نویسنده: سيّدعبّاس موسويان
چکیده: صنعت بانكداري متعارف با تجربههاي چند صد ساله در عرصه تجهيز منابع، به سپردههايي دست يافته كه از يك سو هماهنگ با ماهيت بانك در جايگاه بنگاه خاص اقتصادي، و از سوي ديگر متناسب با روحيات سپردهگذاران است. اين سپردهها به سه گروه عمده جاري، پسانداز و مدتدار تقسيم ميشوند. از آنجا كه سپردههاي پسانداز و مدتدار، بر اساس رابطه حقوقي قرض با بهرهاند، از نظر فقه اسلامي ربا و حرام بوده، در كشورهاي اسلامي قابل اجرا نيستند؛ به همين منظور در قانون بانكداري بدون ربا، اين دو نوع سپرده تغيير يافته و سپرده پسانداز قرضالحسنه و سپرده سرمايهگذاري وكالتي جايگزين آندو شده است.
گذشت بيش از بيست سال از اجراي قانون بانكداري بدون ربا فرصت مناسبي است تا بخش تجهيز منابع و انواع سپردههاي بانكي را از جهات گوناگون چون انطباق با ماهيت بانك، انطباق با روحيات سپردهگذاران و توان استيفاي حقوق سپردهگذاران ارزيابي كنيم.
قانون جديد به رغم اينكه توانسته خلا حاصل از حذف بهره را تا حدودي پر كند كه در جاي خود قابل تقدير است، مشكلاتي را نيز به بار آورده است؛ مانند:
1. استفاده از رابطه حقوقي قرضالحسنه كه عقد خيرخواهانه است، باعث شده تا بانك، بنگاه خيريه تلقي شود، و آثار اين تلقي را در انتظارات خيرخواهانه مردم و تسهيلات تكليفي دولت و مجلس ميبينيم.
2. استفاده از رابطه حقوقي قرضالحسنه باعث شده تا بانكها نتوانند به سپردهگذاران پسانداز، سود دهند؛ در نتيجه براي ايجاد انگيزه به سمت اعطاي جوايز رنگارنگ و فريبنده روي آوردهاند كه اين عمل اوّلاً، بانك را به سطح مؤسسات بختآزمايي تنزل ميدهد. ثانياً، ثبات سپردهها را از بين ميبرد، و سپردهگذاران به دنبال تبليغات گوناگون به جابهجايي سپردهها از بانكي به بانك ديگر اقدام ميكنند. ثالثاً، جوايز اعطايي بانكها كه حاصل بهكارگيري سپردههاي پسانداز است، به جاي اينكه به عدالت بين آنان توزيع شود، به قيد قرعه كه شايد ناسالمترين شكل توزيع است، تقسيم ميشود.
3. استفاده از رابطه حقوقي قرضالحسنه باعث شده تا بانكها نتوانند حتي در سالهايي كه نرخ تورم به بيش از 48 درصد رسيد، سود اسمي به سپردهگذاران پسانداز بپردازند؛ در نتيجه ارزش واقعي سپردهها هر سال كاهش مييابد و سپردهگذار نهتنها به سود واقعي نميرسد، پيوسته از ارزش واقعي سپردهاش كاسته ميشود و اين، عامل ديگري بر عدم ثبات سپردهها است.
4. كيفيت استفاده از سپردههاي سرمايهگذاري و نحوه توزيع آن (اعلان سود عليالحساب در اول دوره و تصفيه در پايان دوره) بهگونهاي است كه دست كم از حيث نظري تنوع لازم را ندارد و بخشي از سپردهگذاران جامعه كه به دنبال سودهاي معيّن هستند، بيپاسخ ميمانند.
به نظر ميرسد با مطالعه دوباره عقود مجاز شرعي، ماهيت بانك، روحيات سپردهگذاران و اوضاع اقتصادي جامعه ميتوان در روابط حقوقي و كيفيت استفاده از سپردهها تجديد نظر، و جايگزين بهتري پيشنهاد كرد. در اين مقاله با دو فرض، تغيير و حفظ قانون بانكداري بدون ربا انواع سپردههاي جديد بانكي پيشنهاد ميشود:
واژگان كليدي: بانك، سپرده بانكي، سپرده جاري، پسانداز، مدتدار، سپرده سرمايهگذاري، قرض بدون بهره، ربا، وكالت عام، عقود مبادلهاي، عقود مشاركتي.
مقدمه
امروزه بانكداري، يكي از مهمترين بخشهاي اقتصادي به شمار ميآيد. بانكها با سازماندهي و هدايت دريافتها و پرداختها، امر مبادلههاي تجاري و بازرگاني را تسهيل كرده، باعث گسترش بازارها و رشد و شكوفايي اقتصاد ميشوند. از طرف ديگر، با تجهيز پساندازهاي ريز و درشت و هدايت آنها به سمت بنگاههاي توليدي و تجاري، از يكسو سرمايههاي راكد و احياناً مخرّب اقتصادي را به عوامل مولّد تبديل ميكنند و از سوي ديگر، ساير عوامل توليد را كه به جهت نبود سرمايه بيكار بودند يا با بهرهوري پاييني كار ميكردند، به سمت اشتغال كامل با بهرهوري بالا سوق ميدهند و سرانجام، بانكها عوامل مهمّ سياستهاي پولي، و مجريان تصميمهاي بانكهاي مركزي هستند، و با قبض و بسط اعتبارات بانكي و هدايت وجوه از بخشي به بخش ديگر، گذشته از تثبيت اقتصاد در سطح كلان، به تنظيم بخشهاي اقتصادي نيز ميپردازند (موسويان، 1380: ص 37).
روشن است كه آثار و نتايج پيشين، هنگامي بر نظام بانكي و صنعت بانكداري مترتّب است كه نظام بانكي در بخشهاي اساسي تجهيز منابع، اعطاي تسهيلات، ارائه خدمات حساب جاري، و تنظيم سياستهاي پولي و بانكي، به صورت جامع، منطقي، كارآمد و پويا عمل كند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تغيير نظام بانكي، يكي از اشكالاتي كه درباره بانكداري بدون رباي جمهوري اسلامي ايران مطرح ميشود، عدم جامعيّت و ناكارآمدي بخش تجهيز منابع نظام بانكي است. در اين مقاله، نخست با مطالعه انگيزهها و روحيّات صاحبان وجوه، نشان ميدهيم كه نظام جامع پولي و مالي، بايد داراي چه راهكارهايي باشد، و در بخش دوم، جايگاه، تعريف، انواع سپرده و ويژگيهاي بانكداري متعارف را بيان ميكنيم و در بخش سوم، حسابهاي بانكداري بدون رباي ايران را از جهت جامعيّت و كارآمدي نقد و بررسي خواهيم كرد و در بخش نهايي، با ارائه الگوي پيشنهادي، نظام جديدي براي سپردههاي بانكي ارائه خواهيم داد.
اهداف و انگيزههاي صاحبان وجوه مازاد
امروزه مردم و مؤسّسات حقيقي و حقوقي، با اهداف و انگيزههاي گوناگوني براي وجوه مازاد خود برنامهريزي ميكنند، و موفّقترين نظام پولي و مالي آن است كه متناسب با همه انگيزهها بتواند راهكار طرّاحي كند. به طور معمول، انگيزههاي ذيل براي صاحبان وجوه مطرح است (موسويان، 1381: ص 52 و 53).
1. حفظ و نگهداري وجوه مازاد؛
2. تسهيل در مبادلههاي پولي؛
3. كسب درآمد؛
4. مشاركت در ثواب معنوي اعطاي قرضالحسنه؛
5. كمك به عمران و آباداني كشور.
توجّه به اين نكته ضرورت دارد كه اين اهداف و انگيزهها در مقابل هم نبوده، با هم منافاتي ندارند؛ بنابراين، سپردهگذار ممكن است چند هدف از اهداف پيشگفته را همزمان داشته باشد؛ البتّه با توجّه به آموزههاي اسلام و تحريم ربا، اگر كسي قصد مشاركت در ثواب معنوي قرضالحسنه را دارد نميتواند قصد كسب درآمد و سود داشته باشد.
روحيّات صاحبان وجوه
آن گروه از صاحبان وجوه كه يگانه هدف يا يكي از اهدافشان، كسب درآمد و سود است، از جهت روحيّات و روانشناختي به سه گروه تقسيم ميشوند.
1. افراد ريسكپذير: گروهي از مردم از جهت روانشناختي، درباره دگرگونيهاي آينده نگراني زيادي نداشته، و ريسكپذيرند. اين گروه ترجيح ميدهند سرمايههايشان در زمينههايي كه سود و درآمد انتظاري بالايي دارد، سرمايهگذاري شود؛ گرچه با ريسك و مخاطراتي همراه باشد.
2. افراد متعارف: گروهي از مردم فقط در حدّ متعارف، ريسك و مخاطره را تحمّل ميكنند و هر وقت اندازه ريسك از آن بالاتر رود، اقدام نميكنند؛ هر چند سود انتظاري، بالاتر باشد.
3. افراد ريسكگريز: گروهي از مردم از ريسك و مخاطره گريزان بوده، ترجيح ميدهند درآمد ثابت و معيّني داشته باشند؛ گرچه آن درآمد پايين باشد؛ بنابراين، نظام جامع پولي و مالي بايد متناسب با همه اهداف و انگيزهها و متناسب با همه روحيات صاحبان وجوه (عرضهكنندگان پول) از يك طرف و متناسب با نياز و سلايق متقاضيان وجوه، مؤسسات پولي و مالي و راهكارهاي مناسب طراحي كند تا بتواند پاسخگوي همه مردم باشد.
جايگاه و تعريف بانك
در اقتصاد، مرزبندي مشخصي بين مؤسسات پولي و مالي وجود دارد و اين مرزبندي هر گروه از صاحبان وجوه را به سمت مؤسسه خاص هدايت ميكنند. افراد نيكوكار و خيّر كه درصدد كسب ثواب معنوي و آخرتي از وجوه خود هستند، سراغ مؤسسات خيريّه و عامالمنفعه ميروند؛ افرادي كه درصدد كسب سود و درآمد از طريق وجوه مازادشان بوده و حاضرند در برابر سود انتظاري بالاتر، درجاتي از مخاطره و ريسك را بپذيرند، سراغ شركتهاي سهامي، شركتهاي سرمايهگذاري و امثال آنها ميروند و افرادي كه درصدد كسب درآمد معيّن از طريق وجوه ماليشان هستند و از جهت روحي به كارهاي ريسكي علاقهاي ندارند، سراغ بانكها و مؤسسات پولي مشابه آن ميروند. در ناحيه تقاضاي وجوه نيز مطلب به همين منوال است. افراد نيازمند و مستحق كمك مالي، سراغ مؤسسات خيريه و عامالمنفعه ميروند؛ صاحبان مؤسسات توليدي و تجاري كه دنبال يافتن شريك بوده، درصدد انتقال ريسك و مخاطرات اقتصادي هستند، از طريق فروش سهام اقدام ميكنند و آن گروه از مصرفكنندگان و صاحبان مؤسسات توليدي و تجاري كه دنبال استقراض بوده و حاضرند مبلغ معيّني را به صورت بهره در هزينه زندگي و هزينه توليد داشته باشند، سراغ بانكها و مؤسسات پولي مشابه ميروند؛ بنابراين، بانك، مؤسسه اقتصادي خاص است كه در تعريف آن ميتوان گفت:
بانك يك مؤسسه انتفاعي است كه با سرمايه خود و يا سپردههاي مشتريان، به منظور كسب سود، اقدام به جمعآوري سپردهها، دادن وام، اعتبار و خدمات بانكي مينمايد (مجتهد، 1380: ص103).
انواع و ويژگيهاي سپردههاي بانكداري متعارف
امروزه، سپردههاي بانكي در بانكداري متعارف، تنوّع فراواني دارند؛ امّا در تقسيمبندي كلّي، به سه گروه سپردههاي جاري، پسانداز و مدتدار تقسيم ميشوند و داراي ويژگيهاي ذيل هستند.
1. در بانكداري متعارف، نرخ بهره پرداختي براي حسابهاي جاري، صفر (در برخي كشورها در حدّ ناچيز)؛ براي سپردههاي پسانداز، در حدّ كم؛ براي سپردههاي كوتاهمدّت، در حدّ متوسّط، و براي سپردههاي بلندمدّت در حدّ بالا است. بانكها با مديريّت نرخ بهره و با استفاده از اثر انگيزشي درآمد بهره، تمام وجوه مازاد بر مصرف افراد ريسكگريز و متعارف جامعه را جذب ميكنند.
2. در بانكداري متعارف، با تغيير نرخ بهره انواع سپردهها، حجم سپردهها را كنترل و مديريّت ميشود؛ براي مثال، اگر بانكي به منابع با ثبات نياز داشته باشد، نرخ بهره حسابهاي بلندمدّت را افزايش، و كوتاهمدّت و پسانداز را كاهش ميدهد؛ در نتيجه، مردم بخشي از سپردههاي پسانداز و كوتاهمدّت را به سپرده بلند مدّت منتقل ميكنند و اگر بانك، با مازاد منابع مواجه شود و هزينههاي بهرهاش بالا رود، با كاهش نرخ بهره حسابهاي بلندمدّت، از حجم آنها كاسته، هزينه بهره را پايين ميآورد.
3. بررسي نرخهاي بهره وام و اعتبارات بانكي و نرخ بهره سپردههاي مدتدار نشان ميدهد بانكداري متعارف نرخهاي مذكور را چنان تعيين ميكند كه بعد از كسر نرخ تورم، بهره واقعي براي بانك و سپردهگذاران مثبت باشد؛ البته اين مطلب در سپردههاي پسانداز حتمي نيست. برخي سالها، صاحبان سپرده پسانداز، بهره واقعي منفي دريافت ميكنند؛ ولي در مجموع، بخش مهمي از كاهش ارزش پول به وسيله بهره دريافتي جبران ميشود.
4. ديدگاه رايج و معتبر درباره ماهيّت حقوقي سپردههاي بانكي در بيشتر كشورها چون امريكا، انگليس، فرانسه و ايران (پيش از تغيير قانون عمليّات بانكي بدون ربا) اين است كه سپردههاي ديداري، پسانداز و مدّتدار، همگي ماهيّت قرض دارند و بر همين اساس، فقيهان اسلام در كشورهاي گوناگون، اين حسابها را از مصاديق قرض ميشمرند و در صورت تعلّق بهره، قرض ربوي و حرام ميدانند؛ بنابراين، سپردههاي پسانداز و مدتدار حرام بوده، در جوامع اسلامي از جمله ايران، قابل اجرا نيستند (موسويان، همان: ص53 ـ70).
جايگاه و تعريف بانك در بانكداري بدون رباي ايران
در قانون عمليات بانكداري بدون ربا، تعريفي از بانك ارائه، و جايگاه بانك به صورت مؤسسهاي خاص از مؤسسات پولي و مالي تبيين نشده است؛ امّا با مطالعه موارد مربوط به اهداف و وظايف نظام بانكي و مواد مربوط به تخصيص منابع ميتوان ديدگاه قانونگذار درباره بانك را به دست آورد.
از بررسي اين مواد ميتوان دريافت كه قانونگذار، بانك را مؤسسهاي جامع ميپندارد؛ به طوري كه در قسمتي از آن به امور خيريه جذب و اعطاي قرضالحسنه ميپردازند؛ در قسمتي ديگر همانند مؤسسات بختآزمايي مشغول قرعهكشي و اعطاي جوايز ميليوني براي برندگان خوششانس هستند؛ در قسمتي ديگر همانند بازار بورس و شركتهاي سرمايهگذاري به خريد و فروش اوراق سهام (مشاركت حقوقي) و مشاركت مدني و سرمايهگذاري مستقيم ميپردازند، و در قسمتي ديگر به مبادلات مالي و تنزيل اسناد بدهي مشغولند. به عبارت ديگر، از ديدگاه قانونگذار، بانك همه فعاليتهاي مربوط به همه مؤسسات پولي و مالي را انجام ميدهد.
انواع سپرده در بانكداري بدون رباي ايران
فصل دوم قانون بانكداري بدون ربا، طي موادّ سه تا شش، به مسأله تجهيز منابع پولي ميپردازد.
با توجه به قانون بانكداري و آييننامههاي اجرايي، انواع سپردهها به سه گروه ذيل تقسيم ميشود.
1. سپرده جاري (قرضالحسنه)
حساب جاري در عمليّات بانكداري بدون رباي ايران، ماهيّت قرض دارد و مانند حساب جاري در بانكهاي متعارف است و همانند آنها خدمات حساب جاري را در اختيار صاحب حساب ميگذارد و به موجودي اين گونه حسابها هيچ سودي تعلّق نميگيرد. استفاده از حساب جاري، افزون بر حفظ پول در بانك، موجب تسهيل پرداختها و بينيازي صاحب حساب از حمل و نگهداري وجوه نقدي ميشود.
وجوه فراهم شده از ناحيه اين حسابها مطابق ماهيّت عقد قرض به ملكيّت بانك در آمده، جزو منابع بانك خواهد بود. بانكها ميتوانند با رعايت سپرده قانوني و ذخاير احتياطي، باقيمانده وجوه را از طريق عقود مندرج در مادّه 3، به كار گرفته، سود كسب كنند (بهمند و بهمني، 1374: ص39).
2. سپرده پسانداز (قرضالحسنه)
حساب پسانداز نيز ماهيّت قرض دارد و همچون حساب پسانداز در بانكداري متعارف است با اين تفاوت كه در بانكداري بدون ربا، به صاحبان حساب پسانداز، بهرهاي پرداخت نميشود. حساب مذكور اين امكان را به مردم ميدهد كه وجوه مازاد بر نياز خود را به هر ميزاني باشد به بانك بسپارند و هر گاه نياز داشتند، از بانك دريافت كنند. افزون بر آن، صاحبان اين حسابها در امر قرضالحسنه اعطايي از طرف بانك مشاركت كرده، از اجر و ثواب آخرتي آن بهرهمند ميشوند. وجوه اين حساب نيز به مالكيّت بانك در آمده، جزو منابع خواهد بود و بانكها با لحاظ سپرده قانوني و ذخيره احتياطي، بخشي از اين وجوه را به اعطاي قرضالحسنه اختصاص داده، بخش ديگر را از طريق عقود مندرج در مادّه 3 به كار گرفته، سود كسب ميكنند. بانكها براي تشويق مردم به پسانداز، پارهاي اولويّتها، امتيازات و جوايز را براي صاحبان اين حسابها در نظر ميگيرند (همان: ص81).
3. سپرده سرمايهگذاري مدّتدار
رابطه بانك و صاحب سپرده در حسابهاي سرمايهگذاري، رابطه «وكالت» است. بانكها وجوه اين حساب را به وكالت از صاحبان سپرده در امور مشاركت، مضاربه، اجاره به شرط تمليك، معاملات اقساطي، مزارعه، مساقات، سرمايهگذاري مستقيم، معاملات سلف و جعاله بهكار ميگيرند. بانكها باز پرداخت اصل سپرده سرمايهگذاري مدّتدار را تعهّد، و منافع حاصل از عمليّات مذكور را طبق قرارداد، متناسب با مدّت و مبلغ سپرده، با رعايت سهم منابع بانك، پس از كسر هزينهها و حقّالوكاله، بين صاحبان سپردهها تقسيم ميكنند.
در اين حسابها ميزان سود از ابتدا روشن نيست؛ امّا به سبب گستردگي عمل و تنوّع معاملات، اطمينان هست كه سود مناسبي عايد اين وجوه خواهد شد؛ به طوري كه بانك ميتواند پيش از حسابرسي، به آنان سود عليالحساب بپردازد (همان: ص101).
نقد و بررسي تجهيز منابع در بانكداري بدون رباي ايران
1. سپرده جاري (قرضالحسنه)
اين حساب از جهت ماهيّت حقوقي و كيفيّت عمل، همانند سپرده ديداري در بانكهاي متعارف است. اشخاص حقيقي و حقوقي، با افتتاح حساب جاري، وجوه مازاد بر نياز خود را به بانك تحويل داده، دسته چك ميگيرند تا در زمان مناسب با استفاده از خدمات حساب جاري در مبادلههاي پولي خود از آن استفاده كنند و از آنجا كه انگيزه سپردهگذاران اين حساب حفظ و نگهداري وجوه و تسهيل در مبادلههاي پولي از طريق خدمات بانكي است، به كارگيري واژه «قرضالحسنه» درست نيست. گويا اطلاق اين واژه بر اين حسابها از اين پندار سرچشمه ميگيرد كه هر قرض بدون بهرهاي قرضالحسنه است؛ در حالي كه اين درست نيست. مطابق مضمون آيات و روايات، قرضالحسنه هنگامي معنا مييابد كه قرض دهنده براي كسب پاداش معنوي به فردِ نيازمندي كمك كرده، به او قرض بدون بهره ميدهد؛ بنابراين اگر قرض دهنده با اغراض ديگري چون حفظ پول، تسهيل در معاملات، نقل و انتقال وجوه و … مبلغي را به بانك يا غير آن قرض دهد، اگر چه قرض بدون بهره و از نظر اسلام مجاز و مشروع است، بر آن عنوان «قرضالحسنه» صدق نميكند و چنانكه گذشت، بيشتر سپردهگذاران حساب جاري بانكها با چنين اغراضي سپردهگذاري ميكنند.
2. سپرده پسانداز (قرضالحسنه)
حسابهاي پسانداز، از سپردههاي رايج نظامهاي بانكي، و ويژگي آن اين است كه اشخاص حقيقي و گاه حقوقي، وجوه مازاد بر هزينههاي جاري خود را براي مدّت نامعيّن به چنين حسابي واريز كرده، در برابر آن، دفترچه پسانداز ميگيرند تا هنگام نياز، وجوه مذكور را دريافت كنند. ماهيّت چنين سپردهاي قرض است و در بانكهاي سنّتي بهطور عموم به آنها بهره تعلّق ميگيرد. در بانكداري بدون ربا، پرداخت بهره ممنوع است؛ امّا براي تشويق سپردهگذاران جوايزي در نظر ميگيرند. اين جوايز كه بدون شرط و تعهّد قبلي پرداخت ميشود، به صورت نقدي و جنسي است و از طريق قرعه بين صاحبان حساب توزيع ميشود.
استفاده از قرارداد قرضالحسنه در سپرده پسانداز به اين صورت كه در قانون عمليات بانكداري بدون ربا آمده و عمل ميشود، اشكالات متعددي دارد.
1. مطابق آيات و روايات، قرضالحسنه عبارت از قرض بدون بهرهاي است كه فرد نيكوكاري در اختيار نيازمندي قرار ميدهد تا با استفاده از ارزش زماني پول، فرد نيازمند، احتياج خود را تأمين كند؛ پس به كارگيري واژه قرضالحسنه در سپردههاي پسانداز بانكي كه صاحبان آنها به اغراض ديگري چون حفظ و نگهداري وجوه، كسب درآمد و… سراغ بانك ميروند، بيمعنا است (هادوينيا، 1378: ص47 ـ52).
2. وارد كردن قرارداد قرضالحسنه در سپردههاي جاري و پسانداز، با توجه به بار ارزشي اين قرارداد، باعث شده ذهنيت مردم، كارگزاران بانك، مسؤولان نظام بانكي، دولت و مجلس، درباره بانك كه به تعريف همه، بنگاه تمام عيار اقتصادي است، تغيير كرده و بانك را مؤسسهاي خيريه كه جوابگوي قشرهاي آسيبپذير و ابزار كار دولت و مجلس در مواقع بروز حوادث غيرمترقبه چون سيل، زلزله و… است، ميدانند. شاهد روشن اين مدّعا وجود تسهيلات تكليفي در قانون بودجه سالانه است كه همه ساله از سوي دولت ارائه، و به وسيله مجلس تصويب ميشود.
3. به كارگيري قرارداد قرضالحسنه در سپردههاي پسانداز باعث شده بانكها نتوانند سودي به سپردهگذاران بپردازند؛ چرا كه به فتواي مشهور فقيهان از جمله حضرت امام خميني(قدسسره) اشتراط هر نوع زياده و بنا گذاشتن بر هر نوع زياده در قرارداد قرض، هر چند براي جبران كاهش ارزش پول، ربا به شمار ميآيد (امام خميني، 1376: ج 2، ص290)؛ در حالي كه طي سالهاي 1363 – 1383 نرخ متوسط تورم بيش از 20 درصد بوده است؛ يعني صاحبان سپرده پسانداز نه تنها نتوانستهاند درآمدي از محل سپردهشان به دست آورند، بلكه بهطور متوسط سالانه 20 درصد از توان خريدشان را نيز از دست دادهاند (موسويان،1380: ص 199)، و
اين در حالي است كه بانكها با به كارگيري مانده اين سپردهها سود خوبي به دست ميآورند و توان پرداخت بخشي از آن به سپردهگذاران را دارند.
4. تجربه بيست ساله بانكداري بدون ربا نشان ميدهد كه بانكها، مانده سپردههاي پسانداز را پس از كسر سپرده قانوني و ذخيره احتياطي در زمينههاي سودآور سرمايهگذاري، و سود حاصله را به صورت سود منابع بانك تملك ميكنند، (با اين اعتقاد كه قرارداد فيمابين سپردهگذاران و بانك، قرارداد قرضالحسنه است و منابع بعد از سپردهگذاري به ملكيت بانك در ميآيد)؛ سپس براي تشويق سپردهگذاران بخشي از آن سود را به صورت جوايز بانك از طريق قرعهكشي به بعضي از سپردهگذاران ميپردازند، و اين، پيامدهاي منفي بسياري دارد.
اول. گرچه سود حاصله از جهت حقوقي متعلق به بانك است، از جهت واقعي حاصل كاركرد منابع سپردهگذاران و متعلق به همه آنان است. اعطاي بخشي از سود حاصله آن هم از طريق قرعه به گروه اندكي از صاحبان حساب پسانداز، ظالمانهترين شكل توزيع درآمد است و متأسفانه اين كار به اسم اسلام انجام ميگيرد.
دوم. تقسيم سود حاصل از پساندازها به صورت قرعهكشي و اعطاي جوايز فريبنده و تبليغات گسترده از طريق راديو، تلويزيون، روزنامهها و… افزون بر تحميل هزينه سنگين تبليغات، بانك را از سطح مؤسسه مهم اقتصادي تنزل داده، در رديف مؤسسات اعانه ملي و بختآزمايي قرار ميدهد.
سوم. اعطاي جوايز و تبليغات گسترده به گونهاي كه گذشت، باعث ميشود سپردههاي پسانداز، ثبات خود را از دست بدهند. مطالعه تجربي نشان ميدهد كه بسياري از سپردهگذاران، به دنبال هر قرعهكشي، منابع خود را از بانكي به بانك ديگر منتقل ميكنند. روشن است كه با از بين رفتن ثبات سپردهها، برنامهريزي براي استفاده از مانده آنها مشكل ميشود.
همه اين اشكالات، از اين حكايت دارد كه انتخاب قرارداد قرضالحسنه به صورت قرارداد جايگزين قرض با بهره براي سپرده پسانداز، انتخاب درستي نيست و با روح قرارداد قرضالحسنه كه قراردادي خيرخواهانه است و با روح صنعت بانكداري كه بنگاهي تجاري است و اهداف و انگيزههاي سپردهگذاران، تناسب ندارد.
3. سپرده سرمايهگذاري مدّتدار
مطابق موادّ سه تا شش قانون بانكداري بدون ربا، بانكها، وجوه سپردههاي سرمايهگذاري مدّتدار را در قالب حقوقي عقد وكالت، از صاحبان آنها تحويل گرفته، در جايگاه وكيل سپردهگذاران، در امور مشاركت، مضاربه، اجاره به شرط تمليك، معاملات اقساطي، مزارعه، مساقات، سرمايهگذاري مستقيم، معاملات سلف، جعاله و تنزيل* (خريد دين) به كار ميگيرند. بانكها ميتوانند اصل سپردههاي سرمايهگذاري مدّتدار را تعهّد يا بيمه، و منافع حاصل از عمليّات مذكور را طبق قرارداد متناسب با مدّت و مبلغ سپرده، با رعايت سهم منابع بانك پس از كسر هزينهها و حقّالوكاله بين صاحبان سپرده تقسيم كنند.
چنانكه از ماهيّت عمليّات پيدا است، سود بانك و به تبع آن، سود سپردهگذاران، به سود حاصل از معاملات پيشگفته بستگي دارد و سود برخي از آن معاملات چون مشاركت، مضاربه، مزارعه، مساقات و سرمايهگذاري مستقيم در پايان دوره مالي مشخّص ميشود و از قبل قابل تعيين نيست؛ در نتيجه، سود كلّ بانك از قبل قابل تعيين نبوده، به سود بنگاههاي اقتصادي و به يك معنا كلّ اقتصاد بستگي خواهد داشت. بررسي نظري و تجربه عملي بانكداري بدون ربا درباره سپردههاي مدتدار از دو مشكل اساسي حكايت دارد.
اول. اگر به مقتضاي اوليه شيوههاي تخصيص منابع در بانكداري بدون ربا عمل شود و بانكها به پيامدهاي واقعي سرمايهگذاري مستقيم، مشاركت مدني، مشاركت حقوقي، مضاربه و امثال آنها ملتزم باشند، سود بانك و به تبع آن، سود سپردهگذاران مدتدار سود معيّن نخواهد بود؛ بلكه متغير و مرتبط با تحولات آتي بنگاههاي طرف قرارداد و كل اقتصاد خواهد بود و اين امر باعث ميشود كه فقط افراد ريسكپذير، افرادي كه حاضرند با سودهاي انتظاري كار كنند، سراغ بانك بيايند؛ در حالي كه مشتريان اصلي بانكها، افراد متعارف و ريسكگريز هستند؛ كساني كه دوست دارند درآمد معيّن و بدون مخاطرهاي از محل سپردهشان به دست آورند و اين بدان معنا است كه بانكداري بدون ربا از جهت نظري براي سپردهگذاران اصلي بانك پاسخ مناسب و راهكار قابل قبول ندارد؛ البته بانكهاي تجاري با ناديدهگرفتن ماهيت اوليه قراردادها و انجام معاملههاي صوري و غيرواقعي، بازده تسهيلات اعطايي را تثبيت كرده و نرخهاي معيّن به صورت سود عليالحساب به سپردهگذاران اعلان و در پايان دوره همان نرخ را ميدهند و فقط در برخي سپردههاي مشخص تغييراتي دادهاند.
دوم. عملكرد بيست ساله بانكداري بدون رباي ايران نشان ميدهد كه نرخهاي انواع تسهيلات اعطايي و به تبع آن نرخهاي انواع سپردههاي بانكي نه براساس واقعيتهاي بازار، بلكه به صورت دستوري به وسيله شوراي پول و اعتبار تعيين و به بانكها ابلاغ ميشود. جدول ذيل نتيجه چنين روشي را نشان ميدهد. ستون پنجم و ششم جدول نشان ميدهد نظام بانكي نه تنها براي سپردههاي سرمايهگذاري كوتاه مدت، براي سپردههاي بلند مدت نيز به جاي سود واقعي، ضرر واقعي پرداخته است.
سود پرداختي بانكهاي تجاري به سپردهها (درصد)
مأخذ: استخراج شده از گزارش اقتصادي و ترازنامه بانك مركزي سالهاي گوناگون
البته موضوع تعيين نرخها به صورت دستوري و نتايج آن به قانون عمليات بانكداري بدون ربا اختصاص ندارد. قبل از سال 1363 و پيش از انقلاب، زماني كه نظام بانكي ايران ربوي بود نيز مسأله از همين قرار بود؛ به طوري كه در فاصله زماني 1350 تا 1362 سپردهگذاران كوتاهمدت به طور متوسط سالانه 7/7 درصد و سپردهگذاران بلند مدت 6 درصد بهره واقعي منفي و در حقيقت ضرر دريافت كردهاند (موسويان، همان: ص 198).
تعيين نرخها به صورت دستوري و عدم واگذاري آن به سازوكار بازار با اين استدلال است كه آزادسازي نرخها باعث افزايش نرخ تسهيلات بانكي ميشود و اين تشديد تورم را در پي خواهد داشت. اين استدلال گرچه از جهت نظري، موافقان و مخالفان خود را دارد، تجربه بيش از سي سال ايران (از سال 1350 تا 1382) نشان ميدهد كه سياست موفقي نبوده است و علت آن را ميتوان در مسائل ذيل جست.
اول. اگر سود سپردههاي بانكي (به ويژه سود سپردههاي سرمايهگذاري) در مقايسه با نرخهاي جهاني پايين باشد، زمينه براي فرار سرمايهها به ويژه سرمايههاي مبالغ بزرگ فراهم ميآيد. در وضعي كه بانكهاي بزرگ دنيا سالانه رقمي بين 3 تا 7 درصد بهره واقعي به سپردهگذاران ميدهند، طبيعي است كه سپردهگذار راضي به تحمل نرخ سود واقعي منفي نخواهد بود. آمارهاي موجود كه از خروج سرمايههاي هنگفت به سوي كشورهاي خليج، تركيه و اروپا حكايت ميكنند، گواه اين مطلب است.
دوم. در چنين وضعي، بخش قابل توجهي از پساندازها به سمت بازارهاي غيررسمي پول و سرمايه كشيده شده، و با نرخهاي بسيار بالايي قرض داده ميشوند. وجود نرخهاي بهره 36، 48 حتي 60 درصدي به اسمهاي گوناگون شرعي و غيرشرعي بين مردم، از رونق بازار غيررسمي پولي در كشور حكايت دارد.
سوم. در چنين وضعي، افراد ترجيح ميدهند پساندازهاي خود را به شكل داراييهاي غيرنقدي چون زمين، ساختمان، طلا، ارز و كالاهاي بادوام نگهداري كنند. ثبت 5/6 ميليون تلفن همراه و خروج چند هزار ميلياردي سپردهها از نظام بانكي نشان از عدم رضايت سپردهگذاران از بازده نظام بانكي دارد.
روشن است با وجود مسائل پيشين هر چه زمان بگذرد، نه تنها با پايين نگاه داشتن سود بانكي، تورم كاهش نمييابد، بلكه نهادينه شده، تشديد مييابد. سياستگذاران پولي بايد تدبيري بينديشند كه صاحبان وجوه احساس كنند اگر خود نميتوانند با سرمايههايشان فعاليت كنند، بهترين، سالمترين و كارآمدترين محل سرمايهگذاراي بازار رسمي پول و سرمايه به ويژه نظام بانكي است.
نتيجهگيري اشكالات بخش تجهيز منابع در بانكداري بدون رباي ايران
1. به كارگيري قرارداد قرضالحسنه با توجه به ماهيت خيرخواهانه آن، اولاً تناسبي با سپرده جاري و پسانداز بانكي ندارد. ثانياً باعث شده بانك، در ديد مردم و مسؤولان، مؤسسه خيريه تداعي كند. ثالثاً اعطاي جوايز گوناگون باعث شده تا بانك در حدّ مؤسسات بختآزمايي تنزل كند و رابعاً باعث شده سپردهگذاران پسانداز نتوانند به سود حاصل از به كارگيري منابع خودشان دست يابند.
2. سپردههاي سرمايهگذاري در بانكداري بدون ربا از جهت نظري، متناسب با افراد ريسكپذير طراحي شده و تناسبي با مشتريان اصلي بانكها (افراد متعارف و ريسكگريز) ندارد.
3. پايين بودن نرخ سود سپردهها در مقايسه با تورم و منفي بودن سود واقعي در بيشتر سالها، اولاً باعث خروج بيش از حدّ سرمايههاي نقدي از كشور؛ ثانياً عامل رونق فوقالعاده بازار غيررسمي پول با نرخ بهرههاي گزاف، و ثالثاً سبب روي آوردن صاحبان پسانداز به سمت داراييهاي غيرمولّد شده است.
الگوي پيشنهادي
حال با توجّه به اهداف و انگيزهها و روحيّات روانشناختي سپردهگذاران و با توجّه به نقاط ضعف و قوّت نظام بانكداري متعارف و بانكداري بدون ربا، سپردههاي خاصي در دو فرض براي سامان دادن تجهيز منابع پيشنهاد ميشود. فرض نخست، فرض تغيير قانون بانكداري بدون ربا و سوق دادن آن به سمت بانك به معناي واقعي است و فرض دوم به معناي حفظ كليّت قانون بانكداري بدون رباي فعلي و تغيير جزئي در بخش تجهيز منابع است.
فرض نخست، فرض تغيير قانون بانكداري بدون ربا
در تعريف بانك گذشت كه بانك، نه مؤسسه خيريه، نه مؤسسه بختآزمايي و نه شركت سرمايهگذاري است؛ بلكه بنگاهي اقتصادي است و به هدف كسب سود، وجوه مازاد افراد حقيقي و حقوقي را در قالب سپرده جذب كرده، به متقاضيان وجوه اعم از فعالان اقتصادي و مصرفكنندگان تسهيلات ميدهد. بر اين اساس، در بازنگري اساسي بايد آن گروه از معاملهها و فعاليتها كه بانك را از بانك بودن خارج ميكند، تصفيه و خلاهاي حاصل را با معاملهها و فعاليتهاي ديگر پر كرد؛ براي مثال، عقود قرضالحسنه، مضاربه، مزارعه، مساقات، مشاركت مدني، مشاركت حقوقي كه با مؤسسات خيريه و شركتهاي سرمايهگذاري تناسب دارد، از قانون عمليات بانكي حذف و قراردادهايي چون وكالت، فروش اقساطي، اجاره به شرط تمليك، جعاله و تنزيل تقويت و خلاهاي حاصل به وسيله عقد صلح را جبران كرد. در اين اصلاح كه تبيين علمي آن به مقاله مستقل نياز دارد، تحولات ذيل رخ ميدهد و زمينه براي انواع سپردههاي پيشنهادي فراهم ميشود.
1. بانك از مؤسسات خيريه و شركتهاي سرمايهگذاري فاصله گرفته، به بانك به معناي واقعي نزديك ميشود.
2. از آنجا كه بازده معاملات مذكور ميتواند با نرخهاي معيّن و از قبل برنامهريزي شده باشد، در نتيجه بانك ميتواند به سپردهگذاران نرخهاي معيّن بپردازد.
3. از آنجا كه معاملههاي مذكور ماهيت مبادلهاي دارند، شيوه حسابداري آنها از سنخ حسابداري بدهكار و بستانكار بوده، با ادبيات رايج بانكداري تناسب بيشتري خواهند داشت.
انواع سپردهها در فرض نخست
1. سپرده جاري
اين حساب از جهت ماهيّت حقوقي و روش كار، همانند سپرده جاري در بانكهاي سنّتي خواهد بود و همانند آنها خدمات حساب جاري را در اختيار صاحبان حساب ميگذارد بدين ترتيب كه اشخاص و مؤسّسات، با افتتاح حساب از طريق دسته چك از موجودي حساب خود به هر اندازه و به هر صورتي كه مايل باشند (مراجعه مستقيم يا حواله)، طبق مقرّرات بانك استفاده ميكنند.
استفاده از حساب جاري، افزون بر حفظ پول در بانك، سبب تسهيل پرداختها و بينيازي صاحب حساب از عمل نگهداري وجوه نقدي ميشود. از آنجا كه در بيشتر كشورها براي چنين حسابهايي بهره پرداخت نميشود ميتوان از رابطه حقوقي قرض بدون بهره (نه قرضالحسنه) استفاده كرد و در اين صورت، وجوه فراهم شده از ناحيه اين حسابها به مالكيّت بانك درآمده، جزو منابع بانك خواهد بود و بانكها ميتوانند با رعايت سپرده قانوني و ذخيره احتياطي، از باقيمانده وجوه در اعطاي تسهيلات كوتاه مدّت استفاده كنند.
شايان ذكر است كه اگر بخواهيم مثل معدود كشورهايي براي حسابهاي جاري نيز سود اندكي بدهيم، از رابطه حقوقي قرض نميتوان استفاده كرد و بايد سراغ رابطه وكالت برويم كه در حساب پسانداز معرّفي خواهيم كرد.
2. سپرده پسانداز با سود معيّن
چنانكه گذشت، در بانكداري متعارف، سپردهاي به نام سپرده پسانداز وجود دارد كه مردم وجوه مازاد بر نياز خود را در آن نگه ميدارند و هنگام نياز مراجعه كرده، بخشي از اندوخته خود را ميگيرند؛ انگيزه اصلي مردم از افتتاح اين حساب، حفظ و نگهداري است؛ امّا در پي كسب درآمد نيز هستند. بانكها نيز با اعطاي بهره، مردم را تشويق ميكنند و گذشت كه در بانكداري بدون ربا، جاي اين حساب خالي است و حساب پسانداز قرضالحسنه به دليل نداشتن سود نميتواند جايگزين مناسبي باشد و گفته شد كه اعطاي جوايز به صورت قرعهكشي نميتواند مشوّق مؤثّر به شمار آيد. با استفاده از عقود شرعي ميتوان سپرده پسانداز با سود معيّن طرّاحي و جايگزين سپرده پسانداز بانكداري متعارف كرد. براي اين حساب، راههايي قابل تصوّر است كه آسانترين و بدون اشكالترين آنها بدين قرار است.
افراد با مراجعه به بانك، بخشي از وجوه مازاد بر نياز خود را به صورت عقد وكالت در بانك سپردهگذاري كنند و به بانك وكالت دهند تا وجوه آنان را به همراه ديگر وجوه حاصل از سپرده پسانداز (به صورت مشاع) از طريق عقود با بازده معيّن (فروش اقساطي، اجاره به شرط تمليك، جعاله و خريد دَيْن) به جريان انداخته، سود مشخّص را براي آنان به دست آورد.
بانك، هر ساله با مطالعه كشش بازار درباره نرخ نسيه، نرخ تنزيل، اجاره و جعاله و ظرفيّت معامله، نرخ معيّني را براي تسهيلات اعطايي از طريق معاملات نسيه، اجاره به شرط تمليك، جعاله و خريد دين اعلام ميكند؛ سپس با توجّه به توان مديريّتي خود، چند درصد از آن را به عنوان حق الوكاله كم كرده، بقيه را براي صاحبان سپرده اعلام ميكند؛ در نتيجه، سپردهگذار به بانك وكالت ميدهد تا سپرده او را از طريق معاملات مذكور به جريان انداخته، از سود حاصل، درصد مشخّصي را به صاحب سپرده بپردازد و بقيّه را بانك به صورت حقّالوكاله بردارد؛ براي مثال، بانك ميبيند اگر نرخ اعطايي تسهيلات از طريق معاملات مذكور 20 درصد باشد، با محاسبه نرخ سپرده قانوني و ذخاير احتياطي ميتواند از كلّ منابع 12 درصد سود به دست آورد و برآورد ميكند كه كلّ هزينههاي عملياتي بين 2 تا 4 درصد خواهد بود و به راحتي ميتواند 8 درصد به سپردهگذار بپردازد؛ بنابراين اعلام ميكند در سال 1383 براي سپردههاي پسانداز، 8 درصد سود ميپردازد. سپردهگذار نيز با توجّه به رقم اعلام شده و با توجّه به ماهيّت فقهي سپرده پسانداز، با افتتاح حساب پسانداز، به بانك وكالت ميدهد وجوه او را همراه ديگر وجوه در عقود مذكور به كار گرفته، 8 درصد سود به او بپردازد و بقيّه را به صورت حقّالوكاله و هزينه عمليات، خود بانك بردارد؛ البته اين ارقام به صورت مثال است و هر سال ميتواند متناسب با اوضاع اقتصادي تغيير كند و معيّن بودن نرخ به معناي ثابت بودن هميشگي آن نيست. در واقع سپردهگذار به بانك وكالت عام ميدهد كه وجوه او را همراه وجوه ديگر با نرخهايي كه بانك متناسب با كشش بازار تعيين ميكند، اعطاي تسهيلات كرده پس بخشي از سود را كه نرخ معيّني است به سپردهگذار بپردازد و بخش ديگر را براي حقالوكاله و هزينههاي عملياتي بردارد.
3. سپرده سرمايهگذاري با سود معيّن
چنانكه گذشت، گروهي از مردم قصد دارند از طريق سپرده بانكي درآمد كسب كنند و به جهات روحيّات خاص حاضر نيستند ريسك بپذيرند. در بانكداري متعارف، بانكها با طرّاحي سپردههاي مدّتدار، به تقاضاي اين گروه از سپردهگذاران پاسخ ميدهند؛ امّا در بانكداري بدون رباي ايران، راهكاري براي اين گروه ارائه نشده است. اينجا نيز ميتوان همانند سپرده پسانداز با استفاده از عقود شرعي، راهكارهاي مناسبي ارائه داد و آسانترين و مشروعترين راهكار، همان است كه در سپرده پسانداز گذشت؛ يعني افراد با مراجعه به بانك، بخشي از وجوه مازاد بر نياز مصرفي خود را در اختيار بانك ميگذارند و به بانك وكالت ميدهند وجوه آنان را به همراه ديگر وجوه به دست آمده از اين حساب به نحو مشاع، از طريق عقود با بازده معيّن (فروش اقساطي، اجاره به شرط تمليك، جعاله و فروش دين) به جريان انداخته، سود معيّني را براي سپردهگذاران به دست آورد.
اگر مثال سپرده پسانداز را براي سپرده سرمايهگذاري با بازده معيّن مطرح كنيم، بانك مشاهده ميكند كه اگر نرخ اعطاي تسهيلات از طريق معاملههاي فروش اقساطي، اجاره به شرط تمليك، جعاله و خريد دين 20 درصد باشد، با محاسبه نرخ سپرده قانوني و ذخيره احتياطي كه طبق قاعده در سپردههاي سرمايهگذاري خيلي كمتر است ميتواند 16 درصد سود در مقايسه با كلّ منابع به دست آورد. حال اگر 2 درصد به صورت حقّالوكاله و پوشش هزينههاي اتّفاقي در نظر بگيرد (از آنجا كه اين سپردهها در مقايسه با سپردههاي پسانداز ثبات بيشتري دارند، مراجعات مشتريان كمتر و مديريّت سپردهها آسانتر است و طبق قاعده، هزينه و حقّالوكاله كمتري لازم دارد)، بانك اعلام ميكند به طور مثال، در سال 83 براي سپردههاي سرمايهگذاري با سود ثابت، 14 درصد سود ميپردازد. سپردهگذار نيز با توجّه به رقم مذكور و با توجّه به ماهيّت فقهي اين سپرده، با افتتاح سپرده سرمايهگذاري با سود معيّن، به بانك وكالت ميدهد تا سپرده او را همراه ديگر سپردههاي اين حساب، در عقود با بازده معيّن به كار گرفته، 14 درصد سود به او بپردازد و بقيّه را خود بانك به صورت حقّالوكاله و هزينههاي عملياتي بردارد (ارقام به صورت مثال است و وكالت سپردهگذار همانند سپرده پسانداز عام خواهد بود).
انواع سپردههاي سرمايهگذاري با سود معيّن
در بانكداري متعارف سپردههاي مدّتدار را به كوتاه مدّت (يك ساله)، ميان مدّت (دو و سه ساله)، و بلند مدّت (پنج ساله) تقسيم ميكنند و براي آنها نرخ بهرههاي متفاوت در نظر ميگيرند؛ يعني هر چه سپرده، مدّتدارتر باشد، نرخ بهره بيشتري به آن تعلّق ميگيرد.
در سپردههاي سرمايهگذاري با سود معيّن نيز ميتوان چنين روشي را اعمال كرد. از آنجا كه اوّلاً نرخ ذخيره قانوني و احتياطي اين سپردهها هر چه مدّتدارتر ميشود، كاهش مييابد، بانك به تناسب، سود بيشتري از ناحيه آن تحصيل ميكند. ثانياً هر چه سپرده، مدّتدارتر ميشود، به جهت مراجعات كمتر سپردهگذار و قابليّت برنامهريزي براي طرحهاي كلان، هزينه كمتري براي بانك خواهد داشت؛ در نتيجه به حقّالوكاله كمتري نياز مييابد؛ پس به صورت منطقي و طبيعي، هر چه سپرده، مدّتدارتر شود، سود ناخالص بيشتر و حقّالوكاله كمتري خواهد داشت و بانك ميتواند رقم بالاتري به سپردهگذار بپردازد.
جدول ذيل نوع فعاليتهاي بانكداري بدون ربا طبق فرض نخست (بهمعناي واقعي بانك) را نشان ميدهد.
فعاليتهاي بانك در فرض نخست
فرض دوم، حفظ قانون عمليات بانكداري بدون ربا
اگر نخواهيم قانون عمليات بانكداري بدون رباي فعلي را تغيير دهيم ميتوان با تغيير برخي آييننامههاي اجرايي، برخي از مشكلات بانكي را حل كرد و به قسمت بسياري از نتايج فرض نخست رسيد. براي اين منظور بايد تغييرات ذيل در آييننامههاي اجرايي اعمال شود.
1. شيوههاي دوازدهگانه تخصيص منابع را ميتوان به سه گروه مشخص عقود با بازده معيّن (فروش اقساطي، اجاره به شرط تمليك، جعاله و تنزيل) و عقود با بازده نامعيّن (مشاركت حقوقي، مشاركت مدني، مضاربه، مزارعه، مساقات، سلف و سرمايهگذاري مستقيم) و قرارداد قرضالحسنه تقسيم، و منابع آنها را جدا كرد.
2. سپرده سرمايهگذاري كه طبق قانون بر اساس رابطه حقوقي وكالت تعريف شده است به سه گروه تقسيم كرد: سپرده سرمايهگذاري وكالتي بدون مدت (پسانداز)، سپرده سرمايهگذاري مدتدار با سود معيّن و سپرده سرمايهگذاري مدتدار با سود متغير؛ در نتيجه، بانكداري بدون ربا داراي پنج نوع سپرده به شرح ذيل خواهد بود.
انواع سپرده در فرض دوم
1. سپرده جاري
اين سپرده همانند سپرده جاري در فرض نخست خواهد بود. ماهيّت حقوقي آن قرض بدون بهره است و بانك سودي به سپردهگذار نميپردازد و به مقتضاي قرض، مالك سپردهها خواهد بود و ميتواند مانده آنها را پس از كسر سپرده قانوني و ذخيره احتياطي در اعطاي تسهيلات سود آور به كار گيرد.
2. سپرده قرضالحسنه
ماهيّت حقوقي اين سپرده، قرضالحسنه است و بانك وظيفه دارد (براي تأمين اهداف سپردهگذاران)، كلّ مانده اين سپردهها را پس از كسر سپرده قانوني و ذخيره احتياطي، در جهت تأمين نيازهاي ضرور، تسهيلات قرضالحسنه اعطا كند.
3. سپرده پسانداز با سود معيّن
ماهيت حقوقي اين سپرده وكالت عام خواهد بود. سپردهگذار به بانك وكالت ميدهد وجوه او را همراه وجوه ديگر اين سپرده، فقط از طريق عقود با بازده معيّن (فروش اقساطي، اجاره به شرط تمليك، جعاله و تنزيل)، اعطاي تسهيلات كرده، بعد از كسر درصدي براي حقّالوكاله و هزينههاي عملياتي، بقيه را به صاحب سپرده بپردازد. ماهيت سپرده و روش كار همانند سپرده پسانداز فرض نخست خواهد بود.
4. سپرده سرمايهگذاري مدتدار با سود معيّن
ماهيّت حقوقي، روش كار اين نوع سپرده نيز مانند سپرده پسانداز با سود معيّن است با اين تفاوت كه به جهت مدتدار بودن، ثبات بيشتري دارد؛ در نتيجه نرخ سپرده قانوني و نرخ حقّالوكاله كمتري خواهد داشت و سود بيشتري عايد سپردهگذار خواهد شد.
5. سپرده سرمايهگذاري مدتدار با سود متغيّر
پيشتر گذشت كه گروهي از مردم، داراي روحيه ريسكپذير بوده، حاضرند براي رسيدن به درآمدهاي بالاتر درجاتي از ريسك را بپذيرند. در اقتصاد متعارف اين افراد به سمت بازار سهام، شركتهاي سرمايهگذاري ميروند. بانكداري بدون ربا ميتواند بر اساس عقد وكالت عام، وجوه اين افراد را به صورت سپرده سرمايهگذاري جذب كرده، بعد از كسر سپرده قانوني و ذخيره احتياطي، از طريق عقود با بازده متغير (مشاركت مدني، مشاركت حقوقي، مضاربه، مزارعه، مساقات، سلف، سرمايهگذاري مستقيم) اعطاي تسهيلات كند. بديهي است از آنجا كه بازده اين عقود به بازده بنگاههاي گيرنده تسهيلات و تحولات اقتصادي جامعه، ارتباط دارد، نرخ بازده متغير خواهد بود؛ در نتيجه، سود سپردهگذاران نيز متغير بوده، در پايان دوره مالي قطعي ميشود. بانكها ميتوانند با بررسي اوضاع اقتصادي، نرخهايي را به صورت عليالحساب اعلان، و در پايان دوره مالي، بعد از روشن شدن سود قطعي سپردهگذاران تصفيه كنند.
انواع سپرده سرمايهگذاري مدتدار با سود متغيّر
سپردههاي سرمايهگذاري با سود متغيّر نيز همانند سپردههاي سرمايهگذاري با سود معيّن، به سپردههاي يكساله، دوساله، سهساله، پنجساله و پنجساله انتقالپذير قابل تقسيم است. در سپرده سرمايهگذاري با سود متغيّر، حتّي ميتوان براي افراد كاملاً ريسكپذير، حساب ويژه افتتاح كرد و سپرده آنها را در طرح يا صنعتي خاص سرمايهگذاري كرد. در اين سپردهها نيز هر چه مدّت سپردهگذاري طولاني باشد، به جهت ثبات بيشتر، به ذخيره قانوني و احتياطي كمتري نياز خواهد بود و به بانك امكان خواهد داد در طرحهاي بلندمدّتتر كه سودآوري بيشتري دارند، سرمايهگذاري كند؛ چنانكه به جهت كاهش مراجعات سپردهگذار، هزينههاي مربوط پايين است؛ در نتيجه بانك ميتواند نسبتهاي متفاوتي از حقّالوكاله را براي انواع سپردههاي مذكور در نظر بگيرد.
جدول زير نوع فعاليتهاي بانكداري بدون ربا طبق فرض دوم (حفظ قانون عمليات بانكداري بدون ربا) را نشان ميدهد.
فعاليتهاي بانك در فرض دوم
نمودار ذيل چگونگي ارتباط مانده انواع سپردهها با انواع تسهيلات را نشان ميدهد.
مانده سپرده جاري —> همه تسهيلات
مانده سپردة قرضالحسنه —> تسهيلات قرضالحسنه
مانده سپرده پسانداز با سود معيّن —> تسهيلات از طريق عقود با بازده معيّن
تسهيلات از طريق عقود با بازده معيّن —> مانده سپرده سرمايهگذاري با سود معيّن
مانده سپرده سرمايهگذاري با سود متغيّر —> تسهيلات از طريق عقود با بازده متغيّر
آثار الگوي پيشنهادي
با حذف سپرده قرضالحسنه از بخش تجهيز منابع، و جايگزيني قرارداد قرض بدون بهره در سپرده جاري و وكالت عام در سپرده پسانداز، و با تمركز شيوههاي اعطاي تسهيلات در عقود با سود معيّن (فروش اقساطي، اجاره به شرط تمليك، جعاله و فروش دين) آثار و نتايج ذيل به دست ميآيد.
1. بانك تعريف و جايگاه مناسب خود را يافته، از مؤسسات خيريه و شركتهاي سرمايهگذاري فاصله ميگيرد.
2. بانك ميتواند متناسب با عملكرد و مانده سپرده پسانداز به سپردهگذار سود بانكي بپردازد.
3. با پرداخت سود بانكي به سپردههاي پسانداز، به تبليغات گسترده و پرهزينه براي جذب سپردهها نيازي نخواهد بود.
4. با پرداخت سود بانكي به قرعهكشي و اعطاي جوايز نيازي نخواهد بود در نتيجه، بانك از مؤسسه بختآزمايي فاصله ميگيرد.
5. با پرداخت سود بانكي ضرر ناشي از كاهش ارزش پول در اثر تورم جبران ميشود، و قدرت خريد سپردهگذاران كاهش نمييابد.
6. با جايگزين سود سپرده به جاي اعطاي جوايز همراه با قرعه، جابهجايي سپردهها بين بانكها از بين رفته، سپردهها ثبات بيشتري مييابند.
7. كليه قراردادهاي بانك بر اساس عقود مبادلهاي و بر اساس رابطه بدهكار و بستانكار تعريف ميشود كه متناسب با ادبيات حسابداري بانكداري متعارف است.
8. با تمركز شيوههاي اعطاي تسهيلات روي عقود با سود معيّن، سود بانك و به تبع آن سود سپردههاي سرمايهگذاري نيز معيّن ميشود و بانك براي مشتريان اصلي راهكار خواهد داشت.
مدّتها بود نظام بانكي درصدد يافتن راه حل فقهي براي اعطاي سود به سپردههاي پسانداز و جبران كاهش قدرت خريد سپردهها در اثر تورم بود و براي اين منظور همايش ويژهاي نيز برگزار شد؛ امّا راهحل قابل قبول فقهي پيدا نشد؛ چرا كه مشهور فقيهان از جمله حضرت امام خميني(قدسسره)، پرداخت هر نوع زياده در قرارداد قرضالحسنه را ربا ميدانند. با روش پيشنهادي، موضوع تغيير مييابد و پرداخت سود در قرارداد وكالت را همه فقيهان ميپذيرند.
منابع و مآخذ
1. امام خميني، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1376ش، جلد دوم.
2. بهمند، محمد و بهمني، محمود، بانكداري داخلي، تهران، مؤسسه عالي بانكداري، 1374 ش.
3. صدقي، عباس، اصول بانكداري، دانشگاه تهران، 1355 ش.
4. ضيائي، منوچهر، مجموعه قوانين پولي و بانكي، تهران، مؤسسه تحقيقات پولي و بانكي، 1372ش.
5. كاشاني، سيّدمحمود، بررسي حقوقي، چهارچوب قانون عمليات بانكي بدون ربا، مجموعه مقالات هشتمين سمينار بانكداري اسلامي ايران، مؤسسه عالي بانكداري، 1376ش.
6. كرويتس، هلموت، شهميرزادي، حميدرضا، پول، بهره، بحرانهاي اقتصادي، اجتماعي، تهران، كانون انديشه جوان، 1378ش.
7. مجتهد، احمد؛ حسنزاده، علي، پول و بانكداري، تهران پژوهشكده پولي و بانكي، 1380 ش.
8. موسويان، سيّدعباس، بانكداري اسلامي، تهران، پژوهشكده پولي و بانكي، دوم، 1380ش.
9. موسويان، سيّدعبّاس، طراحي سپردههاي جديد در بانكداري بدون ربا، فصلنامه اقتصاد اسلامي، ش 7، پاييز 1381.
10. هادوينيا، علياصغر، قرضالحسنه و آثار اقتصادي آن، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1378ش.
پي نوشت:
* استاديار پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي.
* عمليات مربوط به خريد دين بر مبناي آييننامه موقّت تنزيل اسناد و اوراق تجاري (خريد دين) و مقرّرات اجرايي آن كه در جلسه مورّخ 26/8/1361 شوراي پول و اعتبار به تصويب رسيده و متعاقباً در شوراي نگهبان نيز مطرح و به اكثريت آرا، منطبق بر موازين شرعي و قانون اساسي شناخته شده است و نيز اصلاحيه بعدي آييننامه مذكور، مصوب 24/9/1366 شوراي پول و اعتبار، انجام ميپذيرد. مطابق مواد آييننامه، بانكها بايد بر حقيقي بودن بدهي (سفته يا برات حاكي از معامله واقعي باشد)، و معتبر بودن بدهكار اطمينان يابند.
http://www.hawzah.net/Per/Magazine/EE/015/ee01503.asp