نویسنده: عماد احمدوند
ارزيابي، يکي ازابزارها و نيازهاي اصلي رشد و توسعهي هر سازمان است. اهميت ارزيابي، چه از ديدگاه مباني ارزشي اسلام و چه از نگاه علم مديريت مورد توجه قرار گرفته است. از ديدگاه اسلامي، ارزيابي صحيح موجب جلوگيري از پيدايش خطا، فساد و ضايع شدن منابع و امکانات، و موجب برنامهريزي صحيح ميشود. از نقطه نظر علم مديريت نيز ارزيابي عملکرد باعث افزايش بهرهوري، تصميمگيري بهتر، جمع آوري اطلاعات، ايجاد رقابت سالم و کمک به توسعه خواهد شد.
خيلي از سازمانها با برقراري نظام ارزيابي عملکرد، درصدد ارتقاي بهرهوري مجموعهي خود هستند. اما چرا در بسياري مواقع، ارزيابي موجب اين ارتقاء نميشود؟ شايد بتوان يکي از علتهاي آن را در نوع نگاه سازمانها به ارزيابي دانست. اصولاً دو نوع نگاه به ارزيابي وجود دارد؛ 1. نگاه به گذشته و 2. نگاه به آينده.
در ارزيابي گذشتهنگر که حاصل نگرش سنتي است، تمرکز بر گذشته است و هدف آن صرفاً، کنترل ارزيابي شونده، قضاوت در مورد او و شايد مچگيري از خطاهاي اوست. در اين نگرش، معمولاً راهکاري براي بهبود و اصلاح روندها يا رفع نقايص و ضعفها ارائه نميشود.
از سوي ديگر، در ديدگاه نوين، يا ارزيابي آيندهنگر، تمرکز بر آينده است و هدف آن، هدايت کردن، مشورت دادن و ساده کردن جريان هاست. ارتباط بين ارزيابيکننده و ارزيابي شوند در اين ديدگاه، ارتباط همسطحي و غير دستوري است. در اين روش، علاوهبر مشخص کردن مشکلات، راهکارهايي براي رفع ضعفها و تقويت نقاط قوت ارائه ميشود.
با اين توضيح مختصر، ميبينيم که نگرش بسياري از سازمانها و افراد نسبت به ارزيابي، از نوع نگاه اول است و طبيعي است که نميتوان انتظار اصلاح و توسعه از آن داشت. بنابراين نياز است که نگاه سازمانها، به خصوص نهادهاي دولتي، نسبت به نظام ارزيابي تصحيح شود و هدف از ارزيابي را ارتقاي ارزيابي شونده قرار دهند، نه کنترل آن.
همچنين نياز است ارزيابي عملکرد، از سطح ارزيابي فردي بالاتر رفته و همهي پروژهها و برنامههاي جاري مورد ارزيابي دائم و آيندهنگر قرار گيرند. در اين صورت ميتوان انتظار افزايش بهرهوري و کاهش هزينهي فعاليت سازمانها را داشت.
*http://nano.ir/paper.php?PaperCode=626