مترجمان: دکتر ماکويی – محمدعلي سرخوش
چکيده: بيش از دودهه از طرح مبحث کاربردپذيري مي گذرد. مبحثي که فصل مشترک موضوعهايي نظير «کيفيت در استعمال»، «طراحي انسان/ کاربرمدار»، «مميزي فرايندها و سيستم هاي نرم افزاري»، «طراحي وب» و غيره است.
مقاله حاضر سعي دارد تا با روشن کردن مفهوم کاربردپذيري، استانداردهاي آن را نيز مورد بررسي قرار داده و اهميت موضوع را به خواننده منتقل سازد و نشان دهد که درحال حاضر يکي از مهمترين عوامل در طراحي محصولات جديد، کاربردپذيري و استانداردهاي مربوطه هستند.
مقدمه
در شرايطي که مشتري گرايي و توجه به نيازهاي اول، شعار و هدف کليه سازمانها، نهادها و بنگاههاي کوچک و بزرگ اقتصادي گرديده، بديهي است که به جهت تحقق آن، راهکارهايي ايجاد و در راه نزديک شدن به نيازهاي واقعي مشتريان و مصرف کنندگان توسعه يابند.
يکي ازاين دسته راهکارها – که پيرامون ساده سازي استعمال محصولات و سيستم ها، و تطبيق هرچه بيشتر آنها با نيازها و احتياجات کاربران، مطرح و توسعه يافته – مبحث کاربردپذيري است که همچنين به عنوان يکي از مهمترين مشخصه هاي کيفي محصولات مبتني بر نرم افزار نيز، باز شناخته مي شود. (1)
تعريفهاي زيادي از کاربردپذيري ارائه شده است. ازجمله استاندارد ايزو – 1429 آن را بدين صورت تعريف مي کند: اندازه وحدي که يک محصول بتواند به وسيله کاربراني معين، جهت دستيابي به اهدافي خاص توأم با اثربخشي، کارايي و رضايتمندي، در يک زمينه مشخص از کاربرد، مورداستفاده قرار گيرد (2). اين تعريف که علاوه بر اينکه افق گسترده کاربردپذيري را نشان مي دهد، براين امر تکيه دارد که کاربردپذيري يک محصول، وابسته و مربوط است به زمينه استفاده و کاربردش (4). ياکوب نيلسن (1993)، تعريفي مختصرتر از کاربردپذيري ارائه کرده: قابليت يادگيري، کارايي، خطاها، به يادآوري و رضايتمندي. همچنين استاندارد ISO1926(ISO/IEC 2000B) نيز کاربردپذيري را به عنوان ترکيبي از قابليت فهم، قابليت يادگيري، قابليت به کارانداختن و جذابيت تعريف مي کند (2). اما کاربردپذيري را در يک جمله مي توان گفت که: کاربردپذيري عبارت است از ساده سازي استعمال محصولات و سيستم ها و تطبيق و سازگارکردن هرچه بيشتر آن با الزامات و نيازهاي کاربران.(1)
کاربردپذيري سه جنبه اساسي را دربر مي گيرد:
– اثربخشي: اينکه آيا کاربران مي توانند وظايف خود را به طورکامل، به انجام برسانند؟ آيا مي توانند با به کارگيري محصول، به اهداف خود – مثلا آنچه که مي خواهند انجام دهند – دست يابند؟
– کارايي: اينکه براي انجام و تحقق اين امر – يعني انجام کار به وسيله محصول و دستيابي به اهداف – کاربران مي بايد چه اندازه کوشش کنند؟ (که اغلب در واحد زمان نيز سنجيده مي شود)
– رضايتمندي: اينکه به تصور کاربران استفاده از سيستم يا محصول، تا چه حد سهل و آسان است؟ که خود آميخته و تحت تاثير موارد زير هستند:
الف – کاربران: اينکه چه کسي محصول را مورداستفاده قرار مي دهد؛
ب – اهداف کاربران: آنچه کاربران با به کارگيري محصول سعي در انجام و تحقق آن دارند؛
ج – زمينه، وضعيت و موقعيت استفاده: اينکه کجا و چگونه محصول مورداستفاده قرار مي گيرد.
تاريخچه
باوجود دسترسي به دانش تــوسعه سيستم ها و محصولات کاربردپذير، که طراحي کاربرمدار (USER-CENTERED DESIGN) نيز ناميده مي شود، متاسفانه بسياري از سيستم ها و محصولات متکي بر نرم افزار موجود، سطح ضعيفي از کاربردپذيري را ازخود نشان مي دهند. اما به هرحال، بهبود وضعيت کاربردپذيري و طراحي کاربردمدار، آنها را به چالشي در راه توسعه محصول بدل کرده است. تدوين چندين استاندارد بين المللي پيرامون موضوعهاي مرتبط، همراه با توسعه متدها، برگزاري کنفرانس ها و انتشار روزافزون مقالات و کتابها، همگي مؤيد اين امر و اهميت آن هستند. (2)
نگاهي گذرا به عناوين مقالات وکتابها، با عنايت به تاريخ انتشار آنها، بيانگر سير تاريخي و روند توسعه موضوعهاي مرتبط به مبحث کاربردپذيري است. مسئله ساده تعريف معيارهايي براي سادگي استعمال محصولات در اوايل دهه 80 ميلادي درقالب موضوعهايي نظير توسعه ميانجي هاي رايانه اي کاربردپذير و متدهاي ارزيابي کاربردپذيري نرم افزار توسعه يافت. تا اينکه به طرح موضوع مهندسي کاربردپذيري انجاميد.
اواخر دهه 80 و آغاز دهه 90، با تسري مقوله کاربردپذيري به دامنه وسيع تري از محصولات و سيستم ها، توأم گرديد. ضمن آنکه مباحث قبلي نيز تداوم يافته و شکل يکپارچه تري به خودگرفتند. مهندسي و مديريت کيفيت نرم افزار و کيفيت ازجمله ديگر عناوين مطرح در اين دوره بودند. آنچه که مقدمتا مربوط به ميانجي هاي انسان – ماشين مي شد، بدانجا انجاميد که کاربردپذيري بايد هدف طراحي سيستم ها و محصولات باشد. (3)
کاربردپذيري، منافع و موانع
در اين بخش درقالب چند موردکاوي مختصر به تبيين هرچه بيشتر مفهوم کاربردپذيري و برخي وجوه تمايز آن نسبت به موضوعهاي مشابه و نيز بررسي منافع و موانع توسعه آن خواهيم پرداخت.
1 – کاربردپذيري درعمل: در پاسخ به اين پرسش که واقعا کاربردپذيري به چه معناست؟ پاسخهاي متنوعي ارائه شده است. اگرچه برخي کاربردپذيري را کيفيت در استعمال ناميده اند، ليکن کاربردپذيري تفاوت ظريفي با کيفيت دارد. در مقوله کيفيت، مشتري، محور مباحث قرار مي گيرد. حال آنکه کاربردپذيري بر تعامل کاربر با محصول تمرکز دارد.
2 – جام جهاني 2002: اين موردکاوي بيانگر نقش کليدي طراحي کاربرمدار و کاربردپذيري طرح محصول، در موفقيت يا عدم موفقيت يک محصول و اثران آن، ازجمله تاثيرات اقتصادي و اجتماعي، است.
3 – فورد تاروس: براي بسياري از کساني که به تاريخ صنعت خودروسازي علاقه مند هستند، نام «فورد تاروس» نامي آشناست. «تاروس» محصولي است که تاريخ فورد جديد و موفقيتهايش بدان مديون است. محصولي طلايي که اعتبار رو به افول فورد را مجددا احيا کرد.
در دهه 80 ميلادي، شرکت فورد، به خاطر پافشاري بر روشهاي قديمي خود، در همه ابعاد زيربنايي، در آستانه بحران ورشکستگي قرار گرفته بود. مشتريان، فورد را توليدکننده محصولاتي مي دانستند که علاوه بر اينکه از طرحهاي تکراري وکسل کننده اي برخوردارند، هر روز نياز به تعمير و رسيدگي پيدا مي کنند.
خوشبختانه تغيير زاويه نگرش مديران اين شرکت و پيامد آن تغييرات گسترده در همه ابعاد مديريتي، فني، طراحي و…، در ارائه محصول جديد اين شرکت – يعني فورد تاروس – تاکنون بارها و بارها و از زواياي مختلف بررسي و تحليل شده است. اما آنچه که تاکنون، در کشور ما، درمورد اين محصول ناگفته مانده، انجام تست هاي کاربردپذيري و استفاده از تکنيک هاي کاربردپذيري در طراحي آن است.
4 – گوشي هاي همراه نوکيا: همانگونه که ذکر شد، مقوله کاربردپذيري حول محور ميانجي هاي کاربر يک سيستم، شکل گرفته است و با تعامل ميان سيستم و کاربر ازطريق اين ميانجي سروکار دارد. گوشي هاي تلفن همراه ازجمله وسايل پيچيده اي هستندکه مفهوم سيستم تعاملي را به معناي تام دربردارند. شرکت نوکيا ازجمله شرکتهاي پيشرو در عرصه توليد گوشي هاي همراه است که تقريبا از آغاز طرح موضوع کاربردپذيري با سير تحولات آن همراهي کرده و نقش مهمي را ايفا کرده است.
نسل اوليه گوشي هاي همراه، به مانند تلفن هاي معمولي، صرفا جهت ارضاي نياز به برقراري تماس تلفني، تحت شرايط در حرکت بودن کاربر، طراحي و تهيه شده بودند. در اواخر دهه 90 کارکردهاي جديدي نظير تقويم، پيغام هاي نوشتاري، قابليت اتصال به اينترنت و … به کارکرد گوشي ها افزوده شد. در ادامه نيز يک سري لوازم جانبي نظير قاب قابل تعويض و هدست با گوشي ها همراه گرديد.
گوشي هاي ساده اوليه به سوي تلفن هاي هوشمند چندمنظوره سوق گرفتند تا بتوانند به طور اثربخش نيازهاي متنوع کاربران را برطرف سازند. نهايتا اينکه امروزه، گوشي هاي همراه به يک سيستم ارتباطات شخصي بدل شده اند که برقراري ارتباط بين انسانها با يکديگر و با سيستم هاي تعاملي ديگر را ميسر مي سازند. با عنايت به اين توسعه کارکردي، توجه به کاربردپذيري و ارزيابيهاي مربوط جزو لاينفک طراحي اين رده محصولات گشته است.
ازجمله جنبه هايي که در تست هاي کاربردپذيري اين محصول مطرح هستند، مي توان به: يکپارچگي کارکردي، دسترس پذيري، سودمندي و سهولت خدمات مورداستفاده، آمادگي براي کاربرد، مطلع کنندگي، فايده مندي موادپشتيبان و قابليت به کارگيري بينالمللي، اشاره کرد.
منافع کاربردپذيري و طراحي کاربرمدار
باعنايت به (ISO/IEC 1999)، کاربردپذيري منافعي چند را ارائه مي دهد که مي توان از آن جمله به: افزايش بهره وري، ارتقاي کيفيت کاري، بهبود رضايت کاربران و کاهش در هزينه هاي آموزش و پشتيباني، اشاره کرد. کــاربردپذيري در طراحي سايت هاي وب، توسعه مناسبي يافته است. «مک چارتي» و «سوزا»، در اين باره مي گويند: اهداف کاربردپذيري، درواقع همان اهداف کسب و کار هستند. وبسايت هايي که در استفاده دشوار هستند، موجب نااميدي و از دست دادن مشتريان مي شوند. سود وعايدي را متحمل زيان کرده و از اعتبارها مي کاهند. البته مجريان مي توانند يک خط مشي منظم را جهت بهبود جنبه هاي سهولت در استفاده، به کارگيرند: با بازبينيهاي کاربردپذيري جهت ارزيابي و تشخيص عيوب و کاستي ها و درک علل آنها شروع کرده، سپس مسائل درست تشخيص داده شده را در خلال فعاليتهاي طراحي کنش گرا، اصلاح کرده ونهايتا با تغيير و اصلاح فرايندهاي کسب وکار، کاربردپذيري را تثبيت و نگهداري کنند.(7)
منافع ناشي از به کارگيري متدهاي کاربردپذيري و طراحي کاربرمدار را مي توان براساس گروههاي مختلف ذي نفعان آن، دسته بندي کرد:
الف – منافع کاربردپذيري براي کسب وکارها:
– ارزان تر بودن- سريع تر بودن- ايمن تر بودن – افزايش فروش – برندگي رقابتي بيشتر
ب – منافع کاربردپذيري براي مديريت پروژه:
– بهبود مديريت ريسک – تسهيل برنامه ريزي – ارائه شواهدي از موفقيت در اسرع وقت
ج – منافع کاربردپذيري براي تيم طراحي:
– طراحي هاي دقيق تر – اثبات قابليت کار طرحها – ارائه تصويري دقيق از چگونگي کار کاربران – استرس کمتر در آزمون پذيرش کاربر – حذف تغييرات در آخرين لحظه
د – منافع کاربردپذيري براي تيم مستندسازي:
– آغاز بسيار زودتر مستندسازي – مستندسازي کمتر
ه – منافع کاربردپذيري براي گروه کاربران:
– کاهش زمانهاي انجام وظيفه – کاهش خطاهاي کاربري – کاهش زمان آموزش کاربران – کاهش تغيير و تحول کارکنان
ز – منافع کاربردپذيري براي تيم پشتيباني:
-خدمات پشتيباني و راهنمايي تلفــني اثربخش تر- کارآيي بهتر – مواد آمـوزشي کمتر-کاهش زمان آموزش براي تيم پشتيباني
ج – محاسبه و تحليل هزينه ها و منافع کاربردپذيري:
حصول منافع مالي بستگي به چگونگي اجراي کامل طراحي کاربرمدار دارد. با موازنه هزينه ها و منافع مي توان نشان داد که ارزش منافع حاصله، از هزينه فعاليتهاي طراحي کاربر مدار، به طور قابل توجهي بيشتر هستند. جهت محاسبه و تحليل هزينه – منفعت کاربردپذيري و طراحي مبتني بر کاربر بايد:
– صرفه جوييهاي بالقوه درخلال توسعه، فروش، استعمال و پشتيباني را تخمين زد.
– هزينه هايي را تخمين زد که درخلال فعاليتهاي کاربرمدار تحميل خواهندشد. به کارگيري يک شيوه متمرکز بر کاربر در طراحي هرگونه محصولي، مي تواند عملکرد پروژه هاي منفرد، همچنين وضعيت کل کسب و کار را به طور اساسي بهبود بخشد. (8)
منابع راهگشا در مقابله با موانع کاربردپذيري
چرا اغلب طراحي ها، هنوز کاربردپذيري را به عنوان يک هدف عمده دربرندارند؟ تغييرات بنيادين، به سادگي قابل دسترس نيستند و موانعي بر سر نيل به آنها وجود دارد. در ادامه با مرور برخي از اين موانع، راه حلهاي بالقوه اي را – که از خلال تلاشهاي اخير در پروژه هاي اروپايي و استانداردهاي بين الملي درباره آنها ارائه گرديده، تشريح خواهيم کرد.(3)
الف – موانع توسعه طراحي کاربرمدار: ازجمله موانع گسترش کاربردتکنيک هاي کاربردپذيري و طراحي کاربرمدار مي توان به موانع متدولوژيک و روش شناختي ، عدم شناخت کامل الزامات و احتياجات ، موانع عملي ، و موانع تجاري اشاره کرد.
يکي از دلايل توسعه استاندارد ايزو- 13407، اين بوده است که بسياري از فرآيندهاي جاري توسعه ، از شيوه هاي کاربرمدار استفاده نکرده و بنابراين، در لحاظ کردن بازخوردها ازکاربران و شناسايي تمامي نيازهاي آنها دچار اشتباه هستند . اين استاندارد ، راهنماييهاي معتبري را در چگونگي دستيابي به کاربردپذيري ـ از طريق دخيل کردن فعاليتهاي طراحي کاربرمدار در خلال چرخه عمر سيستم هاي تعاملي مبتني بر رايانه ـ ارايه مي دهد .
ب – موانع متدولوژيک و روش شناختي: اگر توسعه دهندگان سيستم ها بتوانند راه حلهاي خويش را با اهداف کلي تعريف شده تطبيق دهند ، دستيابي گسترده به دسترس پذيري و کاربرد پذيري بسيار ساده تر خواهد بود . اين امر نيازمند به کارگيري متدها ، تکنيک ها و ابزارهايي مناسب است ـ که بتوانند کيفيت در استعمال را بهبود بخشند .
استانداردهاي بين المللي ايزو-14598 (1988) و ايزو- 9126(1999) با موضوع کيفيت نرم افزار منابع بيشتري را در اين باره ارايه ميدهند. مطابق تعريف ارايه شده از کاربردپذيري در استاندارد ايزو11-9241، هدف اصلي در توسعه سيستم ها، کيفيت است.
استاندارد ايزو 11 – 9241 تشريح مي کند که چگونه کيفيت در استفاده مي تواند تشخيص داده شده و اندازه گيري گردد. و ايزو-13407 نيز بر فرايند طراحي کاربرمدار ـ که جهت دستيابي به اهداف کاربردپذيري و کيفيت در استفاده لازم است ـ تصريح مي کند . [3]
ج – نقص در تشخيص احتياجات و الزامات: براي اينکه يک فرايند طراحي ، خط مشي و شيوه اي کاربرمدار را در شناسايي نيازمنديها و احتياجات ، اتخاذ کند ، بايد فعاليتهايي را دربرگيرد ـ که بتوانند هم نيازمنديها و احتياجات کاربردپذيري را ، با استفاده از ظرفيتها و قابليتهاي گروه کاربران نهايي ، شناسايي کنند و هم نيازهاي دسترس پذيري کاربران با احتياجات خاص را .
شيوه ها و مشي هاي مرسوم و متداول جهت مهندسي نيازها و احتياجات ، متمرکز است بر شناسايي احتياجات کارکردي و نيازمنديهاي وظيفه اي و اطمينان از اينکه محصول توسعه يافته، اين نيازمنديها و احتياجات را برآورده مي کند . ساير احتياجات غيرکارکردي اهميت کمتري دارند . البته هنوز از ديدگاه کاربران، کيفيت در استعمال ، جهت اجراي موفق وظايف ، حياتي است .
د – موانع عملي : تعريف نشده بودن زمينه کاربرد: ويژگيهاي کاربران ، وظايف و محيط فيزيکي و سازماني تعريف کننده زمينه اي است که در آن محصول به کار گرفته مي شود . جهت هدايت سريع تصميمات طراحي ، و به منظور ارايه مبنايي براي ارزيابيها ، درک و شناسايي جزييات اين زمينه ، مهم هستند .
ه – موانع تجاري: يک مانع عمده براي طراحي کاربردپذير ، مدنظر قراردادن هزينه هاي ناشي از فعاليتهاي متمرکز بر کاربر است . اعم از هزينه هاي سخت افزاري و نرم افزاري ـ که به منظور ارايه دسترس پذيري به طور گسترده لازم هستند . اگر چه نحوه محاسبه منافع اقتصادي پروژه هاي کاربردپذيري توسط بياس و مي هيو (1994) برشمرده شده اند . اما هنوز مقاومت گسترده اي در زمينه تکنيک ها و متدهاي مورد نياز ، جهت سازگاري و تطبيق باطراحي کاربر مدار وجود دارد .
نتيجه گيري
کاربردپذيري را مي توان ـ چنانکه گفته اند ـ اصلي ترين مشخصه کيفي محصولات و سيستم هاي مبتني بر نرم افزار دانست . چرا که عمده تأکيد آن بر ساده سازي کاربري ميانجي هايي است که پل ارتباطي انسان و سيستم هستند. اجراي کامل و بدون نقص فعاليتهاي طراحي متمرکز بر کاربر و انجام ارزيابيها و تست هاي کاربردپذيري ، تأثير راهبردي شديدي بر پروژه هاي توسعه محصول دارد .
کاربري آسان يک سيستم يا محصول، ضامن بهره وري عملکرد و رضايتمندي کاربران و موفقيت آن است . اگرچه بسياري از محصولات و سيستم هايي که امروزه به خدمت گرفته مي شوند ، همچنان به لحاظ کاربردپذيري دچار ضعفهاي عمده و جدي هستند ، اما افق حرکتي برخي صنايع پيشرو ، نويد اقبالي گسترده به کاربردپذيري و طراحي کاربرمدار را مي دهد .
با توجه به اينکه کاربران يک سيستم مهمترين مشتريان آن هستند، استفاده از اصول کاربردپذيري و طراحي کاربرمدار ، در پروژه هاي توسعه ، نه تنها بسيار مفيد است ، بلکه در آينده اي نه چندان دور امري اجتناب ناپذير و ضروري خواهد بود . امروزه ديگر ، سازمانهاي پيشرو در طراحي و توسعه محصولات کاربردپذير ، از مميزي ظرفيت و قابليتشان در نهادينه کردن کاربردپذيري و طراحي کاربرمدار دم مي زنند.
با اين توصيف مي توان از کاربردپذيري و موضوعهاي وابسته به آن به عنوان يک مبحث کاربردي رو به رشد ياد کرد که به تدريج در حال بازيافتن نقش کليدي خويش در طيف گسترده اي از محصولات و سيستم هاست . راه اندازي وب سايتي تحت اين عنوان ، و انتشار چندين استاندارد بين المللي در حواشي اين موضوع، طي سالهاي اخير ، در کنار برگزاري کنفرانس هاي سالانه و انتشار کتابها و مقالات ، جملگي مؤيد اين امر است.
از جمله موضوعهاي قابل پيگيري، بحث مميزي ظرفيت کاربردپذيري (UCA) است که بويژه در استاندارد ايزو – 15504 مدنظر قرار گرفته است . ضمن آنکه برخي پروژه هاي اروپايي نيز بدان پرداخته اند. عنوان ديگر ، طراحي کاربر / انسان مدار است که موضوع دو استاندارد بين المللي ايزو – 13407 و ايزو – 18529 گرديده و همچنان باب مطالعه و بررسي پيرامون آن باز است.
مقدمه
در شرايطي که مشتري گرايي و توجه به نيازهاي اول، شعار و هدف کليه سازمانها، نهادها و بنگاههاي کوچک و بزرگ اقتصادي گرديده، بديهي است که به جهت تحقق آن، راهکارهايي ايجاد و در راه نزديک شدن به نيازهاي واقعي مشتريان و مصرف کنندگان توسعه يابند.
يکي ازاين دسته راهکارها – که پيرامون ساده سازي استعمال محصولات و سيستم ها، و تطبيق هرچه بيشتر آنها با نيازها و احتياجات کاربران، مطرح و توسعه يافته – مبحث کاربردپذيري است که همچنين به عنوان يکي از مهمترين مشخصه هاي کيفي محصولات مبتني بر نرم افزار نيز، باز شناخته مي شود. (1)
تعريفهاي زيادي از کاربردپذيري ارائه شده است. ازجمله استاندارد ايزو – 1429 آن را بدين صورت تعريف مي کند: اندازه وحدي که يک محصول بتواند به وسيله کاربراني معين، جهت دستيابي به اهدافي خاص توأم با اثربخشي، کارايي و رضايتمندي، در يک زمينه مشخص از کاربرد، مورداستفاده قرار گيرد (2). اين تعريف که علاوه بر اينکه افق گسترده کاربردپذيري را نشان مي دهد، براين امر تکيه دارد که کاربردپذيري يک محصول، وابسته و مربوط است به زمينه استفاده و کاربردش (4). ياکوب نيلسن (1993)، تعريفي مختصرتر از کاربردپذيري ارائه کرده: قابليت يادگيري، کارايي، خطاها، به يادآوري و رضايتمندي. همچنين استاندارد ISO1926(ISO/IEC 2000B) نيز کاربردپذيري را به عنوان ترکيبي از قابليت فهم، قابليت يادگيري، قابليت به کارانداختن و جذابيت تعريف مي کند (2). اما کاربردپذيري را در يک جمله مي توان گفت که: کاربردپذيري عبارت است از ساده سازي استعمال محصولات و سيستم ها و تطبيق و سازگارکردن هرچه بيشتر آن با الزامات و نيازهاي کاربران.(1)
کاربردپذيري سه جنبه اساسي را دربر مي گيرد:
– اثربخشي: اينکه آيا کاربران مي توانند وظايف خود را به طورکامل، به انجام برسانند؟ آيا مي توانند با به کارگيري محصول، به اهداف خود – مثلا آنچه که مي خواهند انجام دهند – دست يابند؟
– کارايي: اينکه براي انجام و تحقق اين امر – يعني انجام کار به وسيله محصول و دستيابي به اهداف – کاربران مي بايد چه اندازه کوشش کنند؟ (که اغلب در واحد زمان نيز سنجيده مي شود)
– رضايتمندي: اينکه به تصور کاربران استفاده از سيستم يا محصول، تا چه حد سهل و آسان است؟ که خود آميخته و تحت تاثير موارد زير هستند:
الف – کاربران: اينکه چه کسي محصول را مورداستفاده قرار مي دهد؛
ب – اهداف کاربران: آنچه کاربران با به کارگيري محصول سعي در انجام و تحقق آن دارند؛
ج – زمينه، وضعيت و موقعيت استفاده: اينکه کجا و چگونه محصول مورداستفاده قرار مي گيرد.
تاريخچه
باوجود دسترسي به دانش تــوسعه سيستم ها و محصولات کاربردپذير، که طراحي کاربرمدار (USER-CENTERED DESIGN) نيز ناميده مي شود، متاسفانه بسياري از سيستم ها و محصولات متکي بر نرم افزار موجود، سطح ضعيفي از کاربردپذيري را ازخود نشان مي دهند. اما به هرحال، بهبود وضعيت کاربردپذيري و طراحي کاربردمدار، آنها را به چالشي در راه توسعه محصول بدل کرده است. تدوين چندين استاندارد بين المللي پيرامون موضوعهاي مرتبط، همراه با توسعه متدها، برگزاري کنفرانس ها و انتشار روزافزون مقالات و کتابها، همگي مؤيد اين امر و اهميت آن هستند. (2)
نگاهي گذرا به عناوين مقالات وکتابها، با عنايت به تاريخ انتشار آنها، بيانگر سير تاريخي و روند توسعه موضوعهاي مرتبط به مبحث کاربردپذيري است. مسئله ساده تعريف معيارهايي براي سادگي استعمال محصولات در اوايل دهه 80 ميلادي درقالب موضوعهايي نظير توسعه ميانجي هاي رايانه اي کاربردپذير و متدهاي ارزيابي کاربردپذيري نرم افزار توسعه يافت. تا اينکه به طرح موضوع مهندسي کاربردپذيري انجاميد.
اواخر دهه 80 و آغاز دهه 90، با تسري مقوله کاربردپذيري به دامنه وسيع تري از محصولات و سيستم ها، توأم گرديد. ضمن آنکه مباحث قبلي نيز تداوم يافته و شکل يکپارچه تري به خودگرفتند. مهندسي و مديريت کيفيت نرم افزار و کيفيت ازجمله ديگر عناوين مطرح در اين دوره بودند. آنچه که مقدمتا مربوط به ميانجي هاي انسان – ماشين مي شد، بدانجا انجاميد که کاربردپذيري بايد هدف طراحي سيستم ها و محصولات باشد. (3)
کاربردپذيري، منافع و موانع
در اين بخش درقالب چند موردکاوي مختصر به تبيين هرچه بيشتر مفهوم کاربردپذيري و برخي وجوه تمايز آن نسبت به موضوعهاي مشابه و نيز بررسي منافع و موانع توسعه آن خواهيم پرداخت.
1 – کاربردپذيري درعمل: در پاسخ به اين پرسش که واقعا کاربردپذيري به چه معناست؟ پاسخهاي متنوعي ارائه شده است. اگرچه برخي کاربردپذيري را کيفيت در استعمال ناميده اند، ليکن کاربردپذيري تفاوت ظريفي با کيفيت دارد. در مقوله کيفيت، مشتري، محور مباحث قرار مي گيرد. حال آنکه کاربردپذيري بر تعامل کاربر با محصول تمرکز دارد.
2 – جام جهاني 2002: اين موردکاوي بيانگر نقش کليدي طراحي کاربرمدار و کاربردپذيري طرح محصول، در موفقيت يا عدم موفقيت يک محصول و اثران آن، ازجمله تاثيرات اقتصادي و اجتماعي، است.
3 – فورد تاروس: براي بسياري از کساني که به تاريخ صنعت خودروسازي علاقه مند هستند، نام «فورد تاروس» نامي آشناست. «تاروس» محصولي است که تاريخ فورد جديد و موفقيتهايش بدان مديون است. محصولي طلايي که اعتبار رو به افول فورد را مجددا احيا کرد.
در دهه 80 ميلادي، شرکت فورد، به خاطر پافشاري بر روشهاي قديمي خود، در همه ابعاد زيربنايي، در آستانه بحران ورشکستگي قرار گرفته بود. مشتريان، فورد را توليدکننده محصولاتي مي دانستند که علاوه بر اينکه از طرحهاي تکراري وکسل کننده اي برخوردارند، هر روز نياز به تعمير و رسيدگي پيدا مي کنند.
خوشبختانه تغيير زاويه نگرش مديران اين شرکت و پيامد آن تغييرات گسترده در همه ابعاد مديريتي، فني، طراحي و…، در ارائه محصول جديد اين شرکت – يعني فورد تاروس – تاکنون بارها و بارها و از زواياي مختلف بررسي و تحليل شده است. اما آنچه که تاکنون، در کشور ما، درمورد اين محصول ناگفته مانده، انجام تست هاي کاربردپذيري و استفاده از تکنيک هاي کاربردپذيري در طراحي آن است.
4 – گوشي هاي همراه نوکيا: همانگونه که ذکر شد، مقوله کاربردپذيري حول محور ميانجي هاي کاربر يک سيستم، شکل گرفته است و با تعامل ميان سيستم و کاربر ازطريق اين ميانجي سروکار دارد. گوشي هاي تلفن همراه ازجمله وسايل پيچيده اي هستندکه مفهوم سيستم تعاملي را به معناي تام دربردارند. شرکت نوکيا ازجمله شرکتهاي پيشرو در عرصه توليد گوشي هاي همراه است که تقريبا از آغاز طرح موضوع کاربردپذيري با سير تحولات آن همراهي کرده و نقش مهمي را ايفا کرده است.
نسل اوليه گوشي هاي همراه، به مانند تلفن هاي معمولي، صرفا جهت ارضاي نياز به برقراري تماس تلفني، تحت شرايط در حرکت بودن کاربر، طراحي و تهيه شده بودند. در اواخر دهه 90 کارکردهاي جديدي نظير تقويم، پيغام هاي نوشتاري، قابليت اتصال به اينترنت و … به کارکرد گوشي ها افزوده شد. در ادامه نيز يک سري لوازم جانبي نظير قاب قابل تعويض و هدست با گوشي ها همراه گرديد.
گوشي هاي ساده اوليه به سوي تلفن هاي هوشمند چندمنظوره سوق گرفتند تا بتوانند به طور اثربخش نيازهاي متنوع کاربران را برطرف سازند. نهايتا اينکه امروزه، گوشي هاي همراه به يک سيستم ارتباطات شخصي بدل شده اند که برقراري ارتباط بين انسانها با يکديگر و با سيستم هاي تعاملي ديگر را ميسر مي سازند. با عنايت به اين توسعه کارکردي، توجه به کاربردپذيري و ارزيابيهاي مربوط جزو لاينفک طراحي اين رده محصولات گشته است.
ازجمله جنبه هايي که در تست هاي کاربردپذيري اين محصول مطرح هستند، مي توان به: يکپارچگي کارکردي، دسترس پذيري، سودمندي و سهولت خدمات مورداستفاده، آمادگي براي کاربرد، مطلع کنندگي، فايده مندي موادپشتيبان و قابليت به کارگيري بينالمللي، اشاره کرد.
منافع کاربردپذيري و طراحي کاربرمدار
باعنايت به (ISO/IEC 1999)، کاربردپذيري منافعي چند را ارائه مي دهد که مي توان از آن جمله به: افزايش بهره وري، ارتقاي کيفيت کاري، بهبود رضايت کاربران و کاهش در هزينه هاي آموزش و پشتيباني، اشاره کرد. کــاربردپذيري در طراحي سايت هاي وب، توسعه مناسبي يافته است. «مک چارتي» و «سوزا»، در اين باره مي گويند: اهداف کاربردپذيري، درواقع همان اهداف کسب و کار هستند. وبسايت هايي که در استفاده دشوار هستند، موجب نااميدي و از دست دادن مشتريان مي شوند. سود وعايدي را متحمل زيان کرده و از اعتبارها مي کاهند. البته مجريان مي توانند يک خط مشي منظم را جهت بهبود جنبه هاي سهولت در استفاده، به کارگيرند: با بازبينيهاي کاربردپذيري جهت ارزيابي و تشخيص عيوب و کاستي ها و درک علل آنها شروع کرده، سپس مسائل درست تشخيص داده شده را در خلال فعاليتهاي طراحي کنش گرا، اصلاح کرده ونهايتا با تغيير و اصلاح فرايندهاي کسب وکار، کاربردپذيري را تثبيت و نگهداري کنند.(7)
منافع ناشي از به کارگيري متدهاي کاربردپذيري و طراحي کاربرمدار را مي توان براساس گروههاي مختلف ذي نفعان آن، دسته بندي کرد:
الف – منافع کاربردپذيري براي کسب وکارها:
– ارزان تر بودن- سريع تر بودن- ايمن تر بودن – افزايش فروش – برندگي رقابتي بيشتر
ب – منافع کاربردپذيري براي مديريت پروژه:
– بهبود مديريت ريسک – تسهيل برنامه ريزي – ارائه شواهدي از موفقيت در اسرع وقت
ج – منافع کاربردپذيري براي تيم طراحي:
– طراحي هاي دقيق تر – اثبات قابليت کار طرحها – ارائه تصويري دقيق از چگونگي کار کاربران – استرس کمتر در آزمون پذيرش کاربر – حذف تغييرات در آخرين لحظه
د – منافع کاربردپذيري براي تيم مستندسازي:
– آغاز بسيار زودتر مستندسازي – مستندسازي کمتر
ه – منافع کاربردپذيري براي گروه کاربران:
– کاهش زمانهاي انجام وظيفه – کاهش خطاهاي کاربري – کاهش زمان آموزش کاربران – کاهش تغيير و تحول کارکنان
ز – منافع کاربردپذيري براي تيم پشتيباني:
-خدمات پشتيباني و راهنمايي تلفــني اثربخش تر- کارآيي بهتر – مواد آمـوزشي کمتر-کاهش زمان آموزش براي تيم پشتيباني
ج – محاسبه و تحليل هزينه ها و منافع کاربردپذيري:
حصول منافع مالي بستگي به چگونگي اجراي کامل طراحي کاربرمدار دارد. با موازنه هزينه ها و منافع مي توان نشان داد که ارزش منافع حاصله، از هزينه فعاليتهاي طراحي کاربر مدار، به طور قابل توجهي بيشتر هستند. جهت محاسبه و تحليل هزينه – منفعت کاربردپذيري و طراحي مبتني بر کاربر بايد:
– صرفه جوييهاي بالقوه درخلال توسعه، فروش، استعمال و پشتيباني را تخمين زد.
– هزينه هايي را تخمين زد که درخلال فعاليتهاي کاربرمدار تحميل خواهندشد. به کارگيري يک شيوه متمرکز بر کاربر در طراحي هرگونه محصولي، مي تواند عملکرد پروژه هاي منفرد، همچنين وضعيت کل کسب و کار را به طور اساسي بهبود بخشد. (8)
منابع راهگشا در مقابله با موانع کاربردپذيري
چرا اغلب طراحي ها، هنوز کاربردپذيري را به عنوان يک هدف عمده دربرندارند؟ تغييرات بنيادين، به سادگي قابل دسترس نيستند و موانعي بر سر نيل به آنها وجود دارد. در ادامه با مرور برخي از اين موانع، راه حلهاي بالقوه اي را – که از خلال تلاشهاي اخير در پروژه هاي اروپايي و استانداردهاي بين الملي درباره آنها ارائه گرديده، تشريح خواهيم کرد.(3)
الف – موانع توسعه طراحي کاربرمدار: ازجمله موانع گسترش کاربردتکنيک هاي کاربردپذيري و طراحي کاربرمدار مي توان به موانع متدولوژيک و روش شناختي ، عدم شناخت کامل الزامات و احتياجات ، موانع عملي ، و موانع تجاري اشاره کرد.
يکي از دلايل توسعه استاندارد ايزو- 13407، اين بوده است که بسياري از فرآيندهاي جاري توسعه ، از شيوه هاي کاربرمدار استفاده نکرده و بنابراين، در لحاظ کردن بازخوردها ازکاربران و شناسايي تمامي نيازهاي آنها دچار اشتباه هستند . اين استاندارد ، راهنماييهاي معتبري را در چگونگي دستيابي به کاربردپذيري ـ از طريق دخيل کردن فعاليتهاي طراحي کاربرمدار در خلال چرخه عمر سيستم هاي تعاملي مبتني بر رايانه ـ ارايه مي دهد .
ب – موانع متدولوژيک و روش شناختي: اگر توسعه دهندگان سيستم ها بتوانند راه حلهاي خويش را با اهداف کلي تعريف شده تطبيق دهند ، دستيابي گسترده به دسترس پذيري و کاربرد پذيري بسيار ساده تر خواهد بود . اين امر نيازمند به کارگيري متدها ، تکنيک ها و ابزارهايي مناسب است ـ که بتوانند کيفيت در استعمال را بهبود بخشند .
استانداردهاي بين المللي ايزو-14598 (1988) و ايزو- 9126(1999) با موضوع کيفيت نرم افزار منابع بيشتري را در اين باره ارايه ميدهند. مطابق تعريف ارايه شده از کاربردپذيري در استاندارد ايزو11-9241، هدف اصلي در توسعه سيستم ها، کيفيت است.
استاندارد ايزو 11 – 9241 تشريح مي کند که چگونه کيفيت در استفاده مي تواند تشخيص داده شده و اندازه گيري گردد. و ايزو-13407 نيز بر فرايند طراحي کاربرمدار ـ که جهت دستيابي به اهداف کاربردپذيري و کيفيت در استفاده لازم است ـ تصريح مي کند . [3]
ج – نقص در تشخيص احتياجات و الزامات: براي اينکه يک فرايند طراحي ، خط مشي و شيوه اي کاربرمدار را در شناسايي نيازمنديها و احتياجات ، اتخاذ کند ، بايد فعاليتهايي را دربرگيرد ـ که بتوانند هم نيازمنديها و احتياجات کاربردپذيري را ، با استفاده از ظرفيتها و قابليتهاي گروه کاربران نهايي ، شناسايي کنند و هم نيازهاي دسترس پذيري کاربران با احتياجات خاص را .
شيوه ها و مشي هاي مرسوم و متداول جهت مهندسي نيازها و احتياجات ، متمرکز است بر شناسايي احتياجات کارکردي و نيازمنديهاي وظيفه اي و اطمينان از اينکه محصول توسعه يافته، اين نيازمنديها و احتياجات را برآورده مي کند . ساير احتياجات غيرکارکردي اهميت کمتري دارند . البته هنوز از ديدگاه کاربران، کيفيت در استعمال ، جهت اجراي موفق وظايف ، حياتي است .
د – موانع عملي : تعريف نشده بودن زمينه کاربرد: ويژگيهاي کاربران ، وظايف و محيط فيزيکي و سازماني تعريف کننده زمينه اي است که در آن محصول به کار گرفته مي شود . جهت هدايت سريع تصميمات طراحي ، و به منظور ارايه مبنايي براي ارزيابيها ، درک و شناسايي جزييات اين زمينه ، مهم هستند .
ه – موانع تجاري: يک مانع عمده براي طراحي کاربردپذير ، مدنظر قراردادن هزينه هاي ناشي از فعاليتهاي متمرکز بر کاربر است . اعم از هزينه هاي سخت افزاري و نرم افزاري ـ که به منظور ارايه دسترس پذيري به طور گسترده لازم هستند . اگر چه نحوه محاسبه منافع اقتصادي پروژه هاي کاربردپذيري توسط بياس و مي هيو (1994) برشمرده شده اند . اما هنوز مقاومت گسترده اي در زمينه تکنيک ها و متدهاي مورد نياز ، جهت سازگاري و تطبيق باطراحي کاربر مدار وجود دارد .
نتيجه گيري
کاربردپذيري را مي توان ـ چنانکه گفته اند ـ اصلي ترين مشخصه کيفي محصولات و سيستم هاي مبتني بر نرم افزار دانست . چرا که عمده تأکيد آن بر ساده سازي کاربري ميانجي هايي است که پل ارتباطي انسان و سيستم هستند. اجراي کامل و بدون نقص فعاليتهاي طراحي متمرکز بر کاربر و انجام ارزيابيها و تست هاي کاربردپذيري ، تأثير راهبردي شديدي بر پروژه هاي توسعه محصول دارد .
کاربري آسان يک سيستم يا محصول، ضامن بهره وري عملکرد و رضايتمندي کاربران و موفقيت آن است . اگرچه بسياري از محصولات و سيستم هايي که امروزه به خدمت گرفته مي شوند ، همچنان به لحاظ کاربردپذيري دچار ضعفهاي عمده و جدي هستند ، اما افق حرکتي برخي صنايع پيشرو ، نويد اقبالي گسترده به کاربردپذيري و طراحي کاربرمدار را مي دهد .
با توجه به اينکه کاربران يک سيستم مهمترين مشتريان آن هستند، استفاده از اصول کاربردپذيري و طراحي کاربرمدار ، در پروژه هاي توسعه ، نه تنها بسيار مفيد است ، بلکه در آينده اي نه چندان دور امري اجتناب ناپذير و ضروري خواهد بود . امروزه ديگر ، سازمانهاي پيشرو در طراحي و توسعه محصولات کاربردپذير ، از مميزي ظرفيت و قابليتشان در نهادينه کردن کاربردپذيري و طراحي کاربرمدار دم مي زنند.
با اين توصيف مي توان از کاربردپذيري و موضوعهاي وابسته به آن به عنوان يک مبحث کاربردي رو به رشد ياد کرد که به تدريج در حال بازيافتن نقش کليدي خويش در طيف گسترده اي از محصولات و سيستم هاست . راه اندازي وب سايتي تحت اين عنوان ، و انتشار چندين استاندارد بين المللي در حواشي اين موضوع، طي سالهاي اخير ، در کنار برگزاري کنفرانس هاي سالانه و انتشار کتابها و مقالات ، جملگي مؤيد اين امر است.
از جمله موضوعهاي قابل پيگيري، بحث مميزي ظرفيت کاربردپذيري (UCA) است که بويژه در استاندارد ايزو – 15504 مدنظر قرار گرفته است . ضمن آنکه برخي پروژه هاي اروپايي نيز بدان پرداخته اند. عنوان ديگر ، طراحي کاربر / انسان مدار است که موضوع دو استاندارد بين المللي ايزو – 13407 و ايزو – 18529 گرديده و همچنان باب مطالعه و بررسي پيرامون آن باز است.
منبع: ماهنامه تدبير-سال شانزدهم-شماره 164
منابع:
[1] What is Usability?
at:http://www.usabilitynet.org/management/b_what.htm
[2]Jokela,T.(2001)Assessment of User-Centered Design Processes as a Basis for Improvement Action An Experimental Study in Industrial Settings. Department of Information Processing Science ,University of Oulu. Infotech Oulu,Finland . 2001.
[3]Bevan ,N.(1999),”Design for Usability” Proceeding of HCI International 1999,22-26 Aug , Munich.
[4]ISO 13407:1999(E) ,Human-Centered Design Processes for Interactive Systems.
[5]Sawyer,M . (1990) “ Automobile Usability Assessment ,”Psychology 531 Usability Project .
[6]Ketola ,P. and Roykkee ,M.(2000) , “The Three Facts of Usability in Mobile Handsets ,”Nokia ,Visiokatu 1,FIN –33720 Tampere , Finland.
[7]”Quotes,”at http://www.usabilitynet.org/management/c_quotes.htm
[8]Calculate the Benefits of Usability – for your Business ,” at :
http://www.usability.org/management/c_benefits.htm
at:http://www.usabilitynet.org/management/b_what.htm
[2]Jokela,T.(2001)Assessment of User-Centered Design Processes as a Basis for Improvement Action An Experimental Study in Industrial Settings. Department of Information Processing Science ,University of Oulu. Infotech Oulu,Finland . 2001.
[3]Bevan ,N.(1999),”Design for Usability” Proceeding of HCI International 1999,22-26 Aug , Munich.
[4]ISO 13407:1999(E) ,Human-Centered Design Processes for Interactive Systems.
[5]Sawyer,M . (1990) “ Automobile Usability Assessment ,”Psychology 531 Usability Project .
[6]Ketola ,P. and Roykkee ,M.(2000) , “The Three Facts of Usability in Mobile Handsets ,”Nokia ,Visiokatu 1,FIN –33720 Tampere , Finland.
[7]”Quotes,”at http://www.usabilitynet.org/management/c_quotes.htm
[8]Calculate the Benefits of Usability – for your Business ,” at :
http://www.usability.org/management/c_benefits.htm