نویسنده: حمدالله رستمی
امید است با فراهم کردن زمینه دسترسی به مباحث و یافته های آموزشی وآشنایی علاقمندان ، دانشجویان به خصوص تعاونگران خستگی ناپذیر چشم اندازجدیدی را بر افق فرداهای سازنده بگشایم.از منظر آسیبشناسانه در حال حاضر شرکتها و اتحادیههای تعاونی با مشکلات و چالشهای عدیدهای همچون عدم مشارکت اعضاء، پایینبودن سطح کارایی مدیران، فقدان نظارت اعضا و بازرسان، پایینبودن سطح بهرهوری، کیفیت نامناسب محصولات و ارائه خدمات ، عدم همدلی بین مدیران ، بازرسان ، اعضاو …..دست به گریبان هستند . مدیران تعاونیها عموماً فاقد دانش و مهارتهای مدیریتی نو میباشند، بازرسان به وظایف نظارتی خود به نحو احسن عمل نمینمایند، اعضا از نقش و جایگاه خود آگاهی لازم را ندارند، مجامع عمومی به صورتی بسیار بی رونق برگزار می گردد . قیمت تمام شده محصولات تعاونی بالاتر از بخش خصوصی است، کارکنان فاقد مهارتهای لازم برای بهرمندی از روشهای نوین تولید می باشند ، تعاونی ها در فروش محصولات تولیدی با مشکلات فراوانی مواجه هستند و …. اینها واقعیتهایی است که در درون تعاونی ها قابل مشاهده است و آمار تعاونی های راکد و غیر فعال نیزگویای این مطلب میباشد.
رفع مشکلات تعاونی ها نیازمند مجموعه اقدامات هماهنگ و سنجیدهای است که آموزش نیروی انسانی از مهمترین این اقدامات است. آموزش ارزانترین و کاراترین ابزاری است که پاسخگوی بسیاری از نارسائیها میباشد.
اصولاً نهضت تعاون بدون آموزش تحقق نمییابد، یا اینکه به تدریج ویژگی تعاونیبودن خود را از دست خواهد داد.
اندیشمندان تعاون معتقدند تعاونیها با آموزش متولد میشوند، با آموزش شکل میگیرند و با آموزش موفق میشوند. قانون و مقررات عامل موفقیت تعاونیها نیست بلکه معجزه آموزش میتواند هر تحول سازندهای را به ارمغان بیاورد.
هر چند آمار مربوط به عملکرد آموزش تعاونی گویای تلاش گسترده همکاران در سطح ادارات کل و ادارات شهرستانها در زمینه آموزش نیروی انسانی بخش تعاون میباشد، اما وجود همزمان نارسائیهای فوقالذکر وفعالیتهای مناسب آموزشی این حدس را مطرح مینماید که احتمالاً به اثربخشی و کارایی آموزشها به میزان توسعه کمی آن توجه نشده است و پرداختن بیش از حد به آمارها و کمیگرایی فرصت لازم را برای بررسی میزان تاثیرگذاری آموزشها و بهبود کیفیت تعاونیها باقی نگذاشته است.
از آنجائیکه آموزش با روح و روان افراد سروکار دارد . شایسته است این امر به افراد دارای صلاحیت و مهارتهای برجسته در امور آموزشی سپرده شود . اجرای برنامههای آموزشی در قالب یک نظام آموزشی مدون و منطبق با ویژگیهای فراگیران و نیازهای سازمانی از جمله این ضرورتها است. در غیر اینصورت فعالیت آموزشی، نزد مجریان در حد انجام وظیفه اداری تنزل مینماید و نزد فراگیران به امری اجباری ، غیر مفید و کسلکننده تبدیل میگردد.
تعاون و آموزش
تعاون بر اساس اندیشههای بنیادی بشر همچون عدالت ، آزادی ، برابری، انصاف و جمعگرایی استوار است. اندیشههایی که ریشه در فطرت پاک انسانی و آرمان های تاریخی بشر دارد .رویکرد تعاون تحقق اندیشههای جهانی بشر در چارچوب سازمانهای اقتصادی اجتماعی و به شیوه مسالمتآمیزاست که از طریق کاربرد روشهای مشخص تعاونی مانند دموکراسی ، بی طرفی سیاسی ، نژادی و مذهبی ، توجه به جامعه و مشارکت جمعی امکانپذیر می باشد ، ازسویی تعاون در روشهای اقتصادی اهداف اجتماعی را دنبال می کند.از همین منظر تفاوت سازمانهای تعاونی با سایر بنگاههای اقتصادی قابل تعمق و بررسی می باشد چرا که :
1ـ هدف تعاونی ها بر خلاف سایر بنگاه های تجاری دستیابی به منفعت و ثروت نیست بلکه در تعاونی ها علاوه بر بهبود وضعیت زندگی و تامین نیاز اعضا ، اهداف اجتماعی همچون عدالت ، مسئولیت پذیری و همکاری گروهی نیز دنبال می شود
2ـ سازوکارهای مورد استفاده در تعاونیها متناسب با اهداف اجتماعی تعاون است.آزادی، دموکراسی، درستکاری و مشارکت جمعی اصول و ارزشهایی هستند که در اداره امور تعاونیها به کار برده می شوند.
با تکیه براصول، اهداف و ارزشهای تعاون میتوان گفت تعاون فرهنگ و شیوه کار و زندگی است. این اصول، اهداف و ارزشهای مختص تعاون در همه جوامع بشری مورد پذیرش قرار گرفته و به صورت نهضتی جهانی درتمام کشورها علیرغم شیوهای متفاوت سیاسی و فرهنگی گسترش یافته است از اینرو اشاعه و تعمیق فرهنگ تعاون، کسب مهارتها و توانائی به کاربردن روشهای تعاونی در سطح جامعه تنها به مدد آموزش قابل تحقق میباشد.
بنیانگذاران نهضت جهانی تعاون به نقش آموزش در توسعه و پویایی سازمان های تعاون آگاهی داشته و آموزش را به عنوان یکی از اصول تعاون برای تحقق اهداف خود به خدمت گرفتند و اکنون نیز آموزش یکی از اصول 7 گانه تعاون به منظور پیشرفت تعاونی ها و آگاهی عمومی مردم نسبت به ماهیت و فوائد تعاونی به کار برده می شود
آموزش،کارآموزی و آگاه سازی
«تعاونیها در برنامههای خود برای اعضاء، نمایندگان منتخب، مدیران وکارکنان، آموزش و کارآموزی را مد نظر قرار میدهند، بدینترتیب تعاونگران میتوانند نقش موثری در پیشرفت تعاون ایفا نموده و افراد جوان و رهبران افکار عمومی را از ماهیت و فوائد تعاونی مطلع نمایند.
آموزش و یادگیری
آموزش فعالیتی است که به منظور ایجاد یادگیری طراحی و اجراء می شود. یادگیری، تغییر نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه فراگیر است که در اثر تجربه آموزشی و در شرایط یادگیری ایجاد میشود.تغییرات حاصل از یادگیری قابل مشاهده است و می توان آن را سنجید. یعنی میزان یادگیری با استفاده از ابزارهای مناسب قابل اندازه گیری میباشد.
بنابراین هدف آموزش یادگیری است که به منظور تغییر در بینش، نگرش و رفتار فراگیران طراحی و اجراء می شود. تغییری که بر اثر آموزش و فرایند یادگیری ایجاد می شود . مثبت پایدار ، قابل مشاهده و قابل اندازه گیری است .
یادگیری بزرگسالان انسان از نظر یادگیری موجود بینظیری است.علت رشد و تکامل وی نیز همین ظرفیت یادگیری او میباشد. یادگیری منحصر به سن خاصی نیست، بلکه همه افراد برای ادامه حیات، هماهنگی و سازش با محیط در حال تغییر خویش، پیوسته مطالب و مهارتهای جدیدی را فرا می گیرند . این یافته علمی با آموزه های مذهبی ما نیز سازگار می باشد. « چنین گفت پیغمبر راستگوی – زگهواره تا گور دانش بجوی » ازسوی دیگر یادگیری صرفاً به معنی افزایش و انباشت معلومات و اطلاعات علمی نیست بلکه گسترش فکر ، مرتبط ساختن تجربیات تازه با تجربیات گذشته و سازمان دادن به فعالیتهای ذهنی میباشد.
یادگیری بزرگسالان به کمک تجارب شخصی انجام می گیرد از اینرو بهتر است در امر یادگیری از این تجربیات جهت تغییر رفتار افراد کمک گرفت . یادگیری تا حدودی نتیجه فعالیتهای فردی میباشد اما آنچه از دست معلم ساخته است و امر یادگیری را تسهیل میکند فراهمکردن عوامل و زمینهها به منظور تشویق فراگیر به یادگیری میباشد، یکی از عوامل تضعیفکننده در آموزش و یادگیری بزرگسالان، برخورد با آموزشیارانی است که میکوشند به این گروه بفهمانند به چه چیزهایی نیاز دارند. حال آنکه توجه به تجربههای بزرگسالان و واردشدن به دنیای فرهنگی و ذهنی آنها آموزشیار را قادر میسازد بین تجربیات آموختهشده و مطالب جدید پل زده و مانع از دستدادن اعتماد به نفس و تزلزل آنان گردد. به عنوان نمونه تکیه بر تجربیات قبلی فراگیران در زمینه زراعت ، آموزش شیوه های جدید زراعی را آسانتر نموده و مطالب نو خوشایندتر می گردد.و جریان یادگیری را تسهیل می نماید .
از آنجائیکه توانائیهای حسی و حرکتی در بزرگسالان به تدریج تحلیل می رود، معمولاً پس از سن 20 سالگی توانایی بینائی و شنوائی به تدریج رو به افول است، در نتیجه شاهد کاهش توانائی های فیزیکی و مشارکت آنان در امر آموزش می باشیم. بی تردید کاهش مشارکت، تاثیر منفی برجریان یادگیری میگذارد. بدین ترتیب درانتخاب روش تدریس و نحوه صحبت کردن در کلاس و استفاده از وسایل دیداری باید به این نکات توجه کرد. افراد مسن معمولاً کارها را با سرعت کمتر و دقت بیشتر انجام می دهند . تاثیر سرعت عمل بر یادگیری موجب می شود که بزرگسالان برای یادگیری به زمان طولانی تری نیاز داشته باشند .
علاوه بر افزایش سن عوامل ناشی از فقر مانند تغذیه ناکافی ،کمبود مراقبتهای بهداشتی و پزشکی بر توانائی های فیزیکی و در نتیجه توانائی یادگیری اثر می گذارد .عوامل فوق بیشتر بر سرعت یادگیری، نه میزان یادگیری تأثیر می گذارد. ظرفیت یادگیری انسان بسیار بالاست، بر اساس نتایج تحقیقات روانشناسان در تمام طول زندگی می توان یاد گرفت.
نقش انگیزه در یادگیری بزرگسالان ـ در آموزش بزرگسالان میل به یادگیری بیش از خود یادگیری اهمیت دارد . تمایل به یادگیری ممکن است از علاقه شدید به برخی موضوعات و یا احساس نیاز به بعضی دانش ها و مهارت ها ناشی گردد. ایجاد انگیزه و علاقه به آموزش برای مهیانمودن بزرگسالان به یادگیری بسیار حائز اهمیت است.
انگیزه ترکیبی از تمایلات، نیازها، آرزوها و اهداف است که باعث برانگیختن و تولید انرژی در فرد میشود و وی را به سویی هدایت میکند. نیاز نقش اساسی در ایجاد انگیزه دارد. احساس نیاز به آموزش شاید از اصلیترین ضرورتها باشد. نیاز به آموزش به واسطه انتخاب یا تغییر شغل ،تغییر سیستم و روش های سازمانی ،به کارگیری ابزار و ماشین آلات جدید و همچنین میل انسان به توسعه دانائی ها و مهارت های فردی و اجتماعی بوجود می آید . بنابراین منشاء تشخیص نیاز ممکن است فردی یا عوامل بیرونی مانند سازمان باشد . آنچه در فرآیند تغییر نیاز واقعی به نیاز بالقوه و هدایت آن حائز اهمیت می باشد عدم دوگانگی بین نیاز های فردی و نیازهای سازمانی است. در غیر اینصورت آموزشیاران سعی می نمایند به فراگیران تفهیم کنند که به چه چیزهایی نیاز دارند . لذا لازم است بین نیازهای فردی و نیازهای گروهی و سازمانی ارتباط برقرار گردد . نیازها همیشه وجود دارند اما باید آنها را به خود فرد شناساند و راه تامین آنها را نیز به او نشان داد. در صورتیکه آموزش نیاز فرد را تامین کند،تجریه یادگیری موجب رضایت خاطر و همانند عبادت از آن لذتبخش میشود.
برخی ویژگی های فراگیران آموزش فعالیتی است که به منظور یادگیری برنامهریزی و اجرا میگردد و فرایندی است که به تغییر رفتار منجر میشود. تغییری که قابل مشاهده و اندازه گیری است. شامل کسب دانش، مهارت و نگرش می گردد به منظور تسلط بر شغل صورت میگیرد.
بنابراین میتوان گفت هدف همه آموزشها ارائه دانش، کسب مهارت و ایجاد نگرش است و در آموزش بزرگسالان یادگیری باید معطوف به دستیابی نتایج کوتاه مدت باشد. حال آنکه در آموزش رسمی تاکید بر آینده است و آموزش برای اهداف بلند مدت صورت میگیرد.
در آموزش غیررسمی یادگیری باید به کار و شغل فراگیر معنا بدهد و هدف نهایی آموزش، یادگیری تسلط یاب است یعنی فراگیران پس از آموزش بتوانند کارهای محوله را به نحو شایسته انجام دهند اگر یادگیرندگان به حد تسلط نرسند نشاندهنده عدم اثر بخشی فعالیتها خواهد بود
علاوه بر تفاوت در اهداف آموزش و یادگیری، بین ویژگیهای مخاطبان و روشهای اجرایی آموزشهای رسمی و یر رسمی (بزرگسالان ) تفاوت های بسیاری وجود دارد که عدم توجه به این تفاوت ها اثر بخشی آموزشی را تحت تاثیر قرار میدهد.
در آموزش رسمی، آموزش وظیفه اصلی فراگیر محسوب میشود و نقش فراگیر، دانشجو یا دانشآموز بودن میباشد چرا که مسئولیتهای اجتماعی، شغل و خانوادگی به او واگذار نشده است، در حالیکه نزد فراگیر بزرگسال ، آموزش جایگاه اولویت اول را در کار و زندگی را ندارد و چنانچه آموزش مانع انجام مسئولیت های اجتماعی و خانوادگی گردد به آسانی کنار گذاشته میشود لذا دقت نظر برنامهریزان و مجریان برنامه های آموزشی به این محدودیتهاضروری است.
هر چند انسان از نظر یادگیری موجود بینظیری است و ظرفیتهای یادگیری وی تقریباً نامحدود میباشد اما بر اثر گذر سن، میل به یادگیری کاهش می یابد و بزرگسال بیش از آنکه علاقمند به آموزش باشد به تجربیات و یافتههای شخصی خود اتکا میکنند؛ از طرفی، همانطور که اشاره شد کاهش توانائیهای جسمی و روانی بر سرعت یادگیری اثر می گذارد. از آنجائیکه افراد بزرگسال کارها را با وسواس، حوصله و دقت بیشتری انجام میدهند، یادگیری در بزرگسالان نیز نیازمند زمان بیشتر همراه با تمرین ،تکرار و تلاش مستمر می باشد به همین دلیل یادگیری بزرگسالان عمیق تر و پایدارتر می باشد.
ازسویی دیگر بزرگسالان به دلیل مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی، فرصت کافی برای شرکت در دوره های طولانی مدت را ندارند و علاقهمند به مباحث تئوریک نمیباشد در نتیجه شایستهتر است برنامههای آموزشی، کاربردی و کوتاه مدت باشد.
علاوه بر موارد فوق تنوع فراگیران از لحاظ سن، سواد، تحصیلات، مسئولیتهای شغلی و اجتماعی، تجربههای قبلی توانائیهای جسمی و روانی و …….به پیچیدگی و حساسیت موضوع میافزاید.
رویکرد مناسب برای آموزش بزرگسالان
برنامههای تعلیم و تربیت بر اساس 3 رویکرد معلممدار، مدرسهمدار و رویکرد فراگیرمدار صورت میگیرد در رویکردهای مدرسه و معلممدار کلیه تصمیمات مربوط به سازماندهی و اجرا برنامه آموزشی بوسیله معلم یا مدرسه اتخاذ میگردد. آموزشهای سنتی مانند مکتبخانهها یا حوزههای علمیه در چارچوب رویکرد معلممدار صورت میگیرد، معلم ، محور برنامههای آموزشی است و کلیه اجزا برنامه آموزشی پیرامون تصمیمات و روشهای معلم تنظیم میگردد.
در آموزش رسمی عمدتاً از رویکرد مدرسهمدار استفاده میگردد. تصمیمگیری در مورد موضوعات درسی، ساختار و ارائه مطالب، روشهای تدریس و سایر اجزا برنامه آموزشی بوسیله موسسه (مدرسه) و در ایران توسط وزارت آموزش و پرورش صورت میگیرد و فراگیر و معلم با الزامات مدرسه خود را هماهنگ نماید.
در آموزش بزرگسالان رویکرد فراگیر محور مناسب ترین روش میباشد، چنین سیستمی که سیستم یادگیری باز نیز نامیده می شود دارای قابلیت انعطاف پذیری است و بر اساس ویژگیهای فراگیر منطبق می گردد در این رویکرد مدرسه و معلم نقش محوری ندارد بلکه نقش حمایتی را ایفا می نماید و سایر اجزا نظام آموزشی مانند شیوه آموزش ، وسایل و منابع آموزشی ، شیوه تدریس، ارزشیابی و …… در عین اینکه دارای ارتباط منطقی با یکدیگر می باشند در جهت تحقق اهداف آموزشی و به مقتضای ویژگی های فراگیران تنظیم می گردند .
این رویکرد سیستمی ایجاد مینماید که به هر یک از این اجزا به عنوان فعالیت های منفک و بدون ارتباط پرداخته نشود بلکه این اجزا در چار چوب یک نظام آموزشی در جهت تحقق اهداف آموزشی هماهنگ گردند . عدم توجه به ویژگیهای بزرگسالان و بی ارتباطی اجزا آموزشی در امر یادگیری ایجاد خلل نموده و در عین عدم تحقق اهداف آموزشی تجربه یادگیری را به امری ناخوشایند و نامفید تقلیل می دهد.
شناسایی نیازهای آموزشی (نیاز سنجی)
هدف آموزش رسمی، تربیت نیروی انسانی برنامه های میان مدت و بلند مدت توسعه اقتصادی – اجتماعی کشور میباشد، در نتیجه نیازهای آموزشی به مقتضای برنامه ها و اهداف توسعه ای تدوین می گردند و معطوف به آینده می باشند اما در آموزش غیررسمی(بزرگسالان) هدف اصلی آموزش رفع نیازهای آنی و کسب مهارتهای شغلی فراگیران میباشد که به منظور تسلط بر وظایف جاری و فعلی آنها برنامهریزی و اجرا میگردد. بر این اساس شناخت مشاغل موجود در تعاونی ها ،تحلیل و شناسایی وظایف شاغلان و تشخیص مهارت های مورد نیاز هر شغل جایگاه ویژه ای در نظام آموزش تعاون دارد.
شناخت مشاغل وظایف اصلی شغل تعیین وظایف فرعی شغل تشخیص مهارتهای مورد نیاز هر شغل تعیین آموزشهای مورد نیاز:
(قدم اول ) (قدم دوم ) (قدم سوم ) (قدم چهارم) (قدم پنجم )
طرح هریک از این مراحل از طریق مشارکت و همکاری مدیران و شاغلان تعاونی ها امکان پذیر است تا نیازهای آموزشی منطبق بر مهارت های مورد نیاز شاغلین تعیین گردد. بدین ترتیب میتوان بین نیازهای فردی (شاغل) و نیازهای سازمانی (تعاونی) یگانگی ایجاد نمود، این امر موجب ایجاد انگیزه در فراگیران و مشارکت فعال آنان در برنامه آموزشی خواهد بود در غیر اینصورت تعاونیها و شاغلان نسبت به برنامه های آموزشی احساس بیگانگی نموده و فاقد انگیزه لازم برای مشارکت در برنامه های آموزشی میباشند.
البته تحقق این مراحل برای همه تعاونیها، حجم عظیمی از فعالیت و هزینه را طلب می نماید و ممکن است امکانپذیر نباشد، اما با تقسیم تعاونیها در گروههای هم موضوع و انتخاب نمونه از بین این گروهها می توان کلیه مشاغل موجود در تعاونی ها را تحلیل مهارت نمود .
تنوع در شیوه های آموزشی
تنوع، ویژگی برجسته آموزش تعاون است . مخاطبان آموزش تعاون دارای طیف متنوعی به لحاظ سن ،میزان سواد و تحصیلات، مسئولیت شغلی و حرفه ای و ….. می باشند. از لحاظ مهارتی و تخصصی، تعاونی ها دارای نیازهای متنوعی در رشتههای صنعتی، کشاورزی ، صنایع دستی ، خدماتی، فرهنگی و …….می باشند .
کشور ایران به لحاظ ویژگی های اقلیمی و خصوصیات فرهنگی با تنوع و گوناگونی فراوانی همراه می باشد علاوه بر آنها نگرش کارفرمایان ،تعهدات مختلف اجتماعی و خانوادگی و بسیاری متغیرهای دیگر ما را در بکارگیری شیوه های متنوع آموزشی ملزم می نمایند .
انواع آموزشهای گروهی مانند دوره، کارگاه، گردهمایی و آموزشهای انفرادی، مکاتبهای، نیمهحضوری، دیداری ـ شنیداری و صفحات وب صورتهای متنوعی از روشهای آموزشی میباشند .به طور کلی انحصار در روش ،ایجاد محدودیت نموده و بخشهایی از فراگیران را ازمواجه شدن با آموزش دور می نماید . تدوین روش های نیمه حضوری ،مکاتبه ای ،دیداری ـ شنیداری و افزودن صفحات آموزشی در وب سایت وزارتخانه )www.icm.gov.ir (به کسانی که به علت سبک زندگی نمی توانند خودشان را با محدودیت ها و موانع غیرمنعطف و سخت دوره های آموزشی هماهنگ نمایند خدماترسانی میکند. در این روشها فراگیران بصورت انفرادی از مدار یادگیری استفاده می نمایند و از راهنمایی های آموزشی بهره مند می شوند .
طراحی و برنامهریزی آموزشی
پس از تعیین نیازها، به منظور دستیابی به اهداف آموزشی برنامههای آموزشی طراحی میشوند در طراحی آموزشی اهداف کلی و رفتاری، مدت دوره ، شیوه آموزش و تدریس، محتوای دوره مواد و منابع آموزشی و شیوه ارزشیابی تعیین می گردد.پس از تدوین طرح های آموزشی بر اساس الویت بندی نیازها و امکانات اجرایی برنامه ریزی آموزشی صورت می گیرد
در برنامهریزی آموزشی بایستی به ویژگی ها و محدودیت های فراگیران توجه شود . چنانچه ذکر گردید نزد بزرگسالان آموزش دارای اولویت اول نمی باشد. و چنانچه برنامه های آموزشی از لحاظ زمان و مکان برگزاری مانع کار و زندگی افراد گردد به راحتی به کناری گذاشته می شوند تا فرصت های مناسب تر پیش آید . فرضاً کشاورزان در زمان های کاشت و برداشت محصول فرصت پرداختن به کارهای دیگر را ندارد و عاقلانه است که برنامه های آموزشی قبل از زمان کاشت و برداشت محصول ارائه گردد تا مانع کار و زندگی کشاورز نگردد.
شایسته است نحوه برگزاری برنامههای آموزشی نیز با ویژگیهای بزرگسالان هماهنگ باشد . معمولاً بزرگسالان برای دوره های طولانی مدت زمان کافی در اختیار ندارند . زیرا عوامل بسیاری ناشی از شرایط شغلی و سایر تعلقات اجتماعی و خانوادگی مانع حضور منظم آنها در دوره های طولانی مدت می گردد . معمولاً غیبتهای طولانی و ناتمام ماندن برنامههای آموزشی ویژگی دورههای طولانی مدت است.
از آنجائیکه هدف ازآموزش بزرگسالان، یادگیری تسلط یاب است در هر برنامه آموزشی سعی می گردد تعداد محدودی مهارت ارائه گردد تا یادگیری عمیق و پایدار ایجاد شود. معمولاً پرداختن به موضوعات متنوع به ایجاد مهارت منجر نگردیده و مدیران و شاغلان تعاونی ها از دوره های بعدی استقبال نمی نمایند
همچنین مشارکت فراگیران در مراحل برنامهریزی آموزشی موجب میگردد انگیزه آنها برای حضور در برنامههای آموزشی افزایش یافته و شرکت در برنامههای آموزشی امری بیرونی و از روی اجبار تلقی نگردد.تمرکز زدایی و جلب مشارکت فراگیران و عوامل اجرایی (ادارات آموزش استانها و ادارات تعاون شهرستان ها ) مانع ایجاد فاصله بین مجریان و برنامه ریزان گردیده و برنامه های ابلاغی را نا آشنا و دور از واقعیت قلمداد نمینمایند بطور کلی اهداف آموزشی و ویژگی هان فراگیران متغیرهایی هستند که بر مراحل طراحی و برنامه ریزی آموزشی تاثیر می گذارند .
مواد و منابع آموزشی
منابع آموزشی عنصری از آموزش تلقی می گردد که به منظور قادر ساختن و کمک به فراگیر برای یادگیری و در ارتباط با دیگر اجزا تولید می گردد.گر چه عموماً متون آموزشی به تنهایی نمیتوانند فراگیران را به تسلط بر موضوعات قادر سازند و در کنار معلم یا راهنمای مطالعه، فرایند یادگیری را هدایت مینمایند اما به عنوان یکی از ارزانترین و راحتترین مواد خود آموز مورد استفاده قرار می گیرد.
یکی از شرایط منبع یادگیری در دسترس بودن آن است تا هر زمان که فراگیر فرصت یابد آنرا مورد استفاده قرار دهد مواد یادگیری مانند متون نوشتاری، مواد دیداری – شنیداری و مواد رایانه ای می بایست به صورت سهل و ارزان در دسترس مخاطبان قرارداده شود .
برخی از ضوابط مورد نیاز در تدوین متون و مواد آموزشی عبارتند از:
ـ آشنایی نویسنده و تولیدکننده منبع آموزشی با اهداف محتوا و مخاطبان آموزش
– هماهنگی محتوای متن با سرفصلهای دوره آموزشی مرتبط با اهداف آموزشی
– توجه به اهداف کاربردی و منطبق با نقش و شغل فراگیران، زیرا که پرداختن به مباحث نظری و غیر کاربردی موجب خستگی و دلزدگی فراگیران می گردد.
– رعایت سادگی و روانی، کمحجم بودن و رعایت موارد زیبا شناختی در متون و منابع بزرگسالان رعایت گردد چرا که رعایت این موارد موجب می گردد. شوق و رغبت تورق و قرائت متن در فراگیر ایجاد گردد . متونی که به صورت جزوات قطور تهیه می گردند معمولاً به گوشه ای نهاده شده و کمتر مورد استفاده قرار می گیرند .
آموزش اعضا
تعاونی ها سازمان های اقتصادی و اجتماعی می باشند که بر اساس نیاز یا هدف مشترک اعضا شکل می گیرند.براساس اصول جهانی تعاون، اداره و کنترل تعاونی از طریق نظارت دموکراتیک اعضا صورت میگیرد و مطابق قانون تعاون اعضا در کلیه امور تعاونی حق نظارت دارند تصمیمات در مجامع عمومی (عالی ترین رکن تعاون ) بر اساس هر عضو یک رای اتخاذ می گردد و ملاک تصمیم گیری نظر و رای اکثریت اعضا میباشد و مانند سایر شرکتهای تجاری تعداد آراء به تعداد سهام و میزان سرمایه بستگی ندارد. بطور کلی عضو در تعاونی دارای منزلت و موقعیتی فراتر از سهامدار در شرکتهای تجاری میباشد.
اما عملاً اکثریت اعضا تعاونی ها به حوزه تکالیف و اختیارات خود واقف نیستند و دخالت و نظارت آنها در تصمیمگیری ها ی تعاونیها بسیار ناچیز است . مجامع عمومی بسیار کم رونق و بعضاً صوری برگزار می گردد. مدیران، اعضا را از حوزه تصمیم سازی خارج نموده و در امور تعاونی ها مشارکت ندارند این در حالی است که مطابق ماده 33 قانون تعاون اعضا در شرکت تعاونی مسئولیت مالی دارند.
کنارگذاشتن خیل عظیم اعضا تعاونی ها از طیف مخاطبان آموزشی موجب میگردد اعضا فاقد آگاهیها و مهارتهای لازم جهت انجام وظایف قانونی خود شوند ودرنتیجه تعاونیها از پشتوانه عظیم انسانی محروم خواهندشد.لذا ضرورت دارد آموزش اعضا جزئی از نظام آموزشی تعاون قلمداد گردد و از طریق تدوین روشها و برنامه های آموزشی مناسب آگاهیها و مهارت های لازم به اعضا تعاونی ها ارائه گردد.
مدیریت و اجرای برنامه های آموزشی
آموزش موضوعی است که با روح وروان انسان ها سرو کار دارد. چنانچه مجریان برنامه های آموزشی با اصول و مبانی آموزش آشنا نباشد با نگرش مکانیکی به موضوع برخورد کرده و برگزاری دوره های آموزشی را در حد انجام وظیفه اداری تقلیل میدهند در این حالت عکس العمل و مقاومت فراگیران به صورت غیبتهای طولانی، ناتمام گذاشتن دوره ها و عدم استقبال از برنامههای آموزشی ظهور میکند دراین حالت مجریان مجبور می گردند برای تحقق تقویم آموزشی به ابزارهای تهدید و اجبار متوسل شوند و انجام امور اداری تعاونی ها را به حضور در دوره های آموزشی مشروط نمایند .این روش علاوه بر اینکه برخورد ابزار گونه با تعاونگران است آموزش را نزد فراگیر به امری اجباری و کسل کننده تبدیل می نماید.
یکی دیگرازمباحث مطرح، جلب مشارکت تعاونی ها و نهادهای وابسته در امر آموزش است . تعاون ذاتاً نهضتی مشارکتی است که با همکاری افراد دارای هدف مشترک سازماندهی میگردد. البته نقش دولت عمدتاً حمایتی و تا حدودی نظارتی شده است همکاری بین تعاونی ها که از اصول جهانی تعاون می باشد از طریق اتحادیه ها و اتاق تعاون سازماندهی میشود. مشارکت این نهادها در امر آموزش علاوه بر اینکه ارتباط درونی آنها را تقویت می نمایند اجرای وظایف حمایتی دولت از جمله آموزش را تسهیل می نمایند.
مشارکت اتاق تعاون و اتحادیه های تعاونی در اجرای برنامه های آموزش تعاون
با توجه به سیاست دولت مبنی برکاهش تصدیگری دولت و واگذاری آن به سازمانهای تعاونی و غیر دولتی، واگذاری تدریجی برخی از وظایف و مسئولیت های وزارت تعاون وارد مرحله اجرایی شده است. علاوه بر آن گسترش زمینه های فعالیت اتاق تعاون و اتحادیه های تعاون و ایجاد ارتباط گسترده تر بین این سازمان ها با شرکت های تعاونی ازجمله نتایج حاصله میباشد. همچنین در قانون تعاون و اساسنامه اتاق تعاون واتحادیه هایتعاونیاجرایبرنامه های آموزشی شرکت های تعاونی عضو، پیشبینی گردیده است.
هم اکنون در سطح اتاقها و اتحادیههای برخی استانها این مشارکت اجرا ء میگردد. واگذاری اجرای برنامههای آموزشی علاوه بر اینکه حوزه وظایف و اختیارات اتاق ها و اتحادیه ها را گسترش میدهد به ارتقا ءسطح کیفی برنامه های آموزشی نیز کمک می نماید چرا که وزارت تعاون و ادارات تابعه عمدتاً به نقش هدایتی ،حمایتی و نظارتی پرداخته و از این طریق سطح کیفیت برنامههای آموزشی را ارتقاء می بخشند.