چکيده: درسالهاي اخير، برنامهريزي تکنولوژي به عنوان يکي از اجزاي محوري برنامهريزي کسب و کار شرکتها درآمده است بهگونهاي که برنامهريزي تکنولوژي هم در سطح کلان (ملي) و هم در سطح شرکت و هم در سطح راهبردهاي کسب و کار مورد نياز است. در اين ميان پيشبيني تکنولوژي به عنوان نقطه شروع برنامهريزي تکنولوژي از اهميت و جايگاه ويژهاي برخوردار است. در اين مقاله ضمن تبيين چارچوبهاي برنامهريزي تکنولوژي و پيشبيني تکنولوژي و ارتباط آنها با يکديگر،تعاريف ومفاهيم پيشبيني تکنولوژي وانتخاب روشهاي مناسب پيشبيني تکنولوژي مورد بحث و بررسي قرار خواهند گرفت.
مقدمه
امروزه شرکتهاي بزرگ و موفق براي کسب ارزش افزوده بيشتر با استفاده از تکنولوژي هاي برتر، برنامهريزي تکنولوژي را امري حياتي ميدانند.
در بيشتر کشورهاي اروپايي (خصوصا سازمان توسعه و همکاري اقتصادي) پيشبيني تکنولوژي و برنامهريزي تکنولوژي بطور رسمي از دهه 1960 آغاز شد. درحال حاضر پيشبيني تکنولوژي در بيشتر کشورهاي اروپايي مورد استفاده قرار ميگيرد.
در برنامهريزي تکنولوژي، اولين گام، پيشبيني تکنولوژي است. در رويکرد عمومي برنامهريزي تکنولوژي، پيشبيني تکنولوژي به عنوان رابطي بين استراتژي سازمان و تحقيق و توسعه تلقي ميشود که راههاي متفاوتي را براي دستيابي به اهداف طولانيمدت تکنولوژي سازمان نشان ميدهد. پيشبيني تکنولوژي ميتواند دورنمايي از آينده را براي ما فراهم کند که راهنماي اقدامات امروز در شکلدهي به شرايط آينده باشد.
پيشبيني تکنولوژي به مديران کمک ميکند که تشخيص دهند چگونه قابليت تکنولوژيک در طول زمان رشد ميکند و چگونه تکنولوژي رقيب ظاهر شده، رشد و انتشار مييابد و جايگزين تکنولوژي قديمي ميگردد.
در برنامهريزي تکنولوژي حمايت مديريت ارشد سازمان از برنامهها اهميت فراوان دارد و طرحهاي طولانيمدت مديريت ارشد بايد فعاليتهاي تحقيق و توسعه را در جهت حمايت از اهداف شرکت، هدايت و حمايت کند و همچنين تعيين نمايد در چه حوزههاي تکنولوژيک بايد سرمايهگذاري شود و بدون درنظر گرفتن اين نکته مسير حرکت شرکت روشن نخواهد بود و بايد از آنچه فرومن آن را «جهشدر تاريکي» مينامد، اجتناب نمود.
چارچوب برنامهريزي تکنولوژي
براي برنامهريزي تکنولوژي مدلهاي مختلفي ارايه شده است که مهمترين آنها مدل پورتر و همکارانش است. پورتر و همکارانش(1991) براساس تحقيقات مادوکس، آنتوني و ويتلي، چارچوبي را براي برنامهريزي تکنولوژي ارايه کردهاند. اين چارچوب 7 مرحلهاي از فرايند کلي برنامهريزي استراتژيک تبعيت ميکند و به شرح زير است:
گام اول : تکنولوژي را پيشبيني کنيد. اين نقطه شروع برنامهريزي تکنولوژي است. اين کار، هم تکنولوژيهاي فعلي سازمان و هم تکنولوژي هايي که در طول دوره برنامهريزي به بازار خواهند آمد را شامل ميشود.
گام دوم: محيط را تحليل و پيشبيني کنيد. عوامل محيطي، شرايط بالقوه محيط، عدم قطعيتها، تهديدهاي اصلي(بخصوص تهديدات ناشي از رقابت) و فرصتها را شناسايي کنيد.
گام سوم: رفتار مصرفکننده و بازار را تحليل و پيشبيني کنيد. در تحليل نيازها، نيازهاي فعلي مشتريان اصلي شناسايي و تغييرات احتمالي اين نيازها تعيين و اثرات و الزامات اين نيازها بر محصولات و خدمات سازمان، شناسايي ميشود. تحقيقات بازار و ارزيابي تاثير تغييرات، مکمل يکديگرند. اما ابزارهاي تحليلي(هرچند هم که پيچيده باشند)، به تنهايي کافي نيستند. در اين مرحله، تماس مستقيم با مشتريان بالقوه ضروري است. کيفيت واقعي، برآوردن خواستهها و نيازهاي مشتريان است و بهترين راه براي انجام اين کار، نزديک شدن به مشتريان است.
گام چهارم: سازمان را تحليل کنيد. داراييها و مشکلات اصلي را مشخص کنيد. فهرستي از منابع انساني و غيرانساني سازمان تهيه کرده و عملکردهاي اخير را با توجه به اهداف مشخص شده قبلي، ارزيابي کنيد. علم به نقاط ضعف و قوت سازمان، بسيار حياتي است. شايد بد نباشد که براي اين کار از مشاوران خارج سازمان استفاده کنيد تا از اشتباهاتي که در زمان ارزيابي سازمان توسط اعضاي خود سازمان رخ ميدهد، پرهيز شود.
گام پنجم: رسالت سازمان را تعيين کنيد. اصول زيربنايي و حياتي را مشخص کنيد. اهداف کلي سازمان را تدوين، اهداف خاص دوره زماني برنامهريزي را مشخص و معيارهايي براي سنجش ميزان دستيابي به آن اهداف تعيين کنيد. اين مرحله باعث تمرکز و پرهيز از پراکندهکاري سازمان شده و هرچقدر افراد بيشتري در اين مرحله مشارکت کنند، بهتر است. وقتي تک تک اعضا رسالت سازمان را درک و نسبت به آن احساس تعلق کنند، شانس موفقيت سازمان بيشتر است.
گام ششم: اقدامات سازمان را طراحي کنيد. گزينههاي مختلفي مطرح کنيد، آنها را تحليل کرده و به بحث بگذاريد. استراتژي مناسبي تدوين کنيد که مورد توافق باشد و به چند اقدام کليدي منجر شود. اين زمان مناسب ديگري است تا ابزارهاي ارزيابي اثرات را دوباره بکار گيريد.
گام هفتم: برنامه را به اجرا بگذاريد. اهداف ريز و زمانبندي شدهاي را تدوين کرده و در صورت لزوم، مراحل، زمانبندي و بودجه آنها را تعيين کنيد. براي پيگيري کارها و عملکردهاي زير حد استاندارد، مکانيزم مناسبي طراحي کنيد. در اين مرحله، نظارت ميتواند خيلي مفيد باشد. بازارهاي تکنولوژي بسيار پويا است و هر شرکت بايد در مورد تغييرات و عکسالعمل مشتريان، شناخت مناسبي داشته باشد.
همانگونه که مشاهده ميشود، چارچوب مذکور مستلزم پيشبيني تکنولوژي است تا بدينوسيله نيازها، فرصتها و نقاط قوت و ضعف سازمان شناسايي شود و براي تحقق هدفهاي سازمان، برنامه عملياتي تدوين و اجرا شود.
همانگونه که در اين مدل مشاهده ميشود، برنامهريزي تکنولوژي، مشارکت چندجانبه را ميطلبد و به نظر ميرسد علاوه بر مشارکت مديران شرکت به مشارکت کارشناسان توليد، بازاريابي و تحقيق و توسعه نيز نياز است.
تعريف پيشبيني تکنولوژي
پيشبيني تکنولوژي تلاشي براي به تصوير کشاندن قابليتهاي تکنولوژيک و پيشبيني اختراعات و توزيع نوآوريهاي تکنولوژيکي در طول زمان است. پيشبيني تکنولوژي شامل مجموعهاي از فرآيندهاي فرمولي شده براي مطالعه آينده تکنولوژي است که معلول پيشرفت در علوم و تغييرات اجتماعي است.
پيشبيني تکنولوژي به عنوان ابزاري در برنامهريزي تکنولوژي، براي شناسايي جريان احتمالي حوادث تکنولوژيک در آينده به کار ميرود تا امکان انتخاب مناسب تکنولوژيهاي آينده را فراهم آورد.
عناصر پيشبيني تکنولوژي
براي اينکه يک پيشبيني در فرآيند تصميمگيري سودمند باشد بايد شامل چهار عنصر کيفي، کمي، زمان و احتمال باشد. منظور از عنصر کيفي اين است که در پيشبيني تکنولوژي چه بايد پيشبيني شود. به عبارت ديگر بايد اتفاقات و پديدهاي را که ميخواهد پيشبيني شود، مشخص کرد. عنصر کمي به مفهوم توسعه کمي سطحي از عملکرد مورد انتظار است که به صورت عدد و رقم بيان ميشود. عنصر زمان بيانکننده اين است که پديده مورد نظر در چه زماني اتفاق ميافتد و عنصر احتمال، ميزان قطعيت در پيشبيني را نشان ميدهد.
براي اينکه انتظارات لازم از يک پيشبيني تکنولوژي برآورده شود، ميبايست منابع مورد نظر در اختيار باشد. اين منابع شامل چهار منبع عمده فرضيات، بينش،داده و قضاوت است.
فرضيات اطلاعاتي هستند که پيشبينيکننده، براي تصديق آنها در چارچوب زمان اطمينان کافي دارد و توصيه ميشود که فرضيات مهم در پيشبينيها بيان شود حتي اگر لازم باشد اين فرضيات در توسعههاي آينده مجدداً آزمايش شود (امکان رد کردن آنها در آينده وجود دارد). بينش يکي از مهمترين ويژگيهاي انسان در بيان عناصر کيفي پيشبيني است و در اينجا بايد تأکيد کنيم که پيشبيني نبايد فقط يک رويکرد کمي باشد. به طور کلي پيشبيني در حال پيدا کردن راههايي به سوي آينده است و شايد بتوان گفت يک کار رديابي است.
يک پيشبينيکننده خوب از تجربه، دانش تکنولوژيک و توانايي خود در ربط دادن طيف وسيعي از توسعهها استفاده ميکند. اين کار به يک ذهن باز احتياج دارد که تفکرهاي واگرا را با استفاده از خلاقيت همگرا کند.
پس از اينکه موضوع مناسب براي پيشبينيکننده مشخص شد، نياز به کميسازي و تکنيک هاي پيشبيني است که اکثراً آينده را براساس گذشته رديابي ميکنند. در اينجا احتياج به دادهها و اطلاعات فراواني است. در اين مسير، دستيابي به اطلاعات مورد نظر با دقت بالا يکي از مشکلات پيشبينيکننده است که پيشنهاد ميشود يک تيم مجرب در کنار تيم پيشبينيکننده اين وظيفه را برعهده گيرد تا وقت و تمرکز افراد پيشبيني کننده دراين مسير تلف نشود.
در بسياري از موارد از جمله پيشبيني روندهاي اجتماعي و سياسي، اطلاعات زيادي يافت نمي شود يا امکان بيان آنها به زبان کمي ممکن نيست که در اين موارد جز استفاده از قضاوت پيشبيني کننده يا خبرگان آن حوزه خاص، راه ديگري وجود ندارد. قضاوتهاي ذهني مديران بايد به عنوان مکمل اطلاعات کمي در تصميمگيريها استفاده شود.
منابع خطا در پيشبيني تکنولوژي
يکي از مطالبي که بايد در نظر گرفته شود اين است که پيش بيني تکنولوژي نمي تواند به عنوان يک علم کاملاً دقيق مطرح باشد و همواره با خطا همراه است و راههايي براي کاهش خطا وجود دارد. يکي از عوامل موثر بر کاهش خطا در پيش بيني، آگاهي از منابع خطا است.
مهمترين منابع خطا در پيش بيني عبارتند از:
_ در نظر نگرفتن پارامترهايي در فرايند پيش بيني
_ کمبود اطلاعات در دسترس هنگام پيشبيني
_ فرضيات نامناسب
_ انتخاب روش نامناسب پيش بيني
_ تفسير نامناسب (قضاوت ضعيف) در فرايند پيش بيني.
روشهاي پيشبيني تکنولوژي
روشهاي سنتي پيشبيني تکنولوژي اکثرا متکي به برون نمايي عملکرد گذشته و تعميم آن به آينده است. نقطه ضعف اساسي اين روش در شرايط رو به تحول و پيچيده دنياي فعلي که شرايط آينده آن از روند گذشته تبعيت نميکند به وضوح مشخص ميشود. شرايط آينده به مشخصات و محدوديتهاي فيزيکي تکنولوژي مورد نظر، عوامل اجتماعي و زيست محيطي موثر بر بهبود آن و شرايط بازار در مقايسه با رقبا بستگي دارد. نگرانيهاي زيست محيطي، شرايط بازار، سرعت تغييرات تکنولوژي و بطور کليتر شرايط آينده پيشبيني تکنولوژي را مشکل ساخته است و اين به گونهاي است که ديگر روشهاي سنتي نميتوانند مطلوبيت مورد نظر را داشته باشد. به همين دليل محققان و تحليلگران با توجه به شرايط پيشآمده روشهاي جديدي ارايه کردهاند. پورتر و همکارانش در نوشتهاي که در سال 1991 تحت عنوان «پيشبيني و مديريت تکنولوژي» منتشر کردند، پنج روش پيشبيني تکنولوژي را تشريح کردند که به شرح زير آمده است:
-1نظرات متخصصان: اين روش بر اين فرض استوار است که يک متخصص در زمينه تخصصي خود بهتر ميتواند پيشرفتها را پيشبيني کند. شرايط لازم براي استفاده از نظرات کارشناسي، توانايي شناسايي و حضور يک گروه از متخصصان در زمينه مورد نظر است. چنانچه اين شرايط فراهم نباشد، اين روش نميتواند مناسب باشد. همچنين بايد توجه داشت که مشورت با کارشناسان همواره تضمين کننده يک پيشبيني موفق نيست. روشهاي نظرات متخصصان به دو گروه عمده تقسيم ميشوند:
_ روشهاي جمعآوري اطلاعات از متخصصان که شامل روشهاي دلفي، گروه اسمي، مصاحبههاي ساختاريافته و پرسشنامه است.
_ روشهاي تجزيه و تحليل ساختار که شامل تجزيه و تحليل سازهاي و درخت همبستگي است. در جدول 1، خلاصه اين روش آورده شده است.
-2پايش: پايش به معناي تهيه تصوير از محيط با استفاده از اطلاعات است که اين اطلاعات امکان دارد به تکنولوژي خاصي مربوط باشد. پايش را فرايند شناسايي نشانههاي ممکن در بخشهاي علمي، اقتصادي، مديريتي، سياسي يا نظامي که ممکن است منجر به پيشرفتهاي احتمالي در تکنولوژي نيز شود، تعريف ميکنند. خلاصه اين روش، در جدول 2 آمده است:
-3 تحليل روند تحولات: اين روش بر اين فرض استوار است که آينده از گذشته تبعيت ميکند. به عبارت ديگر در اين روش فرض ميشود که آينده براساس رويدادها، روندها و الگوهاي پيشرفت درگذشته سنجيده ميشود. اين عوامل و نيروها در آينده نزديک تغييرات چشمگيري نميکند و تغييرات گذشته در آينده ادامه خواهد يافت. خلاصه روش تحليل روند تحولات در جدول 3 آمده است
-4مدلسازي: يکي از روشهايي که روابط بين رويدادها را در نظر ميگيرد، روش مدلسازي است. اين روش در پيشبيني، يا بر پايه کامپيوتر (مانند شبيهسازي) و يا بر پايه قضاوت است. عمدهترين روشهاي مدلسازي در پيشبيني شامل تجزيه و تحليل اثرات متقابل و ديناميک سيستمهاست. خلاصه روش مدل سازي در جدول 4 آمده است.
-5 سناريوها: اين روش توصيف آينده پيشرفتها در طول يک بازه زماني از چند سال تا يک قرن يا بيشتر است. سناريوهايي که در حوزه پيشبيني تکنولوژي بکار برده ميشوند، مفاهيم مختلف تکنولوژيهاي آينده را توصيف کرده و گزينههاي تکنولوژي آينده را نشان ميدهند. سناريوها زماني مفيدند که اطلاعات در دورههاي زماني گذشته در دسترس نباشد يا متخصصان در زمينه مربوط ضعيف بوده يا وجود نداشته باشند و هيچ پايه محکمي براي ايجاد مدل وجود نداشته باشد. خلاصه روش فوق در جدول 5 آمده است.
توئيس(1992) در يک طبقهبندي روشهاي پيشبيني تکنولوژي را به دو گروه اکتشافي و تجويزي تقسيم ميکنند. در روشهاي اکتشافي آينده با استفاده از دانش فراهم شده از گذشته ترسيم ميشود در حالي که در روشهاي تجويزي ابتدا يک آينده مطلوب تکنولوژيک ترسيم ميشود و سپس برنامهريزي لازم براي آن انجام ميشود.
انتخاب روش مناسب براي پيشبيني تکنولوژي
مطالعات نشان ميدهد يکي از مؤثرترين روشهاي پيشبيني، ترکيب روشهاي رياضي با روشهاي قضاوتي است. يکي ازمزيتهاي اصلي اين روش اين است که تعداد عواملي که متخصصان بايد به کار گيرند کاهش مييابد. ترکيب روشهاي رياضي و نظرات کارشناسي باعث حذف خطاهاي آشکار خواهد شد. بنابراين مشخص کردن يک راهبرد پيشبيني، هنري است که شامل انتخاب، هماهنگي، بکارگيري و تغيير روشهاي کمي و کيفي است. براي انتخاب شيوه مناسب پيشبيني تکنولوژي نبايد به يک روش، محدود شد، بلکه بايد بر حسب موضوع، هدف و منابع موجود، روشهاي مختلف را به کار گرفت. در اين زمينه معيارهاي زيادي ارايه شده است. متخصصان اين رشته از جمله سليوان(1997)، مليت(1991)، هان (1995) و مشيرا(2002) ، معيارهاي زير را براي انتخاب روش يا روشهاي مناسب پيشبيني تکنولوژي ذکر کردهاند:
– ميزان دسترسي به اطلاعات
– درجه اعتبار اطلاعات
– عدم اطميناني که بر موفقيت رشد تکنولوژي احاطه دارد
– دوره زماني که پيشبيني انجام ميشود
– هزينه و ارزش پيشبيني براي تصميمگيران
– تعداد متغيرهايي که بر توسعه تکنولوژي تاثير ميگذارند.
حرکت پيشبيني تکنولوژي به سمت برنامهريزي تکنولوژي
هرگونه پيشبيني، تلاشي براي درک مسير حوادث آينده است. اما اين پيشبيني ميتواند در سطوح مختلف دانش پيگيري شود و به هرچه عمقيتر شدن اين پيشبينيها بيانجامد. اين سطوح عبارتند از: برونيابي، الگوهاي کلي عوامل ساختاري و دستور کار برنامهريزي.
اگر پيشبيني کننده فقط خود را به اطلاعات گذشته و روند تاريخي محدود کند، فقط ميتواند به برونيابي اتفاقات گذشته در مسير آينده بپردازد. اگر پيشبيني کننده در مورد الگوهاي عملي يک سري از اتفاقات، دانش دارد اما درباره موردي خاص در ميان آنها اطلاعاتي ندارد، فقط ميتواند الگوي عملي را بر نتايج برونيابي آن مورد خاص تطبيق دهد. منحنيهاي Sشکل، نمونهاي از چنين الگوهاي کلي در امر نوآوري است.
اگر پيشبيني کننده در مورد نوع فاکتورهاي موثر بر جهت و روند رويدادها، اطلاعاتي نداشته باشد، با تغيير عوامل ساختاري، برونيابي انجام شده بياعتبار خواهد شد و مسبب بيشترين اشتباهات در پيشبيني ميشود. لذا علاوه بر الگوهاي کلي رويدادها، اطلاع در مورد نوع فاکتورهاي اثرگذار بر جهت و روند رويدادها لازم است. بنابراين در اين راهکار، بعد از شناخت الگوها و ساختار رويدادها، در قالب برنامهريزي به بررسي نحوه تاثيرگذاري برروند حوادث براي هرچه مطلوبتر نمودن آنها اقدام ميشود.
نتيجه گيري
همانگونه که ملاحظه شد، پيشبيني تکنولوژي در فرايند تدوين استراتژي و برنامهريزي تکنولوژي از اهميت بسيار زيادي برخوردار است. از پيشبيني تکنولوژي به عنوان اولين گام برنامهريزي تکنولوژي به منزله ابزاري براي درک بهتر فرصتها و تهديدات و آگاهي از تحولات تکنولوژيک آينده و وضعيت کنوني داراييهاي تکنولوژيک سازمان استفاده ميشود. بنابراين پيشبيني تکنولوژي اين امکان را براي سازمانها (به ويژه سازمانهاي تکنولوژي محور) فراهم ميآورد که به صورتي هدفمند در مسير آينده گام بردارند و اسير حوادث آينده نشوند. از آنجا که درجهان امروز تکنولوژي نقش کليدي در توسعه ايفا مينمايد، بنابراين پيشبيني روند تحولات تکنولوژي و پيشرفتهاي آينده و بررسي اثرات آن به ويژه در سطح ملي اهميت بسيار زيادي دارد. تاثير شگرف پيشبيني تکنولوژي، به ويژه هنگاميکه با برنامهريزي تکنولوژي همراه باشد، مي تواند کسب مزيتهاي عمده در حوزههاي مختلف را فراهم آورد. اين امر اهميت بهرهبرداري از دانش مديريت تکنولوژي را در تعيين استراتژيهاي تکنولوژي هم در سطح خرد وهم در سطح کلان نشان ميدهد.
2-Porter, A., Roper, A., Mason, T., Rossini, F., Banks, J., (1991), Forecasting and Management of technology, wiley, New York.
3-Martin, M.J.C., (1994), Managing Innovation and Entreprenewship in technology based firms, wiley Interscience New York.
-5 نوده، علي، روش پيشبيني تحولات تکنولوژي در صنعت برق- مطالعه موردي: تکنولوژي GIS، پاياننامه کارشناسي ارشد، تهران، دانشگاه علامه طباطبايي، 1382.
-6 باقري، کامران، ضرورت پيشبيني تکنولوژي در تقويت امنيت ملي، همايش ايران در قرن 21، دانشگاه تهران، 1380.
8-Frohman, A.L.,( 1980), Managing the compang’s technological assets, Research Management.
9-Sharif, Nawas, (1995), The evolution of technology management studies, Elsevier science, New York.
10-Sallivan, W.G., Claycombe, W.W., (1997), Fundamental of Forecasting, university of tenness kanoxville, Reston publishing company.
11-Gerard Gaynor,( 1996), Handbook of Technology management, McGraw Hill.