تالیف : صدرالدین هاشمی دانا
5000 نسخه- نوبت دوم –نیمه شعبان1451
چاپ : چاپخانه بنیاد شهید
مراکز پخش : نشر کوکب- پخش آثار- پخش آینه –پخش آفاق
استاد راهنما :
جناب آقای یار احمدی
تلخیص کننده :
نسرین جلائیان عصاری
فهرست :
طلیعه……………………………………………………………………………… پیشگفتار
چشم انداز…………………………………………………………………………. فصل اول
باوری استوار…………………………………………………………………….. فصل دوم
در میقات یار……………………………………………………………………. فصل سوم
نشانی از خورشید……………………………………………………………. فصل چهارم
طول عمر…………………………………………………………………………. فصل پنجم
خورشید پنهان………………………………………………………………….. فصل ششم
جلوه ها…………………………………………………………………………….. فصل هفتم
انتظار……………………………………………………………………………….. فصل هشتم
در آینه نیایش…………………………………………………………………….. فصل نهم
بر در دروازه نور…………………………………………………………………… فصل دهم
برآ، ای آفتاب صبح امید که در دست شب هجران اسیرم
شیعه در آستانه نیمه شعبان دیده بر افق دور دست تاریخ دوخته و ازاین دیدگاه بزرگمردی را پیش روی دارد که پای بر جهان نهاد .آمدنش مژده بهار را به همراه داردکه (السلام علی ربیع الانام ونضرة الایام ) سلام بر بهاران انسانها و شادابی دورانها و (الاسلام علی صاحب الصمصام و فلاق الهام) سلام بر دارنده شمشیر بران و کوبنده فرق سر ستمکاران.و سلام بر مهدی ،آنکس که خدای عزوجل آمدنش را به امتها نوید داده تا به وجودش خلقهای پراکنده را یکی نموده و جهان را کران تا کران از داد و دادگری پر نماید و بدینسان وعده مومنان را جامه عمل بپوشاند.
فصل اول :چشم انداز
مسائل اعتقادی پیرامون مهدویت دیدگاهی را فرا راه شیعه نهاده که هر گاه در این آینه می نگرد گویی که تحقق کامل ویژگی های مکتبش را نظاره می کند .چرا که او در این آینه :
– خودش را می بیند که تمامی آرزوهایش برای تعالی انسان و جهان لباس تحقق در بر گرفته است.
– انسانها را می بیند که خواه وناخواه راهی راه خدا و شایسته اسم و رسم انسانیت شده ا ند .
– جهان را می بیند که پهنه اش، صحنه داد و دادگری شده .
– ومذهبش را می بیند که همچنان پا بر جا مانده و تمامی مکاتب پوشالی وانسان بافته را کنار زده و خود جهانگیر شده است.
امروزه اگر پر توان ترین چکامه ها رساترین کلمات را به خدمت بگیرند تا لباس شادمانی دروغینی بر قامت انسان ماتم زده کنونی بپوشانند نا موفق می مانند که مانده اند. چرا که غم دلهره و اضطراب همه را درمیان گرفته وبی هدفی وسرگردانی همه گیر شده و انسان از تعریف خود عاجز مانده ،زر و زیور ها آراستگی های ظاهری ،پرداختن به نمای زندگی بی هیچ نگرش به محتوا و هدف آن دل بستن های زودگذری است که تنوع ودگرگونی روز به روزش خود گویاترین شاهد بر ناکامیش است.چرا که اگر او را قانع می کرد دیگر نیازی به این همه رنگ ونیرنگ نبود. انسان در مانده و درماندگی او از بی جهتی و بی رهبری است چرا که انسان آزاد آفریده شده و از سر میل خود راه خود را انتخاب می کند و در این راه احتیاج به رهبری آرمانی دارد تا به مشکلات زندگی فائق آید. و اینجاست که راه ها از هم جدا می شود.
در سالهای اخیر پیش از گذشته شاهد پیدایش مکاتب بشری بوده ایم که هر کدام با ادعای به مقصود رسانیدن این انسان تنها ظهور کرده اند اما تاریخ نشان داد که هیچیک حتی پر سر وصدا ترین آنها مارکسیسم هم نتوانست کاری از پیش ببرد و بر غم های انسان عصر ما افزود و مشکلات جسمی و روحی او را بیشتر کرد .
در بحث مهدویت دو موضوع (هدفداری جهان)ونیاز به تشکیل (حکومت واحد جهانی)بسیار با اهمیت است. وشیعه در این راه پیشتاز است چرا که ظهور رهبری یگانه ورهنمونی الهی عقیده مشترک قریب به اتفاق مذاهب الهی است. همانطور که زرتشت به سوشیانت اعتقاد دارند.
وخلاصه تلاش بشر از گذشته تا به امروز در تدارک و طرح ریزی یک آینده بهشت گونه است. مانند: مدینه فاضله افلاطون .
وحتی اندیشمندان معاصر مثل راسل فیلسوف انگلیسی و آلبرت انیشتین و بسیاری دیگر هم معترف هستند که هماهنگی ملتها باید تا به آنجا برسد که همگی هدفشان تا سیس یک حکومت جهانی باشد و همگی زیر یک پرچم واحد در صلح وبرابری زندگی کنند.
فصل دوم : باوری استوار
این بخش موضوع را در محدوده اسلام و به استناد مدارک اصیل اسلامی بررسی می نماید و به این دلیل باوری استوار نام نهاده شده که جای جای قرآن وروایات از این اندیشه به عنوان اصلی قطعی و انکار ناشدنی یاد کرده اند. واین طور نیست که موضوع مهدویت پس از پیامبر اکرم (ص) وامامان آغاز شده باشد بلکه از همان زمان رسول اکرم(ص) مورد بحث بوده و حضرت در فرصتهای مناسب از مهدی (ع) و غیبت ودیگر مسائل مبوط به او سخن می گفتند . و در واقع این باور همراه با نزول قرآن از همان آغاز دوران اسلام طرح گردیده و خداوند در آیاتی چند تحقق قطعی این آینده روشن را ضمانت می کند از آن جمله آیه55 سوره نور ونوع این آیات در قرآن بالغ بر 133 آیه می باشد که البته نیاز به تفسیر روایی دارد نظیر برهان ونور الثقلین .
این سخن پیامبر مشهور خاص وعام است که : اگر از عمر دنیا بیش از یک روز باقی نمانده باشد خداوند آن روز را چنان طولانی خواهد گردانید تا سر انجام مردی از امت و خاندان من که اسمش چون اسم من است ظاهر شده و جهان را آن سان که از جور و ستم پر شده مالامال از داد و دادگری نماید . این بیانات و نظایر بسیاری از اینها در مدارک روایی شیعه از جمله کمال الدین شیخ صدوق ، غیبت شیخ طوسی وبسیاری دیگر آمده است.
از جمله راه های دیگری که می تواند قدمت عقیده مندی مسلمین به مهدویت را برای ما روشن کند کسانی هستند که به دروغ برخی اشخاص را مهدی انگاشته اند مانند نسبتی که به امام صادق (ع) داده اند و مدعیان دروغینی که خود راسا این ادعا را عنوان نمودند مانند حسین بن منصور حلاج و …و حالا اگر موضوع مهدی (ع) از همان آغاز اسلام نبود پس این دو گروه از کدام زمینه ذهنی مردم برای اثبات حرفهای خویش استفاده کردند.
این اعتقاد یعنی مهدویت تنها اختصاص به شیعه ندارد و در مدارک معتبر اهل سنت از جمله صحاح سته که 200 سال قبل از شبه ها تدوین شده آمده است.
چهره این اعتقاد به مهدویت در تشیع از چنان ترسیم روشنی برخوردار است که محققان شیعه پیش از تولد حضرت مهدی (ع) تالیفاتی درباره ایشان و مسائل مربوط به غیبت داشته اند .
فصل سوم : در میقات یار
مراجعه به مطالب صحیح و مستند وریشه دار نقلی و تاریخ در این زمینه تنها راه منطقی برای آشیایی با امام عصر (ع) است و این بخش در میقات یار نام نهاده شد با این امید که به کمک آگاهیهایی که به خواننده می دهد چهره ای رو شن از آن حضرت را در ذهن خواننده به وجود آورد.
در پگاه نیمه شعبان سال 255 هجری قمری حضرت حجت بن الحسن المهدی (ع) در خانه حضرت عسکری (ع) ودر شهر سامرا پای به عرصه این جهان نهاد و بدین ترتیب علی رغم تلاشها و کار شکنیهای مخالفان و در روند تحقق وعده های الهی زندگی در دامن مادر خویش نرجس خاتون را آغاز نمود. چرا که تولد حضرت در زمانی بود که خلفای عباسی امامان ما را هر روز بیشتر در تنگنا قرار داده بودند و معتمد عباسی که فرعون وار از فرزند حضرت عسکری (ع) بیمناک بود علاوه بر اسکان اجباری حضرت در محله عسکر که یک پایگاه نظامی بود گروهی مفتش و قابله را مامور کرده بود تا گاه و بی گاه خانه های علویین و بویژه محل سکونت حضرت عسکری (ع) را با زرسی نمایند تا اگر نوزادی یافتند ویرا بی درنگ بکشند واین
پی جویی ها برای یافتن امام، زمانی شدت گرفت که امام حسن عسکری (ع) در سن 28 سالگی مظلومانه چشم از جهان فروبستند و کار دشوارتر شد زیرا که امر امامت به حضرت مهدی (ع) سپرده شد .
بهر حال امام دوازدهم به دنیا آمد و هنوز بیش از سه روز از تولد آن حضرت نگذشته بود که امام عسکری (ع) با نشان دادن حضرت مهدی روی به برخی یاران ویژه خود نمودند و فرمودند بعد از من این صاحب امر شماست و جانشین پس از من اوست و اوست قائمی که همه در انتظار ظهور او روزگار میگذرانند و چون زمین پر از ظلم و جور شود ظهور کند و آن را پر از عدل و داد نماید.
حضرت عسکری (ع) به فرمان الهی فرزند خویش را از انظار پنهان می داشت و این خبر از مردم پوشیده بوده و فقط خویشان نزدیک یا دوستان خاص حضرت مطلع بودند گاه که شرایط مساعدی پیش می آمد جمعی که راز داری و ایمانشان مورد تایید حضرت بود بصورت گروهی به لقاء حضرت مهدی (ع) نایل می آمدند از آن جمله معاویه بن حکیم و محمد بن ایوب هستند.
بدین ترتیب امام زمان (عج) در دوران اولیه پس از تولد بدور از دسترسی دشمنان زندگی می نمودند و تنها برخی از خواص فرصت می یافتند تا به حضور ایشان بار یابند.
سر انجام با رحلت امام یازدهم در سال 260 هجری و حضور امام زمان (عچ) در جمع نمازگزاران بر پیکر ایشان فشار مامورین شدت گرفت که حضرت به فرمان خداوند از دیده ها پنهان شدند .
در تاریخ زندگی امام عصر (ع) موضوع غیبت بصورت دو مرحله ای بیان شده چنان که امام سجاد به نقل از امیر المومنان (ع) می فرمایند: برای قائم ما دو غیبت است که یکی از دیگری طولانی تر است در این دوران جز آنان که دارای یقینی سرشار و آگاهی ریشه دار هستند کسی بر امامت او باقی نمی ماند .
از دوره اول یعنی فاصله سالهای 260 تا329 هجری قمری بنام غیبت صغری یاد شده است در این دوره بنا به مصالحی ارتباط حضرت به طور کامل با مردم قطع نشده بلکه از طریق برخی اشخاص وارسته بنام نایبان خاص مردم میتوانستند با حضرت ارتباط داشته باشند. از این میان چها ر تن با عنوان نواب اربعه از دیگران مشهورترند :
1- عثمان بن سعید عمروی که قبل از این وکالت ائمه دهم و یازدهم (ع) را به عهده داشته و بخش اعظمی از کارهای شیعیان از طریق وی سامان می یافت و امام دهم و یازدهم نیز فرمودند که ایشان شخصی موثق و امین است.
2- ابو جعفر محمد بن عثمان که نیابت امام عسگری (ع) را نیز به عهده داشته در باره او آمده که برزگی شان و علو منزلتش در نزد شیعیان مشهورتر از آن است که محتاج به بیان و گفتگو باشد.
3- ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی که دومین نایب امام عصر(عج)درباره او اظهار داشته : که او جانشین من می باشد و واسطه میان شما و حضرت صاحب الامر و وکیل و مورد وثوق و اطمینان اوست .
4-ابوالحسن علی بن محمد سیمری وفاتش به نیمه شعبان سال 329 هجری پایان دوره غیبت صغری اتفاق افتاده او چند روزی پیش از وفاتش نامه ای از امام زمان (ع) دریافت داشت که در آن به مرگ قریب الوقوع وی و نیز خاتمه دوران 69 ساله غیبت صغری اشاره شده بود حضرت مهدی (ع) در این نامه چنین نگاشته بودند:
((بسم الله الرحمن الرحیم ای علی بن محمد سیمری خداوند پاداش برادرانت را در سوگ تو بزرگ گرداند ، زیرا که تو تا شش روز دیگر خواهی مرد. پس به کارهای خود رسیدگی کن و به هیچ کس به عنوان جانشین خود وصیت منما که غیبت کامل واقع شده است. من آشکار نمی شوم مگر بعد از اجازه پروردگار عالم و این بعد از گذشت زمان ها و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم خواهد بود به زودی در میان شیعیان کسانی ظاهر می شوند که ادعای مشاهده مرا دارند. آگاه باش که هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی دعوی مشاهده مرا بنماید دروغگوست و بر من افترا می بندد ولا حول ولا قوت الا بالله العلی العظیم ))
لازم به دقت است که چون صدور این نامه به منظور پایان گرفتن دوران غیبت صغری و باب نیابت خاصه می باشد در این صورت و به همین قرینه ، مراد از لفظ مشاهده همان ادعای نیابت بوده و به باریافتگان به حضور آن حضرت در دورانهای بعد که هیچگونه ادعای نیابت هم نداشته اند ربطی ندارد.
با درگذشت چهارمین نایب امام عصر(عج) دوران جدیدی در غیبت آن حضرت آغاز می شود که از آن به نام غیبت کبری یاد می شود. همان ویژگی که از سالها پیش پیشوایان گرامی ما به وقوع آن خبر داده بودند. در این دوران که تا زمان ما ادامه پیدا کرده و پایان آن آغاز ظهور امام عصر (عج) خواهد بود زمام امور مردم به دست فقیهان واجد شرایط سپرده شده است تا در مواردیکه حوادث و مطالب جدیدی پیش می آید و حقایق در پس پرده های شبهه و تردید قرار می گیرد ایشان پناهگاه امت بوده و مردم از ایشان تبعیت نمایند امام صادق (ع) پیش از این عمده ترین خصوصیات این فقها را مشخص نموده اند .
نکته پر لطف و رحمت در این باب آن است که امام عصر (ع) با اینکه در دوران غیبت کبری هدایت ظاهری مردم را به فقها سپرده اند اما این فقیهان را به حال خود واگذار نکرده بلکه هر زمان که ضرورت پیش می آمد و مصلحت ایجاب می نمود آنان را مشمول دستگیری و راهنمایی خود قرار می دادند همان طور که در نامه ای که در سال 410 هجری خطاب به شیخ مفید صادر کردند به این موضوع تصریح شده :
(ما از رسیدگی به شما فرو گزاری نمی کنیم و فراموشتان نمی نماییم که اگر نه چنین بود باران نابسامانی ها و مصیبت ها بر سرتان فرو می ریخت و دشمنان شما را در هم می شکستند )
فصل چهارم : نشانی از خورشید
در این قسمت بر آنیم تا با بیان چگونگی این غیبت به بررسی برخی حکمت های آن پرداخته و سرانجام با نحوه بهره وری مردم از آن حضرت در این دوران آشنا شویم
ابتدا باید بدانیم که وقتی صحبت از غیبت پیشوایمان مطرح می شود منظور آن نیست که وی از میان جامعه رخت بر بسته و آنچنان که برخی به غلط گمان برده اند در جای غیر از این جهان زندگی می نماید زیرا که نحوه این غیبت در روایات امامان این چنین بیان شده که مردم او را می بینند و نمی شناسند و یا آن حضرت مردم را می شناسد و حال آنکه مردم ایشان را نمی شناسند .
خلاصه اینکه امام در همین جهان و از میان همین مردم غیبت نموده اند و اینک در میان همین مردم و جامعه بطور نا آشنا زندگی می کنند و سرانجام نیز در میان مردم همین جهان و در سرزمینی الهی یعنی مکه ظاهر خواهند شد .
گاه توجه و احترام شیعه به بخشی از حرم عسگریین (ع) در سامرا یعنی سرداب مقدس دستاویز حمله ناآگاهانی می شود که پنداشته اند ما در آن محل و در میانه سرداب امام خود را جستجو نموده و ظهورش را از آن نقطه انتظار می کشیم و حال آنکه همگان می دانند که سرداب قسمتی از خانه مسکونی آن حضرت بوده که مأموران حکومتی به دنبال آگاهی از حضور ایشان در جریان تدفین امام عسکری (ع) به قصد قتل ایشان بدان جا یورش بردند و به دنبال این حمله با جوشش آب از چاه موجود در آن نقطه آب میان مأموران رژیم عباسی و آن حضرت که مشغول عبادت بودند حایل شد و جان ایشان به تقدیر خداوندی از خطر مصون ماند و از آن به بعد حضرت غیبت اختیار نمودند، حالا اگر شیعه برای حضور در کنار این سرداب آدابی را برای خود قرار داده اند تنها و تنها به خاطر زنده نگه داشتن آن حضرت می باشد و به ویژه که گهگاه بزرگان شیعه همچون مرحوم سیدبن طاووس یکبار خود شاهد حضور امام زمان(عج) در این مکان و عبادت و مناجات او با حق تعالی بوده است.
اما اینکه چرا غیبت واقع شد و حکمت الهی این کار صرفنظر از مسائل تاریخی چه بود باید به دو نکته توجه کنیم :
نکته اول : اینکه فرض کنیم غیبت امام (ع) بر ما آشکار نشد آیا این نا آشنایی می تواند در اصل اعتقاد ما به آن حضرت خللی وارد نماید چراکه غیبت یک بحث فرعی از یک اعتقاد اصلی به نام مهدویت است و چه بسیار حوادثی که در این جهان واقع می شود و ما به حکمت و علت آن آشنایی نداریم ضمن آنکه منکر واقعیت آن نیز نمی توانیم بشویم .
نکته دوم : امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: حکمت و فلسفه غیبت آن حضرت جز پس از ظهورش آشکار نخواهد شد همانطور که حکمت کارهای خضر جز در هنگام جدایی از خضر برای حضرت موسی (ع) روشن نگردید.
اینک با رعایت این دو نکته به برخی حکمتهای دیگر که البته علت تام و تمام مسئله نیست اما تا حدودی میتواند روشنگر موضوع غیبت باشد می پردازیم :
1- آزمون خلق : حضرت علی (ع) می فرمایند : در دگرگونیها گوهر واقعی انسانها نمایان می گردد . مانند بنی اسرائیل که در مدت 10 روز تمدید گوساله پرست شدند. و خود آن حضرت به موضوع امتحان مردم به صراحت اشاره می فرمایند.
2- کیفر : اگر امامان ما یارانی پا بر جا داشتند خلفای عباسی و اموی نمی توانستند انواع ظلم ها را به آنان روا دارند همانطور که اگر بر عهد و پیمان خویش باقی می ماندند امام حسین (ع) در پهنه دشت کربلا ناجوانمردانه شهید نمی شدند و امامان دیگر نیز واین غیبت موجب تنبیه دیگران و کیفر آنان است. وهمچنین حفظ جان هم مسئله ای است که روایات به آن اشاره دارند .
3- شناخت : رسم درمیان مردم این است که تا نعمتی را دارند قدر آن را نمی شناسند و مصداق قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید هستند و وقتی به آن آگاه می شوند که آن را از دست داده باشند .
و نکاتی دیگر اینکه در تاریخ گروهی از پیامبران از جمله پیامبر اکرم و ائمه اطهار (ع) در برهه هایی از زمان غیبت داشته اند ولی این غیبت لطمه ای به رسالت آنان وارد نکرده همان طور که خدشه ای در کار حضرت مهدی (ع) ایجاد نخواهد کرد. همانند : غیبت حضرت یونس و موسی(ع) و…. وحضرت امام کاظم (ع)
و دیگر اینکه امام هر لحظه ممکن است بر اساس همان فلسفه اصلی که از نظرها مخفی شدند بنا به تقدیر خداوند ظهور کنند توجه به این نکته از این جهت ضروری است که موضوع حکمتهای غیبت نباید خدشه ای به انتظار ما برای ظهور آن حضرت وارد آورد.
فصل پنجم : طول عمر
امروز از حیات و زندگی امام عصر (عج) افزون بر 1159 سال یعنی حدود 12 قرن می گذرد این عمر طولانی را چگونه می توان تحلیل کرد؟ در آغاز به این نکته توجه می کنیم که طول عمر خود یکی از شاخه های فرعی مساله عمومی تری به نام حیات است و حتی بیولوژی هم از پدیده حیات در سطح کلی به عنوان معما یاد می کند .
و هر هنگام که لازم باشد به مصداق آیه 82 سوره یس که می فرماید ( به فرمان(( باش)) هر چه که بخواهد می آفریند و هر خصوصیتی را که اراده نماید به آن آفریده خویش خواهد داد ) حتی اگر این ویژگی در ظاهر با قواعد معمول در طبیعت هماهنگی نداشته باشد. و این ویژگی در مدارک مذهبی ما به صراحت مطرح شده است. مانند : عمر نوح که بیش از 950 سال ذکر شده و در قرآن دوران تبلیغ حضرت نوح را قبل از طوفان صریحا 950 سال تعیین می کند و همچنین عمر دراز حضرت خضر (ع)
طول عمر حضرت مهدی (ع) ریشه در عمق ایمان هر مسلمان دارد و نتیجه طبیعی و گریز ناپذیر اعتقادات ما در زمینه ضرورت وجود حجت بر پهنه زمین است.
فصل ششم : خورشید پنهان
این سوال را که فایده امام غایب برای ما چیست ؟ چگونه باید پاسخ داد آیا مجاز به طرح چنین سوالی
هستیم ؟ امام در اندیشه ما واسطه فیض وجود و رابط میان خدا و خلق در تمامی زمینه هاست و حضور یا غیبت او در ایفای بخش اعظم وظایف ایشان تاثیر چندانی ندارد.
و این پیام امام زمان (عج) مشهور است که آنسان که ستارگان موجب امان آسمانیان هستند امام نیز ایمنی بخش زمینیان می باشد .
واما این سوال را اینگونه مطرح می کنیم که ما در دوران غیبت چگونه از امام بهره می بریم؟ که خود حضرت می فرمایند: اما گونه بهره جستن از من در دوران پنهانیم همانند بهره وری از خورشید در هنگامی است که ابرها آن را از دیدگان می پوشاند.
از این پاسخ دو مسئله بدست می آید: 1- همانطور که خورشید پشت ابر، تنها بخشی از ویژگی نور بخشی اش کم می شود و دیگر وظایفش باقی است امام (ع) نیز در دوران غیبت این چنین است و مردم از نعمت حضور ایشان بی نصیبند ضمن آنکه دیگر حکمتهای وجودی حضرتش همچنان جاری است. 2- همانطور که اصل در خورشید نور افشانی بوده و ابرها گذرا هستند اصل در امامت نیز حضور آشکارا وبهره مندی آزاد مردم است اما عوامل عارضی پیش آمده که چون ابر تیره بر چهره نورانی این خورشید نشسته است.
علامه مجلسی دربیان بهره وری های دوران غیبت می گوید: هنگامی که خورشید در پس ابر است همگان انتظار بیرون آمدن آن و بهره مندی از آن را دارند از اینرو شیعیان مخلص آن امام در دوران غیبت همواره مشتاق ظهور او بوده و از وی ناامید نمی شوند. و موضوعاتی چون ( حقیقت نورانی و غیر قابل انکار امام ولو در ورای غیبت )، (ناتوانی مردم نسبت به تحمل تمامی پرتوهای خورشیدی )، (عجز چشم از نگرش بدون محافظ به قرص نورانی خورشید )، (بی بهره ماندن از خورشید برای بی بهره گان از بینایی) و نهایتا ( رابطه آمادگی و استعداد و ظرفیت وجودی به میزان بهره وری از اشعه خورشیدی ) از جمله مواردی است که علامه مجلسی از تشبیه امام در دوران غیبت، به خورشید پنهان و نحوه بهره وری مردم از آن بدست می دهد.
فصل هفتم : جلوه ها
پیش از این گفته شد که امام هر چند دوران غیبت را می گذرانند اما بیگانه از مسائل جامعه و حوادث واقعه نبود، و در متن موضوعاتی قرار دارند که بر امت می گذرد. وقوع امدادهایی گوناگون از آن حضرت بر فقیهان برگزیده که زمامداران دین و اعتقاد مردم در دوران غیبت ایشانند نشانگر حضور همیشگی آن امام بزرگوار در صحنه رهبری در این دوران است. از سوی دیگر، در طول دوازده قرن گذشته از همان آغاز تا به انجام شاهد جلوه ها و مشکل گشاییهای آن حضرت بر جمعی از مردم عادی با ویژگی های گوناگون بوده ایم که این نیز خود نشانی دیگر از حقیقت وجود در آن حضرت است وتاریخ بخشی از این ذره پروری و عطوفتها را در دل صفحات خود ضبط کرده است وچه بسیار نمونه های دیگری به مصداق
هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند
در این بخش به ملاحضه روند بحثهایمان بیشتر به موضوع اول یعنی جلوه بر فقیهان و عالمان دین پرداخته می شود و دراین باره نیز تنها به چند نمونه بسنده می کنیم تا از این رهگذر دیدگان نافذ و همیشه بیدار آن حضرت را در جامعه احساس نماییم و در نهانخانه دل خود، دل به این واقعیت بسپریم که به راستی او چشم خدا میان خلق است که ((السلام علیک یا عین الله فی خلقه))
1- شیخ صدوق (متوفای سال 381):
پدرش علی بن محمد بابویه قمی از دانشمندان دینی عصر خود در قم بود توفیق دیدار سومین نایب خاص امام عصر (ع) جناب حسین بن روح نوبختی را در سال 305 هجری قمری در بغداد بدست آورد ودر نامه ای که از طریق وی به حضور حضرت تقدیم داشت در خواست نمود که ایشان برای داشتن فرزندی برای او دعا کنند هنوز زمان زیادی نگذشته بود که نامه ای به این مضمون به او رسید که((از این همسر فرزندی نخواهی داشت ما در این باره دعا کردیم و بزودی پروردگار عالم از همسری دیگر که از طایفه دیلمیان خواهد بود دو فرزند فقیه و نیکو و با برکت به تو روزی می کند))
پس از این علی بن محمد با بانویی دیلمی ازدواج نموده و از او دارای دو فرزند به نام های محمد و حسین گردید که محمد به لحاظ نبوغ فوق العاده و استعداد قوی و هوش سرشار و نیز صداقت و امانتی که در حفظ و نقل حدیث داشت به صدوق شهرت یافت. مردم معاصر او ملاحظه این همه رشد و تعالی را حاصل دعای امام عصر (ع) دانسته و خود او نیز بارها بر این مطلب مباهات می نمود. مرحوم شیخ صدوق در آغاز کتاب ((کمال الدین و تمام النعمه)) خود داستان مفصلی از چگونگی برخورداری از عنایت امام عصر را نقل می کند.
2- شیخ مفید (متوفای 413):
وی سرآمد شاگردان شیخ صدوق است .امام عصر (ع) در توقیعاتی که به افتخار مفید صادر فرمودند او را با واژه هایی چون (ای دوست مخلص در دین)، ( ای یاری کننده حق) ستودند. شیخ مفید این افتخار را یافته که در سه نوبت نامه هایی به خط خود آن حضرت از ناحیه مقدسه دریافت داشته مخاطب ابلاغات مستقیم آن حضرت قرار گیرد.
3- سید بن طاووس (متوفای 664):
از بزرگان علمای شیعه و معاریفی است که مشهور است مکرراً از فیوضات وجودی حضرت در خواب و بیداری بهره مند شده است. وی آنچنان شیفته و آشنای حضرت بود که حتی ایشان را از آهنگ کلامشان می شناخت و خود داستان سحرگاهی را نقل می کند که در سراب مقدس، دورادور مناجات حضرتش را در آن مکان شاهد بوده و نوای ملکوتی حضرتش را می شنیده که زبان به دعای بر شیعیان گشوده و بر پیشگاه خداوندی عرضه داشتند که:
خدایا شیعیان ما از پرتو نور وجود ما و زیادی سرشت ما سرشته شده اند چه بسا که آنان به اتکاء دوستی و ولایت ما مرتکب گناهان زیادی شوند… خدایا آنان را به بهشت خود داخل نموده و از آتشت برکنار و محفوظ دار و ایشان را در کنار دشمنان ما در دوزخ غضب خود قرار مده .
مرحوم سیدبن طاووس سرگذشتی مالامال از عنایتهای آن حضرت دارد و بیش از پنجاه جلد کتاب ارزنده از وی به یادگار مانده و دعاهایی را نیز از حضرت مهدی (عج) نقل نموده و برای شیفتگان آن حضرت به یادگار گذاشته است .
4- علامه حلی (متوفای 726 هجری قمری):
از اعاظم و مفاخر تاریخ شیعه بوده وکتب ارزنده شیعه میدان بروز نظرات و آراء متقن او در زمینه های مختلفه علوم دینی است.از جمله وقایعی که مشهور خاص و عام شده، عنایتی است که حضرت مهدی (ع) در یکی از تلاشهای علمی دفاعی او از حریم تشیع به وی می نماید.
5- مقدس اردبیلی (متوفای 993):
از بزرگان علمای شیعه است که در تقوی و پارسایی شهره همگان می باشد .معروف است که او در حل مشکلات علمی به حضور امام زمان (ع) رسیده ودر یک گفتگوی کامل موضوعات مورد بحث را با ایشان حل و بحث نموده.
فصل هشتم : انتظار
انتظار چیست؟ منتظر کیست؟ این بخش از نوشته می کوشد تا خواننده را در یافتن پاسخهای روشن برای این دو سوال یاری نماید.
انتظار یک مقوله اعتقادی –اجتماعی است و منتظر فردی است که به خاطر اندیشه ای که در دل دارد، خود را به شناخت و انجام یک سلسله تعهدات ویژه، وظیفه دار احساس می نماید.
از اینکه انتظار مقوله ای اعتقادی است پس باید ریشه در کتاب و سنت داشته باشد و از آنجا که جلوه اجتماعی دارد پس باید راه و رسم آن آموخته شود. آن زمینه ریشه ای یعنی تلاش فرهنگی در شناخت ابعاد انتظار و این راه و رسم اجتماعی یعنی تعهد در پیشگاه عمل دو ویژگی عمده ای است که شخصیت والای منتظر را شکل می دهد. به همین مختصر باید روشن شده باشد که چنین انتظاری با عنایت به مفهوم اصیل آن، اساساً و از اصل با خمودی و سستی، بیگارگی و واگذاری مسئولیت، نا آگاهی و گیجی، بهم ریختگی و منتظر ماندن برای آنکه دیگری بیاید و کار را اصلاح کند، بی آنکه او خود نقشی سازنده را عهده دار شود، در تضاد و تعارض قطعی است و از آنجا که سازندگی با روح منتظر به هم در آمیخته از این رو، انتظار، با تخریب به هر صورت و با هر توجیه به ظاهر موجه، نمی سازد. چرا که بنابر آنچه گفته شد روح انتظار از اصل با گرایشهای منفی در تضاد بوده و عمل منتظر تنها و تنها اصلاح و آبادانی را در جهت تعالی همه ابعاد طلب می کند.
پس انتظار در یک کلام یعنی آماده شدن و زمینه سازی برای رویارویی با وضعیتی نو واعلام آمادگی برای پذیرش مسئولیت در شرایط نوینی است که از هر جهت با وضع موجودی که انسان در آن قرار دارد، متفاوت می باشد و چنین انتظاری را بحق می توان ((مذهب اعتراض)) و یا ((بذر انقلاب)) نامید.
در اینجا به فرازی از بیان امام عصر (ع) اشاره می کنیم تا ویژگیهایی را که برشمردیم تدارک برپایی نظامی نوین و تعهد پذیری در قبال آن را به عیان در آن شاهد باشید:
خداوندا ما به تو روی می آوریم؛ در برپایی دولت والایت که در آن اسلام و اسلامیان را عزت و سر بلندی می بخشی و نفاق ودورویان را ذلت و خواری نصیب می گردانی، تو مارا در آن نظام در شمار آنانی قرار ده که دیگران را بر طاعت تو فراخوانده و راهنمای مردم به سوی تو می باشند وسر انجام مارا در پناه آن دولت، والایی و کرامت دنیا و آخرت نصیب فرما.
در این بیان که به صورت دعا به پیشگاه پروردگار عرضه می شود از یک سو بر پایی نظامی الهی، با ویژگیهای خاص خود مطرح است و از دیگر سوی، بیانگر مسئولیت پذیری برای کسانی است که آن آینده را انتظار می کشند و در پایان نیز این اندیشه، زندگی منتظر را به وسعت هر دو جهان زیر پوشش می گیرد.
از آنجا که منتظر شاهد است که پیشاپیش صفوف منتظران، پیشوای گرانمایه اش حضرت مهدی (ع) قرار دارد و سر حلقه چشم به راهان آن نظام خود اوست، از اینرو به شدت می کوشد تا با آشنایی هر چه بیشتر با پیشوا و مکتبش خود را آماده حضور در این میدان کند و آنچنان که اشاره کردیم این حقیقت را با تمام وجود قطعی تلقی نموده حضور خویش را در صحنه بر پایی آن نظام الهی احساس می نماید. و در این راه آنچنان جلو می رود که بازگشت دوباره خود را به این دنیا در صورت وقوع مرگ پیش از ظهور از خدا خواهان است. از آن حضرت در مدارک دینی ما ترسیم شده که:
کجاست آن جان به لب رسیده از اضطراری که سرانجام در خواستش به هدف اجابت در رسد.
امام صادق (ع) می فرماید: هر که را حضور در جمع یاران مهدی (ع) شادمان می سازد پس انتظار کشد، از گناه بپرهیزد رفتاری نیک پیشه کند، که چنین کسی منتظری راستین است.
آن حضرت را پیشتر از هر کس خداوند معرفی نموده. سلام برتو، سلام کسی که تورا از رهگذر خداوندی می شناسد. انتظار چهره پیوند میان اندیشه و عمل است و به زیور عقل و فهم و آگاهی نیز آراسته شده. ومنتظر باید با شناسایی ویژگیهای انتظار، شخصیت منتظر را در خود به بار آورد. منتظر هیچ کس جز او را به عنوان میزان ثابت و حق آشکار به رسمیت نمی شناسد و همه چیز را با این حق پا بر جا می سنجد. و در این باره آموخته ایم که : هر کس از شما در حال انتظار وقوع این امر ظهور مهدی موعود جان دهد گویی که در خیمه گاه خود آن حضرت و در خدمت او بوده است و بلکه همانند کسی است که در رکابش شمشیر زده… بر اساس چنین نگرش عالمانه، هاله ای از نور سر تاسر زندگی منتظر از آغاز تا انجام را در میان گرفته و او همواره چشم بر آینده ای پر نور، دل در گرو محبوبی موعود و دست در خدمت همه جانبه حضرتش دارد و چنین شخصیتی تجسم عینی و خارجی (افضل اعمال امتی انتظار فرج الله عزوجل) می باشد که سوال آغازین این بخش از نوشته را به بیان و عمل پاسخگو شده که انتظار چیست و منتظر کیست.
فصل نهم : در آینه نیایش
برای آشنایی با ویژگیهای جهان در آستانه ظهور آن امام و نیز آگاهی از ره آوردهای آن نظام الهی، این بخش از نوشته خود را به بررسی در این دو زمینه اختصاص داده ایم یعنی جهان قبل از ظهور و بعد از ظهور. اما اینکه چرا آن را ((در آینه نیایش)) نام نهاده ایم بدان است که تکیه گاه اساسی در این هر دو وادی، نیایشهایی است که امروزه در دست داریم و مراجعه به آنها کمک شایانی در آشنایی هر چه بیشتر با این دو مطلب به ما خواهد نمود. نگاهی گذرا به برخی از مسائل کلی و عمومی این دو دوران :
1- التهاب ظلم، آرامش عدل
در دعاها آمده : زمین را آنچنان که از جور و ستم لبریز شده ، از عدل و داد پر می نماید.
2- افول دین، احیاء مکتب
یعنی چه بسیار حقایقی از دین خدا وسنت پیامبر (ص) که پیش از ظهور تحت تاثیر عوامل مختلف در پرده ابهام و فراموشی می ماند و از جمله رسالتهای امام آشکار نمودن آنها و زدودن گرد به نسیان سپاری از چهره آن حقایق نورانی است.
3- پراکندگی و تفرق، یکپارچگی و تشکل
آن نعمت آغازین اسلام یعنی برادری و همراهی را که به نقمت جاهلی دشمنی و عداوت تبدیل شده بر می گرداند.
4- پژمردگی و خرابی، شادابی و آبادی
در دعاها می خوانیم که : خدایا شهرهای خود را به برکت او آبادان گردان و بندگان دل مرده ات را به محبت او حیاتی دوباره بخش.
اما خود حضرت نیز ظهور خود را در پایان دوره ای بر می شمارند که : در دلها حکومت خشم و سنگدلی برپا شده و جغد شوم نظام جور در خرابه های زمین آوای مرگبار و حزین سر می دهد. با مراجعه به مجامع روایی در این باب می توان سر فصل هایی چون ((جهانگیر شدن اسلام))، ((تسلیم همگانی در قبال حق))، ((تکامل علم و اخلاق)) و نظایر آنها را ملاحضه نمود.
فصل دهم : بر در دروازه نور
با آنکه تصویری روشن از آن سوی دروازه نور به دست داریم اما چه کنیم که این در به قفل غیبت بسته مانده و کلید دار نیز گشایش این در را تنها و تنها رهین مشیت نافذ خود داشته است. و ما چشم به راهان مشتاق و منتظری هستیم که بی صبرانه افق دور دست را در آن سوی دروازه نور نظاره گریم تا تک سواری از گرد راه در رسد، این بسته در، باز گردد و کاروانیان با گذر از انتظاری به بلندای دوره غیبت، در پس قافله سالار گرانقدر خویش به شهر نور گام گذارند و خدا را که چه صحنه با شکوهی است.
راستی ای عزیز آیا شود آن روزی که ما پروانه وار گرد شمع وجودت برآییم و تو بر، بر ما پیشوایی کنی و حال آنکه گستره زمین را پهنه داد و دادگری نموده باشی و ما زبان به ستایش خداوندی گشوده او را بر این نعمت بزرگ سپاسگزار شویم. و اینک بر پشت دروازه نور، زمزمه کنان به ترنم با دلی سوزان و اشکی ریزان به گفتگو با تو می نشینیم که :
سلام بر تو ای بازمانده از تبار پیامبران، سلام بر تو ای جان جهان و ای گنج نهان، سلام بر تو که بر کناره خوان گسترده نعمتت نشسته ایم و سلام بر تو که بر کرانه وادی غیبتت مانده ایم. درود شیفتگان دلسوخته ات را پذیرا باش ، ای تو که بهار روحبخش دلهایی و ای تو که به صفا و روشنی مهر و ماهی.
( به امید آنکه هیچگاه روح این انتظار پر تحرک از موج دهی باز نایستد )
شاید آن روز که سهراب نوشت
تا شقایق هست زندگی باید کرد
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
هر گلی هم باشد چه شقایق چه گل پیچک و یاس
تا نیاید مهدی زندگی دشوار است
اللهم عجل لولیک الفرج