نقش نیروی انسانی در توسعه تحقیقات صنعتی

نویسندگان: مهدی رشیدی – محمد فرهادی – غلامرضا اصیلی

چکیده:
مفهوم توسعه   از موضوعات مورد توجه صاحب نظران در دهه های اخیر بوده است « گرانگر»   توسعه را طراحی کلی برای تغییر جامعه میداند که متضمن بازنگری در ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. « برای اینکه توسعه انجام پذیرد لازم است که این ساختارها تغییر یابد تا با گسستن وابستگیهائی که زمینه توسعه نیافتگی را فراهم می سازند، شرایط لازم برای توسعه برپایه قابلیتهای موجود در هر جامعه فراهم گردد. چنین نگرشی شناسائی توانائیهای درونی هر جامعه را مبنای ارائه الگوی توسعه خاص آن جامعه فرض میکند».

پژوهش یا تحقیق چه نقشی در این توسعه بازی میکند؟
در برنامه ریزیهای کلان هر یک از ممالک دنیا،استراتژی توسعه تحقیقات ملحوظ شده است. این استراتژی بخصوص درکشورهای پیشرفته جایگاه ویژه ای داشته و از طریق سرمایه گذاری درامر خطیر نیروی انسانی و تلاش برای بهبود کیفی آن اجرا می گردد. هر یک از صنایع برای ایجاد، تکمیل وتوسعه سریع نیازمند سه عنصر اساسی هستند:
1- نیروی انسانی  2- تجهیزات  ودستگاهها 3- کالا ومواد
ازمیان عوامل فوق « نیروی انسانی» مهمترین سرمایه صنعت است که نحوه بکارگیری آن برای حصول حداکثر کارآئی و بهره وری از پیچیده ترین مشکلات موجود می باشد. در واقع اگر بین اهداف فردی و سازمانی در صنعت  تطابق وجود نداشته باشد نیروی انسانی به عامل بازدارنده تبدیل خواهد شد. براین اساس لازم است با بکارگیری اصول علمی « برنامه ریزی نیروی انسانی» یا پرورش، رشد وتوسعه منابع انسانی، نیروی انسانی موجود شناسائی وتجزیه و تحلیل شده و نهایتاً راهبردهای مناسب برای این موضوع اندیشیده شود.
راهبردهای برنامه ریزی نیروی انسانی پاره ای از روشهائی که می توانند درامر توسعه تحقیقاتی صنعتی چاره گشا باشند عبارتند از:
* لوزم ایجاد یک دید منسجم و هماهنگ درخصوص پیش بینی، جذب،تأمین، بهسازی، نگهداشت و تعدیل نیروی انسانی مراکز تحقیق وتوسعه (R&D) در واحدهای صنعتی.
این امر مستلزم ایجاد واحد برنامه ریزی نیروی انسانی (HRP)   درمراکز تحقیقات صنعتی برای پیش بینی سیستماتیک نیازهای آینده این مراکز به عرضه وتقاضای نیروی انسانی است تا برنامه های پذیرش، گزینش، آموزش و پرورش استعدادهای درونی پرسنل ونهایتاً تربیت محققانی توانا، کارآمد وخلاق به نحو بهتر وموثرتری صورت پذیرد. این تخمین یا برآورد در سه سطح کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت ( از چند ماه تا حداقل 10 سال آتی) باید صورت پذیرد تا یک استراتژی فراگیر در مورد نیروی انسانی لازم ایجاد گردد.
* ایجاد تعادل هماهنگی در ساختار مراکز سیاست گذاری درامر تأمین نیروی انسانی مورد نیاز تحقیقات صنعتی
مراکز سیاست گذاری درامر تأمین نیروی انسانی مورد نیاز صنایع ( و به تبع آن مراکز تحقیقات صنعتی) متعددند. این تعدد موجب عدم هماهنگی درامر تجزیه و تجیلی عرضه و تقاضای نیروی انسانی، عدم ریشه یابی ایجاد تقاضا، عدم پیش بینی صحیح منابع انسانی لازم، بکار نگرفتن تکنیکها و روشهای رسمی وغیر رسمی برنامه ریزی و همچنین سردرگمی درخصوص نحوه تامین نیروی انسانی محقق و متخصص مورد نیاز صنایع شده است بنحوی که یک سازمان ممکن است باتراکم کارشناس در یک رشته و کمبود آن در رشته دیگر مواجه شود. دانشگاهها بعنوان منابع شناخته شده تأمین محققین هستند، لیکن درعمل هر یک از سازمانها راساً نسبت به ایجاد مراکز آموزشی و دوره های بلند مدت دانشگاهی اقدام کرده اند وهزینه های گزافی را نیز برای تجهیز این مراکز واجرای دوره ها متحمل شده ومی شوند. واقع امر این است که از پتانسیل این مراکز نیز استفاده کامل نمی شود و عملاً در بسیاری ازآنها رشته های غیرمرتبط دایر و دانشجویان بورسیه بدون پیش بینی آینده شغلی تربیت می شوند. ایجاد و تعدد مراکزی با هدف ارتقاء تحصیلی مرکب مدرک قطعاً منجر به تربیت محققین موردنیاز صنایع نخواهد شد. لازم است مراکز زائد حذف ومراکزاصلی سیاست گذاری دراین زمینه با وحدت رویه واستراتژی مشخص و یکسان وبا هماهنگی کامل ایجاد شوند.

* ایجاد زمینه های آشنائی پژوهشگران با مشکلات موجود در صنعت
تجربه نشان داده که بهترین و موثرترین پژوهشگران آنانی هستند که مشکلات صنایع را بخوبی شناسائی کرده وقسمت عمده ای از وقت خودرا بصورت « کف کارگاهی» دراین زمینه صرف کرده باشند.حضور محقق در فیلدهای عملیاتی یا خطوط تولید علاوه بر آشنائی عمیق وی با نحوه کار و شناخت مشکلات، منجر به ایجاد روابط انسانی قوی با نیروهای عملیاتی وتولیدی نیز می شود. این امر بنوبه خود اثر عمیقی در پیشرفت تحقیقات وسرعت جریان امور خواهد شد. ضمناً « محققین و کارشناسائی که در مورد کارآئی وعملکرد کارخانجات صنعتی مطالعه می کنند بهتر است ابتدا به دنبال بررسی نحوه انجام وظایف اصلی مدیریت دراین صنایع باشند وسپس به دنبال سایر مسائل درونی ویا بیرونی بروند»
* مشخص نموده سازمان مسئول بررسی و تجزیه و تحلیل عمیق در نیروی انسانی موجود در مراکز تحقیق و توسعه صنعتی از نظر مهارتها، روحیه ها، نگرش کاری، هزینه نیروی کار، عوامل بازدارنده یا برانگیزنده و میزان اثر بخشی وبهره وری
مشخص نمودن چنین سازمانی درهر یک از مراکز صنعتی از اولویتهای اساسی است که چندان توجهی به آن نمی شود. «این مهم بخصوص درکشورهای درحال توسعه که با کمبود منابع انسانی ماهر ومنابع تحقیقاتی لازم بروبرو هستند موجب آن خواهد شد که سازمانهای پویا، بویژه پیچیده، برای تأمین نیروی انسانی لازم ازمدتها قبل دست به تدارک و تهیه این نیروها از طریق گزینش و آموزش بزنند تا پس از سالیان دراز آموزش و آماده سازی در زمان لازم از آنها استفاده کنند»  چنین تجزیه وتحلیل مستلزم از تکنیکهای پیشرفته روانشناسی صنعتی و حسابداری نیروی انسانی نیز می باشد.
* حضور مدیریت قوی علمی و مبتنی بر روابط انسانی در محیط های پژوهشی
«ترکیبی از رشته های تحصیلی در سطوح مدیریت عالی هر کارخانه صنعتی برای هدایت آن صنعت مثل رشته های دانشگاهی مالی» بازرگانی، فنی و مخصوصاً مهمتر از همه مدیریت اجتناب ناپذیر است. پیشنهاد می شود که هیئت تصمیم گیرنده کارخانجات صنعتی افرادی باشند که ترکیبی از رشته های تحصیلی دانشگاهی فوق را تشکیل دهند.»  بعلاوه مدیری که بخواهد مدیریت او موثر واقع شود ضمن اعمال مداوم مهارتهای برقراری روابط انسانی باید کوشش کند که این مهارتها را بطور طبیعی و ناخودآگاه مورد استفاده قرار دهد. ودر راه بهبود آن کوشا باشد، تا جائی که این مهارتها بصورت اجزای وجود و شخصیت وی درآیند.
* قابلیت جذب و نگهداری افراد خلاق و نوآور در زمینه های مورد نیاز تحقیقات صنعتی
صنایع برای رشد و توسعه روز افزون ناچار ازانجام مداوم تحقیق و پژوهش هستند واین امر جز از طریق جذب کارشناسان خلاق ونوآور میسر نیست. این قابلیت باید هم از جنبه معنوی وهم مادی وجود داشته باشد. مراجعه به بانکهای اطلاعاتی نیروی انسانی از جمله دفاتر جذب نخبگان، شناسائیی نیروی انسانی مستعد و خلاق، مذاکره برای جذب و استخدام بصورت تمام وقت و پاره وقت، انعقاد قرارداد و …. از جمله مراحل لازم برای بهسازی مراکز پژوهشی و توسعه است. نکته بسیار مهم واساسی آن است که در فراگرد فوق، صنعت باید به تعهدات خود دقیقاً « پای بند» باشد. چه بسا مدیرانی که ابتدای کار در باغ سبز نشان داده و وعده و وعیدهائی به نیروی انسانی مورد نظر می دهند که درمقام عمل قادر به انجام تعهدات خویش نمی باشند. چنین عارضه ای یا منجر به خروج نیروی انسانی از صنعت خواهد شد ویا در صورت باقی ماندن این افراد در سیستم، بیکاری پنهان، کم کاری، دلزدگی و دلسردی را به همراه خواهد داشت. درحقیقت یکی از علل شکست در جذب نیروهای خلاق خارج از کشور و  از دست دادن سرمایه های فکری همینامر به اضافه مقررات خشک و دست و پاگیر اداری بوده است.
* رفع مشکلات درمسیر جابجائی نیروی انسانی موجود در مراکز تحقیقاتی و لزوم تعیین مسیر حرکت شغلی بمنظور پیشگیری از رکود
ممکن است محققی بدلایلی از جمله مرتبط نبودن نوع تحقیق باتخصص وی، مشکلات مربوط به روابط انسانی با همکاران ومدیران و …. در کار خود موفق نباشد.  اصل « حرکت شغلی»  ایجاب می کند که تسهیلات لازم برای جابجائی این نیروها در سطوح مختلف شغلی بصورت آسان و سریع فراهم آید. در بسیاری از مواقع جابجائی نیروی انسانی منجر به بالا رفتن راندمان کار شده است. بدیهی است چنانچه با این روش هم کارآئی لازم حاصل نشود. قضیه به مشکلات وشخصیت فردی محقق بر میگردد.
* فراهم ساختن موجبات احساس مشارکت نیروی انسانی در فعالیتهای تحقیقاتی ونیز احساس مفید بودن،موفقیت وترقی در رشد و توسعه صنعت.
بدیهی است اگر محققین آثار عملی اجرای پروژه های خود را در صنعت مشاهده کنند احساس مشارکت درکار خواهند کرد، بخصوص اگر این نتایج موفقیت آمیز هم باشد. مشاهده حاصل کار در هر شغلی لذت بخش است وحلاوت آن در پیشرفتهای تحقیقاتی دو چندان خواهد بود.
* تخصیص محققان براساس تخصصها وتوزیع مناسب شغلی براساس طبقه بندی مشاغل صنعتی
لازم است محققان براساس تخصص حاصله در مشاغل سازمانی صنعت قرار گیرند. بدیهی است چنانچه کارهای متناسب به آنان واگذار نشود و یا در تخصص مربوطه به انجام تحقیقات نپردازند بسرعت دلسرد و وازده خواهند شد. یک نمونه قابل ذکر درایران دعوت از یکی از کارشناسان نخبه ایرانی که مخترعین بین المللی بشمار رفته و درمرکز علوم فضائی آمریکا به تحقیق اشتغال دارد در قبل از انقلاب برای تصدی ریاست دانشگاه تهران است. گذشت یکی دو سال ازاین امر و سروکار داشتن با مقررات خشک اداری و انجام این قبیل امور که ماهیتاً با تخصص وعلاقه ابشان ارتباطی نداشت منجر به  استعفا وبازگشت به آمریکا شد. تجارب موردی از قبیل موضوع فوق الذکر زنگ خطری برای صنایع محسوب می گردد.
* ایجاد نگرش وفرهنگ تعلق خاطر نیروی انسانی به بخش تحقیقات
پژوهش نیاز به فرهنگی ویژه داشته وباید بگونه ای با فرهنگ کلی جامعه همسازی و پیوند داشته باش. به بیان دیگر برای انجام پژوهش در صنایع باید فرهنگ تحقیقاتی ایجاد کرد. در یک فضای مساعد استعدادها شکوفا شده و پژوهشهای مفید و اصیل بنیادی، توسعه ای و کاربردی انجام می گیرد. درایجاد انگیزه مناسب برای کار و تعلق خاطر به سازمان، عواملی چون شرایط مساعد محیطی واجتماعی، ساختار مطلوب تشکیلاتی وعناصر فکری نقش عمده ای را می توانند ایفاء نمایند. همچنین تجهیزات و تسهیلاتی از قبیل کتابخانه ها، وسایل ارتباطی، مراکز اسناد و رایانه ها اجزاء زیربنائی انجام پژوهشی محسوب می شوند تا براساس آنها فرهنگ پژوهشی انجام یابد. مجموعه عوامل فوق در صورتی تعلق خاطر ایجاد می نماید که همراه با تامین معاش و احترام لازم باشد و علت عمده جذب نیروهای شایسته جهان سوم توسط کشورهای پیشرفته صنعتی همانا اهمیت واحترامی است که این کشورها برای نقش علم و تحقیق قائل اند و ضمن آنکه تشویقهای چشمگیری از دانشمندان بعمل می آورند از طرف با جلب رضایت وایجاد روحیه تعلق خاطر آنها به سازمان سرمایه گذاری محیطی در راه علم و تکنولوژی بعمل می آورند. عوامل مهم دیگر ایجاد تعلق خاطر می توان به مدیریت پژوهشی، محیط پژوهشی وهمکاران و پرداخت حقوق و دستمزد اشاره کرد.
* ایجاد سیستم اطلاعاتی جامع برای دستیابی سریع به آخرین پیشرفتهای تکنولوژیکی
ایجاد سیستم اطلاعاتی و برقرار ارتباط دائمی با مراکز علمی وآموزشی برای دستیابی سریع به آخرین پیشرفت های تکنولوژیکی به شکوفائی صنعت و جامعه خواهد انجامید. ازاین رو به پیشرفت صنعت در هر جامعه ای نمی تواند جدا از مطالعه تحقیق و بررسی آثار دیگران چه بصورت ملی و یا بین المللی باشد. بدون اطلاع از فعالیت علمی دیگران نمی توان امیدوار بود که کارها انجام شده تا چه اندازه پیشرفت داشته ونتایج بدست آمده چقدر قابل قبول واطمینان است.امروزه و در عصر ارتباطات، منابع، اسناد واطلاعات فراوانی در گوشه و کنار جهان در مورد صنعت و تکنولوژی به زبانهای مختلف منتشر می شود که فقط درصد کمی ازآنها بدست محققین ما می رسد. شبکه های بین المللی از جمله internet در صورت دسترسی آسان محققین با آن می تواند برای موسسات صنعتی راهگشا باشد. بنابراین اطلاعات منتشره مربوط به صنعت در داخل وخارج باید شناسائی، جمع آوری، طبقه بندی و بصورت بانک اطلاعاتی دراختیار محققین قرار گیرد. البته فعالیتهای ارزشمندی در این خصوص در برخی سازمانها از جمله ازمان پژوهشهای علمی و صنعتی کشور بعمل آمده که باید هماهنگ، کامل و جامع گردد.
برای نهادی کردن پایگاه اطلاعاتی و تحقیقاتی درصنایع، شناخت کلی اجزاء و چگونگی تشکیل آن وهمچنین از این اطلاعات مورد نیاز و بالاخره مدیریت این پایگاه ضروری است. نکته آخراین که هیچ محققی نمی تواند در انجام وظایف خود مشوق شود.
* توجه به تحقیقات بنیادی، توسعه ای و کاربردی براساس استراتژی بلند مدت و به مقتضای نیازهای ملی صنایع
دانشگاهها از مراکز اصلی پرورش نیروی محقق درهر جامعه ای بشمار می روند. اساساً هیچ جامعه ای خود به خود متحول نمی شود و مگر آنکه افراد آن جامعه متحول گردند و در ایجاد چنین تحولی دانشگاه نقش کلیدی دارد. دانشگاه از یک سو کانون تربیت نیروی متخصص و محقق جامعه بوده و در نتیجه تاثیر مستقیم در کیفیت و کمیت تحقیقات درسطح جامعه دارد و از سوی دیگر به لحاظ دارا بودن پتانسیل تحقیقاتی قابل ملاحظه بخشی مهمی از تحقیقات مورد نیاز صنایع باید در آن صورت گیرد. این امر تاکنون با  کمال تاسف تحقق نیافته است.
یکیاز مهمترین عوامل رسیدن به توسعه ملی و رفع نیازهای صنایع سوق دادن تحقیقات از پژوهشهای صرفا بنیادی به سمت تحقیقات توسعه ای و کاربردی است واین امر با تقویت مدیریت علمی درمراکز صنعتی و تکیل بخش پویای R & D در کارخانجات صنعتی از یک طرف و فعال شدن آموزش عالی و دانشگاهها در پروژه های صنعتی کشور امکان پذیر است.
* بازنگری عمیق در شرح شغل و وظیفه نیروی انسانی محقق برای ایجاد فعالیتهای مهم و واگذاری کارهای روتین و تکراری آزمایشگاهی به سطوح تکنیسن و پائینتر
از عوامل مهم دیگر توسعه تحقیقات، بازنگری و یا تدوین شرح وظایف نیروی انسانی محقق می باشد بنحوی که کارهای روتین و تکراری و ساده که غالباض تمایل به انجام آن بیشتر می باشد حذف گردد و شرایطی فراهم شود که یک محقق صرفاً به امور تحقیقاتی پرداخته و از درگیری با  کارهای اداری و اجرائی اجتناب ورزد. دراین زمینه واگذاری امور خدماتی و خدمات آزمایشگاهی به نیروی انسانی در سطح تکنسین  ضروری می باشد. لازم به ذکر است که در بعضی مواقع علیرغم واگذاری این گونه امور به تکنسینها باز هم نیروی های محقق بدلیل کمبود تکنسین های کارآمد وقت خود را در این زمینه صرف می کنند، دراین زمینه باید از طریق آموزش کوتاه مدت و میان مدت کاربردی تکنسین های ماهر تربیت کرد تا این خلاء پرگردد. ضمناً شرایط احراز سمتهای پژوهشی می بایست دقیقاً مد نظر قرار گیرد و از انتصاب افراد براساس روابط جداً اجتناب گردد، زیرا یکی از عوامل عمده انحراف تحقیقات از مسیر اصلی خود در کشورهای درحال توسعه همین امر است.
* بازنگری در شرایط زمانبندی انجام فعالیتها با توجه به شرایط محیطی و جغرافیایی
شرایط جغرافیایی و محیطی مراکز صنعتی و نیز مشکلات شخصی روحی و خانوادگی شاید این امکان را به محقق ندهد که بتواند دقیقاً درچارچوب مقررات موجود اداری فعالیت نماید. یک محقق باید بتواند در قالب زمانبندی پروژه و کسب نتیجه قرار دهد نه پر کردن ساعت کار آن در یک محدوده معین. دراین راستا شاید لازم باشد با توجه به لزوم فراغت و آزادی فکر قسمتی از کار تحقیقاتی در محل سکونت یا سایر مکانهای مورد نظر محقق انجام پذیرد و یا هر زمانی که پژوهشگر لازم بداند بدون هیچ محدودیتی در محیط صنعت کارتحقیقاتی خود را ادامه دهد. مناسب ترین راه حل دراین زمینه آن است که با ساعات انجام کار مشخص گردد.
* تخصیص تسهیلات و امکانات براساس قابلیتهای شغلی و پیشرفتهای حاصله ( حذف روابط غیر رسمی)
درمحیطه های اداری تسهیلات ومزایا یا بطور یکسان بین کارکنان توزیع و تسهیم می گردد ویا بعضاً براساس روابط تعلق می گیرد،در شرایط مطلوب تسهیلات اعطائی مراکز تحقیقات صنعتی می بایست به نسبت پروژه های موجود و میزان فعالیت محققین صورت پذیرد. این تسهیلات می تواند شامل اعطای وام های مختلف، استفاده از اتومبیل ومنزل سازمانی،استفاده از امکانات تفریحی و….. باشد.
* توجه به قدر ومنزلت محققان از طریق تدوین مقررات و ضوابط مفید و آسان
رفاه، آسایش و آزادی عمل یک محقق در توسعه تحقیقات صنعتی بسیار موثر می باشد. محیط های اداری قوانین ومقررات خاص خود را می طلبد ومقایسه و تعمیم آن به یک محیط تحقیقاتی سد راهی برای توسعه تحقیقات و ناکامی محققین می باشد. بدیهی است ارزش وارج نهادن به مقام محقق باعث رشد و اعتلای فکری وی می گردد. چه بسا مقررات موجود اداری یک محقق را تا سطح یک کارمند عادی تنزل دهد وازخلاقیت او بکاهد. مقررات و ضوابط در محیط های پژوهشی می بایست طوری تدوین گردد که با شان ومنزلت محقق منطبق بوده و او را در جهت انجام تحقیقات کاربردی در صنعت ترغیب نماید.
* شناسایی گروههای غیر رسمی واخذ نظرات، پیشنهادات وانتقادات آنان برای بهینه سازی فعالیتها
نظریات محققین به  عنوان تشکیل دهنده پیکر اصلی یک مرکز R & D باید از طریق شرکت فعال در اتخاذ استراتژیهای تحقیقاتی مد نظر قرار گیرد. بهره جوئی مدیران از این نظریات از اهم وظایف می باش. تشکیل جلسات مشاوره، جلسات عمومی، سخنرانیها نظرسنجی از گردهمایی غیر رسمی تاثیر مثبتی در پیشبرد اهداف پژوهشی در یک مرکز تحقیقاتی دارد. جلب اعتماد پژوهندگان درارائه نظریات بصورت آزاد و گسترش جو اعتماد راه گشای ارائه نظرات سازنده می باشد.
* لزوم بهره وری نیروی انسانی محقق از سود حاصل از فعالیت های صنعتی ودریافت حقوق و مزایا براساس کار مفید.
در بعضی از مراکز تحقیقاتی در انجام امور به فعالیتهای روئین توجه شده و پرداختها براین معیاراستوار می باشد. دراین شیوه محقق تا اندازه ای از نظر مادی تأمین می گردد لیکن این امر باعث کاهش تعلق خاطر محقق به صنعت می گردد، چرا که ارزش کار خود را با میزان حقوق ماهیانه خود مقایسه می کند. مراکز تحقیقاتی جهت توسعه تحقیقات صنعتی می بایست فعالیتهای فکری و علمی را مد نظر قرار دهند وبراین مبنا حقوق ومزایای کافی پرداخت نمایند. بعنوان یک راه حل عملی مشارکت محققین در سود حاصل از پروژه مهم بسزائی در توسعه تحقیقات صنعتی دارد.
* تقویت آموزش های مورد نیاز، ارتباطات داخلی وخارجی بامراکز معتبر تحقیق وتوسعه بمنظور رشد وبهسازی منابع انسانی موجود در صنایع
تقویت نیروی انسانی بعنوان یکی از سه عنصر اساسی توسعه سریع صنایع ومهمترین سرمایه صنعتاز ویژگی  خاص برخوردار می باشد که حصول به این هدف بنیادین بستگی به آموزش صحیح محققین دارد. اجرای آموزش های صحیح نیازمند برنامه ریزی دقیق آموزشی براساس نیازهای شغلی می باشد. در برنامه ریزی های آموزشی رعایت مراتب ذیل ضروری می باشد.
الف- بررسی دقیق شرح وظایف کلیه سمتهای تحقیقاتی
ب- شناسائی و تدوین نیازهای آموزشی هر سمت
پ- طبقه بندی نیازهای آموزشی در سطوح مختلف
ت- استاندارد نمودن محتوی دوره های آموزشی در جهت دستیابی به نیازهای شغلی
ج- اجرای دوره های آموزشی با درنظر گرفتن اولویت ها
چ- ارزشیابی نتایج اجرای دوره بازخورد نتایج در برنامه ریزیهای بعدی
به علاوه شرکت مستمر نیروهای محقق در مجامع علمی وسمینارها و بازدید از مراکز تحقیقاتی بمنظور به روز نگ داشتن دانش محققان امری ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد. نتیجه نهایی آنکه آموزشهای جامع و فراگیر برای بهسازی نیروی انسانی صنعت از لحاظ مهارت، آگاهی، دانش ،تکنولوژی واطلاعات ضروری است.
* توسعه تحقیقات از طریق تعمیق همکاری های صنعت و دانشگاه
دانشگاهها به عنوان عالی ترین مراکز علمی و آموزشی و صنایع به عنوان مراکز تولیدی جامعه سهمی انکار ناپذیر در توسعه مادی و فرهنگی جامعه داشته و ارتباطی تنگاتنگ و ناگسستنی میان آن دو وجود دارد، به نحوی که درکشورهای توسعه یافته اکثر مراکز تحقیقاتی و پژوهشی وابسته به صنایع یا توسط دانشگاهها اداره می شوند و یامراکز علمی نقش ویژه ای دراداره آنها دارند.
این ارتباط هنوز در کشور ما به اندازه کافی برقرار نشده است. هم دانشگاه وهم صنعت به عنوان سوغات دنیای غرب هر کدام مستقلاً به ایران وارد شده اند، بدون اینکه ارتباط روشن و تعریف شده ای داشته باشند. به همین جهت ممکن است درخیلی از موارد برای فارغ التحصیلان دانشگاهی به اندازه کافی دربازار صنایع کار وجود نداشته باشد یا نیروی  متخصص موردنیاز صنایع در دانشگاهها تربیت نشوند ویا  درحالت سوم بیش از میزان تقاضا،نیروی انسانی متخصص بصورت مازاد عرضه شود. ازاین گذشته دانشجویان فارغ التحصیل شده با ویژگیهای صنعت ایران آشنایی کافی نداشته و اغلب آنها در هنگام ورود به بازار کار واشتغال در واحدهای مختلف صنعتی اختلاف زیادی میان آموخته های خود و نیازهای مشاغل می بینند. صنایع کشور نیز هنوز نتوانسته اند نیازهای  علمی و تحقیقاتی خود را از طریق ارتباط با مراکز دانشگاهی تامین نمایند.
دراین زمینه در تمام جوامع پیشرفته مشکلاتی وجود داشته است. «درایالت متحده صنعت اغلب از ماهیت آهسته وغیر متمرکز تحقیقات دانشگاهی ناخشنود بوده وگرایش کمتری برای مشارکت حق پتنت با دانشگاهها دارد. دراین کشور گرایش دانشگاه به سمت انجام پروژه های کاربردی و رها کردن پروژه های بنیادی باعث نگرانی گروهی از کارشاسان شده است، لیکن غالباً این گرایش امری مفید و برای توسعه ملی ضروری می باشد.»
در این زمینه مشکلات عدیده ای وجود دارد که بطورخلاصه می توان بشرح ذیل برشمرد.
– مشخص نبودن اهداف،اهمیت و جایگاه تحقیقات و نداشتن الگوی تحقیقاتی.
– عدم ثبات سیاستگذاری درمورد تحقیقات ( نظام تحقیقاتی و عدم اولویت نیروی تحقیقات)
– عدم سیاستگذاری لازم درخصوص هم جهت شدن تحقیقات با نیازهای واقعی کشور .
– سیاست واردات بی رویه و تفکر راحت بدست آوردن، از این رونیازی به تحقیقات احساس نمی شود.
– عدم وجود یک سیستم وبرنامه مشخص درجهت رشد فعالیتهای تحقیقاتی کاربردی در دانشگاهها.
– عدم ثبات دراستراتژی وخطی مشی های اقتصادی صنعتی.
– عدم وجود مکانیزم مالی برای پرداخت ( بورگراسی اداری و مالی) و عدم تأمین بودجه کافی برای مسائل پژوهشی
– عدم انسجام و اشتراک مساعی لازم در حل مشکلات مشترک در صنایع کشور وتمایل به جذب بودجه تحقیقاتی در صنعت به صورت مستقل.
– تمایل به دستیابی تکنولوژی خارجی توسط صنعت و ناآشنائی صنعت با توانمندی دانشگاههای کشور.
– بی اعتمادی صنعت به تحقیقات دانشگاهی و نبودن کادر متخصص در صنعت به منظور تعریف پروژه ومعرفی به دانشگاه و عدم اطلاع دانشگاهیان از نیازها ومشکلات صنعت.
– کمبود شدید امکانات تحقیقاتی و پژوهشی – عدم انگیزش اساتید با کارهای تحقیقاتی
– وضعیت اقتصادی و چند شغلی شدن اساتید ومحققان
– عدم توازن بین حق التحقیق وحق التدریس
– عدم توازن میان برنامه های تربیت دانشجو با رشته های مورد نیاز مراکز تحقیقاتی وافزایش تراکم در بعضی از قسمتها.
در پایان اندیشیدن تمهیدات لازم برای حل مشکلات فوق تاثیر بسزایی در برداشتن گام های موثر در راه توسعه تحقیقات صنعتی کشورخواهد داشت که به نوبه خود نیاز به بررسی ودقت نظر دارد.

منبع: مجموعه مقالات سمینار تحقیق و توسعه در واحدهای صنعتی؛ 6-7 آذر ماه 1375؛ صص 316-326
تهیه و تنظیم:  پایگاه مقالات علمی مدیریت www.SYSTEM.PARSIBLOG.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *