخانه ای دارای ماشین آلات فرسوده باشد و . . . ، این عوامل باعث افزایش هزینه تمام شده کالا درآن کارخانه می گردد ، و خودبخود در صورت باز بودن مرزها و نبودن تعرفه ، این کارخانه ها نمی توانند با جنس مشابه خارجی رقابت کنند ، بنابراین خود به خود از حیات اقتصادی کشور حذف می شوند ، عضویت در سازمان تجارت جهانی به معنای حذف صنایعی است که به هر علت هزینۀ تمام شده آن ها بالاتر از هزینه تمام شده رقیب خارجی شان است ( 3 ) . از موارد فوق روشن می گردد که صنایع ایران در شرایط فعلی یک دوره بحرانی را پشت سر می گذارد . در اکثر مراکز تولیدی ایران محصولات با کیفیت پائین و هزینۀ بالا تولید شده و به جز بازارهای داخلی در اکثر موارد امکان رقابت و یا حضور درعرصه های تجارت بین المللی را ندارند لذا با پذیرش در سازمان تجارت جهانی سرنوشت مبهم و سوال برانگیزی در پیش روی صنایع داخلی خواهد بود که توجه به این مهم را بــرای مسئـــولان علمـــی و فنی در جامعه از هر نظر واجب و در اولویت خاص مطرح می نماید . در عصر جهانی شدن اقتصاد تنها راه گریز از یک چنین شرایط بحرانی انتخاب روش تولید در مقیاس جهانی WCM یا (  World class manufacturing  ) می باشد .

هم اکنون یکی از مهمترین تغییرات طی قرن بیستم در محیط تجاری را جهانی شدن اقتصاد و شکل گیری یک سیستم اقتصادی یکپارچه جهانی می دانند و رقابت در سطح بالایی افزایش یافته و رقبای متعددی در همه نقاط جهان ظهور کرده اند . در شرایط کنونی تولید از یـک بازی در محدوده های ملی فراتر رفته و به بازی در محدوده های جهانی تبدیل شده است . بازار امروز جهان است و دیگر هیچ محدوده ملی ندارد . در این عرصه اساس رقابت و برنامه ریزی تغییر کرده است . ظهور این شرایط در قسمتهای مختلف جهان شرکتهای تولیدی را وادار کرده است به عملیات تولیدی با توجه به دیدگاه های جهانی بیندیشند و ارزیابی مجددی در نگرشهایشان به رقابتهای بین المللی داشته باشند . جای تأسف دارد که در کشورهای سنتی و بی توجه به جهانی شدن اقتصاد ، بیشتر مدیران ارشد به بازار تولید بصورت ملی و نه جهانی و به محصولات در حد کافی خوب و نه در مقیاس جهانی توجه می کنند . چنین نگرشهایی موجب ناکامی و خروج از صحنه تولید در این منظر جهانی خواهد شد . مصرف کننده نقشی قاطع در بازار ایفا می کند . برای پاسخ سریع به تغییر ذائقه آنها و ضرورت چرخه های کوتاهتر محصول ، واحدهای تولیدی باید چنان ظرفیتی را کسب کنند که بتوانند به دفعات و با سرعت محصولات جدیدی را طراحی و محصولات موجود را بهبود بخشند . بنابراین باید در استقرار یک سیستم تولیدی کوشش کرد که انعطاف پذیر بوده و بر انباشته های کوچک در تولید تمرکز داشته باشد . محصولات این سیستم باید با کیفیتی بالاتر ، هزینه پایین تر و زمان تأخیر کوچکتر باشند . استراتژی پیشنهادی ، استقرار سیستم تولید در مقیاس جهانی است . این سیستم ترکیبی مناسب از عناصر کلیدی بهره وری مانند TQM  و مشارکت کارکنان است . سومی شینا در مقاله خود  WCM  را با عبارت زیر تعریف می کند .

WCM     موجی است که با تشکیل تیمهای چند وظیفه ای شروع شده و شامل مفاهیم طراحی برای تولید (DFM  ) ، بهبود مداوم فرآیند  (CPI  ) مدیریت جامع کیفیت  (TQM  ) و تعمیم وظیفه ای کیفیت  (QFD  ) است . با ترکیب این اصلاحات  WCM در تلاش است تا محصولات جدید را بطور موفق و با سرعت هر چه بیشتر در چرخه های طراحی ، توسعه ، تولید ، تحویل به مشتری با کمترین هزینه و بالاترین کیفیت فراهم سازد ( 4 ) . برای رسیدن به یک چنیــن هدفی در ایران به تلاشهای مستمر و شبانه روزی نیاز خواهد بود که در آن دولت ، دانشــگاه و صنعت از نقش کلیدی و مهم برخوردار می باشند و مسلماً برنامه ریزی وعملکرد رانیز تنهــا با مــدیریت های منطقی و اصولی میتوان به ثمر رساند که مدیریت استراتژیک می تواند سهم فزاینده ای در این زمینه داشته باشد .

4 – نقش مدیریت استراتژیک  درایجاد مشارکت و  همكاري سه جانبه  :

چنان که به دقت مسیر ترقی و توسعه را در کشورهایی که توانسته اند به مدارج بالائی از علم و صنعت برسند تعقیب کرده و رموز موفقیت را بخواهیم بررسی کنیم به آسانی در خواهیم یافت که در پشت سر هر موفقیتی مدیریت و برنامه ریزیهای منسجم و اصولی وجود داشته است .

باعث تاسف می باشد که در اکثر ممالک در حال توسعه عدم توجه کافی به فنون و اصول مدیریت منطقی اثرات و صدمات جبران ناپذیری را در زمینه های علمی و صنعتی موجب می گردد

که دراین  میان عدم توجه کافی به نقش مدیریت استراتژیک از هر نظر مهم و قابل توجه می باشد . لازم است اشاره گردد که در مدیریت استراتژیک پرداختن به استراتژی  از اهمیت ویژه برخوردار است . در کتاب مدیریت استراتژیک در مقاله ای تحت عنوان مفهوم استراتژی صنفی آقای کنث آر – اند روز در مفهــوم استــراتــژی عقیده دارد که استراتژدی صنفی در یک موسسه عبارت است از الگوی تصمیم هایی که براساس آنها هدف های عمده ، هدف های جزئی و مقاصد آن را معین و مشخص می کند ، سیاست ها و طرح های اساسی را برای دستیابی به این هدف ها مهیا می کند ، و سرانجام طیف فعالیت را که موسسه در پی آن است ، تشکیلات انسانی و اقتصادی را که دارا است یا می خواهد به آن دست یابد و ماهیت خدمات اقتصادی و غیر اقتصادی را که در نظر دارد و نسبت به کــارکنــان ، مشتریان و جامعه ارائه دهد ، تعریف می کنند . تصمیمی استراتژیک که این الگو را یاری می دهد آن گونه تصمیمی است که اثر بخشی دراز مدت دارد (5 ) .

در مدیریت استراتژیک توجه کافی به برنامه ریزی دراز مدت می تواند راه گشای بیشتر معضلات و مشکلات موجود در زمینه های فعالیت های سازمانی و فرا سازمانی گردیده و زمینه همکاریهای مستمر را در پی آمد داشته باشد . علیرغم گذشتن بیش از یک دهه از تلاش برای بستر سازی برای همکاریهای سه جانبه دولت ، دانشگاه و صنعت ، چنانچه در مقطع زمانی فعلی نیز پرسش از برنامه و آینده نگری بنمائیم مسلماً به غیر از جواب منفی یا مبهم نمی توانیم نتایج دیگری از این پرسش داشته باشیم . متاسفانه به علت عدم مدیریت و برنامه ریزی در این زمینه سیستم کنترل و نظارت کافی نیز روی عملکرد ها وجود ندارد و تنها در همایش ها مطرح شدن مشکلات و ارائه راه حلها به طور مقطعی از فشاری که از این جنبه در فرآروی رشد و شکوفایی اقتصادی در مملکت وجود دارد می کاهد و زمینه را برای گفتگو و یا گفتگوهای دیگر باز می کند . برای رسیدن به اهداف مورد نظر لازم است دولت ، دانشگاه و صنعت هر یک با بهره جویی از تکنیک و تاکتیک های مدیریت استراتژیک برای رسیدن به اهداف ملی با برنامه ریزی برای مشکلات موجود در این زمینه به هم نزدیک شده و با داشتن هدف مشارکت در رسیدن به اهداف توسعه ، زمینۀ همکاریهای تنگاتنگ و صمیمانه را فراهم آورند . دولت در این برنامه از نقش فعال و سازنده در زمینه سیاست گذاری ، نظارت و هماهنگی برخوردار بوده و دانشگاه با توجه به اهمیت نوع آوری در زمینه تحقیق و به ویژه در تحقیقات کاربردی برنامه ریزی و صنعت نیز با ارزیابی تکنولوژی های در دسترس و در مد نظر داشتــن ارتقــاء تکنــولوژیها تا سطح رقابتی بین المللی به هسته یا کانون مشارکت و همکاری می پیوندد .

به آسانی می توان دریافت  که برای رسیدن به اهداف توسعه مدیریت های استراتژیک از نقشی تعیین کننده و مهم برخوردار می باشند و در مسیر برنامه ریزی، نگرش سیستمی  فعالیتهای دولت ، دانشگاه و صنعت را کنترل می نماید .  کاملاً روشن می باشد که در کانون مشارکت و همکاریهای سه جانبه ،  بهره گیری از تفکرات مسئولینی که در زمینه مربوطه از تخصص و تجارب کافی برخوردار بوه و مهمتر از همه از کسانی که رسیدن به افتخارات ملی را جزئی از فرهنگ خویش به حساب می آورند بایستی استفاده گردد .  کشور ایران با داشتن نیروهای انسانی توانمند و منابع سرشار ، پتانسیل رسیدن به ممالک توسعه یافته را در کمترین زمان ممکن دارا می باشد ، به شرطی که باور جامه عمل پوشاندن به این آرمان را نه تنها در فکر بلکه در عمل نیز داشته باشیم ، مطالعه مقالات دیگر از نگارنده ، در این زمینه از 6 –14 توصیه می گردد .

5 – نتيجه‌گيري و پيشنهادات :

1 – اندیشه تحول و بهبود در سطح سازمان زمانی به نتیجه مطلوب می رسد که به صورت تکاپوی عملی گسترده درمیان اعضاء و بخش ها در آمده باشد . و یقیناً میزان و کیفیت تحقق بهبود ، در سطح عمومی سازمان نقش اساسی و مستقیم دارد .

2 – در دوران دگرگونی های پرشتاب ساختاری ، تنها سازمانهایی به ساحل نجات می رسند که رهبری دگرگونی را پیشه کنند . بنابراین در سدۀ بیست و یکم بنیانی ترین چالش مدیریت این است که سازمان خود را پیشتاز و رهبر در دگرگونی نماید .

3 – با  عضویت در سازمان تجارت جهانی کلیه محدودیت ها بر صادرات و واردات لغو می شود و مرزهای ملی اقتصادی در واقع فلسفه وجودی خود را از دست می دهد و با امکان مبادله ازاد کالا بین کلیه کشورها ، فقط تولیدکنندگانی در صحنه اقتصاد باقی می مانند که پایین ترین هزینه تولید را داشته باشند .

4 – رقــابت در سطــح بـــالایی افــزایش یافته و رقبای متعددی در همه نقاط جهان ظهور کرده اند . در شرایط کنونی تولید از یک بازی در محدوده ملی فراتر رفته و به بازی در محدوده های جهانی تبدیل شده است . با تولید در مقیاس جهانی (  WCM  ) و استفاده از متخصصین در علم و صنعت می توان حضور در عرصه های رقابتی را امکان پذیر ساخت .

5 – در نمودار شماره 1 ،  با ارائه طرحی نوین و با بهره گیری از مدیریت استراتژیک و حاکمیت نگرش سیستمی و ایجاد هماهنگی در فعالیتهای علمی ، تحقیقاتی و ارتقاء تکنولوژی بستر مشارکت و همکاریهای تنگاتنگ بین دولت ، دانشگاه و صنعت فراهم گردیده که از این طریق می توان اهداف توسعه و در نهایت به توسعه پایدار دسترسی پیدا کرد .

6 – تحول در مديريت لازمه مديريت تحول است . يعني سازماني كه در شرايط تحول قرار دارد نيازمند مديريت تحول يافته است و لازمة تحول مديريت ، رشد فردي وسازماني مديران آن است .

6 – منـــابع :

1 – تسلیمی ، محمد سعید ، مدیریت تحول سازمانی ، ناشر سمت ، تهران 1378 .

2 – پيتــر دراكــر ، چــالش‌هاي مديريت در سدة 21 ، مترجم دكتر عبدالرضا رضايي نژاد ، ناشر فرا ، تهران 1378 .

3 – اديب محمد حسين ، ايران و سازمان تجارت جهاني ، ناشر مؤلف ، اصفهان 1380 .

4 – آذر عادل ، تولید در مقیاس جهانی ، مجموعه مقالات همایش صنعت خودروسازی ، ناشر پیام ایران خودرو ، تهران 1379 .

5 – کنث آراندروز،مفهوم استراتژی صنفی ، مدیریت استراتژی ، جیمز براین کوین ، هنری مینتس برگ و رابرت ام جیمز ، ترجمه دکتر محمد طالبی ، ناشر موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت برنامه ریزی ، تهران 1382 .

6 – ساحتي‌مهر ، عظيم ، (( معرفي سيكل S.E.R و كاربرد آن در دانشگاه جامع تكنولوژي )) ، مقــاله ارائه شده در سمينار بين‌المللي ـ آموشهاي علمي ، كاربردي فني و حرفه‌اي دانشگاه تهران 2 – 4  خرداد 1373 .

7 – ساحتي‌مهر ، عظيم ، (( سيكل S.T.R و نقش آن در ارتقاء علمي و روزآمد كردن اطلاعات متخصّصين درصنعت )) مقاله ارائه شده دردوّمين  كنگره سراسري توسعه ارتباط صنايع با مراكز آموزشي مهر ماه 1373 .

8 – ساحتي‌مهر ، عظيم ، (( بررسي فعاليتهاي كاركردي متقابل دولت دانشگاه و صنعت در سيكل فكر ، طرح اجراء ((  I . D . E . A )) مقاله ارائه شده در سمينار همكاريهاي دولت ، دانشگاه ، صنعت ، تهران دانشگاه اميركبير 22 – 24 آذرماه 1374 .

9 – ساحتي‌مهر ، عظيم ، (( نظريه زمان فاكتور گمشده در مكان و حركت )) ، مقاله ارائه شده در سمينار علم لجستيك و كاربرد آن در سازمان ، تهران ـ دانشگاه امام حسين 12 و 13 ديماه 1374 .

10 – ساحتي‌مهر ، عظيم ، (( نظريه مديريت مثلثي براي جابجائي T.M.T )) ، مقاله ارائه شده در سمينار مديريت و رهبري در سازمان تهران 1375 .

11 – ساحتي‌مهر ، عظيم ، (( نظريه بايدها و نبايدها در تحقيق و توسعه )) ، مقاله ارائه شده در سمينار تحقيق و توسعه در واحدهاي صنعتي وزارت صنايع ، مشهد 6 و 7 آذر 1375 .

12 – ساحتي‌مهر ، عظيم ، (( نظريه توان در محدوديت ناتواني )) ، مقاله ارائه شده در نخستين كنگره تخصّصي استاندارد و بهبود كيفّيت در صنعت خودرو ، كرج مؤسسة استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران ، 11 و 12 و 13 آذرماه 1375 .

13 – ساحتي‌مهر ، عظيم ، (( تئوري ارتباطات با مثلث مديريت )) مقاله ارائه شده در چهارمين كنگره سراسري همكاريهاي دولت ، دانشگاه و صنعت براي توسعه ملي ،‌ دانشگاه صنعتي اميركبير ، تهران در مورخه 31/2/77 .

14 – ساحتي‌مهر ، عظيم ، (( نظريه محدوديتها در دست آوردهاي آموزش عالي )) ، مقاله ارائه شده در سمينار (( نقش مديريت و برنامه‌ريزي آموزشي در رشد و توسعه كشور )) تبريز دانشگاه آزاد اسلامي 17/12/76/ و 18/12/76 .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *