آزادی در نگاه امام علی (ع)

نویسنده: رحیم براتیان*

در این نوشتار تلاش شده است که با بیان چندی از فرمایشات امیرالمؤمنین، آزادی حقیقی معرفی و عملکرد جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار بگیرد. نهج البلاغه که انعکاس افکار و نظریات امام علی(ع) است، دارای ابعاد و شامل موضوعات مختلف و عمیقی است که یکی از شاخه های درخت درایت و دانش امام علی به نام «آزادی» را تحلیل می کنیم. از آنجا که در طول تاریخ و عرض زندگی و ارتفاع آفرینش، غالباً عده ای حاکم و گروهی محکوم بودند، یا برخی ارباب و بعضی برده می شدند و برده به عنوان دارایی، تحت فرمان ارباب در می آمد و به سخت ترین و نامردانه ترین کارها، امر می شد و همه ی وجودش، تمام چرخ هنر و استعدادش، فقط باید زیر حاکمیت  ارباب می چرخید، در اینجا یک نعمت بزرگ خداوند، لگد مال و در زیر سم سهمگین ارباب، نابود می شد. آن هدیه ی زیبای خدا به بشریت، شهدِ شیرین آزادی که در سفره ی سرشت انسان نهاده شده است.
امام علی (ع)از نمونه ی اشخاص برجسته ای است که از آزادی، حمایت می کند و انسان را از اینکه وجودش در فرمان دیگری در بیاید، نهی می کند. می فرماید: «برده ی دیگری مباش که خدا تو را آزاد آفرید.»[1] یکی از مسائل مهمی که در نگاه علی(ع)متجلی است، اینکه انسان در انجام اعمال و افعالش، آزاد است که غیر از این به قول امام علی(ع): «پاداش و کیفر، بشارت و تهدید الهی، بیهوده بود»[2] ولی نکته ای که در آزادی انسان در افعال و اعمالش، اهمیت دارد اینکه انسان از این آزادی در جهت رهایی روح و صلاح سرنوشتش بهره بگیرد. یعنی انسان تا زمانیکه در این دنیا هست، باید از آزادی خود استفاده کند و روح و وجدان خود را تصفیه نماید، چرا که وقتی از این عالم به عالم دیگری منتقل شد، دفترچه اختیارش باطل می شود و مورد مواخذه و سئوال قرار می گیرد؛ پس چه بهتر تا وقتیکه در دنیا در دریای آزادی شنا می کند تا عمق ایمان و عمل صالح، شیرجه بزند و به کمال انسانیت برسد. به طور کلی آزادی در دنیا در گرو عدم تعلق به زیورهای زیبای دنیا و گسستن از وابستگی های دنیاست. اما اگر کسی به این مقام بلند آزادی رسید؛ یعنی توانست که هدایتگر خود باشد، موظف است برای آزادی دیگران ، تلاش و جهاد کند. به عنوان مثال ملموس معاصر، امام خمینی (ره) که به عنوان بزرگ مرد آزادی و ایمان بود، وقتی که خودش را از اسارت های دنیا آزاد نمود، سپس به فکر آزادی دیگر انسانها افتاد. در یک محیط آزاد است که انسانها می توانند، تراز ایمان و آگاهی خود را بالاتر ببرند. امروزه موج آزادی خواهی که در اقیانوس مردم منطقه مد گرفته است، بستر مناسبی برای بالندگی روح و فکر خودشان است. کسانی که خودشان آزادند، موظفند نقش رهبری هدایتگر را برای این ملت های طالب آزادی، ایفا کنند. لذا امام علی (ع) در مورد مجاهدت خود در راه آزادی مردم، می فرماید: «از بندهای بردگی و ذلت شما را نجات داده و از حلقه های ستم رهایی بخشیدم[3].»
قبل از اینکه وارد جنبه های مختلف آزادی شوم، لازم است، احترام والای امام علی به آزادی را تحلیل کنیم، اگر انسان به دنبال آرامش و آسایشی باشد و تلاش کند تا آزادانه به مقصودش برسد، ولی در مسیر حرکتش، موانعی؛ آزادی اش را پایمال کنند، گرچه در انتها به مقصود خود برسد ولی به آسایش واقعی نرسیده است؛ زیرا در مسیر تلاشش، آزادی اش ضایع شده بود. این از ارزش های فوق العاده امام علی به آزادی است.
یکی از شاخه های درخت آزادی، آزادی اندیشه و تفکر است. یکی از مسائلی که امروزه در سطح جهان بویژه در آکادمی های علمی جهان و در جمع بسیاری از روشنفکران امروزی مطرح است؛ بحث آزادی اندیشه است. گذشته از تمام خیانت هایی که به نام آزادی اندیشه به اندیشه و به آزادی صورت گرفته است؛ ما می خواهیم، نظر امام علی(ع) در این مورد، تحلیل نمائیم.
دیدگاه کلی امام علی (ع) به آزادی اندیشه این است که وقتی انسان با دلایل درست و روشن، درباره ی موضوعی تفکر کند؛ هیچ چیز نباید مانع فکر آزادش باشد؛ از جمله: وابستگی قومی یا نژادی و … یعنی آزادی اندیشه آن است که وقتی در مورد موضوعی خواستیم نظر بدهیم؛ ابتدا تمام دلایل و شاخه های آن موضوع را آزادانه بررسی نمائیم و وقتی با فکر آزاد به نتیجه ی روشن رسیدیم، آزادانه نظر را اعلام کنیم. در واقع مطلب و نظری که پایه اش، تفکر آزاد و مستقل نیست، بلکه برعکس،گرفته شده از اغراض و کینه هاست؛ این نه تنها آزادی اندیشه نیست، بلکه ضد آزادی اندیشه می باشد. مثل کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی، در واقع مطلب این کتاب، از یک تفکر آزاد و مستقل و علمی گرفته نشده است؛ بلکه حاکی از اسارت اندیشه ی سلمان رشدی به برخی غرض هاست. پس در این صورت مخالفت با این گونه مطالب و اندیشه ها، مخالفت با آزادی اندیشه نیست، بلکه حمایت از آزادی اندیشه می باشد. به عنوان مثال: وقتی امام خمینی«ره» با اندیشه ی آزاد و علمی به این نتیجه رسید که طاغوت، حکومت پلیدی ها و شیطان و اسلام، حکومت زیبایی ها و الله است، در این صورت بی هیچ واهمه ای، اندیشه اش را مطرح نمود و از آن دفاع کرد. پس آزادی اندیشه این نیست که فردی بدون تفکر و بدون آگاهی، موضوعی را تائید و یا برچسب اعتبارش را باطل کند وقتی به کار اشتباهش اعتراض کنی، بگوید من فکر و اندیشه ام آزاد است؛ در حالیکه این فرد، اندیشه اش فوق العاده اسیر است؛ اسیر جهالت و غرض و فکرش دچار انعقاد و گرفتگی شده است.
از دیگر جنبه های آزادی، آزادی بیان می باشد. آزادی بیان یکی از موارد مهم استفاده اش در رابطه مردم با حاکمان است. مردم موظفند که مشکلات و موانع پیشرفت و موارد صلاح کشور را آزادانه به حاکمان گوشزد کنند. به عقیده ی امام علی (ع) حاکمان باید در میان مردم باشند، به این علت که مردم، حرفهای خود را با آنان بزنند. که این  نمونه ی اهمیت آزادی بیان در دیدگاه حضرت امیر است. از خطرات عدم آزادی بیان در حکومت، این است که حاکمان از امور کشور، کم اطلاع و یا بی اطلاع می شوند. حضرت امیر خطاب به حاکم جامعه می فرمایند: «هیچ گاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار که پنهان بودن رهبران، نمونه ای از تنگ خویی و کم اطلاعی در امور جامعه  می باشد. پنهان شدن از رعیت، زمامداران را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است، باز می دارد، پس کار بزرگ، اندک و کار اندک، بزرگ جلوه می کند.»[4]
نکته ای که بسیار با ارزش است و در تعبیر حضرت امیر، جای تحلیل دارد این است که وقتی مردم، آزادی بیان نداشته باشند، در بعضی موارد، موضوعات بسیار مهم و ارزشمند در نظرش کوچک جلوه می کند، یا عده ای از نزدیکان حاکم، برای مصالحی آن موضوع بزرگ را، کوچک جلوه می دهند، اما اگر حاکم در بین مردم باشد و حضورش، زمینه ی آزادی بیان را فراهم کند، خودش شخصاً از موضوعات مطلع می گردد. به طور مثال: در جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی، امام خامنه ای و برخی مسئولین در این 32 سال، بویژه رئیس جمهور فعلی، دکتر احمدی نژاد به طور جدی، زمینه ی آزادی بیان را برای توده ی ملت، فراهم نمودند که این موجب آگاهی خودشان از موضوعات مختلف جامعه می باشد. ما در دیدگاه امام علی (ع)به آزادی بیان، یک نگاه روشن و علمی، مشاهده می کنیم که این نظرات عمیق حضرت، سلامت جامعه ی انسانی را تضمین می کند. ایشان معتقدند اگر گروهی، نماینده ی خود را برای بیان موضوعاتشان، نزد حاکم ببرند، حاکم حتی باید مسائلی که باعث ترس و دلهره ی فرد می شود را برطرف نماید تا بدون دغدغه، سخن بگوید. حتی ممکن است به خاطر مشکلاتی که وجود دارد، آن فرد به حاکم، سخنان نابجا نیز بزند ولی حاکم باید شرح صدر داشته باشد و تنها چیزی که باید ملاک کارش قرار بگیرد این باشد که حق مظلوم را از ظالم بستاند.
امام علی فرمود: «بخشی از وقت خود را به کسانی اختصاص ده که به تو نیاز دارند تا شخصا به امور آنان رسیدگی کنی و سربازان و یاران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخنگوی آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو کند، پس درشتی و سخنان ناهموار آنان را بر خود هموار کن.»[5]
این تعابیر نمونه های اعلای آزادی بیان می باشد. به عنوان مثال: نشست های رهبری ایران، امام خامنه­ای با اقشار مختلف مردم و شنیدن صبورانه حرف هایشان ، همچنین سفرهای استانی دکتر احمدی نژاد که یکی از برنامه های سفر ، نشست رو در رو با کسانی که به دستور رئیس جمهور نیاز دارند ، از جمله مصادیق ایجاد آزادی بیان برای مردم می باشد .
دیدگاه کلی امام علی به آزادی بیان این است که مردم باید بیانشان صریح و بی پیرایه باشد. تملق گویی و چاپلوسی از موارد لگد مال نمودن آزادی بیان می باشد . مقوله قابل تحلیل دیگری از آزادی ، آزادی سیاسی در نگاه حضرت امیر می باشد. آزادی سیاسی به این معنا که هر یک از افراد جامعه، مختار است تا با اندیشه ی آزاد، به نظام سیاسی دلخواهش، گرایش داشته باشد. در آزادی سیاسی، هیچ یک از مردم جامعه به زور حق ندارند به نظام سیاسی خاصی، رای بدهند. حتی کسانی که با نظام سیاسی موجود، مخالف باشند باید از مزایای حکومت بهره مند شوند. مثلاً در زمان حکومت امام علی گروهی به نام خوارج که مخالف باشند باید از مزایای حکومت بهره مند شوند. مثلاً در زمان حکومت امام علی گروهی به نام خوارج که مخالف نظام سیاسی و فکری حضرت امیر بودند، هیچگونه اجباری برای پذیرفتن نظام سیاسی موجود، وجود نداشت و آنها آزادانه، نشست هایی درباره ی افکار و گرایش های خود می گذاشتند. این درست است که اندیشه ی خوارج باطل بود اما چون با یک سری دلائل و مستنداتی به یک تفکر خاص رسیده بودند و به طور خلاصه اینکه، فکر باطلشان از یک تفکر مستقل و تقریباً به دور از غرض گرفته شده بود و به آن تفکر، عقیده ی قلبی داشتند، لذا امام علی به آنها هم آزادی بیان و هم آزادی سیاسی داده بود. زمانیکه دست به قیام عملی زدند که آن وقت، فکر باطلشان، ناهنجاری بوجود می آورد و نظم اجتماعی، اقتصادی و فکر جامعه را بر هم می زد، حضرت امیر مقابل آنان ایستاد، زیرا آنها دیگر از مسیر آزادی خارج شده بودند و به آزادی دیگران آسیب می رساندند. در دیدگاه حضرت امیر، آزادی سیاسی در جامعه باید طوری باشد که حتی یک نفر هم در خودش اجباری نبیند که بر خلاف فکر آزاد و علمی و مستقلش از فلان مسئله ای حمایت کند که این نوع آزادی، باعث اصلاح جامعه می گردد. وقتی در جامعه ای آزادی سیاسی بود، مردم دیگر ترس و دلهره ای ندارند که اگر به فلان مسئله گرایش نداشته باشند؛ مواخذه می شوند یا بلکه با اندیشه ی آزاد و درست و صحیح، به نظام سیاسی  دلخواه خود رای می دهند. در این صورت است که حکومت، مشروعیت پیدا می کند. به عنوان مثال: در 12 فروردین 58 که در ایران، نظام سیاسی مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه و به طور کلی نظام جمهوری اسلامی به همه پرسی گذاشته شد؛ مردم آزادانه و در فضایی که آزادی سیاسی موج می زد، تقریباً 98% به جمهوری اسلامی رای دادند. به همین علت است که جمهوری اسلامی ایران، مشروعیت یافت و الان سالهاست که همچنان، پراقتدارتر می شود.
اما کمی هم از آزادی های مذموم از دیدگاه حضرت امیر هم مطرح کنیم. یکی از آزادی های مذمومی که موجب خرابی روح و فکر می شود؛ آزادی هایی است که باعث پایمال شدن آزادی دیگران می شود. مثلاً فردی علاقه مند است که آزادانه در کوچه با صدای بلند قرآن بخواند یا آواز و… در این صورت، آزادی دیگری را که دوست دارند؛ بخوابند یا مطالعه کنند، سلب می کند. یا راه رفتن یک خانم بدحجاب، با صورت آرایش کرده، باعث پایمال شدن آزادی روح جوانان دیگر می شود. یعنی اگر کسی دوست دارد که خودش آزاد باشد؛ باید به آزادی دیگران نیز توجه کند. امام علی (ع)می فرمایند: «آنچه را برای خود دوست داری، برای دیگران نیز دوست بدار و آنچه را برای خود نمی پسندی، برای دیگران مپسند[6]» افرادی هستند معتقدند که چون ما آزادیم، پس تمام عمرم را برای رسیدن دنیا صرف می کنم. اما غافل است که وقتی دنیا برای کسی هدف شد؛ دیگر آن شخص آزاد نیست، بلکه اسیر و گرفتار شده است. و کسی که دنیا پرست شد برای رسیدن به خواسته اش، حاضر است هر کاری بکند، یعنی به حقوق دیگران تعدی و تجاوز کند وآزادی دیگران را نابود کند تا به مقصودش برسد. به عنوان مثال: امروزه در جهان، سران ظلم و استکبار، آمریکا و اسرائیل به عنوان دنیا پرستان روشنی مطرح اند که برای رسیدن به دنیا و لذت آن، آزادی دیگر انسانها را نابود می کنند. آنها مدعی حکومت لیبرال دموکراسی اند ولی نمونه های واضح اسارت مدرن و دشمنان حقیقی آزادی به شمار می روند. آزادی باید در ریلی حرکت کند که روح و فکر آدمی را روشن و نورانی نماید. امام علی فرمود: «دو گرسنه هرگز سیر نمی شوند؛ جوینده ی علم و جوینده ی مال.»[7] کسی که در راه جستجوی دانش، کاملاً آزاد باشد، این آزادی ممدوح، اما کسیکه در جویندگی ثروت و دنیا آزاد باشد؛ این آزادی مذموم است.
ممکن است عده ای پیدا شوند و بگویند چون ما آزاد هستیم، پس هر رویا و آرزویی که بخواهیم می کنیم. کل سرمایه ی عمرش را به بافتن خیالات می گذراند. این نوع آزادی، تحرک را می گیرد و انسان را منفعل می کند. انسان آزاد باید طبق واقعیات حرکت کند؛ نه اینکه همه ی عمرش را به رویا و آرزو بگذراند. امام علی فرمود: «ای اسیران آرزوها بس کنید.»[8] انسان آزاد، اسیر رویاهای کاذب و سستی و تنبلی نمی شود. بلکه فردی پویا و پر تحرک می شود.
انسان آزاد به تعلقات دنیایی، دل نمی بندد. به قول امام علی(ع): «مردم دنیا دو دسته اند، یکی آنکه خود را فروخت و به تباهی کشاند و دیگری آن که خود را خرید و آزاد کرد»[9] یعنی آنکس که حقیقت خود را شناخت که نباید اسیر و برده باشد؛ این چنین فردی به درجه ی بالای آزادی رسیده است.
و در پایان، باید عرض کنم که برترین روح پرستش، عبادت انسان آزاد است. یعنی عبادت انسانی که روح و باور آزادی دارد؛ بهترین عبادت است. انسان آزاده در عبادتش، رنگی از وابستگی دنیایی وجود ندارد. نه به شوق بهشت و نه ترس از آتش، پرستش می کند، بلکه با وجودی رها، خدای توانا و شایسته را عبادت می کند. که به تعبیر امام علی(ع)، والاترین عبادت، «عباده الاحرار» می باشد. به امید آن که برق روشنگر آزادی حقیقی در آسمان قلبمان، رعددی بزند و همه ی ما از آزادگان واقعی باشیم.

والسلام علی من اتبع الهدی
——————————————————————————–
[1] نامه 31، فراز 87، ترجمه محمد دشتی
[2] حکمت 78
[3] خطبه 159
[4] نامه 53 فراز 121
[5] نامه 53 فراز 109 و110
[6] نامه31، فراز55
[7] حکمت457
[8] حکمت 359
[9] حکمت133

منبع: سیاست ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *